امکان شناخت خدا
آیا امکان شناخت خداوند وجود دارد؟
برای خداشناسی سه روش حسی، عقلی و شهودی گفته شده است و هر کس به فراخور رشته تحصیلی و یا تجربه های شخصی خودش به وجود خدا پی می برد و با پروردگارش ارتباط برقرار می کند به طور مثال کسی که ریاضی دان و یا فیزیک دان است – با آگاهی بر این که در کنار وجود بسیط و محض «بی نهایت» هیچ وجود مستقلی معنا ندارد – چون اگر شریکی در کنار بی نهایت باشد در آن صورت بی نهایت نخواهد بود- از این طریق می تواند توحید را اثبات کند. همچنین با مطالعه در اسرار موجود در اتم می توان پی برد که چنین شگفتی هایی در کوچکترین ذرات، نشانه توانایی و دانایی مافوق بشر آفریننده آن است. از این رو «ماکس بلانگ» می گوید: «وقتی عظمت خدا را در اتم می بینم ناخودآگاه پیشانی بر خاک می سایم».دلایلى که براى اثبات وجود خداوند اقامه شده است، متعدد و متنوع است. اما اصل کلى در تمامى این دلایل این است که آنها به منزله تابلوهاى راهنمایى و فلش هایى هستند که انسان را از جهت هاى گوناگون متوجه یک امر فطرى و روشن و بدیهى مى کنند، زیرا وجود خداوندمتعال از روشنترین و واضح ترین مفاهیم براى بشر است.شاید یکى از ساده ترین این دلایل برهان نظم باشد که دانشمندان مسلمان و غیر مسلمان به بیان هاى مختلف بدان تمسک جسته اند. براى نمونه مى توانید به کتاب «توحید استاد شهید مطهرى»، ص 55 ـ 98 و کتاب «اثبات وجود خدا» ویرایش «جاب» ترجمه احمد آرام و دیگران از سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى که به قلم برخى از دانشمندان علوم طبیعى نگارش یافته است و کتاب کم حجم و پرفایده «علم و ایمان در گفتگو با دانشمندان» تدوین جواد محقق از انتشارات مدرسه مراجعه کنید. در کتاب اثبات وجود خدا، ص 227 ـ 230 بیانى از پرفسور ادموند کارل کور نفلد استاد و محقق شیمى آورده شده که خداوند متعال خود را از لابلاى اتم ها و نوترون ها نمایانده است،چنانچه خود را در تمام وجود آدمیان نشان داده است منتها چشمى بینا مى خواهد. از همه بیچاره تر خفاش بود / کو عدوى آفتاب فاش بود . اما یکى از بهترین دلایل براى اثبات وجود خداوند متعال، دلیل فطرت است که به بیانهاى گوناگون تبیین شده است. و ما به اختصار به یکى از آنها اشاره مى کنیم: 1. ما براى حل مشکلات و نیازهاى خود به دنبال راه حل هاى گوناگون مى رویم. اما بزودى در مى یابیم که تمام آنها نیز چون ما نیازمند و محتاجند و نمى توانند نیاز ما را برآورده کنند.2. نیازهاى ما محدود به احتیاجات مادى نیست. بلکه نیازهاى معنوى و علمى را نیز شامل مى شود. در این جهت نیز در مى یابیم که دیگران نمى توانند ما را یارى دهند.
3. آنگاه که از همه موجودات ناامید شدیم و دلیل این ناامیدى هم این بود که آنها نیز چون ما نیازمند هستند، روى به بى نیاز مطلق مى کنیم. زیرا هنوز نیاز را در خود احساس مى کنیم و این نیازها نیز توسط کسى یا چیزى برطرف نشده است. از طرفى امید به برطرف شدن نیازخود داریم. چنین است که رو به حق مطلق مى آوریم. این راهى است که حضرت ابراهیم(ع) در مواجه با مشرکان زمان خود رفت و فرمود که من آنهایى که افول مى کنند، دوست ندارم و با تمام وجود روى به سوى کسى مى آورم که آفرینده آسمانها و زمین است، (الانعام:73 ـ 79) طى این مراحل هیچ نیازى به معلم ندارد، منتها دل مشغولى هاى دنیوى و عادت به توجه به علتهاى مادى و طبیعى برخى از ما را از وجود خداوند متعال دور کرده است. این فطرت سرمایه اصلى و اولیه انسان است که نیاز به تقویت دارد. شرط لازم فهم معارف بلند الهى است اما شرط کافى نیست و در سایه تعالیم الهى و انبیاء و اولیاء الهى و تزکیه و عبادت شکوفا مى شود و با تأسف فراوان به دلیل گناهان زیر خروارها خاک دفن مى گردد.
براى آگاهى بیشتر ر.ک:1. تفسیر المیزان، ج 6، ص 238 به بعد ذیل آیه 105 سوره مبارکه مائده و ج 14، ص 193 به بعد ذیل آیه 12 سوره مبارکه طه2. معارف قرآن استاد مصباح یزدى، ج 1 ـ 3، ص 26 ـ 37 انتشارات در راه حقبه جز این دلیل دلایل دیگرى نیز اقامه شده است که برخى از آنها را مى توانید در کتاب «توحید استاد مطهرى»، ص 11 ـ 222 و آموزش عقاید استاد مصباح یزدى، صص 49 ـ62 مطالعه فرمایید.
خداوند متعال که آفریدگار جهان است، خود را با دلایل کافى معرفى کرده است، دلایلى که هم عقل مى پذیرد و هم علم آن را تأیید مى کند. این دلایل برخى در کتاب آفرینش است یعنى هر موجودى، مستقلاً دلیلى بر وجود آفریدگار خود است: سنریهم آیاتنا فى الآفاق و فى انفسهم حتى یتبین لهم انه الحق ؛ به زودى نشانه هاى خود را در اطراف جهان و در درون جانشان نشان مى دهیم تا براى آن آشکار گردد که او (خداوند متعال) حق است (فصلت، 53)وجود خود ما ـ چه بدنمان و چه نفسمان ـ شاهد و نشانه اى از خالق و آفریدگار حکیم و تواناست. وجود موجودات زمینى و آسمانى نیز شاهد و نشانه اى از خالق و آفریدگارى حکیم است. من شما را براى نمونه فقط به دو کتاب ارجاع مى دهم تا ببینید آیا آفرینشى این چنین بدون خالقى حکیم و توانا امکان دارد؟
«اول: راز آفرینش انسان نوشته کرسى موریسن، ترجمه محمد سعیدى، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، چاپ پنجم که در آن درباره راز خلقت و مخصوصا خلقت انسان با تفصیل سخن گفته است.
دوّم: از زندگى زنبورها نوشته پرفسور کارل فون فریش (استاد کرسى جانورشناسى و برنده جایزه نوبل)، ترجمه دکتر نعمت الله شهرستانى، انتشارات امیرکبیر، چاپ دوم، 1366، که درباره زندگى پر راز و رمز زنبور عسل بحث کرده است.پس خدا در مخلوقات خود عیان و آشکار است. گذشته از این در کتابهاى آسمانى، خداوند متعال خود را معرفى کرده است، متأسفانه در تورات و انجیل (کتاب مقدس) به اصطلاح مسیحیان، تحریفات فراوانى صورت گرفته است که پذیرش مطالب این کتابها را غیرممکن کرده است. اما قرآن که مصون از تحریف باقى مانده است بنحوى درصدد معرفى خداوند متعال است. کتاب قرآن و علوم طبیعى اثر دکتر مهدى گلشنى فیزیکدان معاصر ایرانى انتشارات امیرکبیر در این جهت منبع بسیار خوبى است . آیات فراوانى که مردم را به تدبر و تفکر در آفرینش الهى و مخلوقات زمینى و آسمانى دعوت کرده است. نشانه از این واقعیت است که خداوند متعال خود را با دلایل فراوان به مردم معرفى کرده است. گذشته از این دلایل فراوان عقلى که توسط فلاسفه و متکلمان ایراد شده است، دلایلى براى اثبات وجود خدا هستند این دلایل برخى شبهه علمى و برخى فلسفى و برخى نیز فطرى هستند. (براى اطلاع بیشتر از این دلایل به کتاب توحید استاد مطهرى، ص 222 ـ 11، و آموزش عقاید، استاد مصباح یزدى،ص 62 ـ 49 مراجعه شود).راه علم نیز، همین راه ایمان به خالقى یکتاست که در این باره از سوى دانشمندان غربى کتابهاى متعددى نگارش یافته است علاوه بر این دو کتاب مذکور، به اثبات وجود خدا ـ ویراستار جان کلوورمونسها ـ ترجمه احمد آرام و … سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى که به قلم برخى از برجسته ترین دانشمندان غربى است و علم و ایمان در گفتگو با دانشمندان تدوین جواد محقق ـ انتشارات مدرسه که کتاب کم حجم و پرفایده است و تصویر جهان در فیزیک جدید نوشته ماکس پلانک ترجمه مرتضى صابر مخصوصا مقالات اول، ص 3 ـ 1 و هفتمصص: 178ـ156 مراجعه شود.از مجموع آنچه بیان شد موارد ذیل بدست مى آید:
1ـ خدا خود را معرفى کرده است و با دلایل قطعى و یقینى معرفى کرده است. برخى از این دلایل موجودات و مخلوقات او هستند که در اصطلاح قرآن به آیات آفاقى معروفند بخشى خود انسان و فطرت اوست که به آیات انفسى معروف هستند و بخشى دلایل عقلى است که به دلایل فلسفى و کلامى معروفند.
2ـ این دلایل همگى مبتنى بر عقل است و عقل سلیم آنها را تأیید مى کند. اصولاً عقل از اینکه جهان بدون آفریدگار آفریده شده باشد، سرباز مى زند.
3ـ راه علمى محض نمى تواند خداوند را به ما معرفى کند. زیرا علم تجربى با پدیده هاى جهان مادى و با عناصر طبیعى و مادى سرو کار دارد، قادر نیست ماوراء طبیعت را که خدا نیز جرء آن است،اثبات نماید. زیرا این علوم در بند تجربه و آزمایش و عناصرمحسوس و طبیعى اسیر هستند و امورى که محدود به حدود مذکور نیستند. از دایره شمول علوم تجربى بیرونند. البته علوم تجربى غیرمستقیم به کمک عقل و دین مى آیند. راه شناخت خداوند از طریق آفریده ها و پدیده هاى طبیعى و مادى و حسى که ما مستقیما با آنها ارتباط داریم،راهى است که ما را به سرعت به اصل مبدأ آفرینش مى رساند.
بنابراین علوم تجربى از سه راه ما را به خالق یکتا مى رساند. 1ـ از راه نظم موجودات که با برهان نظم معروف است.2ـ از راه خلق، اینکه جهان حادث و مخلوق است.3ـ از راه هدایت (تکوینى) اینکه مخلوقات در مسیر خودشان حرکت مى کنند و قدرتى است که آنها را به مسیر خودشان هدایت مى کنند (در این باره توصیه مى کنم حتما کتابهایى را که دانشمندان نوشته اند و قبلاً یادآورى کردم، مطالعه فرمائید) پس مسائل علوم تجربى صغراىاستدلالات فلسفى و قرآنى مى باشند.در پایان این بحث فقط استدلالى از امیرمؤمنان در نهج البلاغه در اثبات حق تعالى و نیازمندى مخلوقات یادآور مى شوم ـ البته با اختصار: کل قائم فى سواه معلول ـ خطبه 186
ـ هر موجودى که وجودش به دیگر قائم است. او معلول است (و نیازمند علت) یعنى هر موجودى که هستى او عین ذات او نیست، نیازمند علت است و تنها خداست که هستى اوعین ذات اوست. او عین هستى است و دیگر سبب و علت و دلیل نمى خواهد اما غیرخدا، همگى هستیشان عین ذاتشان نیست. پس حتما علت مى خواهد. پس کل قائم فى سواه معلول ـ اشاره به همان فلسفه علت دارد.
امکان شناخت خدا