ایده آل گرا
ایا دین برای تربیت افراد ایده ال گراست؟یا واقع گرا؟ایا از نظر دینی مورد تاییده که در برخی نقاط زندگی مثل بندگی و دوری از گناه ایده ال گرا باشیم و در برخی دیگر جاها واقع گرا؟
خیلی ساده است؛ نیازی نیست ثابت کنیم که باید آرمان گرا بود. همة انسان ها آرمانی دارند؛ گیرم آرمان کسی خرید فلان خانه و ویلا و آرمان دیگری صدور انقلاب اسلامی باشد. عقلا آرمان گرایی را محکوم نمی کنند و محکوم کنندگان آرمان گرایی را باید از جرگة عقلا بیرون دانست.آرمان گرایی یعنی نگاه به اهداف والا داشتن و به بهانه های گوناگون دست از آن اهداف والا نکشیدن و خیلی روشن است که برای رسیدن به هر هدفی باید برنامه ریزی کرد؛ چیزی که پیچیده است، این است که چگونه است که بعضی از ما دربارة واقعیهای روشن دچار غفلت هستیم. امیرمؤمنان علیه السلام چه خوش فرمود که: «الغفله اضر الاعداء».1
تضاد آرمانگرایی با واقع بینی، گاه به گونه ای تبلیغ می شود که خود آرمان گراها هم آن را باور می کنند و کارشان به جایی می کشد که وادار می شوند واقع بینی را نکوهش کنند؛ در حالی که ایراد کار در واقع بینی نیست.
«ما آرمان گرایی را صددرصد تأیید میکنیم، دیدن واقعیت ها را هم صددرصد تأیید می کنیم. آرمان گرایی بدون ملاحظة واقعیت ها، به خیالپردازی و توهّم خواهد انجامید. وقتی شما دنبال یک مقصودی، یک آرمانی حرکت می کنید، واقعیت های اطراف خودتان را باید بسنجید و بر طبق آن واقعیتها برنامه ریزی کنید. بدون دیدن واقعیت های جامعه، تصور آرمان ها خیلی تصور درست و صحیحی نخواهد بود، چه برسد به دستیابی به آرمان ها».2
«در جنگهای روانی که امروز در دنیا معمول است، یکی از کارها القای واقعیتهای غیرواقعی است؛ چیزهایی را به عنوان واقعیت القاء می کنند که واقعیت ندارد؛ شایعه درست می کنند، حرف می زنند، که واقعیت نیست؛ اگر چنان چه کسی چشم باز و بینا نداشته باشد، دچار اشتباه می شود».3 دچار اشتباه شدن و گم کردن واقعیت ها، برابر است با بیراهه رفتن و برنامه نادرست ریختن، ناکامی، سرخوردگی و از کار افتادگی.
پس نخستین کاری که برای یک عنصر انقلابی لازم است، داشتن یک چشمانی بینا و باز است که واقعیت ها را ندیده و نشنیده نگذارد و بازی خورده دروغ ها نشود. یکی از واقعیت ها این است که گاهی اکثریت با عنصر انقلابی همراه نیست؛ پس باید کاری کرد که دیگران هم ببینند آن چه که باید ببینند که این خود داستانی بلند دارد که می گذاریم و می گذریم.
این یک واقعیت است که یک شبه پول دار نخواهیم شد. برای رسیدن به آرمان ها باید تلاش کرد، ولی نباید شتاب زده بود و بی برنامه کار کرد. برنامه ریزی درست برای رسیدن به جامعة آرمانی، توجه به مراحل دستیابی به آرمان ها و پله به پله پیش رفتن را می طلبد. باید با توجه به واقعیت ها، راه رسیدن به آرمان ها را پیدا کنیم و مرحله به مرحله برنامه ریزی کنیم و گام ها را محکم و مطمئن برداریم. وقتی انسان بدون آشنایی با راه حرکت می کند، به نقطه هایی میرسد که راه جلو رفتن و عقب ماندن ندارد؛ با زحمت زیاد انسان باید خودش را از مشکل خلاص کند. واقعیت عبارت است از همین راه؛ راه را باید پیدا کرد.
درگیری ها غالباً جنگ اراده ها است؛ هر طرفی که اراده اش زودترضعیف شود، شکست خواهد خورد. باید پایدار بود و برخدا توکل کرد. وعدة یاری خداوند به پایداران را از یاد نبریم که فرمود: «إِن یکن مِّنکم مِّئَةٌ یغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِینَ کفَرُوا؛ اگر در میان شما صد مرد پایدار باشد، بر هزار نفر بر آنان که کفر ورزیدند، چیره خواهد شد» و فرمود: «ان ینصرکم اللَّه فلا غالب لکم؛ اگر خداوند شما را یاری دهد، پس کسی بر شما چیره نخواهد بود».
پی نوشت ها:
1. غرر الحکم، ح 472.
2. سخنان رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان 6/5/1392.
ایده آل گرا