درمان حسادت
ایا در اسلام راهی برای درمان حسادت وجود دارد؟
الف ) تعریف حسادت و فرق آن با غبطه «حسادت» به معناى این است که انسان از این که دیگرى داراى نعمتى است، ناخرسند باشد و آرزوى زوال آن را از وى کند؛ چه خود نیز داراى آن نعمت باشد یا نباشد. اما «غبطه» ناراحتى از کامیابى دیگران و آرزوى زوال آن نیست؛ بلکه افسوس از آن است که چرا خود فرد داراى چنان موهبتى نیست و آرزو کند که او هم این نعمت را داشته باشد.ب ) علت اصلی حسادتپایه مهم و علت اصلی حسادت شناخت غیر درست و اختلال در سیستم شناختى است به این کیفیت که فرد مبتلا به حسادت داشته خود و خود را کم، اندک، نامناسب و… مى داند به تعبیرى فرد از ضعف فکرى در نحوه تلقى امور رنج مى برد اگر فردى به پیشرفت یکى حسادت مى ورزد به واسطه این فکر غلط است که مى پندارد دو نفر نمى توانند پیشرفت کنند و میدان رقابت را تنگ مى بیند و یا اگر کودکى به دوستى پدر نسبت به برادرش حسادت مى ورزد ازاین روست که مى پندارد پدر فقط یکى را مى تواند داشته باشد ولى بعد که بزرگ مى شود و دید او وسعت مى یابد به این نکته پى مى برد که پدر مى تواند همزمان چندین نفر را دوست داشته باشد و لذا دیگر حسادت نمى ورزد به هر حال از آنجا که حسادت ریشه در سیستم شناختى دارد .
ج ) راهکارهای درمان
1- اعتراف
آگاهی و پذیرش بیماری، اولین قدم برای درمان آن است. چه بسیارند بیمارانی که در اثر عدم آگاهی و یا عدم پذیرش بیماری ، فرصت علاج و درمان را از خود سلب می نمایند. همین که شما به وجود این حس بسیار خطرناک و به تعبیر روایات، هلاک کننده اخلاقی، واقف گشته و به آن اعتراف نموده اید، اولین گام اساسی برای درمان آن را برداشته اید.
2-توجه به ضررهاى ( دنیوی و اخروی ) حسادت
تلقى حسادت به عنوان یک بیمارى خطرناک، مى تواند زمینه را براى درمان آن فراهم آورد.حسد موجب ضررهاى بدنى و نیز رنج و اندوه فراگیر و طولانى مى شود.توجه به این که حسادت ، اولین ضربه و مهلک ترین آن ها را بر حسود وارد مى آورد و او را اسیر غم و اندوه مى سازد، مى تواند به عنوان زنگ بیدار باش مورد توجه قرار گیرد.بنابر این باید این نکته را که «حسد جز زیان محسود چیزى دربر ندارد» را خوب درک نمود. حسد نه تنها زیانى براى محسود (مورد حسد واقع شده) ندارد بلکه به نفع اوست زیرا که حسادت دیگران نوعا موجب غیبت او یا تهمت به او مى گردد. (و حتى گاه به مراحلى بالاتر) و این کار موجب از بین رفتن گناهان او و به دوش کشیده شدن آنها توسط حسادت کننده مى گردد. انسان خردمند هیچ گاه ضرر خود را نمى خواهد و چه ضررى از حسادت بالاتر.
ابوحمزه ثمالی نقل می کند که امام زین العابدین علیه السلام از من پرسید: با فضلیت ترین منطقه روی زمین کجاست؟ عرض کردم: خدا و رسولش و فرزند رسولش بهتر می دانند. فرمود: «أَفْضَلُ الْبِقَاعِ مَا بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ» برترین و با فضیلت ترین منطقه بین رکن و مقام(یعنی بین خانه خدا و مقام ابراهیم علیه السلام در مسجدالحرام ) است. بعد فرمود: اگر کسی به مقداری که نوح علیه السلام در بین قومش فعالیت می کرد که 950 سال بود( بر اساس آیه 14 سوره عنکبوت تنها مدت پیامبری آن حضرت 950 سال بوده است.) بین رکن ومقام روزها روزه بگیرد و شبها به نماز (عبادت) مشغول باشد ولی معتقد به ولایت ما نباشد تمام آن صدها سال عبادت ذره برای او سود نخواهد داشت؛ «وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا عُمِّرَ مَا عُمِّرَ نُوحٌ ع فِی قَوْمِهِ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَاماً یَصُومُ النَّهَارَ وَ یَقُومُ اللَّیْلَ فِی ذَلِکَ الْمَکَانِ ثُمَّ لَقِیَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِغَیْرِ وَلَایَتِنَا لَمْ یَنْفَعْهُ ذَلِکَ شَیْئاً» ( من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 245).
فرمود: مردم! « إِنَّ إِبْلِیسَ أَخْرَجَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ بِالْحَسَدِ فَلَا تَحْسُدُوهُ فَتَحْبَطَ أَعْمَالُکُمْ »
توضیح این فراز این است: شیطان به آدم[علیه السلام] حسادت کرد و همین حسادت سبب شد که خود را برای همیشه جهنمی کند؛ مبادا به علی علیه السلام حسادت بورزید که شما نیز با نابود شدن اعمالتان سرنوشتی چون او پیدا خواهید کرد.
آنگاه فرمود:« إِنَّهُ لَا یُبْغِضُ عَلِیّاً إِلَّا شَقِیٌّ وَ لَا یَتَوَالَى عَلِیّاً إِلَّا تَقِیٌّ وَ لَا یُؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مُؤْمِنٌ مُخْلِصٌ » جز شقی و بدبخت با علی[علیه السلام] دشمنی نخواهد کرد و جز انسان اهل تقوا دوستدار او نخواهد بود و جز مومن با اخلاص به او ایمان نخواهد آورد.
3- توجه به حکمت الهی
بداند که خداوند نظام جهان را بنابر حکمت بالغه خود به گونه اى قرار داده که انسان ها از هر نظر با یکدیگر متفاوت باشند. از نظر استعداد و هوش، قیافه، مال، خانواده و …. و این به جهت امتحان و ابتلایى است که باید برقرار باشد. اگر آدمى حقیقت این مطلب را براى خود تصور نماید و به عمق آن دست یابد آن گاه بر موقعیت دیگران رشک نخواهد برد چرا که همه این مواهب و تفاوت ها را به جهت جریان حرکت زندگى و فلسفه اى که در وراى آن است مى داند.
4- توجه به معاد
با توجه به معاد و نعمت ها و درجات والایى که پرهیزکاران در قیامت و آخرت دارند چشم و دل از متاع دنیا باز دارد و تا می تواند دل در خدای و عنایت او ببندد. قرآن خطاب به پیامبر (ص) مى فرماید: ولا تمدن عینیک الی ما متعنا به. چشم از این متاع ناقابل دنیوى که به برخى داده ایم (براى امتحان) بازگیر و بر اینان اندوه مخور. (سوره حجر آیه 88) اگر آدمى به حقیقت «معناى رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقى » را دریابد دیگر چشم به امکانات و برخوردارى هاى این و آن نخواهد دوخت و عمر خود را بر سر این غصه گزاف نخواهد گذاشت.قرآن و احادیث، کتابهای اخلاقی، خصوصا آنچه که مربوط به مذمت دنیا و تقویت ایمان به خدا مى شود، زیاد بخوانید.در این زمینه آگاهی نسبت به زیانهای حسد که قبلا مذکور شد بسیار لازم و نافع است.
5- توجه به رحمت خدای متعال
توجه به گستردگى نعمت ها و نیز رحمت خداى متعال، که هر کارى را از روى رحمت انجام مى دهد، مى تواند چاره بدبینى در حسود باشد.اگر نعمت هاى الهى را به دریایى از آب شیرین و گوارا تشبیه کنیم، هیچ کس بر سر سیراب شدن از آن، به دیگرى حسد نخواهد برد.از سوى دیگر، محدودیت هایى که در بهره مندى از این دریاى عظیم وجود دارد به دلیل حکمت هایى است که خداوند در اداره این عالم به کار گرفته است.توجه به این دو مطلب زمینه را براى قناعت و راضى بودن فرد به آنچه از امکانات برایش فراهم شده آماده مى کند و او را از حسادت نسبت به نعمت هایى که در دست دیگران است، باز مى دارد.
در رابطه با معصومین « علیهم السلام » اینطور مطرح می شود که خداوند متعال می دانست که امامان وپیامبران اگر در شرایط مساوی با بقیه قرار گیرند بندگی بیشتری را از خود نشان خواهند داد و لذا خداوند به آنان عنایت بیشتری کرده است. مثل شاگرد زرنگی که معلم برایش کلاس خصوصی می گذارد بخاطر علم معلم به تلاشگر بودن وی. در دعای ندبه می خوانیم:« عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُم[1]؛ خداوندا تو دانستی که آنان اهل وفایند لذا آنها را پذیرفتی و مقربشان نمودی» یا اینطور مطرح می کنند که بالاخره باید یک عده ای امام می شدند وهر کسی می شد باز اشکال برای بقیه باقی است که چرا من نشدم؟ لذا این اشکال وارد نیست.
اما با نگاه اخلاقی هم می توان به این مسئله نگاه کرد که جذابیت های خاص خود را دارد. بایک مثال مطلب را به ذهن خود نزدیک می کنیم: فرض کنید در حال غرق شدن هستید و تمام راه های نجات را به روی خود بسته می بینید. در همین حال متوجه می شوید که فردی می خواهد شما را نجات دهد، و تمام تلاش خود رادر این راستا بکار می برد. در چنین حالی شما تمام آرزویتان این است که آن فرد به قدری قوی باشد که بتواند شما را نجات دهد و هیچ وقت به قوت بازوان او حسادت نخواهید کرد. اگر توجه کنیم به این مطلب که ائمه علیهم السلام و پیامبران الهی نجات دهنده امت ها و کشتی نجات انسان ها هستند، دیگر نتیجه بحث معلوم است. مشکل از این جاست که ما خود را در حال غرق شدن یا آن ها را کشتی نجات نمی بینیم!
از آقا رسول الله صلوات الله علیه وآله نقل شده است که حضرت فرمودند:«إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ مَنْ رَکِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِق[2]؛ همانا مثل اهل بیت من مانند کشتی نوح است، هرکه سوار آن شود نجات می یابد و هر کسی از آن تخلف کند غرق خواهد شد.»
6- توجه به کمال نبودن بهره مندى مادى
همچنین توجه به فضیلت صبر بر تلخى محرومیت ها و نیز تلاش براى به دست آوردن خواسته ها از راه صحیح، از دیگر اندیشه هاى سودمند براى مبارزه با حسادت است.اسلام پیروان خود را همواره به بى اعتنایى نسبت به آنچه در دست مردم قرار دارد و بى ارزش شمردن و اصالت ندادن به بهره مندى هاى مادى و بسنده نمودن به قدر کفایت، همراه با پاکى و عفاف، دعوت نموده است.
7- توجه به موقعیت ها و امکانات شخصى
علاوه بر توجه به گستردگى نعمت هاى الهى در این جهان مادى و محدود و توجه به نعمت هاى فراوانى که خداوند، به هر یک از ما داده است، توجه به آنچه را که حسود به صورت بالفعل دارد، مى تواند راه عملى دیگرى براى مبارزه با حسادت باشد; همین که فرد محاسبه کند «من چه نعمت هاى زیادى دارم که دیگران ندارند و مى توانم با تلاش و به کارگیرى توان خود، بیش از این هم به دست آورم » ، او را کمک مى کند تا ریشه حسادت را در درون خود بخشکاند.
8- شناخت و مبارزه با انگیزه های حسد
توجه به انگیزه های حسد و مبارزه به ریشه های آن یکی از راههای مهم درمان است. مى دانیم بسیارى از صفات رذیله از یکدیگر سرچشمه مى گیرند، یا به تعبیر دیگر تأثیر متقابل دارند. حسد نیز از صفاتى است که از صفات زشت دیگرى ناشى مى شود و خود نیز سرچشمه رذایل فراوانى است!علماى اخلاق براى حسد سرچشمه هاى زیادى ذکر کرده اند که عبارتند از:
اول. گاهی عداوت و کینه باعث می شود که انسان آرزوى زوال نعمت از کسى که مورد عداوت اوست کند. معنای حقیقی حسد بدخواهی برای دیگران است، کسی که انسان به نحوی نسبت به او دشمنی می ورزد و از او کینه و نفرت دارد.
دوم. سبب دیگر کبر و خودبرتربینى است، به همین جهت اگر ببیند دیگران مشمول نعمت هاى بیشترى شده اند آرزو دارد و بلکه تلاش مى کند که نعمت آنان زایل گردد تا برترى او را نسبت به دیگران به خطر نیفتد!
سوّم. حبّ ریاست و مقام طلبی نیز در برخی موارد سبب مى شود کسی آرزوى زوال نعمت دیگران را داشته باشد، تا بتواند از این طریق بر آنها حکومت نماید؛ زیرا اگر امکانات محسود از نظر مال ، ثروت و قدرت و علم باقی بماند ،پایه هاى ریاست او سست مى شود.
چهارم. یکی از اسباب حسد، ترس از نرسیدن به مقاصد مورد نظر است، چرا که گاه انسان تصوّر مى کند نعمت هاى الهى محدود است واگر دیگران به آن دست یابند، امکان رسیدن او را به آن نعمت ها کم مى کنند.
پنجم. در برخی افراد، احساس حقارت و خود کم بینى سبب بد خواهی آنها نسبت به دیگران است، افرادى که در خود لیاقت رسیدن به مقامات والایى را نمى بینند و از این نظر گرفتار عقده حقارت اند آرزو مى کنند دیگران هم به جایى نرسند تا همانند یکدیگر شوند!
ششم. همچنین اسباب دیگر حسد بخل و خباثت نفس است؛ زیرا بخیل نه تنها حاضر نیست از نعمت هاى خود در اختیار دیگران بگذارد، بلکه از رسیدن دیگران به نعمت هاى الهى نیز بخل مىورزد و ناراحت مى شود، آرى تنگ نظرى، کوته بینى، آدمى را به حسد مى کشاند.البته گاهی مى شود که همه این امور ششگانه دست به دست هم مى دهند و گاه دو یا سه منشأ شخصی دیگر هم به آن ضمیمه مى شوند که در این صورت به نسبت افزایش انگیزه، خطر حسد فزونى مى یابد.
هفتم. ولى فراتر از اینها حسد ریشه هایى در « عقاید » انسان نیز دارد، کسى که ایمان به قدرت خدا و لطف و عنایت او و حکمت و تدبیر و عدالتش دارد چگونه مى تواند حسد بورزد؟شخص حسود با زبان حال دارد به خداوند اعتراض مى کند که چرا فلان نعمت را به فلان کس دادى؟! این چه حکمتى است و چه عدالتى؟! چرا به من نمى دهى؟! و نیز به زبان حال مى گوید: هرگاه خدا به دیگرى نعمتى دهد ممکن است از دادن مثل آن به من اَلْعِیَاذُ بِاللهِ عاجز باشد پس چه بهتر که نعمت از او سلب گردد تا به من برسد!بنابراین حسودان در واقع گرفتار نوعى تزلزل در پایه هاى ایمان به توحید افعالى پروردگار و حکمت و قدرت او هستند، چه اینکه انسانى که به این اصول مؤمن باشد مى داند تقسیم نعمت ها از سوى خداوند حسابى دارد و بر طبق حکمتى است و نیز مى داند خداوند توانایى دارد که بیشتر و بهتر به او ببخشد، هرگاه آنها را شایسته نعمت بداند، پس باید کسب شایستگى کند.در گوشه و کنار عالم کسانى را مى یابى که از گرفتارى و رنج و مصیبت بندگان شاد و خوشدل مى شوند، و از راحتی و نیکویى حال و وسعت معاش آنان ناراحت و محزون مى گردند. چنین شخصى هر گاه نگرانى و اضطراب احوال مردم و گرفتارى و ادبار و تنگى معیشت آنان را بشنود به سبب خبث باطن و رذالت طبع در خود احساس شکفتگى و شادمانى مى کند، هر چند میان او و ایشان هیچ گونه سابقه دشمنى و رابطه آشنائى نبوده باشد.
9- تمرین بر ترتیب اثر ندادن به حسادت و رفتار بر ضد آن
مثلا، فرد به جاى بدگویى، آگاهانه به مدح و ثناى طرف مقابل بپردازد و به جاى تکبر، تواضع نسبت به او را در پیش گیرد.
10- ایجاد رابطه عاطفى مثبت بین خود و فرد مورد حسادت
به این صورت که وقتى حسود رفتار خود را اصلاح کند، طرف مقابل این مساله را درک خواهد کرد و دلش نسبت به او نرم مى گردد و زمینه روانى مناسبى براى محبت و دوستى فراهم مى شود.واکنش طبیعى فرد مورد حسادت در این هنگام، نیکى و احسان خواهد بود. بدین سان، حسود نیز به سمت احسان و نیکى تمایل پیدا مى کند و زمینه توافق قلبى و برطرف شدن حسادت و از بین رفتن آثار روانى نامطلوب آن فراهم مى گردد.اگر حسد به شما مى گوید تعریف فلانى را نکن شما حتما تعریف او را بکنید. اگر حسد مانع بخشش مال مى شود شما حتما ببخشید در این صورت ریشه هاى حسد در درون شما خواهد خشکید. در برابر بدگویى هاى دیگران درباره فرد مورد حسادت مقاومت کنید و اجازه ندهید دیگران درباره افراد به بدگویى و بدبینى روى آورند.بدین وسیله زمینه بروز حسادت و نگرش منفى به دیگران در ذهن از میان خواهد رفت.
11- شرایط و احساسات موجود را با واقع بینی بررسی کنید
به مواردی که حس حسادت شما را بر می انگیزند خوب فکر کنی و از خودتان بپرسید که این موارد تهدید کننده تا چه حد واقعگرایانه هستند. نگرانی شما از در خطر بودن رابطه تان تا چه حد بر پایه شواهد واقعی است؟ و آیا رفتار خودتان موقعیت را بدتر نمی کند؟
12- شک و تردید خود را برطرف کنید
یکی از بهترین راههای مبارزه با حسادت این است که از طرف مقابل خود بخواهید اطمینان شما را جلب کند. مراقب باشید که حالت عیبجویی، تکه پرانی یا قلدری پیدا نکنید. بلکه احساس عدم امنیت خود را توضیح داده و از او بخواهید در رفع این مشکل به شما کمک کند.
13- به نیازهای واقعی خودتان متعهد شوید نه نیازهای دیگران
حسادت ، افراد را به انجام کارهایی وادار می کند که نیاز درونی خودشان نیست. هر انسانی منحصر به فرد است و نیازها و آرزوهای خود را دارد، اما بیشتر ما وقتی به دیگران حسادت می ورزیم از نیازهای منحصر به فرد خود غافل می شویم. برای مثال چون یکی از افراد خانواده یا دوستان در رشته پزشکی مشغول به تحصیل می شود ما نیز به شدت به تحصیل در این رشته متمایل می شویم در حالی که وقتی خوب به نیازها و علائق خود می نگریم شاید نه تنهاعلاقه ای به این رشته نداشته باشیم بلکه حتی به خاطر برخی مسائل حتی از آن متنفر نیز باشیم.بنابراین وقتی نسبت به موضوعی احساس حسادت می کنید ابتدا از خود بپرسید آیا واقعا می خواهم در این موقعیت باشم؟ موقعیت را با همه جزئیات خوب و بدش مجسم کنید و پس از ارزیابی ، چنانچه واقعا بدان علاقه مند بودید و هدفی دست یافتنی و ممکن به نظر می رسد آنرا به صورت یک هدف شخصی در نظر بگیرید و برای رسیدن به آن گام بردارید در غیر اینصورت انرژی خود را صرف کار دیگری کنید.
14- برای آنچه در زندگی دارید اهمیت و ارزش قائل شوید
وقتی در زندگی با افرادی مواجه می شوید که شرایط و امکانات بهتری دارند، بلافاصله به کسانی بیندیشید که موقعیت پایین تری از شما دارند . به این ترتیب به یاد خواهید آورد که اگر چه به برخی از خواست های خود نرسیدید، هنوز از بیشتر مردم جهان خوشبخت ترید. در واقع مابسیاری از چیزهایی که به طور طبیعی داریم یا به دست آورده ایم، نادیده می گیریم و فراموش می کنیم، چیزهایی نظیر سلامتی، ایمان، خانواده خوب و سالم ، تحصیلات مناسب، دوستان خوب، شغل مناسب ،همکار خوب ،حداقل امکانات زندگی و…همین حالا قلم و کاغذی بردارید و فهرستی از آنچه در زندگی دارید تهیه کنید . ملاحظه چنین فهرستی ، داشته های ما را به ما یادآوری می کند، امتیازات و امکانات زیادی که در زندگی خود داریم ، اما به سبب عادی شدن آنها ارزش و اهمیت واقعی آنها را از یاد برده ایم. بی تردید، نداشتن هر یک از چیزهایی که یادداشت کرده اید کمبودی برای شما به حساب می آید.
15- این واقعیت را بپذیرید که کمال مطلق در زندگی وجود ندارد
زندگی مجموعه ای از موضوعات مختلف است ، خوب و بد . اگر کسی دارای امکاناتی است که شما ندارید ، شما نیز در عوض امتیازاتی دارید که دیگران ندارند خیلی از افرادی که در درس مشخصی قوی هستند ،ممکن است در درس دیگری ضعیف یا معمولی باشند. همه ما نقاط قوت و ضعفی داریم که قابل تامل است. هر یک از ما امکانات و موقعیت های خانوادگی ، مالی، شغلی و تحصیلی ویژه ای داریم که ممکن است در مقایسه با دیگری در وضعیتی بالاتر یا پایین ترقرار بگیرد. بنابراین باید به آنچه خود داریم و آنچه دیگران دارند نگرش کلی داشته باشیم و حاصل جمع را ببینیم نه فقط یکی از موارد را، آنگاه متوجه خواهیم شد که در دنیا کمال مطلق وجود ندارد.
16- نسبت به موقعیت دیگران نگاه واقع بینانه داشته باشید
یکی از اشتباهات رایج افراد حسود این است که تصورمی کنند دیگران به آسانی و بدون هیچ زحمت و دغدغه ای به موقعیت فعلی رسیده اند . در واقع مردم در ازای چیزهایی که بدست می آورند، ممکن است چیزهایی را ازدست بدهند. بنابراین هر فرد براساس اولویت ها و اهداف خود بهایی برای رسیدن به این هدفها می پردازد. برای مثال، وقتی می بینیدفردی به تحصیلات عالی، شغل مناسب یا امکانات مالی گسترده دست یافته است، مطمئن باشید با سخت کوشی به این امکانات دست یافته است، اکنون او در جایی قرار دارد که شما در حسرت آن هستید،اما معلوم نیست که خود او از موقعیتش کاملا راضی باشد. پشت سر هریک از ما تجربیاتی قرار دارد که در نوع خود ارزنده و قابل تامل است.
17- نوع تفکر و ویژگیهای شخصیتی افراد غیر حسود را شناسایی کنید
با اندکی تامل، فهرستی از افرادی تهیه کنید که بطور واقعی از موفقیت های شما خوشحال می شوند . حالا سعی کنید منطقی را که باعث می شود این افراد از خوشحالی شما خوشحال شوند ، را درک کنید. ویژگی شخصیتی آنها را بشناسید و شیوه تفکر آنها را در باره خودتان کشف کنید. این افراد چه ویژگی ها و چه طرز تفکر خاصی دارند؟ آیا از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند؟ آیا واقع نگر هستند؟ آیا نسبت به نیازهای خودآگاهند؟ آیابه قدرت و حکمت خدا ایمان کافی دارند؟ آیا قلبا دیگران را دوست دارند وبرایشان آرزوی خوشبختی دارند؟ در باره این سوالات فکر کنید و بیاندیشید که آنها چگونه به این آرامش و لذت نوع دوستی دست یافته اند. امیرالمومنین حضرت علی (ع) :آرام باش، توکل کن، تفکر کن، سپس آستین ها را بالا بزن، آن گاه دستان خداوند را می بینی که زودتر از تو دست بکار شده اند.
درمان حسادت