راه اساسی رسیدن به آرامش
طبق آیات و روایات قرآن برای از بین بردن ترس و اضطراب و استرس چه باید کرد؟باتشکر.
البته در این زمینه معیار اصلی برای ما امنیت انسانیت است. اگر انسانیت انسان امنیت داشته باشد و در مسیر رشد قرار گیرد، امور دیگر در درجه دوم اهمیت قرار دارند. انسان مومن ممکن است فقیر باشد و یا تحت محاصره اقتصادی واقع شود، اما باید مطمئن باشد که انسانیت او در امان است تا به آرامش برسد.
لذا امام رضا (ع) در حدیث سلسله الذهب فرمود: خدای متعال فرموده است: کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی. کسی که داخل محیط توحید و ولایت حق شود در امنیت است، هم نسبت به خطراتی که دنیا انسانیت و زندگی او را تهدید می کند، و هم در آخرت از عذاب الهی در امنیت خواهد بود.
البته ولایت اهل بیت (ع) نیز که شرط دین داری است، نقش مهمی در ایجاد امنیت و آرامش مومنین به عهده دارد، لذا امام هشتم (ع) در ادامه روایت فرمودند: بشروطها و انا من شروطها. در صورتی توحید برای انسان رشد و امنیت و آرامش می آورد که تحت ولایت و سرپرستی امام معصوم (ع) باشد.
ولایت حافظ دین و کشور و محیط توحید و ولایت حق است. نگه دار و محافظ انسانیت و روحانیت ما است، حمایت و اطاعت از رهبری معصومین (ع) و جانشینان آنان در عصر غیبت، به انسان امنیت و آرامش فوق العاده ای می دهد.
به همین دلیل کسی که در مسیر خودسازی و سلوک دینی قرار می گیرد از هر نظر در امنیت به سر می برد، اصولا این راه، امنیت و آرامش به همراه دارد، یعنی کسی که از طریق سلوک نظری حق و باطل را کاملا می شناسد و در مسیر حقیقت حرکت می کند، هم امنیت فکری دارد، هم امنیت اخلاقی اش تامین می شود و هم به لحاظ اجتماعی و فرهنگی نیروهای شیطانی قادر به ضربه زدن به امنیت و آرامش روحی و روانی او نیستند.
قرآن کریم در آیه: الا به ذکر الله تطمئن القلوب – تاثیر آرامش بخشی سلوک دینی را با تاکید زیادی بیان کرده است. الا به این معنا است که هشیار باشید و فریب عوامل سطحی را نخورید و خیال نکنید که لذت های مادی زودگذر دنیوی به شما آرامش می دهد، هرگز چنین نیست، آرامش روحی و روانی انسان تنها و تنها با یاد خدا تامین می شود.
البته اینجا ذکر و یاد خدا معنای بسیار وسیعی دارد، تمام مراحل سلوک قرآنی در حقیقت مسیر ذکر و یاد خدا است. در این مسیر ما دو کار بیشتر انجام نمی دهیم؛ یا فکر است و یا ذکر. انسان با فکر و ذکر به تمام اهداف معنوی و سلوکی خود می رسد.
اما به صورت جزئی تر اگر بخواهیم این اثر را اثبات کنیم باید به جستجوی آن در تمام مراحل و منازل سلوک باشیم و یکی یکی اهداف سلوکی را بررسی کنیم ببینیم چگونه به انسان آرامش و امنیت می بخشند.
یکی از منازل ایمان و اعتقاد به توحید است که به انسان آرامش فکری می دهد و خیال انسان را راحت می کند و در این راستا، توکل و تفویض و رضا و تسلیم به شدت در آرام کردن روحی و روانی انسان اثر بخش است.
وقتی کسی یقین می کند که این راه حق است و انسان را به مقصد می رساند؛ خیالش راحت می شود و با تفویض کارهای زندگی اش را به خدا می سپارد و با توکل بر او و راضی شدن به آنچه خدا در زندگی مادی برایش می خواهد، دغدغه هایش نسبت به آینده زندگی مرتفع می گردد.
انسان مومن می داند که خداوند رزق و روزی بندگان خود را تکفل کرده است و زندگی او را سامان می دهد و زبانش به این ذکر مترنم است که: حسبی الله و نعم الوکیل – خداوند مرا کفایت می کند و بهترین وکیل است.
بقیه عوامل نیز مانند توبه و تسویه حساب با خداوند و انجام وظایف بندگی هر کدام در رسیدن به آرامش واقعی به انسان کمک می کند.
نماز، روزه، دعا، زیارت، حج، مناجات با خدا، تهجد و شب زنده داری، انجام مستحبات نشاط آور دیگر و هر عاملی که در حوزه یاد خدا و ذکر مطرح می شود، همگی منابع ایجاد آرامش روحی برای انسان مومن هستند.
و هر قدر که انسان در مسیر رضایت و محبت الهی پیش می رود آرامش بیشتری بدست می آورد و فکرش متمرکز به بندگی و پرستش خدا و قرب الهی می شود و از اسارت دنیا و دغدغه های دنیوی که مایه اصلی نگرانی های انسان هستند، خارج می گردد.
دنیا پرستی است که آرامش انسان را از بین می برد، انسان پول پرست و قدرت پرست است که آرامش ندارد، آدم گناه کار دچار عذاب وجدان می شود، کسی که بر خلاف فطرت الهی خود عمل می کند، امنیت روانی اش سلب می شود.
کافر و مشرک است که به قول قرآن کریم زندگی اش زنک و شقاوت بار می شود و همواره به خاطر مخالفت با مسیر اصلی زندگی و صراط مستقیم بندگی در رنج و عذاب واقع می شود.
در مقابل زندگی پاک و آرام مخصوص خداپرستان است. اعتقاد به اینکه خدا عالم و قادر است و بندگان خود را می بیند و مدیریت و ربوبیت می کند، نسبت به بندگان خود توجه دارد، آرامش بخش است.
کسی که به طور مثال، ورشکست می کند، اگر به خدا معتقد باشد و بداند روزی دست خدا است و به قضا و قدر معتقد باشد به این فکر کند که ممکن است مصلحتی در کار باشد، آرام می شود.
ولی اگر خود را و زندگی خود را وابسته به سرمایه اش بداند و با از دست رفتن آن خیال کند که به کلی بدبخت شده، افق زندگی برایش تیره و تار شود، امید خود را به کلی از دست بدهد و فکر کند کاری هم از خدا بر نمی آید، دچار بیماری های عصبی و روانی می شود و اضطراب و ترس سراسر وجود او را فرا می گیرد.
توکل به خدا، یعنی تکیه به مبدا تمام خوبی ها و قدرت ها و انرژی های هستی و چنانچه کسی به چنین نیرویی تکیه کند، هرگز دچار استرس نخواهد شد و همیشه در آرامش واقعی زندگی می کند.
راه اساسی رسیدن به آرامش