زن در تمدن یونان
جایگاه زن در تمدن یونان چگونه بوده است؟
زن در یونان باستان به عنوان عنصری زایا و ارضا کننده شهوات بود و به هیچ وجه شریک زندگی محسوب نمیشد زیرا که او را دارای قوای کامل بشری نمیدانستند و بسیاری از متفکران معتقد بودند که زن دارای روح جاوید و انسانی نیست و به همین جهت بعد از وفات شوهر حق زندگی نداشت. پروفسور وستر مارک، در عبارتی بس کوتاه طرز رفتار یونانیان را نسبت به زنان بطور مختصر به تصویرکشیده است.
یونانیان زن را موجودی پاک نشدنی و زاده شیطان دانسته و او را از هرگونه کار جز خدمتکاری و ارضای شهوات جنسی مرد محروم می ساختند بویژه آتنی ها زنان را چون دیوانگان، معجور می شناختند و اجازه نمیدادند درمعامله ای که قیمت آن از بیست من جو بیشتر باشد شرکت کنند. شاید یکی از قدیمی ترین یادداشتها درباره زن از افلاطون باشد گرچه زن به عنوان یکی از اعضای تشکیل دهنده مدینه فاضله او به حساب می آید. اما دیدی که او نسبت به زنان دارد دیدی بس منفی و تأسف انگیز است او که تفکرات سیاسی – اجتماعیاش زیربنای عمدهترین فلسفه سیاسی غرب را تشکیل می دهد و حتی افکارش به مدت دوهزار سال محور بحثها و بررسی های علمی درمجامع دینی و دانشگاهی است، درباره زن اینگونه اظهار نظر میکند: من شکر گذارم و خرسندم از اینکه دومزیت دارم: 1- آزادم و برده نیستم. 2- مَردَم و زن نیستم. زن در منطق افلاطون از موقعیت پستی برخوردار است و در ردیف بردگان است و او را موجودی زایا ولی در خدمت تأمین آرامش و سکون مردان معرفی می کند.
زن در تمدن یونان