دین و اندیشه

سعد و نحس بودن ایام

پرسش و پاسخ

آیا اعتقاد به سعد و نحس ایام صحیح است؟از طرفی روایاتی درباره قمر در عقرب و انجام بعضی از کارها در زمان های خاص آمده و از طرفی هم نسبت دادن نحوست به روز، به مثابه حق‌الناس تلقی شده. لطفا توضیح دهید .

به مواردی که در منابع شرعی آمده می توان گفت: صحیح است . لطفا برای توضیح بیشتر در ادامه به مطالب زیر توجه کنید : الف. در میان مردم معمول است که بعضی از روزها را سعد مبارک، و بعضی را روز شوم و نحس می شمرند، هر چند در تعیین آن اختلاف بسیار است، اما این اعتقاد عمومی تا چه حد در اسلام پذیرفته شود؟ یا از اسلام گرفته شده است؟ از نظر عقل محال نیست که اجزاء زمان با یکدیگر تفاوت داشته باشند، بعضی دارای ویژگی های نحوست، و بعضی ویژگی های ضد آن، هر چند از نظر استدلال عقلی راهی برای اثبات یا نفی چنین مطلبی در اختیار نداریم، همین اندازه می گوئیم ممکن است ولی از نظر عقل ثابت نیست.بنابراین اگر دلائل شرعی از طریق وحی که افق های وسیع تری را روشن می سازد بر این معنی در دست داشته باشیم قبول آنها نه تنها بی مانع بلکه لازم است .
در آیات قرآن تنها در دو مورد اشاره به «نحوست ایام» شده است.
در ماجرای عذاب قوم عاد می فرماید: «سرانجام تند بادی شدید و پر صدا و هول انگیز و سرد و سخت در روزهائی شوم و پرغبار بر آنها فرستادیم». (فصلت، 16)
«ایام نحسات» به معنی روزهای نحس و شوم است و بعضی آن را به معنی روزهای پرگرد و غبار، یا روزهای بسیار سرد دانسته اند.
گروهی معتقدند روزهای سال بر دو گونه است روزهای نحس و شوم و روزهای سعد و برکت و به این آیات استدلال کرده اند آنها می گویند: تأثیر مرموز و ناشناخته ای در روزها و شب ها وجود دارد که آثار آن را احساس می کنیم، اما علل آن برای ما مبهم است.
در جای دیگر می فرماید: « مانند باد وحشتناک و سردی را در یک روز شوم که استمرار و ادامه داشت بر آنها فرستادیم ».(قمر، 19)
«نحس» در اصل به معنی سرخی شدیدی است که گاه در افق ظاهر می شود، و هم چون، شعله آتش بی دودی است که عرب آن را «نحاس» می گوید. سپس این واژه به هر چیز «شوم» در مقابل «سعد» اطلاق شده است. «مستمر» صفتی است برای «یوم» یا «نحس» در صورت اول که صفت یوم باشد مفهومش اینست که حوادث آن روز هم چنان استمرار یافت، و هفت شب و هشت روز این عذاب الهی به طور مداوم بر آنها مسلط بود تا همگی را در هم کوبید و کسی را زنده نگذاشت .
و در صورت دوم معنایش این است که نحوست این روز ادامه یافت تا همگی را هلاک کرد.
بعضی نیز نحس را به معنی « پرگرد و غبار» تفسیر کرده اند، چرا که این تندباد به قدری غبار آلود بود که یکدیگر را نمی دیدند وقتی از دور نمایان گشت آنها تصور کردند ابر پربارانی بسوی آنها می آید اما به زودی فهمیدند که تندبادی است مامور عذاب و هلاک آنها ». (احقاف، 24)
قرآن کریم جز اشاره سربسته ای به این مسئله ندارد، ولی در روایات اسلامی به احادیث زیادی در زمینه «نحس و سعد ایام» برخورد می کنیم که بسیاری از آنها ضعیف است ولی همه آنها چنین نیست. بلکه روایات معتبر و قابل قبولی در میان آنها وجود دارد چنان که مفسران نیز در تفسیر این آیات بر آنها صحه گذاشته اند. اما روایاتی که ایام نحس را می شمارد و از آن جمله چهارشنبه هر هفته و چهارشنبه آخر ماه … در بسیاری از آنها و مخصوصا روایاتی که نحوست ایام هفته را نام می برد علت این نحوست هم آمده و آن عبارت است از این که در این روزهای نحس حوادث ناگواری به طور مکرر اتفاق افتاده، آن هم ناگوار از نظر مذاق دینی، از قببل رحلت رسول خدا و شهادت سید الشهداء و انداختن ابراهیم (ع) در آتش و نزول عذاب بر فلان است.
ناگفته پیداست که نحس شمردن چنین ایامی استحکام بخشیدن به روحیه تقوی است که مردم نسبت به این ایام (ایام گرفتاری بزرگان دین) بی تفاوت نباشند و حرمت این روزها را حفظ کنند و همراهی خود را با بزرگان دین نشان دهند و اعلام کنند که در غم و شادی آنها شریک و همراهند و دغدغه دینی دارند.
در نتیجه اخباری که در نحوست و سعادت ایام وارد شده بیش از این دلالت ندارد که این سعادت و نحوست به خاطر حوادث دینی است، که بر حسب ذوق دینی یا بر حسب تاثیر نفوس یا در فلان روز ایجاد حسن کرده، و یا باعث قبح و زشتی آن شده، و یا اینکه خود آن روز و یا قطعه از زمان متصف به میمنت و یا شئامت شود، و تکوینا خواص دیگری داشته باشد، که سایر زمان ها آن خواص را نداشته باشد، و خلاصه علل و اسباب طبیعی و تکوینی آن قطعه از زمان را غیر از سایر زمان ها کرده باشد از آن روایات بر نمی آید.
خوب و بد بودن ایام یا به خاطر حوادثی است که در آن روزها اتفاق افتاده یا به خاطر تفال و تطیر مربوط به نفس صاحب آن است یعنی خود افراد گاهی فال بد یا خوب می زنند و زمان هائی را برای خود خوب یا بد می دانند در حالی که اگر اعتنا نکنند اتفاقی نمی افتد نظیر نحوست سیزده یا عطسه در هنگام شروع کار، اگر کسی معتقد جدی به نحوست اینها باشد و رعایت نکند صدمه می بیند ولی کسی که اصلا اعتنائی به سیزده و عطسه نمی کند هیچ ضرر نمی بیند.
امام صادق (ع) فرمود: «طیره و فال بد زدن را اگر سست بگیری و به آن بی اعتنا باشی و چیزی نشماری سست می شود، و اگر آن را محکم می گردد. بنابراین فال چیزی نیست هر چه هست اثر نفس خود آدمی است.
خلاصه کلام آن که سعد و نحس ایام اجمالا مطلب صحیحی است لکن مربوط به ذات روزها نیست بلکه مربوط به حوادث آن روزهاست و دعا و صدقه و بی اعتنائی در خیلی از موارد که از نظر عرف نحس است مشکل را برطرف می سازد.
ب. در روایات بسیار زیادى در باره سعد و نحس ایام صحبت شده؛ که طبق این روایات، می توان ادّعا نمود که برخی ایّام سعدند و برخی نحس؛ لکن چنین نیست که نحوست آن ایّام برای همه باشد یا سعد بودن ایّام دیگر برای همه باشد؛ بلکه بستگی به اشخاص و اعتقادات و اعمالشان دارد. در کتاب بحار الانوار، ج 56، طبع جدید، ص 18الی 31، باب 15 با عنوان « باب ما روى فى سعادة ایام الاسبوع و نحوستها»، این گونه روایات را نقل نموده است.
