قاتل معصومین و توبه از قتل عمد
آیا برای جبران انجام قتل عمد میتوان توبه الهی کرد؟ و ایا قاتلان امام حسین منظور شمر بن ذی الجوشن و یا عمر بن سعد اگر توبه می کردند بعد از واقعه کربلا بخشیده می شدند؟
جمعى از مفسران با توجه به آیه 93 سوره «نساء» که مى فرماید: (و هر کس، فرد با ایمانى را از روى عمد به قتل برساند، مجازات او دوزخ است؛ در حالى که جاودانه در آن مى ماند؛ و خداوند بر او غضب مى کند; و او را از رحمتش دور مى سازد؛ و عذاب عظیمى براى او آماده ساخته است)؛ «وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها وَ غَضِبَ اللّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظیماً» صریحاً به این سوال پاسخ منفى داده، مى گویند: قتل نفس طبق آیه فوق اصلاً قابل توبه نیست، و در پاره اى از روایات که در ذیل آیه وارد شده است نیز اشاره به این معنى گردیده که: «لا تَوْبَةَ لَه».(1) ولى آنچه از روح تعلیمات اسلام، روایات پیشوایان بزرگ دینى و فلسفه توبه که پایه تربیت و حفظ از گناه در آینده زندگى است، استفاده مى شود این است: هیچ گناهى نیست که قابل توبه نباشد، اگر چه توبه پاره اى از گناهان، بسیار سخت و شرائط سنگینى دارد، قرآن مجید مى فرماید: «اِنَّ اللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرِکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاء»؛ (خداوند تنها گناه شرک را نمى بخشد اما غیر آن را براى هر کس بخواهد و صلاح ببیند خواهد بخشید).(2) این آیه درباره آمرزش گناهان از طریق شفاعت و مانند آن سخن مى گوید، و الاّ گناه شرک نیز با توبه کردن و بازگشت به سوى توحید و اسلام، قابل بخشش است، همان طور که بیشتر مسلمانان صدر اسلام، در آغاز مشرک بودند، سپس توبه کردند، و خداوند گناه آنها را بخشید.بنابراین، شرک تنها گناهى است که بدون توبه بخشیده نمى شود، و اما با توبه کردن همه گناهان، حتى شرک قابل بخشش است چنان که در سوره «زمر» آیات 53 و 54 مى خوانیم: «…اِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیْعاً اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیْمُ * وَ أَنِیْبُوا اِلى رَبِّکُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ»؛ (…خداوند همه گناهان را مى بخشد؛ زیرا او بخشنده مهربان است * و به سوى خدا بازگشت کنید، توبه نمائید و تسلیم فرمان او باشید». و این که بعضى از مفسران گفته اند: آیات، مربوط به آمرزش همه گناهان در پرتوِ توبه، به اصطلاح از قبیل «عام» و قابل «تخصیص» مى باشد، صحیح نیست؛ زیرا لسان این آیات که در مقام امتنان بر گنهکاران مى باشد و با تأکیدات مختلف همراه است قابل تخصیص نیست (به اصطلاح آبى از تخصیص است).از این گذشته، اگر به راستى کسى که قتل عمدى از او سرزده به کلى از آمرزش خداوند مأیوس گردد، و براى همیشه (حتى پس از توبه مؤکّد و جبران عمل زشت خود، با اعمال نیک فراوان) در لعن و عذاب جاویدان بماند هیچگونه دلیلى ندارد که در باقیمانده عمر، اطاعت خدا کند و دست از اعمال خلاف و حتى قتل نفس هاى مکرر بر دارد، و این چگونه با روح تعلیمات انبیاء که براى تربیت بشر در هر مرحله آمده اند سازگار است؟!در تواریخ اسلام نیز، مى بینیم: پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) از گنهکاران خطرناکى همچون «وحشى» قاتل «حمزة بن عبدالمطلب» گذشت و توبه او را پذیرفت و نمى توان گفت: قتل نفس در حال شرک و ایمان آن قدر تفاوت دارد که در یک حال بخشوده شود و در حال دیگر به هیچ وجه قابل بخشش نباشد.اصولاً ـ همان طور که گفتیم ـ هیچ گناهى بالاتر از شرک نیست و مى دانیم که این گناه نیز با توبه و پذیرش اسلام بخشوده مى شود، چگونه مى توان باور کرد گناه قتل، حتى با توبه واقعى قابل بخشش نباشد؟ولى اشتباه نشود آنچه در بالا گفتیم به این معنى نیست که قتل عمد، کار کوچک و کم اهمیتى است، یا به این سادگى مى توان از آن توبه کرد، بلکه به عکس، توبه واقعى از این گناه کبیره بسیار مشکل است، نیاز به جبران این عمل دارد و جبران آن کار آسانى نیست.(3) بنابراین، منظور فقط این است که راه توبه به روى چنین افرادى به طور کلى بسته نمى باشد.(4) پی نوشت:(1). «کافى»، جلد 7، صفحه 276، دار الکتب الاسلامیة؛ «من لایحضره الفقیه»، جلد 4، صفحه 96(پاورقى)، انتشارات جامعه مدرسین قم، طبع دوم، 1404 ه ق؛ «مجمع البیان»، جلد 3، صفحه 161، ذیل آیه مورد بحث، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات بیروت، طبع اول، 1415 ه ق؛ تفسیر«ابن کثیر»، جلد 1، صفحه 550، دار المعرفة بیروت، 1412 ه ق. (2). سوره نساء، آیه 48. (3). در روایات، تعبیراتى درباه اهمیت قتل افراد بى گناه و با ایمان وارد شده که پشت انسان را مى لرزاند، در حدیثى از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل شده که فرمود: «لَزَوالُ الدُّنْیا أَهْوَنُ عَلَى اللَّهِ مِنْ قَتْلِ امْرِءٍ مُسْلِمٍ»: (از بین رفتن جهان در پیشگاه خدا از کشتن یک فرد مسلمان آسان تر است). و نیز مى فرماید: «لَوْ أَنَّ رَجُلًا قُتِلَ بِالْمَشْرِقِ وَ آخَرَ رَضِىَ بِالْمَغْرِبِ لَا شْرَکَ فِى دَمِهِ»: (اگر کسى در شرق جهان کشته شود و دیگرى در غرب به آن راضى باشد، شریک خون او است). ( المنار، جلد 5، صفحه 361) (4). گردآوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سی و ششم، ج 4، ص 97.
سوال دوم شما :
برای پاسخ به این سؤال، لازم است ابتدا به یک نکته کلی توجه کنیم. قرآن کریم قتل عمد را گناه بزرگی میداند، بطوری که هرکس مؤمنی را عمداً به قتل برساند، جایگاه ابدی و همیشگیاش جهنم خواهد بود، مورد خشم و غضب و لعن خدای متعال قرار گرفته و عذاب دردناکی در انتظارش میباشد: «وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظیماً»(نساء/ ۹۳). بنابراین، هرکس مومنی را عمداً به قتل برساند، در جهنم مخلد خواهد بود. اتفاقاً امام سجاد(ع) در پاسخ به یکی از گستاخیهای یزید که میگفت خود خدا بود که پدرت حسین را کشت، همین آیه را تلاوت کردند.
پس سؤال را میتوان به طور عامتر چنین مطرح کرد که: در اینگونه موارد که خداوند وعده عذاب قطعی و ابدی داده است، اگر آن شخص توبه کند، یعنی حقیقتاً توبه واقعی کند، آیا خدا میپذیرد و از عذابش صرف نظر میکند؟
قبل از ادامه بحث توجه به این نکته ضروری است که آیه شریفه، به قاتلی وعده عذاب ابدی میدهد که مؤمن را بخاطر ایمانش کشته باشد؛ یعنی چون او را مؤمن میدانسته و با ایمان او دشمنی داشته است، او را کشته؛ اما اگر بخاطر خصومت شخصی یا از روی خشم و غضب یا بخاطر منفعت دنیایی او را به قتل رسانده باشد، مسأله خلود در جهنم شامل او نمیشود .
اکنون جای این پرسش است که همین کسانی که خدا وعده عذابشان را داده، اگر توبه کنند، آیا از آنان پذیرفته خواهد شد یا خیر؟
پاسخ بسیاری از مفسرین و علمای اسلامی مثبت است؛ یعنی حتی در مواردی که وعده قطعی به عذاب مطرح است، مجرم پشیمان و توبهکار حقیقی، مورد عفو و بخشش خدای متعال قرار میگیرد. اما چند نکته را نباید فراموش کرد:
۱- جرمهایی که «حقالناس» هم در آنها تضییع شده، باید حق مردم ادا شود و یا رضایت صاحب حق جلب شود . لذا در مواردی ممکن است توبه نزد پروردگار پذیرفته، «حقالله» بخشوده شده و عذاب اخروی برداشته شود، اما حقالناس بخشیده نشده و عذاب دنیایی مانند «قصاص» لازمالإجرا باشد.
2- برخی «حقالناسها» تنها مربوط به یک یا چند نفر نیستند، بلکه سبب خسارت انسانهای بیشماری میشود؛ مثلاً کسی که امام معصوم را به شهادت میرساند، به همه جامعه بشری ظلم کرده و آنها را از بزرگترین نعمت الهی، محروم کرده است. چنین شخصی چگونه میتواند حقوق بیشمار را ادا کند و همه را راضی گرداند؟!
در عین حال نمیتوان به طور قطع حتی چنین شخصی را از توبه کردن منع کرد و به او گفت که هیچگونه راه بازگشتی وجود ندارد؛ زیرا زشتی یأس از رحمت خدا از زشتی هر گناه دیگری بالاتر است.
شخصی پرده کعبه را گرفته بود و میگفت که ای خدا من را ببخش، بعد بلافاصله خودش میگفت: البته میدانم که من را نمیبخشی. میگفت که من جزو لشکر عمر سعد هستم. حضرت سجاد(ع) فرمود: گناه یأس تو از شرکت در لشگر یزید بیشتر است .
بنابراین اگر کسی واقعاً توبه کند، توبهاش پذیرفته خواهد شد؛ همچنانکه «وحشی»، قاتل حضرت حمزه(س) بعداً محضر رسول خدا(ص) رسید و درخواست توبه کرد و اسلام آورد. پیامبر(ص) هم توبه او را پذیرفتند .
3- گفتیم که در رابطه با قتل مؤمن، دلیل کشتن او مهم است؛ «گاهی سبب قتل، ناآگاهی، غفلت و برخی انگیزههای شخصی است و یا تحت تأثیر قرار گرفتن نسبت به برخی احساسات و تبلیغات است. در این صورت بعید نیست بخاطر غبارآلود بودن صحنه و تاریکی و ابهام در شناخت حق، از شدت جرم کاسته شود. اما اگر فرصت کافی برای آگاهی وجود داشت و اتمام حجت مکرر شد به طوری که احتمال نادانی و غفلت به حداقل رسیده و چهره حق به طوری نمایان شد که هیچگونه تاریکی و ابهام باقی نماند، در این صورت احتمال بخشش به حداقل میرسد. لذا قضاوت درباره کسانی مانند یزید که چهره حقانیت امام حسین(ع)» را به خوبی درک کرده بودند، کار بسیار دشواری است.
در برخی نقلهای تاریخی گفته شده است که یزید(علیهاللعنه) از امام زینالعابدین(ع) تقاضای بخشش نمود و عرض کرد که آیا راه توبه برای او هم باز است یا خیر؟ امام هم او را مأیوس نکردند و ظاهراً پاسخ مثبت دادند . این نشان میدهد که حتی راه بازگشت برای کسی مانند یزید هم بسته نیست.
بنابراین نتیجه بحث این شد که توبه حقیقی و واقعی، سبب آمرزش هرگناهی است، هرقدر هم آن معصیت بزرگ باشد، اما مهم آن است که شخص توفیق توبه پیدا کند .
گاهی آنقدر شخص در منجلاب گناه فرو میرود که تمام زمینههای بازگشت را در خود از بین میبرد و عالمانه و عامدانه دست به جنایاتی میزند که جز از شخصی که پلیدی تمام وجودش را فراگرفته، سر نمیزند. به عبارت دیگر، ارتکاب برخی گناهان خود نشان از این دارد که این شخص از قبل تمام راههای نجات را به روی خود بسته و هیچ روزنه امیدی باقی نگذاشته است؛ قتل عمد امام و پیامبران نیز از همین قبیل است . یعنی این فرد باید به مرحلهای از قساوت قلب و پلیدی باطن رسیده باشد که بهترین خلق خدا که مظهر همه خوبیهاست را با علم به این مسأله، دشمن بدارد و به شهادت برساند .
قاتل معصومین و توبه از قتل عمد