دین و اندیشه

درجات تقوا و تقوا در المیزان

پرسش و پاسخ


تقوا چیه دقیقا جدای از معنی عام کلمه که به معنای خودداری و نگه داری و … است.
معنای خاص تقوا چیه؟
از نظر علامه طباطبایی تقوا چیه؟(منظورم توی تفسیر المیزان است)
و راه های دستیابی به تقوا چیه؟
و چجوری میشه با تقوا به حکمت رسید؟
و بنده شخصا از نظر خودم تقوا یعنی انجام تمام امور از روی عقلانیت و علم.
تعریف من درست هست یا خیر چرا؟

الف ) مفهوم تقواقبل از اینکه تقوا را شفاف توضیح بدهم لازم است کمی در مورد صراط مستقیم سخن بگوییم. صراط مستقیم مانند جاده است. هر جاده ای قوانین و مقررات و ضوابطی برای تردد دارد. در جاده های بین شهری و شهری مقررات راهنمایی و رانندگی حاکم است.
وقتی شما در جاده ای حرکت می کنید، بین دو کار مختار اید. اول اینکه قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی را کاملا رعایت کنید. و دوم اینکه بدون توجه به این مقررات هر طوری که دلتان می خواهد رانندگی نمایید.
معنای دقیق و شفاف تقوا این است که شما در هر راهی که حرکت می کنید، چه راه های مادی وچه معنوی، قوانین و مقررات و ضوابط آن راه را رعایت کنید و از قانون گریزی پرهیز نمایید.
دین هم یک راه معنوی است. صراط مستقیم راه خدا است و برای خود قوانین و مقرراتی دارد. وقتی شما این مقررات را رعایت می کنید دارای تقوا هستید و وقتی توجهی به این مقررات نمی کنید و هر طور دلتان و نفستان بخواهد عمل می کنید، دچار بی تقوایی شده اید.
البته تقوا فقط رعایت مقررات دینی در صراط مستقیم نیست. هر راهی تقوای خودش را دارد. مثلا سیاست هم یک راه است که تقوای خودش را دارد. اقتصاد هم راهی است که تقوای خودش را دارد. یعنی قوانین و ضوابطی دارد که باید رعایت شود وگرنه کارها خراب می شود.
در هر راهی که شما مقررات را رعایت می کنید و قانونمدار حرکت می کنید، تقوا را رعایت کرده اید و چون قانون گریزی پیشه نمایید، از قانون و مقررات عبور کنید و مطابق دلخواه خود عمل کنید، می شوید بی تقوا.
تقوا، یعنی خودنگهداری در مسیر و اجرای قوانین و پرهیز از قانون گریزی و خروج از ضوابط شرعی و عرفی و قانونی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و … .
اثر تقوا حفظ است. تقوا حافظ و نگه دارنده شما از خطرات و آسیب ها است. وقتی شما در جاده مقررات را رعایت می کنید، کاملا امنیت دارید.

ب ) تقوا در المیزان
علامه در تعریف تقوا می گوید: «تقوا به معنای ورع و پرهیز از حرام های خدا و اجتناب از ارتکاب گناهان است. تقوا وصف زیبایی است که هر انسانی آن را نفی کند، از چشم مردمان می افتد و بر همه کس گران است که به نداشتن آن اعتراف ورزند.» (المیزان، ج 14، ص 58) در جایی دیگر می فرماید: «حقیقت تقوا و احتراز از غضب خدای تعالی، امری است قایم به دل و قلب که منظور از دل و قلب، همان نفس است. پس تقوی قایم به اعمال، حرکات و سکنات بدنی نیست، چون برای آن ها اطاعت و معصیت یکسان است؛ بلکه تقوا امری درونی و معنوی است.» (المیزان، ج 14، ص 556) «و زمانی حاصل می شود که در درجه نخست، محرمات الهی شناخته گردد و سپس به کمک تعقل و تذکر از آن محرمات اجتناب شود؛ به عبارت دیگر، انسان به فطرت انسانیت، که بنای دین خدا بر اساس آن نهاده شده است، ملتزم شود و از آن منحرف نگردد.» (المیزان، ج 7، ص 580- 579) خداوند نیز می فرماید: «و نفس و ما سواها فالهمها فجورها و تقواها؛ سوگند به جان و به آن که جان را درست کرده و بدکاری و پرهیزکار بودنش را به او الهام کرده است تا بتواند راه نجات پیدا کند.» (شمس/ 8) نیز «و من یتق الله یجعل له مخرجا؛ هر که تقوا پیشه کند، خداوند راه بیرون شدن برای او قرار می دهد.» (طلاق/ 2) «بنابراین انسان اگر در راهی که فطرت برایش ترسیم کرده است قدم بگذارد و از آن انحراف نورزد، خداوند او را به سوی عاقبت نیکش هدایت می کند.» (همان، ج 8، ص 320)
من به سرچشمه خورشید نه به خود بردم راه *** ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد
علامه معتقد است هدایت الهی میان دو نوع تقوا قرار دارد: نخست، تقوایی که شرط بهره گیری از وحی است و دیگری، تقوایی که نتیجه هدایت پذیری از آیات الهی است. تقوای نخست بسیط و ابتدایی است که یا پی آمد تامل های عقلانی است و یا محصول فطرت آدمی. این تقوا گونه ای ابتدایی در مسیر بهره وری از وحی، به باروری و کمال و در نهایت به مقام رضا و تسلیم محض، یعنی تقوای دوم، می رسد که سیر و تعالی انسانیت را در پی دارد. تقوا، آدمی را اوج می دهد و او را به سعادت واقعی اش، که همان زندگی طیبه و ابدی در جوار رحمت پروردگار است، می رساند. برای این منظور است که خدا می فرماید: «و تزودوا، فان خیر الزاد التقوی؛ برای زندگی ابدی خود توشه جمع کنید که بهترین توشه تقوا است.» (بقره/ 197) و به حق وقتی یگانه مزیت تقوی باشد قهرا «ان اکرمکم عندالله اتقکم؛ گرامی ترین مردم نزد خدا باتقواترین ایشان است.» (حجرات/ 13)
علامه هم چنین بیان می د ارد که یکی از مزایای پیوند ایمان و تقوا، ایجاد محبوبیت است و این خصلت حتی در محرومان نیز وجود دارد؛ چنان که در قرآن کریم آمده است: «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا؛ آنان که ایمان آوردند و عمل صالح انجام داده اند به زودی خداوند رحمان برای آنان محبتی در دل ها قرار می دهد.» (مریم/ 96)
… منظور از همنشینی تقوا و تعقل آن است که روح و سرشت آدمی به آن حالت پاکی و صداقت نخستین و فطری اش برگردد تا به آسانی حقایق را پذیرا شود.انسان واقعی کسی است که در ارضای معقول خواسته های تمامی قوای درونیش کوتاهی نکند. از سوی دیگر انسان در ابتدای پیدایش خود، از بسیاری از علوم و معارف آگاهی ندارد، کسب دانش وتوسعه دانستنی ها معلول کارکرد قوای درونی است. طبیعتا تلاش انسان در جهت ارضای خواسته های یکی از این قوا موجب میل فکری به سوی آن و غفلت از مقتضیات سایر قوا و در نتیجه انحراف فکری وعقیدتی خواهد شد. چرا که حب و بغض ها، جهت گیری های تعصب آمیز و در یک کلام، تمایلات نفسانی، مسیر تفکر صحیح را منحرف می کنند. به تعبیر زیبا و دلنشین امیرالمؤمنین علی علیه السلام:«اکثر مصارع العقول تحت بروق المطامع» آنجا که برق شمشیر طمع در فضای اندیشه بلند می شود، بیشترین جایی است که عقل به زمین می خورد. [المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، صص 268-267 ]
ج ) درجات تقوا
در حدیثی از امام صادق(ع) مراتب سه‌گانه تقوا اینگونه بیان شده است:
1 . تقوای عام
یعنی ترک محرمات که ناشی از خوف عذاب جهنم است .
2 . تقوای خاص یا «تَقْوی مِنَ اللّه»
عبارت است از اینکه شخص نه تنها محرّمات بلکه شُبَهات(کاری که احتمال حرام بودن دارد) را نیز ترک کند.
3 . تقوای خاص الخاص یا «تَقْوی بِاللّهِ فی اللّه»
مرتبه‌ای است که شخص نه تنها شبهات بلکه (بعضی از) امور حلال را نیز ترک می‌کند.[بحارالانوار، ج ۶۷، ص۲۹۵]
در منابع شیعه و سنّی از پیامبراکرم نقل شده است که هیچ بنده‌ای در زمره متقین نمی‌آید مگر اینکه کاری را که اشکالی (= گناهی) در آن نیست، از ترس آنکه مبادا اشکالی در آن باشد، فرو گذارد.[ابن ماجه،ج ۲، ص۱۴۰۹؛ترمذی، ج ۴، ص۶۳۴؛ورام، ج ۱، ص۶۰؛مجلسی، ج ۶۷، ص۲۹۶]
همین مضمون در احادیث دیگری، در سخنان پیامبراکرم و ائمه، در تعبیر «دوری از شبهات» دیده می‌شود.[نهج البلاغه، خطبه ۱۶؛ورام، ج ۲، ص۶۲، ۳۰۵]به نظر می‌رسد دامنه معنایی تقوا که در قرآن به معنای «عمل به واجبات و ترک محرّمات» بوده در احادیث بسط یافته، «ترک شبهات» را نیز شامل شده است.

د ) همنشینی تقوا و تعقل
منظور از همنشینی تقوا و تعقل آن است که روح و سرشت آدمی به آن حالت پاکی و صداقت نخستین و فطری اش برگردد تا به آسانی حقایق را پذیرا شود.انسان واقعی کسی است که در ارضای معقول خواسته های تمامی قوای درونیش کوتاهی نکند. از سوی دیگر انسان در ابتدای پیدایش خود، از بسیاری از علوم و معارف آگاهی ندارد، کسب دانش وتوسعه دانستنی ها معلول کارکرد قوای درونی است. طبیعتا تلاش انسان در جهت ارضای خواسته های یکی از این قوا موجب میل فکری به سوی آن و غفلت از مقتضیات سایر قوا و در نتیجه انحراف فکری وعقیدتی خواهد شد. چرا که حب و بغض ها، جهت گیری های تعصب آمیز و در یک کلام، تمایلات نفسانی، مسیر تفکر صحیح را منحرف می کنند. به تعبیر زیبا و دلنشین امیرالمؤمنین علی علیه السلام:«اکثر مصارع العقول تحت بروق المطامع» آنجا که برق شمشیر طمع در فضای اندیشه بلند می شود، بیشترین جایی است که عقل به زمین می خورد. [المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، صص 268-267 ]*** بنابراین انجام تمام امور از روی عقلانیت و علم اگر به معنای هم نشینی این دو باشد صحیح است .

درجات تقوا و تقوا در المیزان

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا