ماریهی کنیز در خانه حفصه
مگر ابراهیم پسر ماریه و پیامبر نیست؟ پس چرا در جایی پاسخ داده اید که ماریه کنیز حفصه بوده و پیامبر با کنیز همسرش رابطه زناشویی نمیتوانسته داشته باشد؟ و چرا ماریه را بدون اجازه حفصه به خانه حفصه برده است؟
ماریه دختر شمعون در روستای «حفن» در یکی از مناطق «انصنا» در مصر به دنیا آمد. در سال هفتم هجری، رسول خدا(ص) حاطب بن ابی بلتعه را به همراه نامهای به سوی مقوقس حاکم مصر و اسکندریه فرستاد تا او را به اسلام دعوت کند.[1] مقوقس در پاسخ به دعوت پیامبر (ص) ماریه را که از دختران ملوک مصر بود به همراه خواهرش «سیرین»[2] و به نقلی «شیرین»[3] و همچنین هدایای بسیار، برای رسول خدا(ص) فرستاد. مقوقس همراه این هدایا نامهای نیز برای پیامبر نوشت که در بخشی از آن آمده است: «من فرستاده تو را اکرام کردم و به سوی تو، دو کنیز فرستادم که در سرزمین عظیم قبط، دارای منزلت هستند.»[4] روایت شده که حاطب بن ابی بلتعه در بین راه اسلام را بر آن دو عرضه کرد و آنان مسلمان شدند.[5]پس از ورود به مدینه، رسول خدا (ص) ماریه را برای خود برگزید و سیرین را به حسان بن ثابت بخشید.[6] نخستین منزل ام المؤمنین ماریه، خانه حارثة بن نعمان بود. او یک سال در این منزل سکونت داشت.[نیازمند منبع]
شایستگیهای ماریه و توجه پیامبر به او، حسادت برخی از زنان پیامبر، به خصوص عایشه را برانگیخت.[7]ماریه، زنی پاک،[8] دیندار و از زنان صالح، نیکوکار، شایسته و مورد توجه و علاقه پیامبر (ص) بود[9] و مورخان و سیرهنگاران او را به حسن دینش ستودهاند.[10] پیامبر (ص) در بیان علاقه خود به او فرمود: آنگاه که مصر را فتح کردید، با آنان به خوبی برخورد کنید، چون من داماد آنان هستم».[11]
ماریه کنیز خود حضرت بودند و خدمتکار پیامبر نه کنیز همسری خاص.
رسول اکرم(ص) هر روز اوقات فراغت را نزد یکی از همسرانش می گذراند تا رعایت عدالت بشود. روزی که نوبت حفصه بود، نزد او رفت، ولی حفصه اجازه خواست برای کاری نزد پدرش برود. در نبودِ او، حضرت، ماریه قبطیه ـ که مادر ابراهیم و خدمتگزار حضرت بود و به همین جهت روز مشخصی سهم نداشت ـ نزد خود خواند.(هیچ منعی هم در این کار نیست چون ماریه کنیز و خدمتکار پیامبر است.) حفصه برگشت و وقتی فهمید ماریه نزد پیامبر است بنای ناسازگاری گذاشت و گفت: در روز من و در حجره من و با غیر من؟! هرگز! … .لذا حفصه با پیامبر درشتی کرد. رسول خدا (ص) برای رضایت او، ماریه را بر خود حرام کرد.[12]در این هنگام آیات اول سوره تحریم نازل شد:
«یا أَیهَا النَّبِی لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَک تَبْتَغِی مَرْضَاتَ أَزْوَاجِک ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»
«ای پیامبر، چرا برای خشنودی همسرانت، آنچه را خدا برای تو حلال گردانیده حرام میکنی؟ خدا[ست که] آمرزنده مهربان است.»[13]در نهایت، ماریه نزد رسول خدا(ص) ماند، اما توجه پیامبر به وی همچنان ناراحتی برخی زنان پیامبر (ص) را در پی داشت. این وضعیت با اعلان بارداری ماریه تشدید شد. از این رو پیامبر خدا (ص) ماریه را از مدینه خارج و در بخش بالای مدینه در نخلستان کوچکی به نام عالیه که در غزوه بنی نضیر به ایشان رسیده بود (و امروزه به مشربه ام ابراهیم معروف است) مسکن داد و برای دیدنش به آنجا میرفت.[14]
قسمتی از متن به نقل از پایگاه ویکی شیعه
پینوشت:
1. ابن سعد، الطبقات الکبری، 1990م، ج1، ص107
2. طبری، تاریخ الامم و الملوک، 1378ق، ج11، ص617.
3. بلاذری، انساب الاشراف، 1996م، ج1، ص449.
4. ابن سعد، الطبقات الکبری، 1990م، ج1، ص200.
5. بلاذری، انساب الاشراف، 1996م، ج1، ص449
6. طبری، تاریخ الامم و الملوک، 1378ق، ج11، ص617
7. رجوع کنید به: ابن سعد، الطبقات الکبری، 1990م، ج8، ص171.
8. طبری، تاریخ الامم و الملوک، 1378ق، ج3، ص22.
9. ابن کثیر، البدایه و النهایه، 1407ق، ج7، ص74.
10. ابن سعد، الطبقات الکبری، 1990م، ج1، ص107.
11. حموی، معجم البلدان، 1995م، ج5، ص138.
12. ابن سعد، الطبقات الکبری، 1990م، ج8، ص182
13. سوره تحریم، آیه 1
14. ابن سعد، الطبقات الکبری، 1990م، ج1، ص107
ماریهی کنیز در خانه حفصه