دین و اندیشه

سینه زنی

پرسش و پاسخ

ایا در زمان ائمه هم سینه زنی بوده یا فقط روضه می خواندند؟

بدون تردید اصل عزاداری و اقامه ماتم برای شهداء و آزاد مردان تاریخ، در اسلام سابقه دیرین دارد و از اخبار بر می آید که پیامبر (ص) نیز آن را تأیید کرد و در برگزاری آن همت می گماشت. اما در رابطه با کیفیت و شیوه برگزاری عزاداری (سینه زنی، زنجیر زنی، علم و کتل، تعزیه، نخل گردانی و … ) برنامه خاص، حدیث و روایت معتبری وجود ندارد و مشخصه های عزاداری در زمان پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) محدود بود به مرثیه سرائی، گریستن و گریاندن در قالب شعر و مرثیه، جز این که هنگام رحلت پیامبر اکرم (ص) بنا بر نقل عایشه زنان به عزاداری پرداختند (و به سینه و صورت خود می زدند) (1)، احادیث و یا حدیثی در مورد سینه زنی و زنجیر زنی و … آن هم به شکل رایج امروزه، نیافتیم و در زمان حیات پیامبر (ص) نیز عزاداری، منحصر به گریه و گریاندن بود.ابن هشام می نویسد بعد از اتمام جنگ احد که رسول الله (ص) به خانه خود می رفت، عبورش به محله «بنی عبد الاشهل» و «بنی ظفر» افتاد و صدای زنان آنها -که بر کشتگانشان گریه می کردند- به گوش آن حضرت (ص) خورد و موجب شد که اشک بر صورت او نیز جاری گردد و در پی آن بفرماید: «ولی کسی نیست که بر حمزه بگرید».رؤسای قبیله بنی عبد الاشهل پس از آگاهی از این موضوع، به زنان قبیله شان دستور دادند، لباس عزا بپوشند و به در مسجد بروند و در آن جا برای حمزه اقامه عزا و ماتم کنند، رسول خدا (ص) که صدای گریه آنها را شنید، از خانه خویش بیرون آمده، از آنها سپاس گزاری کرد و فرمود: «به خانه های خود بازگردید خدای تان رحمت کند که به خوبی مواسات خود را انجام دادید» (2).و هنگامی که پیامبر (ص) رحلت کردند، مردم مدینه از زن و مرد به گریه و ندبه پرداختند و بنا بر قول عثمان بن عفان «برخی از اصحاب چنان اندوهگین شدند که چیزی نمانده بود به وهم دچار آیند» (3).در شهادت علی (ع) فرزندان آن حضرت (ع) و مردم کوفه به شدت گریه کردند (4) و هنگامی که امام حسن (ع) به شهادت رسید، برادرش محمد حنفیه مرثیه و نوحه سرایی کرد (5) و بی شک نخستین کسانی که در شهادت امام حسین (ع) به عزاداری پرداختند، اهل بیت آن حضرت (ع) و بنی هاشم بودند. شروع عزاداری آن حضرت (ع) بدون فاصله بعد از شهادت آن جناب در سرزمین کربلا بود؛ نقل شده پس از آن که امام حسین (ع) از پشت اسب به زمین افتاد و اسب خون آلود آن حضرت (ع) به خیمه ها رفت، زنان و خواهران و دختران آن حضرت (ع) به محض شنیدن صدای اسب از خیمه ها بیرون ریخته و بر سر و صورت خود زدند و جناب ام کلثوم فریاد می کرد: «وامحمداه! واجداه! وانبیاه! واابالقاسماه! واعلیاه! واجعفراه! واحمزتاه! واحسناه! این حسین (ع) است که به زمین افتاده و در کربلا نقش زمین شده سرش از قفا بریده شده و عمامه و ردایش به غارت رفته و آن قدر گریست تا غش کرد» (6). و بعد از آن در کوفه و مدینه و در زمان امام صادق (ع) و … عزاداری سالار شهیدان حسین ابن علی (ع) به همین صورت انجام می گرفت (7).البته از برخی وعاظ محترم و مورد اعتماد شنیده شده است که آنها به نقل از امام صادق (ع) می گفتند که آن حضرت (ع) جوانان را ترغیب می نمودند که در کوی و برزن ها با صدای رسا ندای «یا حسین، یا حسین» و فریاد مظلومیت بر آن حضرت (ع) سر دهند.و همان طور که آیت الله مصباح یزدی در کتاب نفیس «آذرخشی دیگر در آسمان کربلا» آورده اند وقتی معارف (حاصل شده از منبرها و جلسه های دینی) با احساسات روحی و هیجانان قلبی توأم شود و میزان تأثیر گذاری به مراتب بیشتر است و این یک مطلب علمی و روان شناختی است لذا از قدیم هم منبر علما دو قسمت بود، یک بحث علمی و سپس جلسه روضه خوانی.به هر صورت عزاداری به شکل معین مثلا در قالب سینه زنی و زنجیر زنی و … به نحو مستقیم ریشه روایی ندارد و گویا شکل برپایی مراسم عزاداری، به خود مردم واگذار شده است تا با انطباق اصول کلی دین و راهنمایی ائمه اطهار (ع) و بزرگان دین با عرف محلی، تکریم و تجلیل شایسته از ائمه معصومین (ع) بجا آورند، و گفته اند راه افتادن دسته های سینه زنی از زمان آل بویه در میان شیعیان رایج گردید. در عصر صفوی نیز دسته های سینه زنی همراه با خواندن اشعار با آهنگ یک نواخت -که در سوگ امام حسین (ع) سروده شده بود- در کوچه ها و خیابان می گشتند. دراین عصر برای افزایش هیجان مردم و هر چه شکوهمندتر شدن دسته های عزاداری، نواختن طبل و کوبیدن سنج معمول گردید و ادوات جنگی -که در میدان رزم کاربرد داشت- به این گونه مجالس راه یافت. شیپورزنی، علم گردانی، حرکت دادن کتل، مورد استفاده سوگواران قرار گرفت (8).از جمله چیزهایی که بعد از این عصر به دسته های سینه زنی اضافه شد، عبارت بود از خون آلود کردن سر و صورت با تیغ زدن و قمه زدن به فرق سر با توجه به گزارش هایی که در عصر قاجار موجود است، این عمل در آن زمان معمول و رایج بوده است (9).از تحول در شیوه های سینه زنی و زنجیر زنی، استفاده می شود که این مسأله از خواست های اجتماعی و بافت های جامعه، فرهنگ و آداب آنها سرچشمه می گیرد، البته سزاوار است که اصل و اساس این نوع سینه زدن ها پذیرفته شود، زیرا در جوشش احساسات و عواطف و تحریک هیجان اثرات مثبت دارد، اما هیأت های مذهبی توجه داشته باشند که سینه زنی و زنجیر زنی، علم برداری و … ، به حرکت های نمایشی، اضافی، بالا و پائین پریدن با خرافات و اوهام آلوده نگردد، که این گونه حرکات عزاداری را از سادگی و محتوی تهی می سازد اما راجع به اشک:گریستن و گریاندن زمانی ارزش دارد و اثرش بیشتر خواهد بود که از گفتار امام حسین (ع) و مصائب عاشورا تأثیر پذیرفته باشد، نه از صوت زیبای مداحان و دلتنگی دنیا، که متأسفانه گاهی دیده می شود مردم دنبال صوت زیبا هستند و علاقه زیادی به خطابه ندارند، و آن چه که باید در عزاداری امام حسین (ع) بیشتر مورد عنایت قرار گیرد، آشنایی با اهداف بلند امام (ع) و فرهنگ عاشورا و عبرت آموزی از این حادثه دردناک تاریخی است که اگر این مهم مورد غفلت قرار نگیرد، هم اشک خواهد بود و هم شکوه و هیجان و هم کوهی از احساسات و نفرت علیه بیدادگری.بنابراین هر چند در مورد کیفیت عزاداری (سینه زنی و زنجیر زنی) حدیث و یا روایتی نداشته باشیم و ضرورت هم ندارد که در تمامی موارد جزئی، حدیث و دستور خاص وارد شده باشد زیرا اصل و کلیت آن از سوی ائمه (ع) بیان شده است. اما از مجموع احادیثی که در رابطه با اصل عزاداری امام حسین (ع) و نیز از سیره مستمره ائمه (ع)، می توان استفاده کرد، این است که عزاداری امام حسین (ع) بایستی توأم با شکوه، فریاد، هیجان، اشک و ناله برخواسته از مکتب عاشورا باشد و طبیعی است ک لباس سیاه پوشیدن، راه اندازی دستجات، دسته های سینه زنی و زنجیر زنی به شکل معقول و متعارف و همراه با وقار، حزن، اندون و ماتم، تا حدی که موجب وهن اسلام و اضرار بر نفس نباشد نقش مثبت و سازنده در شکوه و شور مجالس عزا دارد و نمی توان آن را نفی کرد.————————-پی نوشت ها:1. ابن هشام، سیره النبویه، ج 2، ص 428.2. عبد الملک ابن هشام حمیری، سیره النبویه، ترجمه سید هاشم رسولی، اسلامیه، ج 4، ص 122.3. همان، ج 2، ص 252.4. شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، احمدی، 1368 ش، ج 1 و 2، صص 211، 220 و 223.5. ابوالحسن علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، بنگاه، 1360، ج 2، ص 3.6. خوارزمی، مقتل الحسین، الجزء الثانی، دار انوار الهدای، ط اول، 1418 هـ، ص 43.7. سید بن طاووس، اللهوف، ترجمه عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، قم، نوید، 1378 ش.8. ر.ک: پشرو چلکووسکی، تعزیه هنر بومی ایران، ترجمه داوود حاتمی، علمی هرهنگی، ج 1، 1367 ش، ص 10.9. بنجامین، ایران و ایرانیان، ترجمه محمد حسین کرد، جاویدان، ج 1، 1363، ص 248.عزادارى بر امام حسین(ع) از زمان شهادت او بوده است؛ ولى تا زمان آل بویه (در سال 352 ق) این عزادارى مخفى بود. قبل از قرن چهارم، عزادارى براى امام حسین(ع)، علنى نبود و نهانى در خانه ها انجام مى گرفت؛ اما در نیمه دوم قرن چهارم، سوگوارى در روز عاشورا آشکار و در کوچه و بازار انجام مى یافت. عموم مورخان اسلامى – مخصوصاً مورخانى که وقایع را به ترتیب سنواتى نوشته اند؛ از قبیل ابن الجوزى در کتاب منتظم و ابن اثیر در کتاب الکامل و ابن کثیر در کتاب البدایة و النهایة و یافعى در مرآت الجنان و ذهبى و دیگران – در ضمن ذکر وقایع سال 352 و سال هاى بعد از آن، کیفیت عزادارى شیعه را در روز عاشورا نوشته اند. از جمله ابن الجوزى گفته است: در سال 352 معزالدوله دیلمى، دستور داد مردم در روز عاشورا جمع شوند و اظهار حزن کنند. در این روز بازارها بسته شد، خرید و فروش موقوف گردید، قصابان گوسفند ذبح نکردند، هریسه پزها، هریسه (حلیم) نپختند، مردم آب ننوشیدند، در بازارها خیمه به پا کردند و به رسم عزادارى بر آنها پلاس آویختند، زنان به سر و روى خود مى زدند و بر حسین(ع) ندبه مى کردند.المنتظم فى تاریخ الملوک و الامم، ج 7، ص 15. به قول همدانى: در این روز، زنان، موى پریشان در حالى که [به رسم عزادارى ]صورت هاى خود را سیاه کرده بودند، در کوچه ها به راه افتادند و براى عزاى امام حسین(ع) سیلى به صورت خود مى زدندتکملة تاریخ الطبى، ص 183. بنا بر گفته شافعى: این نخستین روزى بود که براى شهیدان کربلا سوگوارى مى شد.مرآت الجنان، ج 3، ص 247. مقصود عزادارى به طور علنى است. ابن کثیر در ضمن وقایع سال 352 گفته است: که اهل تسنن قدرت منع شیعه را از این اعمال نداشتند؛ زیرا شماره شیعه بسیار و نیروى حکومت نیز با ایشان بود. از سال 352 تا اواسط قرن پنجم – که آل بویه از میان رفتند -، در بیشتر سال ها مراسم عاشورا به ترتیب مزبور، کم و بیش انجام مى گرفت و اگر عاشورا با عید نوروز یا مهرگان مصادف مى گردید، انجام مراسم عید را به تأخیر مى انداختند.النجوم الزاهرة فى ملوک مصر و قاهرة، ج 4،ص 218. در همین سال ها که فاطمیّه و اسماعیلیّه، تازه مصر را به تصرف آورده و شهر قاهره را بنا نهاده بودند، مراسم عاشورا در مصر انجام مى یافت. بنا بر نوشته مقریزى: در روز عاشوراى 363، جمعى از شیعه مطابق معمول خود (از این جمله معلوم مى شد که مراسم مزبور در سال هاى قبل نیز معمول بوده است)، به مشهد کلثوم، و نفیسه (از فرزندان امام حسن(ع) ) رفتند و در آن دو مکان، شروع به نوحه گرى و گریه بر امام حسین(ع) کردند. مراسم عاشورا در زمان فاطمیان هر سال برپا مى شد: بازارها را مى بستند و مردم دسته جمعى در حالى که با هم ابیاتى در مصیبت کربلا مى خواندند و نوحه گرى مى کردند؛ به مسجد جامع قاهره مى رفتند.الخطط، مقریزى، 2/289. و نیز ر.ک: النجوم الزاهرة، ج 4؛ ص 126، (بخش وقایع سال 366)؛ اتعاظ الحنفاء، مقریزى، ج 2،ص 67 به نقل از: سیاهپوشى در سوگ ائمه نور، صص 161-162. بعد از آن به دلیل در انزوا قرار گرفتن تشیع، مراسم عزادارى خیلى علنى نبود، هر چند وضعیت بهتر از قبل زمان آل بویه بود. آنچه از بعضى منابع به دست مى آید – خصوصاً کتاب روضة الشهداء کاشفى – قبل از زمان صفویه نیز مجالس سوگوارى براى اباعبدالله(ع) برپا مى شده است.در این خصوص نگا: مقالات تاریخى، رسول جعفریان، ج اوّل، صفحات 183 – 185، 201-206. پس از صفویه به دلیل ترویج تشیع، عزادارى شکل عام و علنى ترى به خود گرفت. در اینجا تنها به ذکر نمونه هاى اندکى از آنچه که در تاریخ نقل شده، بسنده مى کنیم:

1. عزادارى بنى هاشم در ماتم سیدالشهدا؛

از امام صادق(ع) روایت شده است: «پس از حادثه عاشورا هیچ بانویى از بانوان بنى هاشم، سرمه نکشید و خضاب ننمود و از خانه هیچ یک از بنى هاشم دودى که نشانه پختن غذا باشد، بلند نشد تا آنکه ابن زیاد به هلاکت رسید. ما پس از فاجعه خونین عاشورا پیوسته اشک بر چشم داشته ایم»نگا: امام حسن و امام حسین(ع)، ص 145..

2. عزادارى امام سجاد(ع)؛

حزن امام سجاد(ع) بر آن حضرت به صورتى بود که دوران زندگى او، همراه با اشک بود. عمده اشک آن حضرت بر مصایب سیدالشهداء(ع) بود و آنچه بر عموها، برادران، عموزاده ها، عمه ها و خواهرانش گذشته بود تا آنجا که وقتى آب مى آوردند تا حضرت میل کند، اشک مبارک شان جارى مى شد و مى فرمود: چگونه بیاشامم در حالى که پسر پیامبر را تشنه کشتند؟!بحارالانوار، ج 44، ص 145. و مى فرمودند: «هرگاه شهادت اولاد فاطمه زهرا(س) را به یاد مى آورم گریه ام مى گیرد».خصال، ج 1، ص 131. امام صادق(ع) به زراره فرمود: «جدم على بن الحسین(ع) هرگاه حسین بن على(ع) را به یاد مى آورد، آن قدر اشک مى ریخت که محاسن شریفش پر از اشک مى شد و بر گریه او حاضران گریه مى کردند».بحارالانوار، ج 45، ص 207.

3. عزادارى امام محمد باقر(ع)؛

امام باقر(ع) در روز عاشورا براى امام حسین(ع) مجلس عزا برپا مى کرد و بر مصایب آن حضرت گریه مى کردند. در یکى از مجالس عزا، با حضور امام باقر(ع) کمیت شعر مى خواند، وقتى به اینجا رسید که: «قتیل بالطف …»، امام باقر(ع) گریه زیاد کرده، فرمودند: «اى کمیت! اگر سرمایه اى داشتیم در پاداش این شعرت به تو مى بخشیدیم؛ اما پاداش تو همان دعایى است که رسول خدا(ص) درباره حسان بن ثابت فرمودند که همواره به جهت دفاع از ما اهل بیت(ع)، مورد تأیید روح القدس خواهى بود».مصباح المتهجد، ص 713.

4. عزادارى امام صادق(ع)؛

امام موسى کاظم(ع) مى فرماید: «چون ماه محرم فرا مى رسید، دیگر پدرم خندان نبود؛ بلکه اندوه از چهره اش نمایان مى شد و اشک بر گونه اش جارى بود، تا آنکه روز دهم محرم فرا مى رسید. در این روز مصیبت و اندوه امام به نهایت مى رسید. پیوسته مى گریست و مى فرمود: امروز، روزى است که جدم حسین بن على(ع) به شهادت رسید».امام حسن و امام حسین(ع)، ص 143.

5. عزادارى امام موسى کاظم(ع)؛

از امام رضا(ع) نقل شده است که فرمود: «چون ماه محرم فرا مى رسید، کسى پدرم را خندان نمى دید و این وضع ادامه داشت تا روز عاشورا: در این روز پدرم را اندوه و حزن و مصیبت فرا مى گرفت و مى گریست و مى گفت: در چنین روزى حسین را که درود خدا بر او باد، کشتند».حسین، نفس مطمئنة، ص 56.

6. عزادارى امام رضا(ع)؛

گریه امام رضا(ع) در حدى بود که فرمودند: «همانا روز مصیبت امام حسین(ع)، پلک چشمان ما را مجروح نموده و اشک ما را جارى ساخته است».بحارالانوار، ج 44، ص 284. دعبل خدمت حضرت رضا(ع) آمد. آن حضرت درباره شعر و گریه بر سیدالشهدا(ع) کلماتى چند فرمودند؛ از جمله اینکه: «اى دعبل! کسى که بر مصایب جدم حسین(ع) گریه کند، خداوند گناهان او را مى آمرزد. آنگاه حضرت بین حاضران و خانواده خود پرده اى زدند تا بر مصایب امام حسین(ع) اشک بریزند». سپس به دعبل فرمودند: «براى امام حسین(ع) مرثیه بخوان، که تا زنده اى تو ناصر و مادح ما هستى، تا قدرت دارى از نصرت ما کوتاهى مکن». دعبل در حالتى که اشک از چشمانش مى ریخت، قرائت کرد: أفاطم لوخلت الحسین مجد لاو قد مات عطشاناً بشط فرات صداى گریه امام رضا(ع) و اهل بیت آن حضرت بلند شد.همان، ج 45، ص 257.

7. عزادارى امام زمان(عج)؛

بنابر روایات، امام زمان(عج) در زمان غیبت و ظهور بر شهادت جدّشان گریه مى کنند. آن حضرت خطاب به جد بزرگوارشان سیدالشهدا(ع) مى فرمایند: «فلئن اخرتنى الدهور و عاقنى عن نصرک المقدور، و لم اکن لمن حاربک محاربا و لمن نصب لک العداوة مناصبا فلاندبنّک صباحا و مساء و لابکین لک بدل الدموع دما، حسرة علیک و تأسفاً على ما دهاک»؛ بحارالانوار، ج 101، ص 320. «اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و دور ماندم از یارى تو و نبودم تا با دشمنان تو جنگ کنم و با بدخواهان تو پیکار نمایم؛ هم اکنون هر صبح و شام بر شما اشک مى ریزم و به جاى اشک در مصیبت شما خون از دیده مى بارم و آه حسرت از دل پر درد بر این ماجرا مى کشم». در سوگ تو با سوز درون مى گریم از نیل و فرات و شط، فزون مى گریم گر چشمه چشم من، بخشکد تا حشراز دیده به جاى اشک، خون مى گریم مصطفى آرنگ به نقل از اشک حسینى، سرمایه شیعه، ص 66.مسأله زنجیر زنى در عزادارى امام حسین(ع) از دو جنبه قابل بررسى و دقت است؛ نخست بعد فقهى آنست که به آن به عنوان عملى مجاز، مستحب و یا جز آن نگاه مى کنند و این که با چه شرایط و تا چه میزان به عنوان عمل پسندیده اسلامى و اظهار سوگوارى امام حسین وشعایر دینى، مى توان بدان نگریست. طبیعى است که از این نظر موضوع فوق باید از مراجع تقلید استفتاء شود و مراجع معظم نیز درباره کیفیت انواع سوگوارى نظر داده اند!از نظر تاریخى در مصادر اصیل تاریخى چندان مورد توجه نبوده است. یکى از مواردى که از زنجیر یاد شده است در جریان رهایى حضرت یحیى بن زید بن على بن الحسین(ع) از زندان اموى در خراسان است که شیفتگان و شیعیان خراسانى به آهنگر مراجعه نموده قطعات وحلقه هاى زنجیرى که بدان حضرت یحیى در زندان بسته شده بود با قیمت گزافى خریدارى نمودند و آهنگر مزبور نیز بدلیل کثرت داوطلبان آن را قطعه قطعه نموده به هر یک مقدارى از آن را فروخت. البته در این گزارش تاریخى اصلاً بدین امر که مردم زنجیر مزبور و یا قطعات آن رابه سر و کتف زدند اشاره نشده است بلکه در عزادارى حضرت یحیى سیاهپوش شدند و در سال شهادت آن حضرت، فرزندان شان که در آن سال به دنیا آمدند یحیى و یا زید (اسم پدر حضرت یحیى) نامیدند، (جهت اطلاع بیشتر به کتاب امام خمینىو فرهنگ عاشورا، دفتر اول، ص 5 ـ 123، مقاله هاى دکتر سید محمد ثقفى، مراجعه شود).کتابی است به نام «رساله مواکب حسینیه» نوشته عبدالرزاق حائری اصفهانی که در سال 1375 هجری قمری نوشته شده است و 42 سال پیش چاپ شده است. این کتاب بیشتر درباره قمه زنی است و از نظر او قمه زنی اگر با آداب و رسوم خاص خود انجام شود هیچ گونه مشکلی پیش نمی آید. در صفحه 90 می گوید:« عزاداری پنج دوره به خود دیده است: دوره اول مربوط به زمان امامان معصوم است. در این دوره عزاداری به صورت محدود و در حال تقیه انجام می شد و چنین نبود که حکومت های اموی جلسات عزاداری را تحمل بکنند. دوره دوم، دوره خلفای عباسی است. در این دوره عزاداری بدون تقیه انجام می شد. در این دوره ها عزاداری به صورت گریه، مرثیه خوانی و تشکیل جلسات عزاداری صورت می گرفت.دوره سوم، در قرن چهارم و در زمان، حکومت آل بویه بود که انواع گوناگون عزاداری انجام می شد و در این دوره سینه زنی و دسته های عزاداری در خیابانها و کوچه و بازار، به وجود آمد و سابقا دسته های سینه زنی و حرکت در خیابانها نبود. در این دوره، در مراسم عزاداری بازار تعطیل می شد. دوره چهارم، دوره صفویان است. در این دوره علاوه بر مراسم سابق، شبیه خوانی هم جزو برنامه های عزاداری شد. دوره پنجم مربوط به قرن سیزدهم هجری قمری است و در این دوره علاوه همه آن مراسم قبلی زنجیرزنی و قمه زنی هم جزو مراسم عزاداری شد.پس قمه زنی در قرن سیزدهم هجری قمری رسم شده است و در همین کتاب آمده است که قمه زنی حدود یکصد سال پیش رسم شده است.(ص2) و این کتاب در سال 1375 هجری قمری نوشته شده است و یکصد سال پیش می شود 1275 قمری. بنابراین قمه زنی در سال 1275 هجری قمری پیدا شده است. اکنون 1427 هجری قمری است و اگر 1275 از از 1427 کم کنیم می ماند 152 سال. پس 152 سال پیش و در زمان شیخ انصاری این رسم پیدا شده است.در صفحه 34 هم به این مطلب اشاره کرده است و درباره فلسفه قمه زنی می گوید: « اگر عده ای کفن پوش صف بکشند و با شعارهای حسینی حرکت بکنند و با خنجر کمی زخم سطحی در جلو سر ایجاد کنند تا چند قطره خون روی این کفن سفید بریزد، این صحنه تأثیر روانی خوبی بر عزاداران می گذارد و این تأثیر آنچنان عمیق خواهد بود که تا آخر عمر هم فراموش نمی شود.»در این کتاب به این صورت تفسیر و توجیه کرده است.در کتاب «تاریخ النیاحه» نوشته سید صالح شهرستانی که به زبان عربی است، درباره قفل زدن آمده است: « به نوشته احمد کسروی، قفل زدن در عصر صفویه آغاز شده است. در این کتاب به نقل از کسروی می گوید: زخم زدن بر سر هم در عصر صفویه پیدا شده است.(جز دوم، ص60) بنابراین در تاریخچه پیدایش قمه زنی دو نظر دیده می شود. یکی اینکه در عهد صفویه بوده و دومی اینکه در قرن سیزدهم و در زمان شیخ انصاری بوده است. «زنجیرزنى» و توجه به چند نکته ضرورى است:الف. پایه گذار اصلى «عزادارى براى حسین بن على»(ع)، خود پیامبر اسلام(ص) است، (براى آگاهى بیشتر به کتاب «سیرتنا و سنّتنا، سیرة نبینا و سنته» نوشته علامه عبدالحسین امینى مراجعه کنید. این کتاب، به فارسى ترجمه شده است و در کتابخانه ها موجود است). ب. مراسم عزادارى به صورت عمومى در قرن چهارم توسط ابوالحسن احمد معروف به معزّ الدوله از آل بویه، رواج یافت و روز عاشورا حتى نانوائیها هم کار خود را تعطیل مى کردند، (موسوعة العتبات المقدسه، ج 8، کربلا، ص 372، چاپ بیروت، 1987، 1407 هجرى قمرى). ج. فلسفه اصلى انواع گوناگون مراسم عزادارى حسین بن على(ع)، زنده نگهداشتن فداکاریهاى حسین بن على(ع) است و چون این اعمال، در دل مردم تأثیر شدید دارد، بزرگان شیعه، آنها را مجاز دانسته اند. د. مراسم عزادارى، همواره باید تحت نظارت علماى بزرگ شیعه هدایت شوند تا مراسم عزادارى از مسیر اصلى خود منحرف نگردد و اگر این مراسم درست هدایت شوند عامل خوبى براى تقویت دین به حساب مى آیند.ه. مراسم عزادارى در ایران و هندوستان تا این لحظه آنگونه که باید نیست و براى همین بر همه ما لازم است که تلاش کنیم تا این مراسم از چهارچوب احکام اسلامى بیرون نرود. با توجه به این چند نکته، درباره زنجیرزنى، مطالبى را تقدیم مى کنیم:یکى از مراسم عزادارى در میان شیعیان هندوستان، زنجیرزنى است. آنان با زنجیر و چوبهاى میخ دار بر پشت خود مى زنند و در پى زنجیرزدن، از بدن آنان خون جارى مى شود. بسیارى از شیعیان هند این عمل را ناپسند مى دانند و مرتکب آن نمى شوند در عین حالى که نسبت به حسین بن على(ع) اعتقاد کامل دارند، (همان، ص 378).زنجیر زنى از هندوستان به ایران آمده است با این تفاوت که در ایران زنجیرزنى به صورت معمولى و بدون خونریزى است ولى در هندوستان بسیار وحشت آور است.زنجیرزنى هندى که همراه با خونریزى است از سوى مراجع تقلید شیعه تحریم شده است. آیة الله سید محسن امین از اولین کسانى است که به این گونه اعمال اعتراض و آن را تحریم کرد. آیة الله سید ابوالحسن اصفهانى نیز فتوا به حرمت این گونه اعمال داد، (همان، ص 378، پاورقى. در مقدمه المجالس السنیّة، قمه زنى و امثال آن را از اعمال شیطانى به حساب آورده است).البته اگر زنجیرزنى و اعمال دیگر، مشتمل بر حرام نباشد و بر اساس هدایت خردمندان جامعه صورت گیرد، اشکالى پیش نمى آید و گرنه اگر عملى خودش حرام باشد و یا مشتمل بر حرام باشد انجام آن نارواست.مسأله گریه و عزادارى بر حضرت سیدالشهدا (ع) از افضل قربات است و فلسفه هاى سازنده و تربیتى متعددى دارد از جمله:1- توجه به هدف قیام امام حسین که همانا احیاى ارزش هاى دینى و جلوگیرى از انحراف بود.2- زنده داشتن یاد و تاریخ پرشکوه نهضت حسینى،3- الهام بخش روح انقلابى و ستم ستیزى، 4- پیوند عمیق عاطفى بین امت و الگوهاى راستین، 5- اقامه مجالس دینى در سطح وسیع و آشنا شدن توده ها با معارف دینى،6- پالایش روح و تزکیه نفس،7- اعلام وفادارى نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم و … .اما اصل عزادارى و سوگوارى از خود اهل بیت(ع) است ولى چگونگى آن تا حدود زیادى با شیوه هاى قومى و ملى عجین شده است و این آمیزش تا زمانى که مشتمل بر خلاف شرع نباشد اشکالى ندارد. داستان گریه و عزادارى پس از شهادت حضرت امام حسین(ع) از سوى امامان(ع) داستان دامنه دارى است. به مواردى اشاره مى شود:1- امام چهارم(ع) که خود در کربلا شاهد مصائب دردناک حسین(ع) و یاران فداکار او بود و 23 سال داشت، پس از آن واقعه سوزناک تا زمانى که در قید حیات بودند یعنى مدت 34 سال طبق برخى روایات براى پدر و عزیزان خویش گریه و سوگوارى مى کرد ، (بحارالانوار، ج 46، ص 108 و 109). گریه هاى امام سجاد(ع) در سخت ترین شرایط علاوه بر جنبه عاطفى، یکى ازراه هاى مهم مبارزه و افشاگرى بود. 2- امام صادق(ع) به ابوهارون مکفوف دستور مى دهد مرثیه بسراید و آنگاه که وى مرثیه خود را مى خواند مشاهده مى نماید امام(ع) سخت گریه مى کند متوجه مى شود از صداى گریه امام صادق(ع) زنانى که پشت پرده حضور داشته اند صداى خود را به گریه و شیون بلند کردند ، (کامل الزیارات، ابن قولویه، نقل از ره توشه راهیان نور، ویژه محرم 1376). 3- امام رضا(ع) دعبل خزایى شاعر را در ایام سوگوارى حضرت حسین(ع) به حضور مى پذیرد به او عنوان یارى دهنده اهل بیت، خوش آمد مى گوید و از وى مى خواهد در روزهاى غم و اندوه اهل بیت؛ یعنى عاشورا در مورد مصایب جد خویش اباعبدالله(ع) مرثیه بسراید ، (بحارالانوار، ج 45، ص 257). در مورد سینه زنى نیز برخى از منابع تاریخى نشان مى دهد که وقتى بنى هاشم براى اولین از مدینه به کربلا آمده و با کاروان اسراء در آن مکان برخورد نمودند به رسم عزادارى زنانشان دست به سینه مى زدند. براى آگاهى بیشتر ر . ک :1- فلسفه شهادت و عزادارى امام حسین، سید عبدالحسین شرف الدین، مترجم: على صحت، انتشارات مرتضوى2- حماسه حسینى، شهید مطهرى، انتشارات صدرا3- پیام هاى عاشورا، جواد محدثى، انتشارات پیک جلال4- عبرت هاى عاشورا، سید احمد خاتمى، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم5- فرهنگ عاشورا، جواد محدثى، نشر معروفنشحکم سینه زنی و زنجیر زنی:سینه زنى و عزادارى اگر به صورت متعارف و به گونه اى که از نظر عرفى از مظاهر حزن و اندوه در عزادارى محسوب شود اشکال ندارد و هر کارى که براى انسان ضرر بدنی قابل توجهی داشته و یا باعث وهن دین و مذهب گردد حرام است (ترجمه اجوبة الاستفتاآت، قطع وزیری، ص 525).زنجیر زنی اگر به نحو متعارف و به گونه اى باشد که از نظر عرفى از مظاهر حزن و اندوه در عزادارى محسوب شود، اشکال ندارد.خامنه اى، اجوبة الاستفتاءات، س 1463.زنجیر تیغ دار: حضرت امام خمینی، آیات عظام خامنه اى، تبریزى، مکارم و فاضل: اگر استفاده از زنجیرهاى مزبور موجب وهن مذهب در برابر مردم شود و یا باعث ضرر بدنى قابل توجهى گردد، جایز نیست.امام، استفتاءات، ج 3، سؤالات س 34 و 37؛ خامنه اى، اجوبةالاستفتاءات، س 1441؛ تبریزى، استفتاءات، س 2003 و 2012؛ مکارم، استفتاءات، ج 1، س 574 و ج 2 و makaremshirazi.org، قمه زنى؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 2162 و 2166 و 2173. آیت الله صافى: اگر ضرر قابل توجهى براى بدن نداشته باشد. در عزاى سیدالشهدا(ع) اشکال ندارد.صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1594. آیت الله نورى: عزادارى براى امام حسین(ع) طبق سنت متعارف و معمول بین شیعیان اشکال ندارد.نورى، استفتاءات، ج 1، س 1063 و ج 2، س 601. براى آگاهى بیشتر ر . ک :1- فلسفه شهادت و عزادارى امام حسین، سید عبدالحسین شرف الدین، مترجم: على صحت، انتشارات مرتضوى2- حماسه حسینى، شهید مطهرى، انتشارات صدرا3- پیام هاى عاشورا، جواد محدثى، انتشارات پیک جلال4- عبرت هاى عاشورا، سید احمد خاتمى، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم5- فرهنگ عاشورا، جواد محدثى، نشر معروف

سینه زنی

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا