چین و اسرائیل- رژیم صهیونیستی
مدتیه که تو سایت های مختلف اینترنت مطالب عجیبی در مورد انتقال قدرت و ثروت صهیونیست ها از امریکا به چین نوشته میشه! این سایت ها مینویسند که صهیونیست ها که میدونند امریکا سقوط میکنه؛ دارند سعی میکنند که سرمایه هاشون رو از امریکا به چین انتقال بدند! و حتی بعضی از صهیونیست های ساکن امریکا بعضی از تکنولوژی های پیشرفته امریکا رو به طور مخفیانه به چین انتقال دادند! این سایت ها مدعی هستند که صهیونیست ها میخوان با تبدیل کردن چین به قدرت برتر اقتصادی و علمی و نظامی و سیاسی جهان و در یک کلمه رهبر جهان بعد از سقوط امریکا چین رو حامی قدرتمند و ثروتمند اسراییل جایگزین امریکا بکنند تا اسراییل بتونه بعد از سقوط امریکا هم همچنان به بقای خودش زیر سایه حمایت های چین ادامه بده و صهیونیست ها با نفود در چین بتونند بعد از سقوط امریکا هم همچنان سیاست های خودشون رو در جهان پیش ببرند! حتی این سایت ها مدعی شدند که فیلم ۲۰۱۲هالیوود و خیلی از فیلم های هالیوودی دیگه که چینی ها رو به عنوان ناجی دنیا و چین رو به عنوان پناهگاهی امن نشون میده هم بیانگر انتقال قدرت و ثروت صهیونیست ها از امریکا به چین هستند! ایا صهیونیست ها واقعا قصد دارند قدرت و ثروتشون رو از امریکا به چین منتقل کنند یا این سایت ها که بیشترشون هم به نقل از استاد راعفی پور مدعی انتقال قدرت و ثروت صهیونیست ها از امریکا به چین میشند با ساختن چنین دروغ هایی قصد مخدوش کردن روابط چین و ایران رو دارند؟ اخه چرا صهیونیست ها باید بین این همه کشور چین رو انتخاب کنند؟ اخه چرا چینی ها باید به صهیونیست ها اجازه نفود در کشورشون رو بدند؟ ایا واقعا امکان داره چین بعد از سقوط امریکا جای امریکا رو بگیره و رهبر جهان بشه؟ اگه انتقال قدرت و ثروت صهیونیست ها از امریکا به چین حقیقت داشته باشه؛ چین تحت نفود صهیونیست ها حتما با ایران دشمن میشه؛ اون وقت با وجود این همه وابستگی اقتصادی ایران به چین چه بلایی سر ایران میاد؟
در اینکه لابی صهیونیسم تلاش می کند تا با استفاده از قدرتهای بزرگ جهانی،موقعیت خویش را حفظ و ارتقا ببخشد، تردیدی وجود ندارد و نفوذ صهیونیسم در آمریکا با این هدف دنبال شده است و با توجه به قدرت اقتصادی چین یکی از اهداف رژیم صهیونیستی نفوذ در این کشور است و در این راستا لابی های صهیونیستی در این سال ها به غیر از آمریکا به نقطه دیگری از جهان چشم دوخته است. این لابی در چین طی دهه گذشته، با استفاده از تسهیلات ارائه شده از مؤسسات فکری و دانشگاهها و گروههای فشار حامی صهیونیسم و مؤسسات و روحانیون تلمودی به دنبال ایجاد ردپایی از خود در زندگی عمومی مردم چین و مؤسسات آموزشی و آکادمیک آن هستند. آنها به دنبال تغییر مفاهیم آکادمیک در میان چینیها و تغییر دیدگاه آنها نسبت به رژیم صهیونیستی و از دید برخی کارشناسان فروپاشی یا مدیریت غول اقتصادی فزاینده چینی ها هستند. تل آویو معتقد است که نزدیکی منافع تجاری بین مردم چین و کابینه رژیم صهیونیستی میتواند شبکه اقتصادی کاملی را بین دوطرف ایجاد کند. رژیم صهیونیستی از این رویکرد میتواند در چارچوب منافع اقتصادی خود استفاده کرده و تا حد زیادی مناسبات دیپلماتیک و فرهنگی خود با چین را تقویت کند تا به این ترتیب به یک دولت محوری کوچک و شریک راهبردی چین تبدیل شود.کابینه این رژیم همچنین بسیاری از معابد یهودی را در راستای خدمت به یهودیان حاضر در چین به کار گرفته است. این معابد به اسراییلی هایی که بنا به مقتضای شغلی و تحصیلی به چین رفتند، یا چینیهایی که به سمت آیین یهودیت گرایش پیدا کردند، خدمات می دهد .نکتهای که در چارچوب مناسبات چین و رژیم صهیونیستی قابل مشاهده است، اصرار کابینه این رژیم برای احداث تعداد زیادی از معابد یهودی در استان های چین است. بعد از آغاز مناسبات رسمی چین و رژیم صهیونیستی در سال 1992، کابینه رژیم صهیونیستی اصرار زیادی برای فعال سازی اقدامات یهودیان در چین در دستور کار خود قرار داد. اسرائیلی ها باشگاههای ویژه و بیمارستانها و قبرستانهای مختص یهودیان و حتی یگان های داوطلب ویژه آنها در این کشور تاسیس کردند .
سنوگ هونگ بینگ، پژوهشگر چینی الاصل آمریکایی در کتاب خود با عنوان طرح یهود برای تخریب چین مینویسد: در سایه افزایش احتمال معجزه اقتصادی چین، یهودیان جهان توطئه ای برای مدیریت یا فروپاشی این اقتصاد بزرگ ،طراحی کرده اند. این ارتباط به ویژه از طریق بانکهای بزرگ وابسته به یهودیان دنبال میشود. یکی از این بانکها در اختیار خانواده ثروتمند روچیلد یهودی قرار داد که ثروت هنگفتی بالغ بر 6 میلیارد دلار در اختیار دارد.وی در کتاب خود از تسلط خاندان ثروت و قدرت یهودی به ویژه خانواده روچیلد بر بانک مرکزی آمریکا خبر داده و مینویسد که این خانواده با خرید سهام عمده از بانک مرکزی آمریکا، تسلط خود بر آن را افزایش داده است. حتی اگر این نظریه را نیز کنار بگذاریم، روند یهودی سازی مردم چین در مرحله اخیر به شدت افزایش پیدا کرده و محافل یهودی تلاش زیادی برای نفوذ در جامعه چین دارند.
در عین حال توجه خاص رژیم صهیونیستی به مناطق کشاورزی مسلماننشین سینکیانگ، در سالهای اخیر افزایش یافته است. یکی از سیاستهای موفق اسرائیل در چین، نمایش چهره مناسب اسرائیل در نزد جامعه مسلمان چین بوده و سفر سال 1998 شیمون پرز، رئیس اسرائیلی شورای روابط چین و اسرائیل به چین و دیدار وی از بزرگترین و قدیمیترین مسجد پکن، در راستای ایجاد رابطه دوستانه و ارتباط معنوی با مسلمانان چین ارزیابی میگردد .تلاش به منظور افزایش دیدارهای توریستی اتباع طرفین، از دیگر فعالیتهای فرهنگی مقامات پکن و تلآویو بوده و در این راستا و در جهت گسترش همکاریهای اقتصادی در حال حاضر هفتهای سه پرواز توسط شرکت هواپیمایی اسرائیل از تلآویو به پکن و شانگهای صورت میپذیرد.اعطای بورسهای دانشجویی رشته کشاورزی از سوی اسرائیل به دانشجویان چینی نیز مورد توجه میباشد.
اگرچه جمهوری خلق چین در چهار دهه اخیر از مواضع اعراب در قبال اسرائیل حمایت سیاسی میکرد ولی از دهه 1980 و پس از اتخاذ سیاست دربهای باز، انجام اصلاحات اقتصادی در چین و اولویت توسعه اقتصادی در سیاست خارجی و داخلی آن کشور، موضع چین در قبال تحولات اعراب و اسرائیل تغییر کرد که این امر با برقراری تماسها و ارتباطات مقامات سیاسی و نظامی طرفین، مصادف بوده است .در سیر روند روابط چین ـ اسرائیل (علاوه بر اشاره مختصر به تاریخچه روابط طرفین پس از تأسیس جمهوری خلق چین و اعلام موجودیت اسرائیل) میتوان دو مقطع بررسی قرار گیرد: قبل از برقراری روابط سیاسی که به طور عمده معطوف به همکاریهای نظامی محرمانه و متعاقب آن تماسهای سیاسی محرمانه طرفین بوده است و پس از برقراری روابط مشترک با یکدیگر.
با این حال نباید از نظر دور داشت که صهیونیسم چهره جدیدی از مسئله قدیمی “یهود” است که در قرن بیستم، ماسک صهیونیستی به چهره گذاشته است. مسأله صهیونیسم، مسئله نژاد است میگویند ما قوم برگزیدهایم. مسئله دیگر و مهمترین دغدغه یهود در طول تاریخ، پول بوده است. این قوم به دنبال جای امنی میگردند که بتوانند از پول در سایه امنیت استفاده کرده و هیچ سرزمینی فی نفسه برای یهود ارزش مذهبی و اعتقادی ندارد. سرزمینی برای یهود ارزش دارد که بتواند منافع اقتصادیاش را تأمین کند و امروز این سرزمین چین است.
با این حال این قوم در سراسر دنیا پراکنده شده و طبق آمار معادل جمعیت یهودی در فلسطین اشغالی، در آمریکا یهودی زندگی می کند. 520 هزار یهودی فقط در پاریس زندگی میکنند. در آمریکای لاتین و آرژانتین، آفریقا، کانادا، ژاپن و چین هم یهودی ها زندگی می کنند. چهطور این قومی تا این حد پراکندگی دارد؟ یهودیها میگویند برای که ما را مورد آزار و اذیت قرار دادهاند، مجبور شدیم پراکنده شویم. با این حال، وقتی یهودیت همه منافعش را تا جایی که امکان داشته در یک موقعیت جغرافیایی مکیده، لگد زده و به جای دیگر مهاجرت کرده است .
فعالیتهای لابیهای صهیونیستی در گوشه و کنار دنیا به صورت کاملاً محرمانه دنبال میشود، آنچه که در این مطلب به آن اشاره شد، نمونه ای از این فعالیت های است که به رسانه ها درز کرده است. صهیونیستها با تمامی ابزارهای ممکن در حوادث سیاسی اقتصادی و اجتماعی برای فشار بر مخالفان خود و نفوذ بیشتر بر حامیان پروژههای صهیونیستی در منطقه و جهان استفاده میکنند.
آنها سعی دارند اهرمهای فشار جهانی نظیر رسانهها و اقتصاد بینالملل و بازارهای جهانی را تحت سلطه خود گرفته که در حال حاضر کشور پهناور و مستعد چین را هدف و اولویت خود می دانند و با استفاده از این اهرمها شاخصهای قدرت جهانی خود را افزایش می دهند. در واقع، این یک پدیده جهانی است که اگر فردی به هر جایی – در اروپای غربی، کانادا، استرالیا، زلاند نو و آمریکا برود – یک لابی اسرائیلی وجود دارد که به خوبی سازمان یافته و تأمین مالی شده، لابی قدرتمندی که برای حمایت از اسرائیل حاضر است به جنگ هر چیزی برود.
اغلب سازمان های درگیر در حمایت از اسرائیل، از مقامات تل آویو دستور می گیرند. بسیاری از آن ها حتی به طور کامل با دولت اسرائیل همکاری می کنند و سازمان های نیمه دولتی و غیردولتی (ان جی او) های ساختگی هستند. هدف آن ها پخش تبلیغات و نفوذ در مردم کشورهای محل اقامت است که یا به مسیر تل آویو بپیوندند و یا مردم را با روایات ضد و نقیض به اشتباه وادار کرده و واکنش ها را در زمان جنایات بالقوه اسرائیل خفه کنند .متحدان پراکنده یهودی در سراسر جهان توسط یک ماشین سازماندهی شده دولتی توانمند حمایت می شوند که اطلاعات غلط و دروغ را پخش می کند تا هر زمانی که از اسرائیل انتقاد یا افشاگری شود، آب را گل آلود سازند.(fa.alalamtv.net/news/3039486)
این نفوذ خزنده صهیونیسم در چین تهدیدی است که باید دولت چین نسبت به آن حساسیت ویژه ای داشته باشد و این مسأله به عنوان زنگ خطر و هشداری برای آینده این کشور محسوب می گردد.
روابط کشور ما با چین روابطی متقابل بر اساس منافع و راهبردهای نزدیک و مشترک دو کشور در مسائل منطقه ای وبین المللی است. گر چه امروز به دلایل روابط سیاسی مناسب ،روابط گسترده ای اقتصادی و تجاری میان دو کشور برقرار است اما در صورت تحقق و اجرای اقتصاد مقاومتی رویکرد کشور ما به کاهش وابستگی به سایر کشورها در ضمن حفظ روابط با سایر کشورهاست. در عین حال اگر روزی به هر دلیل چین به سمت حمایت از این رژیم و مقابله با حقوق مردم فلسطین گام بردارد، جمهوری اسلامی در روابط خود با این کشور تجدید نظر خواهد کرد. اصل استقلال و دفاع از حقوق مسلمانان و مقابله با تجاوزگری و سلطه طلبی اصل غیر قابل تغییر در سیاست خارجی کشورماست.
چین و اسرائیل- رژیم صهیونیستی