آیا لازم است انسان به نحس و سعد ایّام توجّه کند؟
اگر چه مراعات این گونه امور بد نیست؛ ولی نباید در این کار وسواس داشت؛ چرا که افراط در این کار، موجب فلج شدن زندگی می شود. خود اهل بیت(ع) نیز در ضمن همین روایات، توصیه نموده که با اعتماد به خدا و با گفتن بسم الله الرّحمن الرّحیم و توسّل به اهل بیت(ع) به دنبال کارهای خود روید و هراسی از نحوست ایّام نداشته باشید؛ که نحوست ایّام برای دشمنان خدا و اهل بیت است نه برای دوستان خدا و اهل بیت(ع).
راههای مقابله با نحوست ایّام(طبق روایات):
پناه بردن به خدا، روزه گرفتن، دعا کردن، خواندن مقدارى از قرآن، صدقه اى دادن، و … .
سهل بن یعقوب ملقب به ابى نواس، از امام عسکرى (ع) نقل کرده که در ضمن حدیثى گفته است: « من به آن حضرت عرضه داشتم:« اى سید من! در بیشتر این ایام به خاطر آن نحوستها که دارند، و براى دفع وحشتى که انسان از این روزها دارد، و این نحوست و وحشت نمى گذارد انسان به مقاصد خود برسد، چه کند؟ لطفا مرا به چیزى که رفع این نگرانى کند دلالت بفرما، براى اینکه گاهى حاجتى ضرورى پیش مى آید، که باید فورا در رفع آن اقدام کرد، و وحشت از نحوست، دست و پا گیر آدم است، چه باید کرد؟ به من فرمود: اى سهل! شیعیان ما همان ولایتى که از ما در دل دارند حرز و حصنشان است، آنها اگر در گرداب دریاهاى بى کران و یا وسط بیابانهاى بى سر و ته و یا در بین درندگان و گرگان و دشمنان جنّى و انسى قرار گیرند از خطر آنها ایمنند، به خاطر اینکه ولایت ما را در دل دارند؛ پس بر تو باد که به خداى عزّ و جلّ اعتماد کنى و ولایت خود را نسبت به امامان پاکت خالص گردانى، آن وقت هر جا که خواستى برو، و هر چه خواستى بکن، … »( بحار الانوار، ج 56، ط جدید، باب 15، ح 7).
و سپس در آخر او را دستور مى دهند به خواندن مقدارى از قرآن و دعا، تا به این وسیله نحوست و شومى را از خود دفع نموده، به دنبال هر هدفى مى خواهد برود.
محمد بن ریاح فلاح گوید: « من امام ابو ابراهیم موسى بن جعفر(ع) را دیدم که روز جمعه حجامت مى کرد، عرضه داشتم: فدایت شوم، چرا روز جمعه حجامت مى کنید؟ فرمود: من آیة الکرسى خوانده ام، تو هم هر وقت خونت هیجان یافت چه شب باشد و چه روز آیة الکرسى بخوان و حجامت کن! » (خصال، ج 2، ص 390، ح 83، و امالى طوسى، ج 1، ص 283، ط نجف اشرف)
این شخص چون شنیده بوده که حجامت در روز جمعه خوب نیست، چنین گفته که امام(ع) آن گونه پاسخ داده اند.
محمد بن احمد دقاق گوید: « نامه اى به امام ابو الحسن دوم (ع) نوشتم، و از مسافرت در روز چهارشنبه آخر ماه پرسیدم، در پاسخم نوشتند: کسى که در چهارشنبه آخر ماه على رغم اهل طیره (فال بینان) مسافرت کند، از هر آفتى ایمن خواهد بود، و از هر گزندى محفوظ خواهد ماند و خدا حاجتش را هم بر مى آورد.»
