دین و اندیشه

سیمای علی (ع)

پرسش و پاسخ

آیا اوصاف حضرت علی علیه سلام از قبیل چاقی یا کچلی یا … در روایت آمده ؟چه اوصافی برای حضرت میباشد؟

یکی از شبهاتی که معاندین و دشمنان امیرالمومنین به خیال خود بر وجود مقدس امیرالمومنین علی علیه السلام وارد کرده اند استناد به روایاتی است که به شکل ظاهری آنحضرت اشاره کرده و به خیال خود برخی ویژگیهای عجیب و نامتناسبی را به آن حضرت نسبت داده اند به همین منظور لازم است که این مطلب را به طور ریشه ای و دقیق مورد بررسی قرار دهیم تا روشن شود که آنحضرت چه ویژگی ظاهری داشته اند:بررسی روایات پیرامون سیمای ظاهری امیرالمومنین حضرت على علیه السلامطبق روایات فراوان انبیای الهی و پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت علیهم السلام از همه لحاظ حتی از نظر شکل و شمایل و هیئت ظاهری از تمامی مردم زمان خودشان برتر بوده اند بطوری که عاری از هر عیب و نقصی بوده اند . اما بعضی اوقات بعضی یا بخاطر عدم آشنایی با روایات و متون تاریخی و یا از روی غرض ورزی ، سعی در تنقیص و به خیال خودشان کوچک نمودن این بزرگواران داشته و دارند که عبارات فوق نیز می تواند از همین دسته مطالب باشد . البته متأسفانه نوشتن و انتشار امثال این مطالب از افراد بی مطالعه فراوان است .
حقیقت مطلب
در مورد شمایل ظاهری و اندام زیبای حضرت امیر المؤمنین صلوات الله و سلامه علیه یک سری روایات و نقلهای تاریخی به دست ما رسیده است که از نظر شما می گذرانیم :
مدح سیمای ظاهری حضرت
ابن سعد در کتاب طبقات می نویسد :
. . . أبو عوانة عن مغیرة عن قدامة بن عتاب قال کان علی ضخم البطن ضخم مشاشة المنکب ضخم عضلة الذراع دقیق مستدقها ضخم عضلة الساق دقیق مستدقها . . .
الطبقات الکبرى ـ محمد بن سعد بن منیع أبو عبدالله البصری الزهری ـ ج 3 ، ص 26 ، باب : ذکر صفة علی بن أبی طالب علیه السلام ، الوفاة: 230 ، ناشر: دار صادر – بیروت – ؛ أنساب الأشراف ـ أحمد بن یحیى بن جابر البلاذری ، المتوفى : 279هـ ـ ج1، ص 283 و 284 .
. . . قدامة بن عتاب گفت : علی دارای شکمی نیکو و کامل وسینه ای بسیار فراخ بود ، ساعد دستش عضلانی بوده و در قسمت مفاصل نازک شده و شکیل بود و ساق پایش عضلانی بوده و در قسمت مفاصل نازک شده و شکیل بود . . .
محمد بن یوسف صالحی شامی می نویسد :
وکان ضخم البطن شاسع المنکب ، ضخم الذراعین مستدقهما ضخم عضد الساق ، فوق الربعة ، ضخم المنکبین ، طویل اللحیة عظیمها .
سبل الهدى والرشاد فی سیرة خیر العباد ج11، ص287 ـ محمد بن یوسف الصالحی الشامی ، الوفاة: 942هـ ـ ، ناشر : دار الکتب العلمیة – بیروت – 1414هـ ، چاپ اول ، تحقیق : عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض .
علی دارای شکمی نیکو و کامل وسینه ای بسیار فراخ بود ، ساعد دستش عضلانی بوده و در قسمت مفاصل نازک شده و شکیل بود و ساق پایش عضلانی بود و قد مبارکش از فرد میان قامت مقداری بلند قد تر بود و کتفهایی قوی و عضلانی داشت و محاسنی پرپشت و بلند داشت .
عبد الملک بن حسین بن عبد الملک الشافعی العاصمی المکی می نویسد :
کان رضى الله تعالى عنه فوق الربعة من الرجال أدعج العینین عظیمهما حسن الوجه . . .
سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی ج2 ، ص554 ، ـ عبد الملک بن حسین بن عبد الملک الشافعی العاصمی المکی، الوفاة: 1111هـ ـ ، ناشر : دار الکتب العلمیة – بیروت – 1419هـ- 1998م ، تحقیق : عادل أحمد عبد الموجود- علی محمد معوض
قد مبارک علی علیه السلام از فرد میان قامت مقداری بلند قد تر بود ، چشمان مشکی و درشت و صورت زیبایی داشت .
لازم به ذکر است که وقتی در مورد کسی کلمه ضخم البطن به کار برده می شود فقط به معنای شکم بزرگ نیست بلکه گاهی به این معناست که شکم ایشان لاغر و نحیف نیست و به استخوانهای کمر نچسبیده بلکه متوازن و زیبا و نیکو و کامل است .
چنانچه إسماعیل بن محمد بن الفضل التیمی الأصبهانی در توصیف شمایل حضرت داود ، به این مطلب تصریح می کند :
وقوله ضخم البطن أی لم یکن بطنه لاصقا بظهره بل کان تاما حسنا .
دلائل النبوة ـ إسماعیل بن محمد بن الفضل التیمی الأصبهانی، متوفی: 535 ـ ج 1 ص 95 ( از مصادر اهل سنت ) ، ناشر : دار طیبة – الریاض – 1409 ، چاپ اول ، تحقیق : محمد محمد الحداد .
اینکه گفته اند (حضرت داود) ضخم البطن بوده است ، به این معناست که شکم ایشان تو رفته به صورتی که به استخوانهای کمرش چسبیده باشد نبوده بلکه (عضلات ) شکم ایشان متوازن و زیبا و نیکو بوده است .
خوارزمی ـ از علمای اهل سنت ـ در بیان شمایل زیبای حضرت به نقل از محمد بن حبیب می نویسد :
وزاد محمد بن حبیب البغدادی صاحب « المحبر الکبیر» فی صفاته : آدم اللون ، حسن الوجه ، ضخم الکرادیس و الباقی سواه .
المناقب ـ الموفق بن احمد بن محمد المکی الخوارزمی ، متوفی 568 هـ ـ ص 45 ، باب : الصفات .
محمد بن حبیب بغدادی صاحب کتاب « المحبر الکبیر» علی علیه السلام را این گونه توصیف می کند : علی چهره ای گندمگون و صورتی زیبا داشت و از استخوان بندی درشتی برخوردار بود و سایر اندام او متناسب و موزون ( خوش اندام ) بود .
صاحب کشف الغمة می نویسد :
ومما ورد فی صفته علیه السلام ما أورده صدیقنا العز المحدث وذلک حین طلب منه السعید بدر الدین لؤلؤ صاحب الموصل أن یخرج أحادیث صحاحا وشیئا مما ورد فی فضائل أمیر المؤمنین علیه السلام وصفاته ، وکتب على أتوار الشمع الاثنی عشر التی حملت إلى مشهده علیه السلام وأنا رأیتها ، قال : کان ربعة من الرجال ، أدعج العینین ، حسن الوجه ، کأنه القمر لیلة البدر ، حسنا ، ضخم البطن ، عریض المنکبین ، شئن الکفین أغید کأن عنقه إبریق فضة ، أصلع ، کث اللحیة ، لمنکبیه مشاش کمشاش السبع الضاری ، لا یبین عضده من ساعده ، وقد أدمجت إدماجا ، إن أمسک بذراع رجل أمسک بنفسه ، فلم یستطع أن ینفس ، شدید الساعد والید ، إذا مشى إلى الحرب هرول ، ثبت الجنان ، قوى ، شجاع ، منصور على من لاقاه کشف الغمة ـ ابن ابی الفتح اربلی ـ ج1 ، ص 75 و 76 ، باب : صفته علیه السلام ؛ حلیة‌ الأبرار ج2 ، ص 393 و 395 ، الباب الرابع والأربعون فی صفته علیه السلام .
مرحوم اربلی می نویسد :
و از جمله روایاتی که درباره صفات ظاهری و شمایل حضرت نقل شده ، روایاتی است که دوست عزیز من عز الدین الرسعنی عبد الرزاق بن رزق الله بن أبی بکر بن خلف الحنبلی الموصلی (متوفی 660) بنا به درخواست حاکم موصل ملک بدر الدین لؤلؤ الأرمنی الأتابکی (متوفى 657) نقل نموده است . حاکم موصل از او خواسته بود روایات صحیحی در مورد فضائل و صفات ظاهری امیر المؤمنین صلوات الله و سلامه علیه برایش بنویسد وقتی این روایات به دست حاکم موصل رسید ، دستور داد آنها را بر 12 شمعدانی که می خواستند برای حرم امیر المؤمنین صلوات الله و سلامه علیه ببرند ، نوشتند . من ( مرحوم اربلی ) نیز آن شمعدانها را که آن روایات بر آنها حک شده بود دیده ام . عز الدین الرسعنی در مورد حضرت می گوید :
او فردی چهار شانه ( نه بلند قد و نه کوتاه قد ( میان قامت) ) بود ، چشمانی مشکی و درشت داشت ، صورتش مانند ماه شب چهارده زیبا بود ، (از اندامی) نیکو برخوردار بود ، دارای شکمی نیکو و کامل وسینه ای بسیار فراخ بود ، انگشتان درشتی داشت گردنى نرم و نازک داشت که مانند جامی نقره ای بود ، جلوی سرش کم مو و محاسنش پر پشت بود ، استخوانهای سر شانه هایش مانند استخوان سر شانه شیر (غران) و آماده شکار بود ، دستانش آنقدر عضلانی بود که بازوان و ساعد دستش از هم تشخیص داده نمی شد و عضلات بازو و ساعدش در هم پیچیده بود ، ، با هر کس دست و پنجه نرم مى کرد او را به خاک مى افکند ، ساعد و دستانى درشت داشت هنگام رفتن به میدان جنگ مى دوید ، دلى استوار و نیرومند داشت دلیر بود و در برابر حریفان پیروز .
علامة محمد بن طلحة الشافعی در باب صفات حضرت امیر علیه السلام می نویسد :
کان (علیه السلام) آدم شدید الأدمة ، ظاهرة السمرة ، عظیم العینین ، أقرب إلى القصر من الطول لم یتجاوز حد الاعتدال فی ذلک ، ذا بطن ، کثیر الشعر ، عریض اللحیة ، أصلع أبیض الرأس واللحیة …
مطالب السؤول ( از منابع اهل سنت ) ـ محمد بن طلحة الشافعی ـ ص70 ،‌ باب : الفصل الرابع : فی صفته .
آن حضرت سبزه وگندم گون ، چشم درشت و میان قامت بود ، شکمی نیکو و کامل و محا‌سنى پر پشت داشت ، جلوی سرش کم مو بود و موهاى سر و صورتش سپید گشته بود …
ابن عبدالبر در مقام مدح شمایل ظاهری حضرت می نویسد :
وأحسن ما رأیت فى صفة على رضى الله عنه أنه کان ربعة من الرجال إلى القصر ما هو أدعج العینین حسن الوجه کأنه القمر لیلة البدر حسنا ضخم البطن عریض المنکبین شئن الکفین عتدا أغید کأن عنقه إبریق فضة أصلع لیس فى رأسه شعر إلا من خلفه کبیر اللحیة لمنکبه مشاش کمشاش السبع الضارى لا یتبین عضده من ساعده قد أدمجت إدماجا إذا مشى تکفأ وإذا أمسک بذراع رجل أمسک بنفسه فلم یستطع أن یتنفس وهو إلى السمن ما هو شدید الساعد والید وإذا مشى للحرب هرول ثبت الجنان قوى شجاع منصور على من لاقاه .
الاستیعاب فی معرفة الأصحاب ـ یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر ، متوفی: 463 ـ ج 3 ، ص1123، ناشر : دار الجیل – بیروت – 1412 ، چاپ اول ، تحقیق : علی محمد البجاوی زیباترین روایتی که در مدح علی ( علیه السلام ) دیده ام این است که او فردی چهار شانه بود و قدش به کوتاهی نزدیک تر بود ، چشمانی مشکی و درشت داشت ، صورتش مانند ماه شب چهارده زیبا بود ، (از اندامی) نیکو برخوردار بود ، دارای شکمی نیکو و کامل وسینه ای بسیار فراخ بود ، انگشتان درشتی داشت گردنى نرم و نازک داشت که مانند جامی نقره ای بود ، جلوی سرش کم مو و محاسن بلندی داشت ، سر شانه هایش مانند سر شانه شیر(غران) و آماده شکار جلو آمده بود ، دستانش آنقدر عضلانی بود که بازوان و ساعد دستش از هم تشخیص داده نمی شد و عضلات بازو و ساعدش در هم پیچیده بود ، ، با هر کس دست و پنجه نرم مى کرد او را به خاک مى افکند ، ساعد و دستانى درشت داشت هنگام رفتن به میدان جنگ مى دوید ، دلى استوار و نیرومند داشت دلیر بود و در برابر حریفان پیروز .
ابن عبد البر در عبارت بالا در عین مدح هایی که برای حضرت ذکر می کند، می‌گوید : ( علی فردی چهار شانه بود و قدش به کوتاهی نزدیک تر بود ) نه تنها این جمله با عبارت عز الدین الرسعنی عبد الرزاق بن رزق الله بن أبی بکر بن خلف الحنبلی که مرحوم اربلی از او نقل کرده بود ( و به استثنای این تکه از عبارت دقیقا شبیه همین متن بود) و عبارت محمد بن طلحه شافعی که در بالا ذکر شد ، سازگاری ندارد ، بلکه با عبارت لغویین نیز در ترجمه کلمه ( ربعة‌ ) نمی سازد . علمای لغت در ترجمه واژه ( ربعة ) گفته اند :
ورجل ربعة ومربوع ومرتبع وسیط القامة
أساس البلاغة ج1 ص217 ، ـ أبو القاسم محمود بن عمر بن محمد بن عمر الخوارزمی الزمخشری ـ ناشر : دار الفکر ، سال چاپ : 1399هـ 1979م .
زمخشری می گوید :
رجل ربعة ومربوع ومرتبع به معنای مرد متوسط القامت و میان اندام است .
ابن منظور می گوید :
رجل مربوع و مرتبع و مرتبع و ربع و ربعة و ربعة أی مربوع الخلق لا بالطویل ولا بالقصیر لسان العرب ـ محمد بن مکرم بن منظور الأفریقی المصری ،‌ متوفی 711 ـ ، ج8 ص107 ، ماده :‌ ربع ، چاپ اول ، ناشر :‌ دار الصادر ـ‌ بیروت ـ چاپ 15 جلدی .
رجل مربوع و مرتبع و مرتبع و ربع و ربعة و ربعة به معنای چهارشانه و میان قامت است نه قد بلند و نه کوتاه قد .
رازی می گوید :
رجل ربعة أی مربوع الخلق لا طویل ولا قصیر
مختار الصحاح ـ محمد بن أبی بکر بن عبدالقادر الرازی ، متوفی 721 ـ ، ج1، ص97 ، ناشر : مکتبة لبنان ناشرون – بیروت – ، سال چاپ : 1415هـ – 1995م، تحقیق : محمود خاطر .
رجل ربعة به معنای چهارشانه و میان قامت است نه قد بلند و نه کوتاه قد .
بنابراین به نظر می‌رسد که ابن عبدالبر در عین مدح‌هایی که برای حضرت ذکر می‌آورد، یا عمدی و یا از روی اشتباه ، این عبارت ( کان ربعة من الرجالإلى القصر ) را اضافه کرده است . و گرنه همانطوری که در بالا ذکر شد حضرت کوتاه قد نبوده است بلکه از قامتی کاملا زیبا و متوسط و متناسب با بقیه اندام مبارک ، برخوردار بوده است .
از طرفی همانطوری که در بالا ذکر شد ، ضخم البطن به معنای شکم متوازن و نیکو است و اگر شخصی با این اوصاف ظاهری که ذکر شد ( سینه ای بسیار فراخ ، انگشتانی درشت ، سر شانه هایی مانند سر شانه شیر (غران) و آماده شکار ، بازوان و ساعد دستش از هم تشخیص داده نمی شد ، عضلات بازو و ساعدش در هم پیچیده بود و ساعد و دستانى درشت داشت ) ، شکمش به کمرش چسبیده باشد و مقداری شکم نداشته باشد ، متوازن نیست و اینجاست که جای سؤال است . بنابر این در مورد چنین شخصی ، شکمی متناسب با اندامش ، موجب توازن اندام وی می گردد.
صفت انزع
بعضی از علما در مقام مدح و بیان شمایل ظاهری حضرت ، یکی از صفات ایشان را ( انزع ) دانسته اند نه ( اصلع ) که این عبارات را از نظر شما می گذرانیم :
ابن منظور در ماده ( نزع ) می گوید :
و النزع : انحسار مقدم شعر الرأس عن جانبی الجبهة ،… وفی صفة علی ، رضی الله عنه : البطین الأنزع . والعرب تحب النزع وتتیمن بالأنزع وتذم الغمم وتتشاءم بالأغم ، وتزعم أن الأغم القفا والجبین لا یکون إلا لئیما …
لسان العرب ـ محمد بن مکرم بن منظور الأفریقی المصری ،‌ متوفی 711 ، ج 8 ، ص 352 ، ماده :‌ نزع ، چاپ اول ، ناشر :‌ دار الصادر ـ‌ بیروت ـ چاپ 15 جلدی .
نزع به معنای خالی بودن دو طرف پیشانی از مو است … و یکی از صفات علی علیه السلام بطین الأنزع است و عرب خالی بودن دو طرف پیشانی را دوست مى دارد ، و چنین کسى را به فال نیک مى گیرند و غمم را یعنی کسی که پیشانی و پشت گردنش ( بیش از حد معمول) پر مو باشد ،‌ مذمت می کنند و آن را ناخوش دارند و معتقدند کسی که این گونه است ، فردی پست و فرومایه است …
زبیدی نیز در تاج العروس در ماده ( نزع ) به این مطلب تصریح می کند :
وهو انحسار الشعر من جانبی الجبهة ، … وفی صفة علی رضی الله عنه : البطین الأنزع والعرب تحب النزع ، وتتیمن بالأنزع وتذم الغمم ، وتتشاءم بالأغم ، وتزعم أن أغم القفا والجبین لا یکون إلا لئیما .
تاج العروس من جواهر القاموس ـ محمد مرتضی الحسینی الزبیدی ،‌ متوفی 1205 ، ج
22 ، ص 245 ، ماده نزع ، چاپ 40 جلدی ،‌ ناشر :‌ دار الهدایة .
نزع به معنای خالی بودن دو طرف پیشانی از مو است … و یکی از صفات علی علیه
السلام بطین الأنزع است و عرب خالی بودن دو طرف پیشانی را دوست مى دارد ، و چنین کسى را به فال نیک مى گیرند و غمم را یعنی کسی که پیشانی و پشت گردنش ( بیش از حد معمول) پر مو باشد ،‌ مذمت می کنند و آن را ناخوش دارند و معتقدند کسی که این گونه است ، فردی پست و فرومایه است …
همو در ماده ( شرص ) می گوید :
وفی حدیث ابن عباس : ما رأیت أحسن من شرصة علی هی بفتح الراء الجلحة ، وهی انحسار الشعر عن جانبی مقدم الرأس لسان العرب ج7 ، ص 46 ، ماده شرص ؛ النهایة‌ فی غریب الحدیث و الأثر ـ‌ ابن أثیر ـ ج2 ، ص459 ، ماده شرص ،‌ ابن اثیر بعد از نقل این حدیث می گوید :
هکذا قال الهروی : هروی نیز چنین گفته است ؛ الفائق فی غریب الحدیث ج2 ، ص 237 ، ماده : ‌شرص ـ محمود بن عمر الزمخشری ، متوفی 538 ـ ، ناشر : دار المعرفة – لبنان ، چاپ دوم ، تحقیق : علی محمد البجاوی ـ محمد أبو الفضل إبراهیم .
