استدلال هابیل در برابر قابیل
آیا انفعال هابیل و استدلال او در دعوای با قابیل صحیح و قابل قبول است؟ مائده ۲۹
سلام . سؤال: در داستان هابیل و قابیل قرآن مى فرماید: لَئِنْ بَسَطْتَ الَىَ یَدَکَ لِتَقْتُلَنى ما انَا بِباسِطٍ یَدِىَ الَیْکَ لِاقْتُلَکَ تو اگر براى کشتن من دست دراز کنى، من دست درازى براى قتل تو نمى کنم. آیا معنایش این است که من از خود دفاع نمی کنم؟جواب: نه، لذا این تعبیر را ندارد که اگر تو بخواهى مرا بکشى من مانع قتل خودم نمى شوم. مى خواهد بگوید تو اگر تصمیم به قتل من بگیرى من تصمیم به قتل تو نمى گیرم. براى هردو، بحث در قتل ابتدایى است نه در مسئله دفاع از خود، و لذا تعبیر قرآن این است: تو اگر بخواهى قاتل باشى من هرگز قاتل تو نیستم. این نظیر حرفى است که امیرالمؤمنین فرمود. وقتى که امیرالمؤمنین به طور اشاره مى فرمود که من قاتل خود را مى شناسم و مى بینم، مى گفتند پس او را بکش، مى فرمود این کار قصاص قبل از جنایت است. اگر قبل از اینکه او مرا بکشد، من او را بکشم، من قاتل ابتدایى مى شوم. بعد از اینکه مرا کشت هم که دیگر من نیستم. اینجا هم همین طور است و معنایش این است که تو اگر قاتل ابتدایى من باشى، من قاتل ابتدایى تو نیستم.(مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج 25 ص 545)به عبارت دیگر:قرآن در ترسیم منطق انسانى و خداپسندانه «هابیل» در برابر گستاخى و تهدید برادرش می فرماید: لَئِنْ بَسَطْتَ اِلَىَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنى ما اَنَا بِباسِطٍ یَدِىَ اِلَیْکَ لِاَقْتُلَکَ اگر تو براى کشتن من دست به سوى من بگشایى، من دست خویش به آهنگ کشتن تو به سوى تو دراز نخواهم کرد. بلکه در این دوران شق دیگرش را انتخاب مى کنم، و آن این است که برادرم با کشتن من شقى و من سعید گردم، و دامنم به ظلم آلوده نشود.منظور«هابیل» معناى تحت اللفظى کلامش نیست، بلکه عبارت او کنایه است از انتخاب کشته شدن در صورت دوران امر بین کشته شدن توسط برادربدون اینکه حق او اینگونه مرگی باشد و بین کشتن برادر از باب بی تقوایی (نه اینکه با وجود شق سوم و امکان گریز از کشتن و کشته شدن مع ذلک کشته شدن را ترجیح دهد).
استدلال هابیل در برابر قابیل