همین شخص نوبتى دیگر نامه به آن جناب نوشته از حجامت در چهارشنبه آخر ماه پرسید، و امام (ع) در پاسخش نوشته است: « هر کس على رغم اهل طیره حجامت کند، خداوند از هر آفتى عافیتش داده، از هر گزندى حفظش مى کند، و محل حجامتش کبود هم نمى شود.»( خصال، ج 2، ص 386، ح 72) این جمله اشاره است به رد پاره اى از روایات که در آنها آمده: هر کس در روز چهارشنبه آخر ماه و یا هر چهارشنبه حجامت کند محل حجامتش کبود مى شود و خلاصه عفونت پیدا مى کند و در بعضى دیگر آمده که ترس آن هست که محل حجامتش عفونت پیدا کند.
و در معناى این حدیث روایتى است که در تحف العقول آمده، که حسین بن مسعود گفت:«روزى خواستم به حضور ابى الحسن امام هادى (ع) شرفیاب شوم، در آن روز هم انگشتم به سنگ خورد، و هم سواره اى به سرعت از من گذشت، و به شانه ام زد و شانه ام صدمه دید، و هم اینکه وقتى مى خواستم وارد شوم از بس شلوغ بود لباسم را پاره کردند، با خود گفتم: خدا مرا از شرت (شر این روز) حفظ کند چه روز شومى هستى، و چون شرفیاب شدم حضرت فرمودند:اى حسن! این چه پندارى است؟ تو که همواره دور و بر ما هستى نباید گناهت را گردن کسى که بیگناه است بگذارى. امام با این گفتار خود عقل مرا بیدار کرد، و فهمیدم که خطا رفته ام، عرضه داشتم: اى مولاى من، از خدا برایم طلب مغفرت کن، فرمود: اى حسن! روزها چه گناهى دارند که شما هر وقت به کیفر اعمالتان مى رسید آن ناراحتى را به گردن روز گذشته، آن روز را روزى شوم مى خوانید؟ عرضه داشتم: من به نوبه ی خود از این گناه و خطا براى ابد استغفار مى کنم، و همین توبه من است یا بن رسول اللَّه. فرمود: این تنها کافى نیست که شما از تفأل به ایام دست بردارید و سودى به حالتان ندارد، چون خدا شما را از این جهت عقاب مى کند که ایام را به جرمى مذمت کنید که مرتکب نشده اند. اى حسن! تا حالا متوجه این معنا نشده اى که این خداى تعالى است که ثواب و عقاب در دست او است، و اوست که ثواب و عقاب بعضى از کارها را فورى و در همین دنیا داده، و ثواب و عقاب بعضى دیگر را در آخرت مى دهد؟ عرضه داشتم: بله اى مولاى من، فرمود: هیچ وقت تندروى نکنید، و براى ایام هیچ دخالتى در حکم خداى تعالى قائل مشوید، عرضه داشتم: چشم اى مولاى من »( تحف العقول، ص 357، ط بیروت).
ج. خلاصه آنکه : دوستان خدا و اهل بیت(ع) اگر عامل به احکام الهی باشند، از ایّام نحس آسیبی نمی بینند؛ بخصوص اگر آن کارها که اهل بیت(ع) برای دفع نحوست فرموده اند، عمل کنند. امّا غیر دوستان خدا و اهل بیت(ع) خودشان از هر نحسی نحسترند. چه نحسی بالاتر از بغض خدا و بغض اهل بیت(ع)؟! دوست خدا و اولیای خدا، اگر در دنیا به بلایی هم گرفتار شود، به ضرر او نیست؛ بلکه یا کفّاره ی گناهان اوست که او را پاک می کند، یا تنبیه خداست تا از عمل خلافی دست بردارد، یا امتحانی است که با صبر بر آن، درجاتش بالا می رود.
منابع:
1. تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی هدائی، نشر جامعه مدرسین، ج 19، ص 115
2. تفسیر نمونه، ج 23، ص 41.

سعد و نحس بودن ایام

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا