دین و اندیشه

داستان ماریه و خانه حفصه

پرسش و پاسخ

ماجرای بردن ماریه توسط پیامبر به خانه حفصه چیست؟ آن هم بدون اجازه حفصه

اولا: ماریه کنیز حضرت بودند و خدمتکار پیامبر لذا حقوق او با سایر همسران پیامبر فرق می‌کرد.ثانیا: رسول اکرم(ص) هر روز اوقات فراغت را نزد یکی از همسرانش می گذراند تا رعایت عدالت بشود. روزی که نوبت حفصه بود، نزد او رفت، ولی حفصه اجازه خواست برای کاری نزد پدرش برود. در نبودِ او، حضرت، ماریه قبطیه ـ که مادر ابراهیم و خدمتگزار حضرت بود و به همین جهت روز مشخصی سهم نداشت ـ نزد خود خواند. حفصه برگشت و وقتی فهمید ماریه نزد پیامبر است بنای ناسازگاری گذاشت و گفت: در روز من و در حجره من و با غیر من؟! هرگز! … .لذا حفصه با پیامبر درشتی کرد. رسول خدا (ص) برای رضایت او، ماریه را بر خود حرام کرد.[1]در این هنگام آیات اول سوره تحریم نازل شد:
«یا أَیهَا النَّبِی لِمَ تُحَرِّ‌مُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَک تَبْتَغِی مَرْ‌ضَاتَ أَزْوَاجِک ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّ‌حِیمٌ»
«ای پیامبر، چرا برای خشنودی همسرانت، آنچه را خدا برای تو حلال گردانیده حرام می‌کنی؟ خدا[ست که‌] آمرزنده مهربان است.»[2]در نهایت، ماریه نزد رسول خدا(ص) ماند، اما توجه پیامبر به وی همچنان ناراحتی برخی زنان پیامبر (ص) را در پی داشت. این وضعیت با اعلان بارداری ماریه تشدید شد. از این رو پیامبر خدا (ص) ماریه را از مدینه خارج و در بخش بالای مدینه در نخلستان کوچکی به نام عالیه که در غزوه بنی نضیر به ایشان رسیده بود (و امروزه به مشربه‌ ام ابراهیم معروف است) مسکن داد و برای دیدنش به آنجا می‌رفت.[3]
پی‌نوشت:
1. ابن سعد، الطبقات الکبری، 1990م، ج8، ص182
2. سوره تحریم، آیه 1
3. ابن سعد، الطبقات الکبری، 1990م، ج1، ص107

داستان ماریه و خانه حفصه

guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا