دین و اندیشه

عوامل و آثار تجمل گرایی

پرسش و پاسخ

راجع به اشرافی گری و تجمل گرایی توضیح دهید.

جهت دریافت پاسخ به نکات زیر توجه نمایید:الف ) مفهوم تجمل گراییاز میل به زیبایی و تجمل، در آیه ها و روایت های بسیاری یاد شده است. امامان معصوم علیهم السلام خود، به امر تجمل و زیبایی در حد معمول اهمیت می دادند. امام صادقعلیه السلام می فرمایند: «همانا خداوند زیبایی و تجمل را دوست دارد و از فقر و فقرنمایی بدش می آید».پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز فرموده اند: «همانا خداوند وقتی نعمتی به بنده ای داد، دوست دارد اثر نعمتش را بر او ببیند».
مسلم است که این، جنبه مثبت و معمول تجمل گرایی است که خداوند و ائمه اطهار بر آن تأکید کرده اند و باید به کنترل و مراقبت آدمی درآید؛ زیرا اگر از حد معمول فراتر رود و به افراط کشیده شود، به امری ناپسند و نامعقول تبدیل خواهد شد.
تجمل گرایی در دیدگاه عرف، به معنای روی آوری بیش از حد به مادیات و گردآوری اشیا و لوازم غیرضروری و دل بستن به آنهاست، به گونه ای که این عمل، به یک هدف برای انسان ها تبدیل شود. این نوع تجمل گرایی نه تنها سفارش نشده، بلکه به دلیل پی آمدهای ناخوشایند آن، از جمله گرفتار شدن در دام اسراف نکوهش نیز شده است.
«اسراف و تبذیر مکن. چرا که اسراف کنندگان برادران شیاطینند». «سوره اسراء، آیه 27»
تجمل گرایی در زبان بزرگان دینی مورد مذمت و نکوهش قرار گرفته است. حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: «زخارف الدنیا تفسد العقول الضعیفة؛ زرق و برق های دنیا عقل های ضعیف را فاسد می کند.»(غرر الحکم، ص 65)
از نظر عرف مصداق های تجمل گرایی، بیشتر هنگامی است که افراد در زندگی شخصی خود، به خانه های مجلل، اتومبیل های مدل بالا، سفرهای اروپایی، شرکت در میهمانی های اشرافی، تهیه لوازم خانگی لوکس و قیمتی و… روی می آورند.
امروز متأسفانه مصرف‌گرائى و مسابقه‌ى تجمل‌پرستى و مسابقه‌ى پول درآوردن و تلاش براى پول کردن، یک طبقه‌ى جدیدى درست کرده است. نظام اسلامى با تولید ثروت مخالف نیست، با ایجاد ثروت مخالف نیست، بلکه مشوق اوست. اگر تولید نباشد، اگر ایجاد ثروت نباشد، حیات و بقاى جامعه به خطر خواهد افتاد، اقتدار لازم را جامعه به دست نخواهد آورد؛ این یک اصل اسلامى است. اما اینى که آحاد مردم دلشان لک بزند براى مسابقه‌ى اشرافیگرى، براى تجمل‌پرستى، این یک چیز بسیار نامطلوب است؛ این چیزى است که متأسفانه در درون ما هست. در جامعة ما اگر چه سطح زندگی بسیاری از افراد در حدی متوسط دور می‌زند،‌ اما بیماری اجتماعی اسراف و گرایش به تجملات، بسیاری از افراد همین قشر متوسط را در جهنمی خود ساخته می‌آزارد. برای رهایی از این ورطه، ترویج فرهنگ قناعت و زندگی برمدارِ اقتصاد و میانه‌روی چارة کار است.»
ب ) عوامل تجمل گرایی
از نظر قرآن، ریشه تجمل‌گرایی منفی در اموری چون حسادت، احساس حقارت، تکبر و تفاخر و مانند آن نهفته است. در حقیقت، ریشه این ناهنجاری رفتاری را می‌بایست در بیماری‌های روانی افراد جست وجو کرد؛ زیرا مشکلات روانی چون احساس حقارت، خودبزرگ بینی، خودپسندی، تکبر و فخرفروشی و تفاخر مردم را به سمت و سوی تجمل گرایی منفی می‌کشاند و زمینه ساز اسراف و تبذیر و ریخت و پاش می‌شود.
از نظر روان شناسی اجتماعی، این معنا به اثبات رسیده که انسان‌ها در رفتارها تابع بینش‌ها و نگرش‌های خود هستند. در آیه 92 سوره نجم درباره علت گرایش انسان به زندگی دنیا و فراموشی زندگی اخروی و تلاش برای آن بیان می‌کند که هرگاه انسانی از نظر بینشی و نگرشی به خطا و اشتباه رفته و به دنیا اصالت داده و یا خدا را نشناسد و یا خدا را فراموش کرده باشد و برای دنیا، هدف و حکمتی قایل نباشد، دنیا برای او اصالت می‌یابد و زندگی دنیوی جایگزین همه چیز او می‌شود، بنابراین می‌کوشد تا خود را در دنیا ارضا و خشنود کند و سعادت را در زندگی دنیوی و کمالات آن بجوید. این گونه است که تجمل گرایی برای او اصالت می‌یابد تا این چنین سعادت را معنا کند. انسانی که دنیا برای او اصالت می‌یابد، فخر و بزرگی را نیز در امور مادی از جمله تجملات دنیوی می‌داند. این افراد با مال و ثروت به دیگران مباهات می‌کنند. (مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 627، ذیل واژه «فخر»؛ نیز لسان العرب، ابن منظور، ج10، ص1981)
اینان دنیا را مایه مباهات می‌شمارند (حدید، آیه 20) و می‌کوشند تا به هر شکلی شده بزرگی خود را در مال دنیا به نمایش بگذارند و خود را این گونه بزرگ بنمایانند. از این رو به گردآوری مال می‌پردازند و در نمایش ثروت خویش افراط می‌کنند؛ چنان که قارون با راه اندازی کاروان هایی از ثروت خود در شهرها و خیابان‌ها و نمایش آن می‌کوشید تا چشم مردمان تنگ نظر دنیا دوست را پر کند و بزرگی خود را به نمایش گذارد و بر آنان تفاخر نماید. (قصص، آیات 76 تا 79)
در اینجا به بعضی از عوامل تجمل گرایی اشاره می کنیم:
1 . حب دنیا
تجمل گرایی از دنیادوستی و دنیاطلبی بر می‌خیزد و نتیجه علاقه، عشق و محبت انسان به دنیا است. بر اساس متون اسلامی و بیانات ائمه اطهار(ع) به روشنی می‌توان دریافت که دنیادوستی رأس همه گناهان و معصیت است، بنابراین تجمل گرایی به طور کلی از منظر اخلاق اسلامی رذیله محسوب شده و تمامی مؤمنان باید از آن دوری کنند.
ـ صدا و سیما و مطبوعات؛ همانطورکه حضرت امام خمینی(رحمه الله علیه) فرمودند: صدا و سیما «دانشگاه» است. در همه خانه ها حضور دارد و در شکل دهی به شیوه های رفتاری فردی و اجتماعی افرادجامعه و بینندگان، اثر مستقیم دارد، از این رو باید در انتخاب سوژه ها،الفاظ و القاب، دکورها، گریم و محل اجرا، عنایت کامل کند. پخش سریالهای متنوع در قالب دکورهای تجملی و مبلمانها و لباسهای جذاب و گاهی نامناسب هنرپیشه ها، تبلیغات بازرگانی و تجارتی در مورد کالاهای لوکس و غیرضروری،زمینه ساز صدور فرهنگ تجمل گرایی به همه جا حتی روستاها و نقاط سالم فرهنگی و مذهبی است. در مناسبتهای مختلف، مصاحبه شوندگان بعضا زنان ومردانی نیستند که بتوانند الگوی یک انسان صالح و وارسته باشند. دختران وپسران جوان و نوجوانی که شاهد این نوع افراد هستند، ناخودآگاه در انتخاب روش و گزینش لباس و نحوه حرف زدن از آنها پیروی می کنند و زندگی موفق وشیرین را در بی قیدی و یا بی اعتقادی می بینند. فرهنگ حجاب در قالب چادریا حجاب در قالب مانتو، از طریق تلویزیون توسعه می یابد و مسؤولان صدا وسیما هستند که با برنامه ریزی و انتخاب مُجریان مکتبی، رسالتی بس خطیر درپاکسازی جامعه از فرهنگ طاغوت وگرایش به ابتذال،برعهده دارند .رسانه‌ها به دلیل ارتباط نزدیکی که با مخاطب دارند از توانایی فوق العاده ای برای القای یک موضوع برخوردار هستند. رسانه های داخلی، خصوصا رسانه های تصویری، گاهی به دلیل برخی منافع مادی و گاهی به دلیل برنامه های کارشناسی نشده، به سمت ترویج مسائلی می روند که حاصلی جز تزریق تجملات به بدنه جامعه ندارد. در این صورت چگونه می توان از شهروندی که یک رسانه را به عنوان منبع معتبر فکری محسوب می کند، انتظار داشت تا اسیر تجملات نشود.از نظر کارشناسان، نقش رسانه ها در بحثی مانند ازدواج و توقعات سنگینی که هر یک از خانواده های پسر و دختر از طرف مقابل دارند، بسیار مهم است به نحوی که اکنون توقعات در ازدواج ها تبدیل به یک معضل شده است. بر این اساس یکی از مهم ترین عوامل ترویج مادی گرایی در جامعه امروز ایران و به نوعی از بین برنده آرامش روانی جامعه، بخشی از رسانه ها هستند.
2 . فرد تجمل گرا
یک شهروند به شکل های مختلفی به این مسأله دامن می زند. مهم ترین نکته در این باره نگاه غیر واقع بینانه او به اطراف خود است. تجمل زدگی بدان معناست که شخص هنوز به حقیقت انسانی و اصالت خودش ایمان ندارد، نیازهای خود را به خوبی شناسایی نکرده است. شخصیت، شرافت و بزرگی را در امور جسمانی و برتری های مادی می داند. به همین جهت سعی می کند که به هر شکل ممکن به خواسته هایش، که از هواهای نفسانی او نشأت گرفته اند، پاسخ مثبت بدهد. هر کس به تناسب موقعیت مالی و شخصیتی خودش، گونه ای از میل به مادیات و لوازم و اسباب اضافی را دارد و پیرامون خود انواع لباس و لوازم بیهوده، کم کاربرد و گران قیمت دارد که بیشتر برای مصارف موردی یا از سر چشم و هم چشمی تهیه شده اند و فرد را دچار مصرف گرایی بی رویه کرده اند.به عنوان مثال امروزه بسیاری از افراد، به ویژه بانوان، چندین دست لباس دارند که هر یک را به مناسبتی تهیه کرده اند، و گاهی برای برخی از آنها هزینه های گزافی هم پرداخت کرده اند و وقت های زیادی را برای انتخاب و تهیه آن در کوچه و بازار، پرسه زده اند و چه بسا که برای تهیه پول چنین لباسی، همسر خود را به زحمت و قرض انداخته اند، تا مبادا در یک مجلس عروسی و یا میهمانی، احساس حقارت کنند. مشکل بدتر آن است که چنین لباسی که با هزار مشکل تهیه شده در مجلس بعدی استفاده نمی شود، چون یا از مد افتاده و یا احتمال می دهد که اطرافیان، وی را در مورد پوشیدن لباس تکراری مذمت کنند. حال باید یا لباس گران قیمت کم فایده را دور بیاندازد و یا این که به ناچار آنها را در کمال بی میلی، نگهداری کند. بسیاری از لوازمی که در جهیزیه ها و در خریدهای خانواده عروس و داماد برای همدیگر تهیه می کنند، ناشی از نگاه غیر واقع گرایانه ای است که افراد به نیازهای خود دارند. کیست که بگوید تمام آنچه را به عنوان جهیزیه به منزل شوهر آورده، تاکنون به کار گرفته و یا همه لباس ها و وسایلی را که در دوران عقد از همسرش مطالبه کرده، به نحو مطلوبی استفاده کرده است.به راستی آیا این است ارزش والای گوهر انسانیت که اشرف مخلوقات شمرده شده است؟! آیا عمر گران بهای انسان در این حد بی ارزش است که صرف تهیه چنین وسایل کم فایده و موقت گردد؟!
3 . جامعه(بستگان و اطرافیان)
توقعاتی که اطرافیان دارند، به مرور تبدیل به یک پذیرش اجتماعی شده است. در زمانه ما هم مثل گذشته یک شخص برای تشکیل زندگی و ازدواج می تواند با کمترین هزینه ممکن نسبت به آن اقدام نماید، اما این توقعات افراد خانواده، فامیل، دوست و همسایه هاست که او را اینچنین گرفتار می کند که در عین تنگدستی، خود را به صورت یک انسان مرفه و گشاده دست بنمایاند تا جشن عروسی آبرومندی را برگزار کند، متأسفانه آبروداری به چنین افکار و اعمال نادرستی گره خورده است؛ در حالی که قرآن کریم گرامی ترین افراد را با تقواترین آنان معرفی کرده است. «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ»(حجرات ، 13﴾
اگر پدر و مادر در حیطه زندگی خود تجمل گرا باشند این مسأله تأثیرات سوء خود را بر فرزندان خواهد گذاشت، زیرا این عمل از سوی فرزندان به عنوان یک اقدام مثبت تلقی شده و آن را می‌پذیرند، از این رو در مسیر تحقق آن گرفتار رذایل اخلاقی می‌شوند.
4 . نگاه الگویی جامعه به افراد مطرح
متأسفانه اکثر هنرمندان و بازیگران سینما و ورزشکاران معروف در جامعه افرادی متجمل بوده و دارای خانه و زندگی‌های پر زرق و برق هستند، از این رو به دلیل الگو پذیری جوانان از آنان این روحیه تجمل گرایی نیز در ذهن و روح آنان رسوخ خواهد کرد و به مرور در میان جامعه رواج خواهد یافت.
5 . چشم و هم چشمی
کسانی که گرفتار کمبودهای روحی و روانی هستند و احساس عقده حقارت و نقص دارند، برای جبران این نقیصه به تجمل گرایی دامن می‌زنند. با نگاهی به اطرافیان خود می‌توانید دریابید که چه کسانی به تجمل گرایی بیش از دیگران بها می‌دهند. اینان کسانی هستند که از عقده حقارت رنج می‌برند و برای جبران آن، با نمایشی از بزرگی دروغین از طریق تجمل گرایی می‌کوشند، حقارت خویش را بپوشانند و خود را بزرگ جلوه دهند. به عقیده برخی روانشناسان، تجمل گرایی نوعی مکانیزم دفاعی جهت جبران عقده حقارت است. افراط در پوشیدن لباس با مدل‌ها و رنگ‌های متنوع کاشف از عقده حقارتی است که در این دسته از افراد مشاهده می‌شود. بزرگ نمایی از خود برای جبران احساس حقارت و کوچکی، موجب می‌شود تا خود را بفریبند. این گونه است که تفاخر را از طریق اسراف، تبذیر، ریخت و پاش و تجمل گرایی نشان می‌دهند تا به قول خودشان، دیگران بزرگی ایشان را ببینند.
6 . فقر فرهنگی
برخی دیگر گرفتار فقر فرهنگی هستند به دنبال تجملات می‌روند، زیرا گمان می‌کنند که کمال در تجمل گرایی و مصرف بی رویه و ریخت وپاش است. الگوهای فرهنگی آنان کسانی هستند که اهل اسراف هستند. آنها با پیروزی از این دست افراد، تجمل گرایی را دامن می‌زنند. خداوند در آیات 1 تا 5 سوره تکاثر، جهالت و فقر فرهنگی را عامل اصلی برتر نمایی از طریق تجمل گرایی و تکاثر و دیگر رفتارهای نابهنجار می‌داند. این افراد می‌کوشند تا گوی سبقت را در رقابت ناسالم تجمل‌گرایی از دیگران بربایند. به این معنا که اگر دیگران مجلس صد نفره برپا کردند، اینان مجلس سیصد تا پانصد نفری برپا می‌دارند. بر همین اساس این افراد همواره از چشمگیر بودن، حال گیری، کلاس گذاری و عباراتی از این دست در انجام کارهایشان بهره می‌گیرند و می‌گویند، کاری کردیم که چشم همه را پر کرد یا تا کور شود هر آن که نتواند دید.
7 . رهبران فکری و اجتماعی جامعه
حضرت علی(ع) می فرمایند: «الناس بأُمَرائهم اَشبه مِن آبائهم؛ مشابهت مردم با امیران و زمامداران خود بیش از شباهتی است که به پدران خود دراند.»
متأسفانه گرایش به تجمل گرایی و روی آوردن به فرهنگ تظاهر و تجمل در بین عده ای که زندگی آنان می تواند برای دیگران الگو و یا حداقل تسکینی برای ناگواریهای دیگران باشد به شدت رشد یافته و در ساختن ساختمانهای مجلّل و استفاده ازجلوه ها و نماهای شیک به رقابت پرداخته اند. اگر مردم باورشان شودکه مسؤولان کشور گرفتار تجمل گرایی و تشریفات زندگی شخصی هستند و سیره حکومتی علی(ع) را به فراموشی سپرده و زهد و ساده زیستی را کنارگذاشته اند، نسبت به اصل نظام اسلامی و حقّانیت سخن و راه آنها بدبین خواهند شد.
امام باقر علیه السلام در خصوص شیوه حکومتی علی(ع) می فرماید:«و لَقَد وَلِیَ (علیُّ) خَمسُ ِسنین، ما وَضَع آجرةً علی آجرةٍ و لا لِبْنةً علی لبنةٍ ولاقُطع قَطیعاولااَورثَ بیضاءولا حَمرا؛ علی علیه السلام پنج سال زمـامداری کـــرد و درآن مـــدت بــرای خــود، آجری روی آجــری ننـهـاد؛ خشـتـی را روی خشـت نـگـذاشـت، ساخـتـمانـی بـرای خود نساخت. گـلـه گـوسفـنـدی تـهیـه نـکرد و هـیـچ چـیز از مال دنیا به ارث نگذاشت.»
اگر این سیره حکومتی در نظام اسلامی مورد توجه و اهتمام بعضی از مسؤولان قرار گیرد و در دوران قبول مسؤولیت از ساختمان سازیهای غیرمتعارف و خلاف انتظار و راه اندازی مزارع و کارگاههای شخصی، اجتناب کنند، بسیاری از توقّعات و نارضایتی های مردمی کاهش می یابد و یقین می کنند که در نظام اسلامی، عدالت اجتماعی در بین همه اقشار جامعه حکمفرماست.
بنابراین، نوع رفتارهای رهبران جامعه تاثیر بسیاری در تجمل گرایی و یا عدم آن دارد. باید همسران مسؤولان در مراسم عروسی و جشنها بگونه ای لباس بپوشند و در حدّی طلا و جواهرات بر خود بیاویزند که سؤال برانگیز نباشد؛ مجالس عروسی فرزندان و مهریه و جهیزیه دختران خود رابه شکلی تعیین کنندکه از سطح طبقه متوسط جامعه بالاتر نباشد. بسیاری از مردم الگوهای خود را از رهبران جامعه خویش می‌گیرند.
ج ) آثار و پیامدهای تجمل گرایی
1 . غفلت از خدا
مسلما تمایل به مادیات باعث دور شدن از فضای معنویات است. شخص تجمل زده هرگز نمی تواند خدا و دین را محور افکار و اعمال خود قرار دهد. این روحیه انسان را سرگرم زخارف و زیبایی های ظاهری دنیایی می کند و به جای این که زینت های دنیا را وسیله ای جهت رسیدن به اهداف اصلی پیش روی خود بداند، آن ها را به عنوان هدف تلقی می کند. افراط در تجمّل و دلگرمی بیش از حدّ به زخارف مادی، موجب قساوت قلب می شود ودرنتیجه تمامی روزنه های ورود «یادخدا» مسدود شده و خدا فراموشی بر انسان عارض می شود. وابستگی بیش از حدّ به بهره برداری از امکانات تشریفاتی در افراد و مسؤولان و معتاد شدن به آن موجب می شود تا حق و فضیلتهای انسانی در مقابل آدمی بی ارزش گشته و تن به عدالت اجتماعی و انصاف ندهد.در اینجاست که بتدریج ارزشهای اسلامی و انسانی وارونه شده و در جهت منفی متجلی می شوند.
آیا هیچ دیده اید که افراد تجمّل گرا پس از غفلت از یادخدا، به «بهانه گیری» روی آورده و هر روز، تازه ای را طلب می کنند؟ قوم موسی(ع) پس از آنکه خداوند «منّ و سلوی»به آنها عطا کرد، به جهت ناراحت کردن موسی و بازگشتن به مصر، به بهانه گیری پرداختند و گفتند:«لَنْ نَصْبر علی طعام واحد فادع لنا ربّک یخرج لنا مما تنبت الارض منبقلها و قثائها و فومها و عدسها و بصلها؛ ما هرگز راضی نیستیم به یکنوع غذا اکتفا کنیم، از خدا بخواه که از گیاهان زمین از سبزیجات خیار،سیر، و پیاز برای ما برویاند.» (سوره بقره،‌ آیه 61) از این رو خداوند که می دانست آنها گرفتار روحیه رفاه طلبی و خوش نشینی هستند، فرمان داد وارد شهر شده وتمام خواسته های خود را تأمین کنند. آنگاه خداوند در همان آیه سرانجام ملتی این چنین را که با روح راحت طلبی بهانه گیری می کنند، اینگونه بیان می کند: «ضُرِبَتْ علیهم الذلة والمسکنة و باؤا بِغَضَبٍ من اللّه؛خداوند مُهر ذلت و نیاز بر پیشانی آنها زد و گرفتار غضب پروردگار شدند.» در اینجا یک سؤال مطرح می شود و آن اینکه تنوّع در بهره برداری از نعمتهای مادی جزء خواسته های طبیعی بشر است. طبیعی است که انسان پس از مدتی از غذاو سایر اشیاء یکنواخت خسته می شود و این عمل خلافی نیست که بنی اسرائیل مورد سرزنش قرار گرفته باشند؟ در پاسخ باید توجه داشت که تنوع طلبی گاهی به صورت افراط است و گاهی صورت طبیعی دارد. بنی اسرائیل جنبه افراطی آن رادارا بودند و الاّ خـداوند بشر را به خاطر یک خواسته طبیعی سرزنش نمی کند.
2 . محرومیت از برنامه های هدفمند در زندگی
زندگی انسان همواره بر پایه برنامه های کوتاه یا بلند مدت استوار است. پرداختن به تجملات و تمایل به ظواهر پوچ و دست و پاگیر، مانع از اجرای فعالیت های اساسی و پیاده سازی برنامه های صحیح در زندگی خواهد بود. به عنوان نمونه در مسأله مهم ازدواج که از اساسی ترین مراحل دوران زندگی انسان به شمار می آید، تجمل گرایی از جمله موانع اصلی آن است؟ اگر کسی نیاز به ازدواج داشته باشد و شرایط اولیه را فراهم ببیند، نباید بی خودی در قید و بند برخی بهانه ها یا آداب و رسوم غلط بیفتد. دقیقا مانند کسی که گرسنه است، که تا سفره پهن شد باید مشغول خوردن غذا شود، در منابع دینی آمده است که: در کنار سفره غذا، اگر نان را درون سفره گذاشتند، منتظر چیز دیگر نباشید. نگویید هنوز خورشت نیامده، پلو هم نیامده است. بلکه نان که آمد شروع کنید. انسان گرسنه با نان شروع می کند. اگر بگوید نه چون دسر نیامده من از نان خوردن معذورم، پیداست که گرسنه اش نیست. حال اگر دختر یا پسری نیازمند ازدواج باشند، این که پدر و مادر او بگویند لوازم جهیزیه اش فراهم نیست یا شرایط برگزاری یک جشن با شکوه هنوز فراهم نیامده است، معلوم است که ضرورت ازدواج فرزندشان را درک نکرده اند. و بیهوده گرفتار آداب و رسومی شده اند که نقش اساسی را به عهده ندارند.
3 . از بین رفتن استعدادها
تجمل پرستی با آمدنش، بقیه استعدادها را از بین می برد. میل به مادیات و تجملات بدان معناست که جسم و بدن اصالت دارند، نه روح. این روحیه به جای خداپرستی، بت پرستی؛ به جای کار، مصرف گرایی؛ به جای توجه به باطن، توجه به ظاهر؛ به جای مقاومت، وابستگی و به جای رقابت در علم و هنر، رقابت در پشم و نخ و پشمینه را به همراه دارد.اصولا ثمره تنوع طلبی، ناآرامی روحی است. در نقطه مقابل سادگی و بی آلایشی نوعی آرامش روحی و روانی را به دنبال دارد، چنانچه مرحوم شهید مدرس با همان لباس ساده ای که داشت، بسیار آرام بود.
4 . فاصله گرفتن از توده مردم؛‌ قشر محروم جامعه همیشه در راستای رفع نیازمندیهای خود، اهتمام و توجه ثروتمندان جامعه را به خود دوست دارد. اما قشر مرفّه و تجمل گرا در هر جامعه بواسطه حرص و طمعِ به تزیین و زیباسازی محیط زندگی خود، علاوه بر اینکه بر عطش روحی خود دامن می زنند، از درد دردمندان و نیاز نیازمندان جامعه خویش بیگانه می شوند و روابط و رفت وآمدهای خود را با قشر محروم و عیالوارمحدود می کنند و بتدریج آنها را فراموش می کنند و اینکه در روایات و احکام اسلامی بر توجه و همنشینی با فقرا تأکید شده است، به جهت بیگانه نشدن ازقشر محروم جامعه است. سلمان فارسی(ره) می گوید: رسول خدا(ص) مرا به هفت چیز سفارش کرد بطوری که در هیچ حال آنها را رها نکنم… فقرا را دوست داشته باشم و به آنها نزدیک شوم»(12)
5 . بی اثر شدن مواعظ مسؤولین برای مردم
ساده زیستی و اجتناب از زخارف دنیوی یکی از اصول سیره حکومتی پیامبر(ص) وامامان(ع) بوده است. زیرا کیفیت زندگی رهبران و مدیران هر جامعه ـ در همه رده ها و سطوح ـ در ایجاد روح تجمّل گرایی یا قناعت و صرفه جویی اثری مسقیم دارد و در سطح جامعه تنش مثبت یا منفی به وجود می آورد. آنگاه که گرایش به بهره برداری از مظاهر دنیوی در بین مسؤولان و آشنایان به اخلاق پیامبر و امامان و خانواده آنها رشد یابد و به گفته های خود عمل نکنند، ساده زیستی و ساده پوشی را کنار گذارند و در مجالس و محافل با لباسهای آنچنانی و غیرمنتظره عموم حضور یابند، از اعتبار و ارزش عمومی فرومی افتند و نصایح و ارشادات آنها بی اثر خواهد شد و مصداقی از «عالِم غیرعامِل» می گردند. خداوند در سؤالی همراه با توبیخ می فرماید:«اَتَأمُرُونَ النّاسَ بِالبِّر و تَنْسَونَ اَنْفُسَکُم؛‌ آیا مردم را به خوبی و نیکی فرمان می دهید و خود را فراموش می کنید؟»( سوره بقره،‌آیه44)امام صادق علیه السلام می فرماید: «اِنَّ العالِم اذا لمْ یَعْمَل بِعِلْمِه زَلَّتْ موعظتُه عَنِ القُلُوبِ کمایَزِلُّ المَطَرُ عَنِ الصَّفا؛ هر گاه که عالم به علم خود عمل نکند موعظه اش از دلها لغزیده و فرو افتد همانگونه که باران از روی سنگ صاف فروافتد.» خلاصه اینکه اگر مردم باورشان شود که مسؤولان کشور گرفتارتجمّل گرایی و تشریفات زندگی شخصی و یا اداری هستند، نسبت به اصل نظام وحقّانیت سخن آنها بدبین و سست می شوند و به تدریج نسبت به احکام اسلامی بی اعتقاد خواهند شد.
6 . پوچی و بی هدفی در زندگی
اصراربر داشتن زندگی تجمّلی علاوه بر کمرنگ شدن ارزشهای انسانی و اسلامی، پوچی و بی هدفی را برای حیات انسان به ارمغان می آورد. تجمل گرایان بی هدف خود را در یک مسابقه و رقابت پر دردسر و جانفرسا درگیر می کنند؛ هر کجا که می روند و به هر خانه ای که قدم می گذارند و با هر کس که می نشینند،چشمشان به دنبال وسایل تجمّلی افراد و اطراف است، آرزو می کنند همه چیزداشته باشند. اگر اطاق را با فرش زیبا و گل … مفروش کنند به دنبالش تلویزیون رنگی، پرده های زیبا و مبل و … می روند و به ناچار راحت طلب و تنبل می شوند.
بدیهی است که تهیه این وسایل با هزینه های کمرشکن امروز، کار آسانی نیست. به تمام آنها نمی توانند برسند و به قسمتی از آنها نیز قانع نیستند و در هر حال تمام افکار و انرژی های خود را در این جهت به کار می گیرند و در نتیجه از اهداف اصلی خلقت خویش (یعنی تربیت و اتّصاف به محاسن و مکارم اخلاقی) و داشتن هدف مشخص و آرامش روحی لازم فاصله می گیرند و زندگی را فقط در مثلثِ، خوردن، خوابیدن و تجملات خلاصه می کنند. اینگونه افراد با دلهره و اضطراب زندگی می کنند، به همه بدبین هستند، شخصیت را در طلا و جواهرات زیاد، مبل و دکوراسیون و مهریه بالا وجهیزیه سنگین می دانند، از غذای روح غافل می شوند؛ اثر ایمان در زندگی آنها کمرنگ و ضعیف می گردد و خلاصه به هر چه نگاه می کنند آن را توخالی وبی محتوا می بینند. رسول گرامی اسلام(ص) می فرماید:«مَنْ اَتْبَعَ بَصَرهُ بِما فی اَیدی النّاسِ طالَ هَمُّهُ وَ لَمْ یَشْفِ غیظُهُ؛کسی که چشم خود را برای نگاه کردن به اموال و ثروت دیگران بگشاید، اندوهش طولانی خواهد شد و خشمش هرگز شفا نمی یابد.» مهمتراز همه اینکه گرفتار اضطراب و دلهره شده و در حفظ و نگهداری وسایل لوکس وتجملاتی زندگی خود، نگران می شوند و هر روز آرزو می کنند تا زندگی آرام وبی دغدغه ای داشته باشند.
ـ روی آوری به درآمدهای نامشروع؛‌ علاقه افراطی به بهره وری از مظاهر مادی و چشم و هم چشمی های نا معقول زن و مرد، بتدریج مرد را به انحراف و روی آوری به درآمدهای نامشروع (رشوه گیری،اختلاس) و چند شغلی وادار می کند. غافل از اینکه چند شغلی مرد که روشنای بخش خانه و مایه امید و نظم افراد خانواده است، پیامدهای روانی نامطلوب براخلاق و رفتار خود و همسر و فرزندانش دارد. او شب که دیر به خانه می آید با اعصابی خسته و روحیه ای افسرده، عشق به همنشینی با فرزندان را در خوداز بین برده است. فرزندی که چشم انتظار پدر بوده تا ساعتی در کنار اونشسته و درد دل کند، امیدش به ناامیدی تبدیل شده و به تدریج پیوند عاطفی او با پدر به سستی می گراید. و نیز از طرفی پول حرام اثر منفی خود را بر روح افراد خانواده گذارده، بی ایمانی، بی قیدی و بی ارادگی را برایشان به ارمغان می آورد.
7 . تهی شدن جامعه از درون ؛‌ یکی از آفت‌های بسیار بدی که ما اکنون شاهد آن هستیم، از میان رفتن ثروت‌های جامعه است، همچنین به واسطه دنیا دوستی و چشم و هم چشمی اعضای جامعه نسبت به یکدیگر این پدیده در جامعه رسوخ کرده و سبب خواهد شد جامعه از درون تهی شود. یعنی به واسطه رواج تجمل گرایی در زندگی افراد، حرف اول و آخر پول، ثروت و زندگی پر زرق و برق خواهد بود، از این رو با گسترش آن در جامعه و همه‌گیر شدن آن، گرایش‌های معنوی و اخلاقی آهسته آهسته رو به ضعف رفته و در نهایت این جامعه به هیچ وجه ظرفیت و آمادگی لازم برای سربازی امام زمان(عج) را نخواهد داشت.
تجمل گرایی، آفت اقتصاد سالم؛ زیرا منابع اقتصادی و تولید را به سمت و سویی دیگر سوق می‌دهد که به جای شکوفایی اقتصادی و قوام جامعه، موجب بحران اقتصادی در بلند مدت می‌شود.
به عنوان نمونه تجمل گرایی در بهره گیری از وسایل آرایشی از سوی مردان و زنان موجب می‌شود که هم بخش بزرگی از ثروت و درآمد خانوار صرف هزینه‌های بیهوده و نادرست گردد و هم اینکه سمت و سوی تولید و سرمایه گذاری به سوی ساخت و تولید وسایل آرایش کشیده شود. نتیجه آن خواهد بود که ثروت جامعه در جایی هزینه و سرمایه گذاری شود که قوام اقتصادی جامعه نیست و تامین کننده امنیت غذایی و آسایش جامعه نخواهد بود.
تجمل گرایی، آفت صرفه جویی نیز می‌باشد. کسانی که در دام تجمل گرایی می‌افتند از صرفه جویی غافل می‌شوند و ثروت و سرمایه بلکه تولید جامعه را به تباهی می‌کشانند. بسیاری از مشکلات جوامع انسانی به سبب خروج از اعتدال و گرایش به اسراف، تبذیر (ریخت و پاش) و رفاه زدگی است. از این رو مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای درباره فرهنگ صرفه جویی به عنوان عامل اصلی در اقتصاد سالم تاکید می‌کند و می‌فرماید: «لازم است به عنوان یک سیاست، ما مسئله صرفه جویی را در خطوط اساسی برنامه ریزی‌هایمان در سطوح مختلف اعمال کنیم. مردم عزیزمان توجه داشته باشند که صرفه جوئی به معنای مصرف نکردن نیست؛ صرفه جویی به معنای درست مصرف کردن، بجا مصرف کردن، ضایع نکردن مال، مصرف را کارآمد و ثمربخش کردن است. اسراف در اموال و در اقتصاد این است که انسان مال را مصرف کند، بدون اینکه این مصرف اثر و کارایی داشته باشد. مصرف بیهوده و مصرف هرز، در حقیقت هدر دادن مال است. …اسراف، هم لطمه اقتصادی می‌زند، هم لطمه فرهنگی می‌زند. وقتی جامعه ای دچار بیماری اسراف شد، از لحاظ فرهنگی هم بر روی او تاثیرهای منفی می‌گذارد. بنابراین مسئله صرفه جویی و اجتناب از اسراف، فقط یک مسئله اقتصادی نیست؛ هم اقتصادی است، هم اجتماعی است، هم فرهنگی است و آینده کشور را تهدید می‌کند.» (تاریخ: 1/1/8831- مشهد مقدس)
بنابراین، برای دست یابی به یک اقتصاد سالم و شکوفا نیازمند آن هستیم که درست مصرف کردن را بیاموزیم و از تجمل گرایی به عنوان مصداقی از مصرف بی‌رویه و ضداقتصادی و از مصادیق اسراف و تبذیر پرهیز کنیم.
فرق تجمل گرایی و آراستن خود و زیبایی: توجه به وضعیت نظافت بدن و نظم لباس، منزل، محل کار، محل عبادت و چیزهایی که به انسان زیبایی می دهد، آراستگی نامیده می شود و از نظر اسلام ممدوح است، زیرا میل به زیبایی و جمال، امری فطری است و دین اسلام برای آن ارزش بسیاری قائل می شود. «إِنَّ اللَّهَ جَمِیلٌ وَ یُحِبُّ الْجَمَالَ؛ خدا خودش جمیل است، جمال راهم دوست دارد.»(بحارالأنوار، ج 62، ص 125) روایات زیادی هم بر آراستگی و نظافت در شرایط مختلف اشاره دارند از جمله: امام صادق علیه السلام می فرماید: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یُنْفِقُ فِی الطِّیبِ أَکْثَرَ مِمَّا یُنْفِقُ فِی الطَّعَامِ؛ مخارج عطر پیامبر اکرم از مخارج غذای ایشان بیشتر بود »(کافی، ج 6، ص 512) امام صادق(ع) می‌فرماید؛ ان الله عز و جل یحب الجمال و التجمل و یبغض البوس و التباوس؛ همانا خداوند زیبایی و تجمل را دوست دارد و از فقر و فقرنمایی بدش می‌آید.
زینت‌های الهی و زیبایی‌های موجود در دنیا و همه روزی‌های پاکیزه برای انسان آفریده شده تا انسان بتواند در مسیر شدن‌های کمالی از آن بهره گیرد و به کمال مطلق یعنی خدایی شدن برسد. به هر حال، تجمل‌گرایی یعنی گرایش به زیبایی‌ها و کمالات، گرایش طبیعی و فطری انسان است؛ اما آنچه در این میان به عنوان آفت از آن یاد می‌شود، افراط در تجمل گرایی به شکل یک بیماری روانی و ناهنجاری رفتاری است.
در ادبیات فارسی وقتی از تجمل گرایی سخن به میان می‌آید، همین رویه افراطی در زندگی است که از مصادیق اسراف، تبذیر و اتراف می‌باشد. تجمل گرایی همانند رفاه زدگی آسیب‌های جدی به ساختار اقتصاد سالم جامعه وارد می‌کند؛ چرا که تجمل‌گرایی موجب می‌شود تا افراد از صرفه جویی و قناعت طبع بیرون روند و با از میان بردن ثروت و هدر دادن آن، گردش درست اقتصادی را مختل نمایند؛ چنان که تجمل‌گرایی منفی موجب می‌شود تا انسان در دام ناسپاسی و کفران نعمت گرفتار آید و نعمت‌های الهی را تباه سازد؛ زیرا این روحیه و رویه منفی عامل اسراف و تبذیر و ریخت و پاش‌ها و از میان بردن نعمت‌های الهی می‌باشد.بنابراین آراستگی ظاهری، غیر از تمایل های افراطی به مادیات و لوازم اضافی و کم مصرف است. پس باید گفت: زیبایی و آراستگی، آری؛ اما تجمل گرایی و چشم و هم چشمی، نه. البته این زیبایی و آراستگی از نظر اسلام دارای حد و حدودی است که نباید از آن فراتر رفته و به جایی برسد که فرد با به زحمت انداختن خود و فقط برای چشم و هم چشمی در مقابل دیگران به یک آرامش موقت برسد.
مصادیقی از تجمل گرایی ؛ کسانی که دچار تجمل گرایی هستند، با توجه به مد روز عمل می‌کنند و گرفتار بیماری مدگرایی هستند؛ اینان با چشم و هم چشمی هر از گاهی وسایل خانه از تلویزیون، فرش، یخچال، ماشین لباس شویی و مانند آن را به سمساری می‌دهند و وسایل نویی را می‌خرند. این در حالی است که این وسایل سالم هستند و هیچ مشکلی فنی و یا زیبایی ندارند، بلکه تنها به سبب آنکه چیدمان منزل تغییر یافته یا رنگ‌های وسایل با هم سازگاری ندارند، از دور خارج می‌شوند. برخی از افراد هر از گاهی تلفن همراه خویش را تغییر می‌دهند و یا اتومبیل سواری را می‌فروشند تا با مد روز همراه شوند یا این که کلاس بگذارند و سری توی سرها از خود نشان دهند.

عوامل و آثار تجمل گرایی

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا