رشوه به قاضی و خوردن مال مردم
بسمه تعالی. ببخشید. مصداق آیه و تدلو بها إلی الحکام در زمان فعلی چیست؟
بر طبق تفاسیر منظور از : تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُکَّامِ… رشوه دادن به قضات است و مصداق آن در این زمان نیز همین مورد است .به توضیح و تفسیر آیه توجه کنید .« وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُکَّامِ لِتَأْکُلُوا فَرِیقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»، (بقره- 188) .
ترجمه:
و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خود نخورید! و براى خوردن بخشى از اموال مردم به گناه، (قسمتى از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهید، در حالى که مى دانید (این کار، گناه است)!
تفسیر: خطوط اصلى اقتصاد اسلامى
این آیه اشاره به یک اصل کلى و مهم اسلامى مى کند که در تمام مسائل اقتصادى حاکم است، و به یک معنى مى شود تمام ابواب فقه اسلامى را در بخش اقتصاد، زیر پوشش آن قرار داد، و به همین دلیل فقهاى بزرگ ما در بخشهاى زیادى از فقه اسلامى به این آیه تمسک مى جویند، مى فرماید:” اموال یکدیگر را در میان خود به باطل و ناحق نخورید” (وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ).
در اینکه منظور از” باطل” در اینجا چیست، تفسیرهاى مختلفى ذکر کرده اند، بعضى آن را به معنى اموالى که از روى غصب و ظلم به دست مى آید دانسته اند .
و بعضى اشاره به اموالى که از طریق قمار و مانند آن فراهم مى گردد .
و بعضى آن را اشاره به اموالى مى دانند که از طریق سوگند دروغ (و انواع پرونده سازى هاى دروغین به دست مى آید).
ولى ظاهر این است که مفهوم آیه عمومیت دارد و همه این مسائل و غیر اینها را شامل مى شود، زیرا” باطل” که به معنى زایل و از بین رونده است، همه را در بر مى گیرد، و اگر در بعضى از روایات، از امام باقر علیه السلام تفسیر به” سوگند دروغ”، و در روایتى از امام صادق علیه السلام تفسیر به” قمار” شده است، در واقع از قبیل بیان مصداق هاى روشن است .
بنا بر این هر گونه تصرف در اموال دیگران از راه نادرست و غیر صحیح و به ناحق مشمول این نهى الهى است.
تمام معاملاتى که هدف صحیحى را تعقیب نمى کند و پایه و اساس عقلایى ندارد مشمول این آیه است.
همین معنى در سوره نساء آیه 29 با توضیح بیشترى خطاب به مؤمنان آمده است، مى فرماید: « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ:” اى کسانى که ایمان آورده اید! اموال یکدیگر را به باطل و از طرق نامشروع نخورید مگر اینکه تجارتى باشد که با رضایت شما انجام گیرد”.»
استثناء تجارت، توأم با تراضى، در واقع بیان یک مصداق روشن از طرق مشروع و حلال است، و هبه و میراث و هدیه، وصیت و مانند آن را نفى نمى کند، زیرا آنها نیز از طرق مشروع عقلایى است.
جالب اینکه بعضى از مفسران گفته اند: قرار گرفتن آیه مورد بحث بعد از آیات روزه (آیات 182- 187) نشانه یک نوع همبستگى در میان این دو است، در آنجا نهى از خوردن و آشامیدن به خاطر انجام یک عبادت الهى مى کند، و در اینجا نهى از خوردن اموال مردم به ناحق که این هم نوع دیگرى از روزه و ریاضت نفوس است، و در واقع هر دو شاخه هایى از تقوا محسوب مى شود، همان تقوایى که به عنوان هدف نهایى روزه معرفى شده است .
ذکر این نکته نیز لازم است که تعبیر به” اکل” (خوردن) معنى وسیع و گسترده اى دارد که هر گونه تصرفى را شامل مى شود، و در واقع این تعبیر کنایه اى است از انواع تصرفات، و” اکل” یک مصداق روشن آن است.
سپس در ذیل آیه، انگشت روى یک نمونه بارز” اکل مال به باطل” (خوردن اموال مردم به ناحق) گذاشته که بعضى از مردم، آن را حق خود مى شمرند به گمان اینکه به حکم قاضى، آن را به چنگ آورده اند، مى فرماید:” براى خوردن قسمتى از اموال مردم به گناه، بخشى از آن را به قضات ندهید در حالى که مى دانید” (وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُکَّامِ لِتَأْکُلُوا فَرِیقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ) .
” تدلوا” از ماده” ادلاء”، در اصل به معنى فرستادن دلو در چاه براى بیرون آوردن آب است و این تعبیر زیبایى است که در مواقعى که انسان تسبیب اسبابى مى کند که به منظور خاصى نایل گردد به کار مى رود.
در تفسیر این جمله دو احتمال وجود دارد:
نخست اینکه: منظور آن است که بخشى از مال را به صورت هدیه یا رشوه (و هر دو در اینجا یکى است) به قضات دهند که بقیه را تملک کنند، قرآن مى گوید:
گر چه ظاهرا در اینجا به حکم قاضى مال را به چنگ آورده اید، ولى این اکل مال به باطل است و گناه.
دوم اینکه: منظور آن است که مسائل مالى را براى سوء استفاده به نزد حکام نبرید، مثل اینکه امانتى، یا اموال یتیم بدون شاهد نزد انسان باشد و هنگامى که طرف مطالبه مى کند، او را به نزد قاضى ببرند، و چون دلیل و شاهدى ندارد، اموالش را به حکم قاضى تملک کند، این کار نیز گناه است و اکل مال به باطل.
مانعى ندارد که آیه مفهوم گسترده اى داشته باشد که هر دو در جمله لا تدلوا جمع باشد، هر چند هر یک از مفسران در اینجا احتمالى را پذیرفته اند.
جالب اینکه در حدیثى از پیامبر اکرم(ص) مى خوانیم که فرمود: انما انا بشر و انما یاتینى الخصم فلعل بعضکم ان یکون الحن بحجته من بعض فاقضى له فمن قضیت له بحق مسلم، فانما هى قطعة من نار فلیحملها او لیذرها.
” من بشرى مثل شما هستم (و مامورم طبق ظاهر میان شما داورى کنم) گاه نزاعى نزد من طرح مى شود، و شاید بعضى در اقامه دلیل از دیگرى نیرومندتر باشد و من به مقتضاى ظاهر دلیلش به سود او قضاوت مى کنم اما بدانید چنان که من حق کسى را (بر حسب ظاهر) براى دیگرى قضاوت کنم (و در واقع مال او نباشد فکر نکنید چون پیامبر به نفع او حکومت کرده، براى او حلال است) آن قطعه اى از آتش است، اگر آتش را مى خواهد، آن را بپذیرد، و گرنه آن را رها سازد”
ر. ک: تفسیر نمونه، ج 2، ص 4 .
رشوه به قاضی و خوردن مال مردم