عصمت حضرت زهرا سلام الله علیها و حجیت ایشان
من می پرسم حدیث شریف کسا به وسیله چه کسی به دست ما رسیده است ؟ چرا حضرت زهرا(س) حدیث را به یک مرد نامحرم به نام جابربن عبدالله انصاری می گوید ؟ یا صحابه مرتب با حضرت رفت و امد داشتند ؟ نقل است فرموده اند : دلم هوای اباذر را کرده است، بگویید بیاید تا او را ببینم. حتی روایت داریم که یکی از صحابه ، در ملاقات با حضرت از زردی چهره او اظهار نگرانی می کند و سلمان از مندرس بودن لباسهای فاطمه زهرا(س) سخن می گوید. این چگونه می تواند با مبنای اضطرار سازگار باشد ؟
1ـ حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ نبی نیست، امام هم نیست، ولی معصوم و محدَّث است؛ لذا حجّة الله است نه یک زن عادی. و تکلیف است بر حجّة الله که اتمام حجّت کند. آن حضرت در جریان در و دیوار، رفتارش برای اتمام حجّت بود. به در خانهی مهاجر و انثار رفتنش برای اتمام حجّت بود. مطالبی هم که از طریق اصحابی چون جابر منتقل نموده، از جهت حجّة الله بودنشان است. و چه اضطراری بالاتر از این. خدای متعال به پیامبرش فرمود: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه … .» این ابلاغ معادل با کلّ رسالت آن حضرت بود. حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ هم همین حقیقت را ابلاغ میکرد و برای همین حقیقت، اتمام حجّت می کرد. لذا هر رفتاری که در این مسیر میکرد، برایش اوجب واجبات بود.
سلمان باید کار کردن آن حضرت با آسیاب دستی در حالی که لباس مندرس بر تن دارد را ببیند و گزارش دهد؛ چون زندگی او، حجّت است برای ما. گفتار او و رفتار او و حالات او، حجّت است؛ لذا باید به آیندگان منتقل میشد. این چیزی فوق اضطرار است. این ابلاغ رسالت خاصّهی آن حضرت است. حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ به یک معنا، خود پیامبر(ص) است.
جابر گوید پیامبر(ص) در آخر عمرشان به فاطمه(س) فرمودند: «… أَلَا إِنَّکِ بَضْعَةٌ مِنِّی مَنْ آذَاکِ فَقَدْ آذَانِی قَالَ جَابِرٌ فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ(ص ) فَاعْتَلَّتْ فَاطِمَةُ دَخَلَ إِلَیْهَا رَجُلَانِ مِنَ الصَّحَابَةِ فَقَالا لَهَا کَیْفَ أَصْبَحْتِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَتْ اصْدُقَانِی هَلْ سَمِعْتُمَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) یَقُولُ فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی قَالا نَعَمْ قَدْ سَمِعْنَا ذَلِکِ مِنْهُ فَرَفَعَتْ یَدَیْهَا إِلَى السَّمَاءِ وَ قَالَتْ اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ أَنَّهُمَا قَدْ آذَیَانِی وَ غَصَبَا حَقِّی ثُمَّ أَعْرَضَتْ عَنْهُمَا فَلَمْ تُکَلِّمْهُمَا بَعْدَ ذَلِکَ وَ عَاشَتْ بَعْدَ أَبِیهَا خَمْسَةً وَ تِسْعِینَ یَوْماً حَتَّى أَلْحَقَهَا اللَّهُ بِهِ.»
در این حدیث خوب توجّه فرمایید! چه کسی دارد با اوّلی و دومی اتمام حجّت میکند؟ پیامبر(ص) یا فاطمه(س)؟ حضرت زهرا(س) ابتدا اثبات میکند که غضب من، غضب رسول الله(ص) است، و آنگاه از جایگاه رسول الله(ص) از آن دو اعلام بیزاری میکند. آن حضرت، امتداد خود رسول الله(ص) است؛ بضعهی خود آن حضرت است که مانده تا رسالتش را کامل کند.
خلاصه آنکه حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ را با زنان عادی، اشتباه نگیریم. آن حضرت شئون متعدّد دارند. لذا باید دید که فلان رفتارشان از جهت زن بودنشان است یا از جهت حجّة الله بودنشان. حساب این دو را باهم خلط نکنیم. به قول جناب مولوی: «کار پاکان را قیاس از خود مگیر ـ گر چه ماند در نبشتن شیر و شیر.»
2ـ انتخاب شدن جابر بن عبد الله انصاری، برای نقل حدیث کساء، از چند جهت است:
الف: جابر از کبار اصحاب بوده و مورد وثوق تمام مسلمین است اعمّ از شیعه و سنّی.
ب: جابر از اصحابی است که بر اثبات حقّانیّت علی ـ علیه السّلام ـ اصرار داشته و مثل اغلب اصحاب، بیتفاوت به بحث امامت نبوده. جابر شیعهای بوده که تلاش داشته این حقیقت را که «اسلام=شیعه» را با استناد به احادیث نبوی، ترویج کند. حدیث کساء را هم در همین راستا منتقل کرده است.
ج: در حقّ برخی از اصحاب، تعبیر «منّا اهل البیت» به کار رفته، که مشهورترین آنها، سلمان است؛ و از جملهی آنها، یکی هم جابر است. این گونه افراد، به درجاتی از تقوا رسیده بودند که محرم معنوی برای اهل بیت(ع) بودند. حضرت زهرا ـ سلام علیها ـ هم برای این گونه از اصحاب، اظهار دلتنگی میکردند. چرا که اینها را در حکم اهل بیت میدانستند. این علاقه، از سنخ علاقهی مادر به فرزند بوده، چرا که حضرت زهرا ـ سلام الله ـ حقیقتاً مادر معنوی اینها بود، و اینها هم پدری علی ـ علیه السّلام ـ و مادری حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ را پذیرفته بودند. حضرت پیامبر ـ صلوات الله علیه و آله ـ فرمودند: «أَنَا وَ عَلِیٌ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة ــ من و علی، دو پدر این امّت هستیم.» کسی پدری علی(ع) را پذیرفت، مادری حضرت زهرا(س) را هم پذیرفته است.
د: حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ میدانستند که جابر، عمر طولانی خواهد داشت و عصری را که نقل حدیث در آن عصر، آزاد میشود را خواهد دید. جابر در زمان امام باقر ـ علیه السّلام ـ از دنیا رفت. توجّه شود که تا عصر امام باقر ـ علیه السّلام ـ نقل حدیث، ممنوع بود. اغلب احادیث نبوی هم که در مورد حقّ علی ـ علیه السّلام ـ است، از زبان جابر است؛ چرا که او در عصری قرار گرفت که توانست احادیث را منتقل کند. اعتبار او هم طوری بود که احادیث منقول از او، مورد توجّه بود. جابر جایگاهی داشت که حتّی خود ائمه ـ علیهم السّلام ـ از زبان او، نقل حدیث میکردند.
«عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ(ع) قَالَ سَمِعْتُ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیَّ یَقُولُ: سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ فَقَالَ: سَلْمَانُ بَحْرُ الْعِلْمِ لَا یُقْدَرُ عَلَى نَزْحِهِ سَلْمَانُ مَخْصُوصٌ بِالْعِلْمِ الْأَوَّلِ وَ الْآخِرِ أَبْغَضَ اللَّهُ مَنْ أَبْغَضَ سَلْمَانَ وَ أَحَبَّ مَنْ أَحَبَّهُ . قُلْتُ فَمَا تَقُولُ فِی أَبِی ذَرٍّ قَالَ وَ ذَاکَ مِنَّا أَبْغَضَ اللَّهُ مَنْ أَبْغَضَهُ وَ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّهُ قُلْتُ فَمَا تَقُولُ فِی الْمِقْدَادِ قَالَ وَ ذَاکَ مِنَّا أَبْغَضَ اللَّهُ مَنْ أَبْغَضَهُ وَ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّهُ قُلْتُ فَمَا تَقُولُ فِی عَمَّارٍ قَالَ وَ ذَاکَ مِنَّا أَبْغَضَ اللَّهُ مَنْ أَبْغَضَهُ وَ أَحَبَّ مَنْ أَحَبَّهُ قَالَ جَابِرٌ فَخَرَجْتُ لِأُبَشِّرَهُمْ فَلَمَّا وَلَّیْتُ قَالَ إِلَیَّ إِلَیَّ یَا جَابِرُ وَ أَنْتَ مِنَّا أَبْغَضَ اللَّهُ مَنْ أَبْغَضَکَ وَ أَحَبَّ مَنْ أَحَبَّکَ قَالَ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَمَا تَقُولُ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ(ع) فَقَالَ ذَاکَ نَفْسِی قُلْتُ فَمَا تَقُولُ فِی الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ ع قَالَ هُمَا رُوحِی وَ فَاطِمَةُ أُمُّهُمَا ابْنَتِی یَسُوؤُنِی مَا سَاءَهَا وَ یَسُرُّنِی مَا سَرَّهَا أُشْهِدُ اللَّهَ أَنِّی حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَهُمْ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَهُمْ یَا جَابِرُ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَدْعُوَ اللَّهَ فَیَسْتَجِیبَ لَکَ فَادْعُهُ بِأَسْمَائِهِمْ فَإِنَّهَا أَحَبُّ الْأَسْمَاءِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَل .» (الإختصاص، ص: 223)
عصمت حضرت زهرا سلام الله علیها و حجیت ایشان