در حدیثی ابن عباس می گوید :
شرصه ای ( خالی بودن دو طرف پیشانی از مو ) را به زیبایی شرصه علی (علیه السلام ) ندیدم ( دو طرف پیشانی علی علیه السلام که خالی از مو بود بسیار زیبا جلوه می نمود و پیشانی هیچ فردی را به این زیبایی ندیدم) ابن منظور در ادامه می گوید :
شَرصه : به معنای جلحه می باشد و جلحه به معنای خالی بودن دو طرف پیشانی از مو می باشد .
همانطوری که ملاحظه نمودید تمامی کسانی که عبارت ( انزع و یا اصلع ) را در صفات حضرت ذکر کردند ، هیچ کدام در مقام ذم حضرت امیر علیه السلام نبودند بلکه تمامی این افراد در مقام مدح ایشان بودند و علاوه بر این که ( انزع ) همان طوری که گذشت صفتی بوده که بسیار مورد علاقه عرب بوده است و عرب صفت اغم را که نقطه مقابل انزع است زشت می شمرده و ذم می دانسته ، بنابراین نه تنها این صفت نعوذ بالله باعث نقیصه ای در شمایل ظاهری حضرت نمی شود بلکه خود مدح حضرت است .
معنای دیگری از انزع البطین
در روایات و نقلهای تاریخی متعددی که از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم و صحابه و علمای شیعه و سنی به دست مارسیده است صفت ( انزع البطین ـ که یکی از صفات حضرت است ـ ) را ( بریده از شرک و سرشار از علم ) معنا کرده اند . که به عنوان نمونه به چند مورد در این زمینه بسنده می کنیم :
. . . قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یا علی أن الله تعالى قد غفر لک ولأهلک ولشیعتک ومحبی شیعتک ومحبی محبی شیعتک فأبشر فإنک الأنزع البطین منزوع من الشرک بطین من العلم .
مناقب ( از منابع اهل سنت ) ـ‌ ابن المغازلی ـ ص 401 ؛ عیون أخبارالرضا ج1 ،‌ ص
52 ، ح 182 ،‌ باب فی مناقب علی علیه السلام ؛ مسند الرضا ـ داود بن سلیمان الغازی ـ ، متوفی203 ، ص 156 و 157 ،‌ح 55 ؛‌ الأمالی ـ شیخ طوسی ـ‌ ص 293 ،‌ ح570/ 17 ، باب غفر الله لشیعة علی علیه السلام .
رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود : اى على ، خداوند تو و خاندانت و شیعیان و دوستان شیعیان تو و دوستدار دوستان شیعیان تو را آمرزیده است ، پس مژده باد تو را که انزع البطین هستى ، از شرک بریده اى و از علم سرشارى .
یا فاطمة . . . فأما ما قلت : إنه بطین ، فإنه مملوء من علم خصه الله به وأکرمه من بین أمتی .
بحار ج43 ، ص 100 و 101 ، ح 11 ، باب فیما قاله رسو الله صلی الله علیه و آله و سلم فی فضائل علی علیه السلام لفاطمه علیها السلام .
(در جریان خواستگاری امیر المؤمنین علیه السلام وقتی زنان قریش پیش حضرت زهرا سلام الله علیها از حضرت بدگوئی کردند ، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم به حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود : ) ای فاطمه . . . اما در مورد اینکه گفتی او بطین است ،‌ وجود علی مملو از علم است و این علم را خداوند در میان امتم به او اختصاص داده است .
. . . عن عبایة بن ربعی قال : جاء رجل إلى ابن عباس فقال له : أخبرنی عن الأنزع البطین علی بن أبی طالب فقد اختلف الناس فیه ؟ فقال له ابن عباس :
أیها الرجل والله لقد سألت عن رجل ما وطئ الحصى بعد رسول الله صلى الله علیه وآله أفضل منه وانه لأخو رسول الله وابن عمه ووصیه وخلیفته على أمته وانه الأنزع من الشرک ، بطین من العلم ، ولقد سمعت رسول الله صلى الله علیه وآله یقول : من أراد النجاة غدا فلیأخذ بحجزة هذا الأنزع یعنی علیا علیه السلام .
علل الشرایع ـ شیخ صدوق ـ‌ ج1 ، 159 ، ح3 ،‌ باب 128 – علة الصلع فی رأس أمیر المؤمنین علیه السلام ، والعلة التیمن أجلها سمى الأنزع البطین ؛ معانی الأخبار ـ شیخ صدوق ـ‌ ص 63 ، ح 11 ، باب معانی أسماء محمد وعلى وفاطمة والحسن والحسین والأئمة علیهم السلام .
عبایة بن ربعی می گوید : فردی نزد ابن عباس آمد و گفت : در مورد انزع البطین علی بن ابی طالب برایم بگو زیرا که مردم در مورد شخصیت او اختلاف نظر دارند ؟ ابن عباس فرمود : ای مرد در مورد فردی پرسیدی که به خدا قسم بعد از رسول خدا کسی با فضیلت تر از او بر روی زمین راه نرفته ، همانا علی برادر و پسر عمو و وصی و جانشین و خلیفه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر امتش می باشد و او کنده شده از شرک است و مملو و سرشار از علم ؛ از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود : هرکس می خواهد روز قیامت نجات یابد(و در زمره نجات یافتگان باشد) باید به دامان این انزع یعنی علی علیه السلام چنگ زند ( و دست نیاز به طرف او دراز کند ) .
سبط ابن جوزی از علمای اهل سنت می نویسد :
( ویسمى ( علی علیه السلام ) البطین ، لأنه کان بطینا من العلم ، وکان یقول علیه السلام : لو ثنیت لی الوسادة لذکرت فی تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم حمل بعیر . ویسمى الأنزع لأنه کان أنزع من الشرک .
تذکرة الخواص ( از منابع اهل سنت ) ـ سبط ابن الجوزی ـ ص 16 ، چاپ مؤسسة اهل البیت علیهم السلام ـ بیروت ، لبنان ـ ، سال چاپ : 1401 ه .ق ،‌ 1981 م .
علامه سبط ابن جوزى می گوید :
از آن رو که باطن علی علیه السلام سرشار از علم بود ، به ایشان بطین گویند . ایشان می فرمود : اگر کرسی درسی برایم می بود در تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم برابر یک بار شتر مطلب می گفتم . و از آنجا که علی علیه السلام از شرک بریده بود ، او را انزع گویند.
علامة محمد بن طلحة الشافعی در باب صفات حضرت امیر علیه السلام می نویسد :
وقد انتشر بین المخبرین واشتهر لأعین المستبصرین وظهر فی زبر الأثرین وصدر على ألسنة الآخرین أن من صفاته التی تختص بإضافة نسبها إلیه ، ونعوته التی تقتص بإضافة لباسها علیه : الأنزع البطین ، حتى صارت علیه علما للناظرین … ومما یستفتح أبواب المسامع من واردات طلایع البدایع فی معنى صفات البطین الأنزع ما هو ألذ عند السامع من حصول الغنى للبائس القانع ، ووصول الأمن إلى قلب الخائف الخاشع وهو أنه علیه السلام لما اشتمل علیه رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم بتربیته إیاه ومتابعته فی هداه ، فکان بأوامره ونواهیه یروح ویغتدی ، وبشعاره یتجلب ویرتدی ، وباستبصاره فی اتباعه یأتم ویهتدی ، وعلى الجملة :
عن المرء لا تسأل وسل عن قرینه * فکل قرین بالمقارن یقتدی خصه الله – عز وعلا – من أنوار النبوة المنتشرة فی الآفاق بنفس زکیة مستنیرة الإشراق قابلها بصفائها لانطباع صور مکارم الأخلاق ، مطهرة لضیائها من اقتراب کدر الکفر وشقاق النفاق ، فنزعت لطهارتها عن ظلمات الشرک وفتکات الإفک ، فکان أول ذکر آمن برسول الله صلى الله علیه وآله وسلم معه بغیر شک ، ونزعت نفسه إلى تکسیر الأصنام والتماثیل وتطهیر المسجد الحرام من الأوثان والأباطیل وتغییر أسالیب الشک والأضالیل …
نزعت نفسه عن ارتکاب السیئات فاجتهد فی اجتنابها ، ونزعت إلى اجتناب الشهوات فجد فی قطع أسبابها ، ونزعت إلى اکتساب الطاعات فسعى فی اقترابها واقتناء ثوابها ، ونزعت إلى احتقاب الحسنات فارتدى بجلبابها وانتدى سوى محرابها ، فلهذا لما رجحت نفسه الزکیة بکثرة ما نزعت عنه من المجتنب ، ونزعت إلیه من المقترب ،اغتدىأحق بصفة الأنزعیة وأجرى بها … ولم یزل بملازمة رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم یزیده الله علما حتى قال رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم فیما نقله الترمذی فی صحیحه بسنده عنه : ( أنا مدینة العلم وعلى بابها ) ، فکان من غزارة علمه یذلل جوامح القضایا ، ویوضح مشکلات الوقایع ، ویسهل مستصعب الأحکام ، فکل علم کان له فیه أثر ، وکل حکمة کان له علیها استظهار . . .
وحیث اتضح ما آتاه الله تعالى من أنواع العلم وأقسام الحکمة فباعتبار ذلک وصف بلفظة البطین ، فإنها لفظة یوصف من هو عظیم البطن متصف بامتلائه ، ولما قد امتلأ علما وحکمة وتضلع من أنواع العلوم وأقسام الحکمة ما صار غذاء له مملوا به وصف باعتبار ذلک بکونه بطینا من العلم والحکمة کمن تضلع من الأغذیة الجسمانیة ما عظم بطنه ، فصار باعتباره بطینا ، فأطلقت هذه اللفظة نظرا إلى ذلک ، هذا هو المعنى الذی أهدته هداة الرواة إلى ألسنة الأقلام . . .
وقد انتشرت الأخبار فی الأقطار ، وظهرت الآثار فی الأمصار أن علیا علیه السلام قد حصل على علم کثیر ومعرفة وافرة ودرایة وافیة أظهر بعضا لشمول مصلحة معرفته وعموم منفعته ، وأبطن بعضا إلى حین حضور حملته . . .
مطالب السؤول ( از منابع اهل سنت ) ـ محمد بن طلحة الشافعی ـ ص 70 تا 76 ،‌ باب : الفصل الرابع : فی صفته .
راویان گفته ، بیننده گان دیده و نویسندگان نوشته اند و بر زبان گویندگان جارى است که از صفات ویژه آن حضرت که بر قامت ایشان پوشیده شده ( الانزع البطین ) است تا آنجا که به صورت نام خاص حضرتش در آمده است . و از جمله چیزهایى که در معناى این دو صفت گوشها را مى نوازد و براى شنونده لذت بخش تر است از بی نیازی شخص فقیر و محتاج ، و امنیت براى دل هراسان است آن که : آن حضرت چون تحت تربیت مستقیم پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم قرار داشت و از راه و روش او پیروى مى نمود و شبانه روز گوش به فرمان پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم بود و جامه پیروى او را به تن داشت و همه کوشش و توجه خود را در پیروى آن حضرت به کار مى برد و خلاصه بنا به گفته شاعر :
(اگر می خواهی در مورد شخصیت فردی اطلاع پیدا کنی ) از رفیق و همنشین او سؤال کن و از خودش نپرس زیرا که هر همنشینی در اعمال و رفتار به همنشین خود اقتدا می کند (در یک جمله : هر کسى را از همنشینش بشناس ) خداوند از انوار نبوت که در آفاق منتشر شده بود ، در او تابید و او را جانى پاکیزه بخشید و به خاطر صفایى که نفس پاک او داشت خداوند قابلیت پذیرش همه خویهاى پسندیده و کرامتهاى اخلاقى را به او عطا نمود ، و با داشتن نورى چنین از نزدیک شدن به کدورت کفر و ناخالصى و آلودگی به نفاق پاک ماند ، و بدان پاکیزگى از ظلمات شرک و آلودگیهاى دروغ و افترا به کلى جدا ماند ( فاصله گرفت ) ، و از همین رو نخستین مردی بود که بى تردید به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم ایمان آورد ، و به شکستن بتها و مجسمه ها و پاک کردن مسجد الحرام از بتها و خدایان باطل و نمودهاى شک و گمراهى ، مشتاق شد ( و از همین رو او را ( انزع ) یعنى بر کنده از شرک خواندند ) . . .
و نفسش را از ارتکاب گناهان و گرایش به هوسهای نفسانی بازداشت و در این راه مجاهدت نمود و به انجام طاعات و عبادات مشتاق گردید و در این راه مجدانه کوشش نمود و به جمع آوری خوبیها اشتیاق یافت و قامت خود را به لباس نیکی ها آراست و در محراب نیکی ها جای گرفت لذا وقتی که نفس پاکش به واسطه دوری از گناهان و اشتیاق به خوبیها ، برتری یافت شایسته ملقب شدن به صفت انزعیت شد و بدان لقب معروف گردید …
و به جهت همراهى مداوم با رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم خداوند پیوسته بر علم او مى افزود تا آنجا که – به نقل ترمذى در کتاب صحیح خود – رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در حق او فرمود : ( من شهر علمم وعلى دروازه آن است ) . و آن حضرت با علم سرشار خود قضایاى سخت و وقایع مشکل و احکام پیچیده را حل و فصل مى نمود . در هر علمى اثرى از او به چشم مى خورد و در هر حکمتى نظرى از او دیده مى شود …
و چون انواع و اقسام علوم و حکمتى که خداوند به او بخشیده بود ، بر همگان آشکار گردید او را ( بطین ) خواندند، زیرا بطین به کسى مى گویند که شکمى بزرگ و پر داشته باشد ، و چون درون آن حضرت سرشار از علم و حکمت بود و انواع و اقسام علم و حکمت حکم غذاى او را داشت به این اعتبار او را بطین یعنى سرشار از علم و حکمت خواندند درست مانند کسى که بخاطر پر شدن شکمش از غذاى جسمانى به او بطین می گویند .
آرى این نام براى حضرت بدین اعتبار است و این همان معنایى است که راویان هدایت یافته به زبان قلم نویسندگان اهدا نموده اند …
بر هیچ فردی پوشیده نیست و بر همگان هویدا است که على علیه السلام حاوى علم بسیار و معرفت فراوان و فهم سرشارى بوده است که برخى از آن علوم را به خاطر مصلحتی که در شناختن آنها بود و فایده زیادی برای دیگران داشت ، آشکار ساخت و برخى را پنهان داشت تا جوینده حقیقى و شایسته آن پیدا شود . . .
قال محمد الإسکافی :
حبر علیهم بالذی هو کائن * والیه فی علم الرسالة یرجع أصفاه احمد من خفی علومه * فهو البطین من العلوم الأنزع مناقب ـ ابن شهر آشوب ـ ج 1 ، ص 323 ، باب فصل : فی المسابقة بالعلم .
محمدالإسکافی در قصیده‌ای در مدح امیرالمؤمنین صلوات الله وسلامه علیه می گوید :
( علی ) بزرگ امت است که به این بزرگی لایق است *( او فردی است ) که در علم نبوی به او رجوع می شود پیامبر او را برگزید و علوم مخفیش را به او اختصاص داد * پس او مملو از علم است و کنده شده از شرک .
وقال ابن حماد :
بعث النبی براءة مع غیره * فأتاه جبریل یحث ویوضع قال ارتجعها وأعطها أولى الورى * بأدائها وهو البطین الأنزع فانظر إلی ذی النص من رب العلى * یختص ربی من یشاء ویرفع مناقب ـ ابن شهر آشوب ـ ج 1 ، ص 392 ، باب :‌ فصل : فی الاستنابة والولایة .
ابن حماد در قصیده‌ای در مدح امیرالمؤمنین صلوات الله وسلامه علیه می گوید :
پیامبر اکرم آیات برائت را به غیر علی داد ( ابوبکر ) که برای مشرکین بخواند * پس جبرئیل بر او نازل شد و غیر علی ( ابوبکر ) را از آن جایگاه ( ابلغ آیه به مشرکان) پائین آورد .جبرئیل گفت : ای رسول خدا آیات را برگردان و آنها را به بهترین خلق خدا بده * و اوست که سرشار از علوم است و کنده شده از شرک .
نگاه کن به صاحب این فرمان که پروردگار بلند مرتبه است * که هر کس را بخواهد بالا می برد و عزت می بخشد .
شباهت ظاهری‌امیر المؤمنین صلوات الله و سلامه علیه به پیامبر‌ اسلام صلی الله علیه و آله وسلم احمد بن حنبل می‌نویسد :
. . . عن عَلِىٍّ رضی الله عنه قال کان رسول اللَّهِ صلی الله علیه و سلم لیس بِالطَّوِیلِ وَلاَ بِالْقَصِیرِ ضَخْمَ الرَّأْسِ وَاللِّحْیَةِ شئن الْکَفَّیْنِ وَالْقَدَمَیْنِ . . . ضَخْمَ الْکَرَادِیسِ . . .
مسند احمد بن‌حنبل (متوفی 241 ) ج1 ، ص 96 ، ح746 ، باب : مسند علی بن ابی‌طالب رضی الله عنه ، ناشر : مؤسسة قرطبة – مصر ؛ حجة الله البالغة ج1 ، ص 861 ، ـ الإمام أحمد المعروف بشاه ولی الله ابن عبد الرحیم الدهلوی، متوفی 1176 ـ ، ناشر : دار الکتب الحدیثة – مکتبة المثنى ـ القاهرة ـ بغداد ، تحقیق : سید سابق .
احمد بن حنبل به نقل از امیر المؤمنین صلوات الله و سلامه علیه در وصف رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می‌نویسد :
رسول خدا صلی الله علیه (و آله) و سلم میان قامت بود نه قد بلند و نه کوتاه قد ، سر و محاسنی بزرگ متناسب با بقیه اندامش داشت دستان و انگشتان و پاهای ایشان قوی و درشت بود . . . از استخوان بندی درشتی برخوردار بود . . .
همو در روایتی دیگر می گوید :
. . . عن مُحَمَّدِ بن عَلِىٍّ رضی الله عنه عن أبیه قال کان رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم ضَخْمَ الرَّأْسِ عَظِیمَ الْعَیْنَیْنِ . . . کَثَّ اللِّحْیَةِ أَزْهَرَ اللَّوْنِ شئن الْکَفَّیْنِ وَالْقَدَمَیْنِ . . .
مسند أحمد بن حنبل (متوفی241) ، ج 1، ص 101، ح 796 ، ناشر : مؤسسة قرطبة – مصر.
رسول خدا صلی الله علیه (وآله) وسلم سری بزرگ متناسب با بقیه اندامش داشت، چشمانش درشت بود . . .از محاسنی پرپشت برخوردار بود . . . دستان وانگشتان و پاهای ایشان قوی ودرشت بود . . .
ابن ابی شیبة ( از علمای اهل سنت ) می نویسد :
کان علی إذا نعت النبی صلى الله علیه وسلم قال لم یکن بالطویل الممغط ولا بالقصیرالمتردد وکان ربعة من القوم . . . أدعج العینین . . . جلیل المشاش والکتد . . . شئن الکفین والقدمین . . .
المصنف فی الأحادیث والآثار ج 6 ، ص 328 ،‌ ح 31805 ، ـ أبو بکر عبد الله بن محمد بن أبی شیبة الکوفی ، متوفی 235 ـ ، ناشر : مکتبة الرشد – الریاض – 1409 ، الطبعة : اول ، تحقیق : کمال یوسف الحوت ؛ الإستذکار ج 8 ، ص 331 ، ـ أبو
عمر یوسف بن عبد الله بن عبد البر النمری (ابن عبد البر) متوفی463 ـ ، ناشر : دار الکتب العلمیة ـ بیروت ـ ، چاپ : ‌اول ، سال چاپ : 1421 هـ . ق ، 2000 م ، تحقیق : سالم محمد عطاء و محمد علی معوض .
ابن ابی شیبة استاد محمد بن اسماعیل بخاری ، به نقل از ابراهیم بن محمد می نویسد :
امیرالمؤمنین صلوات الله‌وسلامه علیه وقتی پیامبراکرم صلی الله علیه (وآله) وسلم را توصیف می‌کرد، می فرمود : ایشان میان قامت و چهارشانه بود . . . چشمانی مشکی و درشت داشت . . . استخوانهای شانه اش قوی و درشت بود . . . دستان وانگشتان و پاهای ایشان قوی ودرشت بود . . .
البته در بعضی روایات نقل می کنند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مقداری از فرد میان قامت بلند قد تر بوده‌ است ، اما همانطوری که در بالا ذکر شد طبق بعضی نقل ها حضرت امیر علیه السلام نیز همان گونه بوده است بنابراین طبق این نقل نیز میان این دو پیشوای اسلام باز هم شباهت وجود دارد :
کان رسول الله صلى الله علیه وسلم … وجهه تلألؤ القمر لیلة البدر أطول من المربوع وأقصر من المشذب . . . کان عنقه جید دمیة فی صفاء الفضة معتدل الخلق الأحادیث الطوال ج 1، ص245، ح 29 ، ـ سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی ، الوفاة: 360 ـ ، دار النشر : مکتبة الزهراء – الموصل – 1404 – 1983 ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : حمدی بن عبدالمجید السلفی چهره رسول الله صلی الله علیه (وآله) و سلم مانند ماه شب چهارده می درخشید مقداری از فرد میان قامت بلند تر بوده‌ است و از فرد خیلی بلند قد ، کوتاه قد تر بود . . . گردنی نیکو و نورانی مانند نقره داشت و فردی خوش اندام بود .
شباهت ظاهری امیرالمؤمنین صلوات الله و سلامه علیه به انبیای الهی شباهت به حضرت آدم علیه السلام
بیهقی به نقل از سعید بن عاص می نویسد :
ففتح بیتاً وقفلاً واستخرج حریرة سوداء فنشرها فإذا فیها صورة حمراء وإذا فیها رجل ضخم العینین . . . قال هل تعرفون هذا قلنا لا قال هذا آدم علیه السلام تفسیر القرآن العظیم ج2 ، ص253 ـ إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی أبو الفداء ( ابن کثیر) ـ ، الوفاة: 774 ، ناشر : دار الفکر ـ بیروت – 1401 ؛ الخصائص الکبرى ج2 ، ص11 ـ أبو الفضل جلال الدین عبد الرحمن أبی بکر السیوطی الوفاة: 911هـ ، ناشر : دار الکتب العلمیة – بیروت – 1405هـ – 1985م ؛ جامع الاحادیث (الجامع الصغیر وزوائده والجامع الکبیر) ، ج13، ص217 و ج 21 ، ص 234 ـ
الحافظ جلال الدین عبد الرحمن السیوطی ، الوفاة: 19/جمادى الاولى / 911هـ ؛ دلائل النبوة ج1، ص 387 ـ بیهقی ـ (متوفی 458) ؛ دلائل النبوة ج1، ص93 ـ إسماعیل بن محمد بن الفضل التیمی الأصبهانی متوفی535 ،ناشر : دار طیبة – الریاض –
1409 ، چاپ اول ، تحقیق : محمد محمد الحداد ؛ هدایة الحیارى فی أجوبة الیهود والنصارى ج1، ص 103، ـ أبو عبد الله شمس الدین محمد بن أبی بکر بن أیوب بن سعد الزرعی الدمشقی ـ الوفاة: 751 هـ ، ناشر : الجامعة الإسلامیة – المدینة المنورة .
سعید بن عاص می گوید : (وقتی ما پیش پادشاه روم رفتیم . . . ) او درب اتاقی را باز کرد و از آن پارچه حریر سیاه رنگی بیرون آورد و آن را باز کرد روی آن نقشی سرخ رنگ بود که نقش مردی با چشمان درشت بود . . . پادشاه روم گفت : آیا می دانید این چه کسی است ؟ گفتیم نه ، او گفت : این نقش حضرت آدم علیه السلام است . . .
شباهت به حضرت ادریس علیه السلام
ابن قتیبه می‌نویسد :
قال وهب بن منبه‌ إن إدریس‌النبی‌علیه السلام‌کان . . . ضخم البطن عریض‌الصدر. . .
المعارف ج1، ص20 ، باب : شرح حال إدریس صلى الله علیه وسلم ـ ابن قتیبة أبو محمد عبد الله بن مسلم ـ (متوفی 276هـ)ناشر: دار المعارف ـ القاهرة ـ ، تحقیق : دکتور ثروت عکاشة ؛ المستدرک على الصحیحین ج2 ، ص 598 ، ح 4015 ـ محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری (متوفی 405 هـ) ،
ناشر : دار الکتب العلمیة ـ بیروت ـ سال چاپ : 1411هـ ـ 1990م ، چاپ : اول ، تحقیق : مصطفى عبد القادر عطا ؛ الأنساب ج1، ص 16 ، ـ أبو المنذر سلمة بن مسلم بن إبراهیم الصحاری العوتبی (العمانی الإباضی) نسبة الى عوتب وهی منطقة فی صحار کانت تسمى فی القدیم :عوتب الخیام (المتوفى : 511هـ) .
وهب بن منبه می‌گوید :
ادریس پیامبر علیه السلام دارای شکمی نیکو و تام و کامل بود و شانه هایی پهن داشت .
شباهت به حضرت لوط علیه السلام
بیهقی می نویسد:
ثم فتح باباً آخر فاستخرج حریرة بیضاء فإذا فیها صورة رجل آدم . . . ربعة . . . فقال هل تعرفون هذا قلنا لا قال هذا لوط علیه السلام تفسیر القرآن العظیم ج2 ، ص253 ـ إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی أبو الفداء ( ابن کثیر) ـ ، الوفاة: 774 ، ناشر : دار الفکر ـ بیروت – 1401 ؛ الخصائص الکبرى ج2 ، ص11 ـ أبو الفضل جلال الدین عبد الرحمن أبی بکر السیوطی الوفاة: 911هـ ، ناشر : دار الکتب العلمیة – بیروت – 1405هـ – 1985م ؛ جامع الاحادیث (الجامع الصغیر وزوائده والجامع الکبیر) ، ج13، ص217 و ج 21 ، ص 234 ـ الحافظ جلال الدین عبد الرحمن السیوطی ، الوفاة: 19/جمادى الاولى / 911هـ ؛ دلائل النبوة ج1، ص 388 ـ بیهقی ـ (متوفی 458) ؛ دلائل النبوة ج1، ص93 ـ إسماعیل بن محمد بن الفضل التیمی الأصبهانی متوفی535 ،ناشر : دار طیبة – الریاض – 1409 ، چاپ اول ، تحقیق : محمد محمد الحداد ؛ هدایة الحیارى فی أجوبة الیهود والنصارى ج1، ص 104 ، ـ أبو عبد الله شمس الدین محمد بن أبی بکر بن أیوب بن سعد الزرعی الدمشقی ـ الوفاة: 751 هـ ، ناشر : الجامعة الإسلامیة – المدینة المنورة .
سعید بن عاص می گوید : (وقتی ما پیش پادشاه روم رفتیم . . . ) سپس درب دیگری را باز کرد در آن پارچه حریر سفیدی بود که صورت مردی گندمگون . . . چهارشانه و میان قامت بود ؛ پادشاه روم گفت : آیا این تصویر را می شناسید ؟ گفتیم : نه ، گفت : این تمثال حضرت لوط علیه السلام است .
شباهت به حضرت داود علیه السلام
ثم فتح باباً آخر فاستخرج حریرة بیضاء فیها صورة رجل . . . ضخم البطن ربعة . . . فقال هل تعرفون هذا قلنا لا قال هذا داود علیه السلام تفسیر القرآن العظیم ج2 ، ص254 ـ إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی أبو الفداء ( ابن کثیر) ـ ، الوفاة: 774 ، ناشر : دار الفکر ـ بیروت – 1401 ؛ الخصائص الکبرى ج2 ، ص13 ـ أبو الفضل جلال الدین عبد الرحمن أبی بکر السیوطی الوفاة: 911هـ ، ناشر : دار الکتب العلمیة – بیروت – 1405هـ – 1985م ؛ جامع الاحادیث (الجامع الصغیر وزوائده والجامع الکبیر) ، ج13، ص217 و ج 21 ، ص 234 ـ الحافظ جلال الدین عبد الرحمن السیوطی ، الوفاة: 19/جمادى الاولى / 911هـ ؛ دلائل النبوة ج1، ص 389 ـ بیهقی ـ (متوفی458) ؛ کتاب دلائل النبوة ج1،‌ ص94 ، ـ إسماعیل بن محمد بن الفضل التیمی الأصبهانی ، متوفی535 ، ناشر : دار طیبة – الریاض – 1409 ، چاپ اول ، تحقیق : محمد محمد الحداد ؛ هدایة الحیارى فی أجوبة الیهود والنصارى ج1، ص 104 ، ـ أبو عبد الله شمس الدین محمد بن أبی بکر بن أیوب بن سعد الزرعی الدمشقی ـ الوفاة: 751 هـ ، ناشر : الجامعة الإسلامیة – المدینة المنورة .
سپس درب دیگری را باز کرد در آن پارچه حریر سفیدی بود که صورت مردی چهارشانه و میان قامت بود که شکمی نیکو و تام و کامل داشت ؛ پادشاه روم گفت : آیا این تصویر را می شناسید ؟ گفتیم : نه ، گفت : این تمثال حضرت داود علیه السلام است .
شباهت به حضرت موسی و حضرت عیسی علیهما السلام حدثنا محمد بن بَشَّارٍ حدثنا غُنْدَرٌ حدثنا شُعْبَةُ عن قَتَادَةَ وقال لی خَلِیفَةُ حدثنا یَزِیدُ بن زُرَیْعٍ حدثنا سَعِیدٌ عن قَتَادَةَ عن أبی الْعَالِیَةِ حدثنا بن عَمِّ نَبِیِّکُمْ یَعْنِی بن عَبَّاسٍ رضی الله عنهما عن النبی صلى الله علیه وسلم قال رأیت لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی مُوسَى رَجُلًا آدَمَ . . . وَرَأَیْتُ عِیسَى رَجُلًا مَرْبُوعًا مَرْبُوعَ الْخَلْقِ . . .
صحیح البخاری ج3 ، ص1182 ، ح 3067 ، بَاب 7 : إذا قال أحدکم آمِینَ وَالْمَلَائِکَةُ فی السَّمَاءِ فَوَافَقَتْ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى غُفِرَ له ما تَقَدَّمَ من ذَنْبِهِ ، ـ محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، الوفاة: 256ـ ، دار النشر : دار ابن کثیر , الیمامة – بیروت – 1407 – 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقیق : د. مصطفى دیب البغا . . . ابی العالیه به نقل از ابن عباس می گوید‌‌ : رسول الله صلی الله علیه(وآله) وسلم فرمود : شب معراج موسی بن عمران علیه‌السلام را دیدم که مردی کندمگون بود . . . و عیسی بن مریم علیه السلام را دیدم که فردی چهارشانه و میان قامت بود .
حدثنی محمد بن الْمُثَنَّى وبن بَشَّارٍ قال بن الْمُثَنَّى حدثنا محمد بن جَعْفَرٍ حدثنا شُعْبَةُ عن قَتَادَةَ قال سمعت أَبَا الْعَالِیَةِ یقول حدثنی بن عَمِّ نَبِیِّکُمْ صلى الله علیه وسلم یَعْنِی بن عَبَّاسٍ قال ذَکَرَ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم حین أُسْرِیَ بِهِ فقال مُوسَى آدَمُ . . . وقال عِیسَى . . . مَرْبُوعٌ . . .
. . . ابی العالیه به نقل از ابن عباس می گوید‌‌ : رسول الله صلی الله علیه (وآله) وسلم فرمود : وقتی به معراج رفتم موسی بن عمران علیه‌السلام را دیدم که مردی کندمگون بود . . . و عیسی بن مریم علیه السلام را دیدم که فردی چهارشانه ومیان قامت بود .
وحدثنا عبد بن حُمَیْدٍ أخبرنا یُونُسُ بن مُحَمَّدٍ حدثنا شَیْبَانُ بن عبد الرحمن عن قَتَادَةَ عن أبی الْعَالِیَةِ حدثنا بن عَمِّ نَبِیِّکُمْ صلى الله علیه وسلم بن عَبَّاسٍ قال قال رسول اللَّهِ صلى الله علیه‌وسلم مَرَرْتُ لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی على مُوسَى بن عِمْرَانَ علیه السَّلَام رَجُلٌ آدَمُ . . . وَرَأَیْتُ عِیسَى بن مَرْیَمَ مَرْبُوعَ الْخَلْقِِ .
صحیح مسلم ج1، ص151، ح 165 ، ـ مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری
الوفاة: 261 ، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی – بیروت ، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی . . . ابی العالیه به نقل از ابن عباس می گوید‌‌ : رسول الله صلی الله علیه (وآله) وسلم فرمود : شب معراج از کنار موسی بن عمران علیه‌السلام گذر کردم او مردی کندمگون بود . . . و عیسی بن مریم علیه السلام را دیدم که فردی چهارشانه و میان قامت بود .
همانطوری که ملاحظه فرمودید مطابق نقل اهل سنت ، امیر المؤمنین صلوات الله و سلامه علیه در بسیاری از صفات ظاهری به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و انبیای الهی علیهم السلام شباهت داشته است ، بنابر این عده ای که بدون مطالعه مطالبی خلاف واقع را به حضرت امیر المؤمنین صلوات الله و سلامه علیه نسبت می دهند در واقع خواسته یا ناخواسته به پیامبر اسلام و سائر انبیای الهی علیهم السلام جسارت کرده اند .

سیمای علی (ع)

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا