سرانجام مختار
مختار شهید شد؟ اگر شد قاتلش چه کسی بود؟
درباره نوع و چگونگی کشته شدن مختار و قاتل وی باید گفت: زمانی که مختار از قاتلین و حامیان شهادت امام حسین علیه السلام و اشراف کوفه انتقام گرفت و در کوفه حکومتی تشکیل داد, این سرکوبی اشراف کوفه و جستجوی مختار برای یافتن باقی کشندگان خاندان رسول الله (ص) موجب فرار اشراف و برخی از قاتلان به بصره شد. از جمله آنان محمد بن اشعث کندی و شبث بن رِبعی تمیمی بودند که با مصعب بن زبیر حاکم بصره (که برادر عبدالله بن زبیر بود) علیه مختار ائتلاف کردند. آنها حتی افرادی را نیز فرستادند تا با تبلیغ، مردم را از حمایت مختار باز دارند. تصرف سرزمین جزیره و گسترش اقتدار سیاسی و نظامی مختار و تشویق اشراف کوفه، مصعب بن زبیر را که از سوی برادرش والی بصره شده بود، مصمم به نبرد با مختار کرد. مصعب سپاهی از قبایل مختلف عرب و فراریان (اشراف) کوفه فراهم ساخت و به سوی کوفه حرکت کرد. مختار نیز سپاهی به شمار سی هزار نفر از اعراب و ایرانیان بسیج کرد و فرماندهی آن را به «احمر بن شمیط احمسی» واگذاشت، زیرا ابراهیم بن مالک (بزرگترین حامی مختار در قیامش) از مختار کناره گرفته بود. او که اینک در موصل حاکمیت یافته بود حاضر به بازگشت به کوفه برای حمایت از مختار نشد. دو سپاه در مَذار، واقع در میسان بین واسط و بصره، روبه رو شدند. مصعب یاران مختار را به کتاب خدا و سنت پیامبرش و بیعت با عبدالله بن زبیر به عنوان امیرالمؤمنین فرا خواند. ابن شمیط نیز آنان را به کتاب خدا و سنت رسولش و بیعت با امیر مختار و قرار دادن خلافت در خاندان رسول الله (ص) به شورا، فرا خواند. مصعب به سپاه مختار حمله کرد و آنان را شکست داد. احمر بن شمیط به همراه بسیاری از یاران خود کشته شدند و شمار زیادی از آنان فرار کردند. مصعب پس از پیروزی در مَذار از راه خشکی و رودخانه فرات به سوی کوفه حرکت کرد. مختار نیز بقایای سپاه خود را گرد آورد و به مقابله او رفت لیکن هنگامی که نبرد در گرفت مختار شکست خورد و بیشتر فرماندهانش کشته شدند. مختار و بقیه یارانش به قصر پناه بردند. پس از مدتی مختار چون ضعف و نافرمانی یاران خود را دید تصمیم گرفت از قصر بیرون آمده و با سپاه مصعب مقاتله کند، کسی را نزد زوجه اش ام ثابت دختر سمره بن جندب فرستاد و او مقداری عطر برای او ارسال داشت، آنگاه مختار غسل و حنوط نمود و آن عطرها را بر سر و صورتش مالیده و با نوزده نفر از یارانش که سائب بن مالک اشعری نیز از جمله ی آنها بود بیرون آمد و روی به سپاهیان مصعب کرد و گفت: آیا امان می دهید مرا که بیرون آیم؟آنان پاسخ دادند که: باید بر آنچه درباره ی تو حکم می شود، تسلیم باشی.مختار گفت: هرگز من تسلیم حکم شما نشوم.پس با سپاهیان مصعب وارد جنگ و مقاتله شد تا او را به قتل رساندند (تجارب الامم, ج 2, ص 174)مختار را دو نفر از قبیله ی بنی حنیفه که برادر یکدیگر بودند به نام طرفه و طراف فرزندان عبدالله بن دجاجه به قتل رساندند(کامل ابن اثیر, ج 4,ص 273؛ همچنین وی در تتمه المنتهی قاتل مختار را عبدالرحمن بن اسد حنفی ذکر کرده است) یعقوبی نقل کرده است که: در آن ایام مختار شدیدا بیمار بود و زد و خوردهای زیادی بین مصعب و مختار رخ داد که این درگیریها چهار ماه طول کشید تا اینکه کم کم یاران مختار از اطراف او پراکنده شدند و بجز تعداد کمی از یارانش کسی با او باقی نماند، پس مختار به قصر آمده و مصعب با سپاهیانش او را محاصره کردند، و هر روز مختار و یارانش از قصر بیرون می آمدند و محاربه می کردند و سپس به قصر باز می گشتند، پس یکی از روزها مختار از قصر بیرون آمد و جنگ سختی با سپاه مصعب نمود تا اینکه کشته شد، پس یارانش به قصر بازگشتند و در آن پناه گرفتند و تعداد آنها هفت هزار نفر بود، پس مصعب آنها را امان داد، عهدنامه نوشته و در آن تعهد نمود که به هیچ وجه متعرض پناه گرفتگان در قصر نشود.پس آنها را یک نفر یک نفر آورده و گردن زدند، و این عذر و خیانت و شکستن عهد توسط مصعب یکی از خیانتهای مشهور در اسلام است. (تاریخ یعقوبی, ج 2, ص 293)سن او را هنگام کشته شدن 67 سال ذکر کرده اند.
سرانجام مختار