دین و اندیشه

مذهب حافظ و سعدی

پرسش و پاسخ

عقاید و مذهب حافظ و سعدی بر اساس جبر یا اختیار بوده است؟

پاسخ کوتاه:
در مورد مذهب افرادی مثل سعدی و حافظ، به سختی می‌توان قضاوت نمود؛ چرا که اینها در دورانی زندگی می‌کردند که عصر تقیه‌ی بزرگان شیعه است.

در مورد مذهب افرادی مثل سعدی و حافظ، به سختی می‌توان قضاوت نمود؛ چرا که اینها در دورانی زندگی می‌کردند که عصر تقیه‌ی بزرگان شیعه است. در آن دوران افراد متعدّدی هم به جرم شیعه بودند کشته شده‌اند.

ـ سعدی
نظر اغلب سعدی‌پژوهان بر این است که سعدی تحت تأثیر آموزه‌های مذهب شافعی و اشعری و بنابراین تقدیرگرا است. البته نشانه‌هایی از ارادت وی به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ هم مشاهده می‌شود، که این هم چیز عجیبی نیست؛ چرا که در مذهب شافعی، حبّ به اهل بیت، پررنگ‌تر از دیگر مذاهب فقهی اهل سنّت است.
سعدی در نظامیه بغداد تحصیل کرده‌ و شاید در آن نقش استادیاری داشته است و هدف از تأسیس مدارس نظامیه، پرورش افرادی بود که فقه شافعی و کلام اشعری را تدریس کنند. خودش هم در اشعارش اعتراف کرده که در دانشگاه نظامیّه، حقوق دانشجویی یا حقوق استادیاری داشته است.
برخی پژوهشگران معتقدند که نشانه‌های اعتقاد سعدی به اشاعره، در آثار او قابل تشخیص است و شکی در اشعری‌مذهب بودن او باقی نمی‌گذارد؛ به‌طور مثال، سعدی قصیده‌ای دارد که در آن نخست پیامبر و سپس خلفای چهارگانه را ستوده و در آن از ادبیات و تعبیرات اهل سنت استفاده کرده‌است.
اما در مقابل، نشانه‌هایی از ارادت وی به خاندان پیامبر اسلام هم مشاهده می‌شود و به همین دلیل، برخی از علما مانند قاضی نورالله شوشتری وی را شیعه قلمداد کرده‌اند. وی مدعی است که سعدی در ملاقات خود با خواجه نصیرالدین طوسی، شیعه بودن خود را اظهار کرده‌است.
نکته قابل توجه در بررسی مذهب سعدی این است که او اصراری به تبلیغ مذهب خود و زیر سؤال بردن سایر مذاهب نمی‌کند و بیشتر به‌عنوان یک شاعر به انعکاس و تبیین اصول اخلاقی می‌پردازد.بعید نیست که او شیعه و در حال تقیّه بوده باشد.
مدح‌هایی هم که او از خلفای سه‌گانه کرده، بیشتر قدح است نه مدح؛ یعنی طوری مدح کرده که دروغ بودنش آشکار باشد؛ مثلاً در مدح عمر گفته که او لایق نبوّت بود، حال آنکه همه می‌دانند که عمر، قبل از اسلام، مشرک بوده و مشرک لایق نبوّت نیست.
او در مورد دانشگاه نظامیّه هم گفته است: «مرا در نظامیّه ادرار بود ــ شب و روز، تلقین و تکرار بود.»
ادرار لغتی عربی است به معنی مستمرّی یا به تعبیر امروزی، حقوق. حال یا بورسیّه بوده و حقوق دانشجویی می‌گرفته یا استادیار بوده و حقوق استادیاری می‌گرفته.
امّا ادرار در فارسی معنی دیگری دارد که می‌دانید.
سعد چرا این واژه را به کار برده در حالی که می‌دانسته در فارسی، معنی بدی دارد. شاید خواسته با این بیان دوپهلو، از نظامیّه بدگویی کرده باشد. تعبیر «شب و روز، تلقین و تکرار بود.» هم خودش نوعی بدگویی است. چون دانشگاه باید جای تحقیق باشد نه جای تلقین و تکرار.
لذا بعید نیست که سعدی با این بیان خواسته است بگوید آنچه در نظامیّه آموخته، جز مشتی تلقینات نبوده، یا آنچه تدریس نموده جز چیزی فضولات نبوده است.

ـ حافظ
مذهب حافظ نیز در پرده‌ای از راز است. برخی او را شیعه دانسته‌اند برخی نیز او را سنّی اشعری و شافعی دانسته‌اند.
بهاءالدین خرمشاهی معتقد است:«حافظ در اصول عقاید، یعنی مکتب کلامی، پیرو اشعری و در فروع (مذهب فقهی) شافعی است و در عین حال آشکارا گرایش به تشیع دارد، اما شیعی کامل عیار نیست و مسلّم است که مثل هر مسلمان پاک‌اعتقادِ بی‌تعصبِ صاحبدلی، دوستدار خاندان عصمت و طهارت(ع) است.» (خرمشاهی،حافظ نامه، علمی و فرهنگی، چاپ یازدهم، 1379ش)
همو در جای دیگر می‌گوید:
«گرایش او به خاندان پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) نیز دو وجه و محمل دارد: یکی تمایل به اهل بیت(ع) در نزد شافعی و پیروان او. دوم نوعی گرایش کلی و مبهم و کمرنگ به تشیع که در عصر حافظ باب شده بود.» (خواندمیر، غیاث الدین، حبیب السیر، به کوشش محمد دبیر سیاقی)
قاضی نورالله شوشتری در کتاب مجالس المؤمنین درباره حافظ گفته است:
«حافظ، عارف شیراز، سردفتر اهل راز و در حقایق و معارف ممتاز بود و… ایمان او مُبرّا از عیب و ریب است.» (شوشتری، سید نورالله، مجالس المؤمنی)
از این عبارت او نتیجه گرفته‌اند که وی قائل به تشیّع حافظ بوده است.
در اشعار حافظ نیز اشاراتی به علی ـ علیه السّلام ـ و جریان کربلا وجود دارد. در برخی دیوانها هم شرعی از حافظ نقل شده که اشاره دارد به حضرت مهدی، عجّل الله تعالی فرجه.
شعر چنین است: «بیا که رایت منصور پادشاه رسید ـــ نوید فتح و بشارت به مهر و ماه رسید…
کجاست صوفی دجّال فعل ملحدشکل ــ بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید.»

ـ نتیجه:
در مورد مذهب سعدی و حافظ، اتفاق نظری بین محقّقان نیست. برخی‌ها اینها را سنّی محبّ اهل بیت دانسته‌اند برخی نیز قائل به شیعه بودنشان هستند؛ بخصوص در مورد حافظ، قول به شیعه بودنش در بین عرفای شیعه، قویتر است.
بنده شخصاً برخی از عرفای معاصر را دیدم که نه بر اساس مدارک بلکه بر اساس مشاهدات باطنی، حافظ را شیعه و جزء اولیاء الله می‌دانست ولی سعدی را نه شیعه می‌دانست نه عارف.
علّامه طباطبایی هم نسبت به حافظ، نظر مثبت داشته و دیوان اشعار او را تدریس می‌کرده است. شاگرد عرفانی ایشان، آیة الله سعادت پرور، حاصل تدریس علّامه را نوشته است که با عنوان «جمال آفتاب و آفتاب هر نظر» در 10 جلد منتشر شده است.
امام خمینی ـ قدّس سرّه ـ هم نگرش مثبتی به حافظ داشتند و در آثار خودشان بارها از او با عنوان «عارف شیرازی» یاد کرده و به ابیاتی از او در کلامشان استشهاد می‌کردند.
رهبر معظّم ـ ایّده الله ـ هم نظرشان در مورد جناب حافظ، مثبت است. معظّم له، در مورد حافظ، بیانات مبسوطی دارند که می‌توانید در اینترنت مطالعه فرمایید.

مذهب حافظ و سعدی

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا