دین و اندیشه

وقایع ظهور امام زمان(عج)

پرسش و پاسخ

اخیرا در یکى از شبکه‌هاى وهابى روایاتى از کتاب هاى شیعه خوانده مى‌شود که بر طبق آن‌ها هنگامى که حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف ظهور کند، از هر هزار نفر ۹۹۹ نفر را خواهد کشت و تنها یک نفر از آن‌ها را زنده مى‌گذارد . آیا روایت معتبرى در این زمینه در کتاب‌هاى شیعه دیده مى‌شود یا خیر؟

پاسخ اول: این روایات ضعیف هستندپاسخ دوم: حضرت مهدی برای هدایت مردم ظهور می‌کند و برای همگان رحمت است پاسخ سوم: حضرت مهدی (ع) قوانین اسلام را اجرا خواهد کردپاسخ چهارم: حضرت مهدی، بسیاری از شهرها را بدون جنگ تصرف می‌کندپاسخ پنجم: دنیا طلبان و ظالمان، به راحتی تسلیم نمی‌شوند
پاسخ ششم: کشتارهایی که در زمان خلفا انجام شده است
1. جنگ ذات العیون (سال 12هجری، زمان ابوبکر)
2. به خاطر یک قسم ، هفتاد هزار نفر را کشتند و رود خون به راه انداختند! (سال12، زمان ابوبکر)
3. کشتن سی‌هزار نفر در یک روز (سال 12، زمان ابوبکر)
4. یک‌صد هزار نفر را در یک روز کشتند (سال 13، زمان عمر)
5 . چهل هزار کشته، در یک روز (سال 14، زمان عمر)
6 . جنگ براى آب و غذا و غنیمت (سال 14، زمان عمر)
7 . فتح همدان و کشته‌های بی‌شمار (سال 27، زمان عثمان)
8. پول بدهید، از شهرتان خارج می‌شویم (سال27، زمان عثمان)
9. جنگ گرگان، همه را کشتند، جز یک نفر (سال 30، زمان عثمان)
توضیح سؤال:
اخیرا در یکى از شبکه‌هاى وهابى روایاتى از کتاب هاى شیعه خوانده مى‌شود که بر طبق آن‌ها هنگامى که حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف ظهور کند، از هر هزار نفر 999 نفر را خواهد کشت و تنها یک نفر از آن‌ها را زنده مى‌گذارد . آیا روایت معتبرى در این زمینه در کتاب‌هاى شیعه دیده مى‌شود یا خیر؟
پاسخ:
در پاسخ به این شبهه، مطالب زیادى وجود دارد که ما تنها به چند پاسخ بسنده خواهیم کرد :
پاسخ اول: این روایات ضعیف هستند
در طول تاریخ اسلام و به ویژه در صده‌هاى اول آن، جعل روایت و نسبت دادن آن به رسول خدا صلى الله علیه وآله و اهل بیت پاک آن حضرت، امرى شایع و براى تعدادى شغل پردرآمدى بوده است .
حاکمان و خلفاى غاصب که در حقیقت دشمنان واقعى اسلام و مسلمانان بودند نیز با دادن رشوه‌هاى کلان، سازندگان حدیث را تشویق مى‌کردند که با جعل حدیث آن‌ها را در رسیدن به مقاصد شومشان و مشروعیت بخشیدن به حکومت‌هاى نامشروع آن‌ها یارى کنند .
این وضعیت صدها سال در جامعه اسلامى حکم‌فرما بود؛ تا جائى که صدها هزار حدیث جعلى در جامعه اسلامى انتشار یافت و فضاى عقیده و دین را به صورت کامل آلوده کرد.
طبیعى است که مهدویت به عنوان یک عقیده قطعى مسلمانان نیز از این قاعده مستثنا نبوده و از این ویروس ناپاک در امان نمانده است . افراد زیادى در طول تاریخ با جعل حدیث و یا جعل عنوان، ادعاى مهدویت کرده‌اند و خود را منجى آخر الزمان خوانده‌اند .
این حاکمان ظالم و غاصب براى توجیه عملکرد‌هاى خود تلاش مى‌کردند که روایاتى را جعل و همین کردار و رفتار را به پیامبر خدا و اهل بیت آن حضرت نیز نسبت دهند تا به مسلمانان بگویند که اگر ما این کارها را انجام مى‌دهیم، پیامبر خدا نیز انجام داده و مهدى موعود نیز انجام خواهد داد .
روایات کشتار مردم توسط حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف نیز از این دست روایات است . حاکمان جبار و ظالم براى توجیه جنایات شان روایاتى را جعل کرده‌اند که کشتار مردم، براى پیشبرد اهداف اسلام اشکالى ندارد؛ همان طورى که حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف نیز براى اجراى احکام اسلامى و جهانى کردن دین اسلام ، بسیارى از مردم را خواهد کشت .
خلاصه این که جاعلان این احادیث، دو هدف اساسى را دنبال مى‌کرده‌اند، هدف اول آن‌ها ترساندن مردم از حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف و اهل بیت پیامبر علیهم السلام و مخدوش کردن چهره آن انوار پاک بوده است.
هدف دیگر آن‌ها نیز توجیه عملکرد خودشان و مشروعیت بخشیدن به جنایاتى است که براى به دست‌آوردن قدرت و مال دنیا انجام داده‌اند .
حال در این بخش اصل این روایات را مطرح و سندهاى آن را بررسى خواهیم کرد:
روایت اول:
قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ عُبَیْدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى… «وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى فَأَنْذَرْتُکُمْ ناراً تَلَظَّى» الْقَائِمُ [ص ] إِذَا قَامَ بِالْغَضَبِ فَقَتَلَ مِنْ کُلِّ أَلْفٍ تِسْعَمِائَةٍ وَ تِسْعَةً وَ تِسْعِینَ … .
محمد بن القاسم بن عبید به صورت معنعن از اساتید خود از امام صادق علیه السلام در باره این سخن خداوند که : «و آخرت و دنیا از آن ماست، و من شما را از آتشى که زبانه مى کشد بیم مى دهم» فرموده است که منظور از آن قائم علیه السلام است که هرگاه با غضب قیام کند، از هر هزار نفر 999 نفر را خواهد کشت.
الکوفی ، فرات بن إبراهیم (متوفاى352هـ)، تفسیر فرات الکوفی، ص565، تحقیق : محمد الکاظم، ناشر : مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والإرشاد الإسلامی ـ طهران ، الطبعة : الأولى، 1410هـ ـ 1990 م
این روایت از نظر سندى ضعیف است؛ زیرا گذشته از این که خود فرات بن ابراهیم توثیقى ندارد ، اشکالات متعدد دیگرى در سند این روایت وجود دارد:
اولاً : خود محمد بن القاسم بن عبید، مهمل است و در هیچ کتابى از کتاب‌هاى رجالى شیعه نامى از او برده نشده است؛ چنانچه شیخ على نمازى در مستدرکات مى‌نویسد:
14323 – محمد بن القاسم بن عبید الکبیدى : لم یذکروه… .
مستدرکات علم رجال الحدیث – الشیخ علی النمازی الشاهرودی – ج7 ص 293
ثانیاً: محمد بن القاسم این روایت را معنعنا ؛ یعنى از فلانى از فلانى نقل کرده؛ ولى نام این افراد نه در این جا و نه در مقدمه تفسیر فرات ذکر نکرده است تا بررسى و وثاقت و عدم وثاقت آن‌ها ثابت شود.
بنابراین، سند این روایت ضعیف است و روایت ضعیف ارزش استناد کردن ندارد .
روایت دوم:
شرف الدین استرآبادى در تأویل الآیات مى‌نویسد:
جَاءَ مَرْفُوعاً عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ … وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى فَأَنْذَرْتُکُمْ ناراً تَلَظَّى قَالَ هُوَ الْقَائِمُ إِذَا قَامَ بِالْغَضَبِ وَ یَقْتُلُ مِنْ کُلِّ أَلْفٍ تِسْعَ مِائَةٍ وَ تِسْعَةً وَ تِسْعِینَ …
السید شرف الدین علی الحسینی الاسترآبادی (متوفا965هـ) ، تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، ص780، سورة اللیل(92): الآیات 1 الى 21] .
این روایت به صورت مرفوع از عمرو بن شمر نقل کرده است. روایت مرفوع از نظر شیعه ؛ یعنى روایتى که در سند آن انقطاعى باشد و نویسنده کتاب و یا راوى بعدى با کلمه «رفعه» یا «مرفوعا» نقل کرده باشد.
مثلا: محمد بن یعقوب الکلینى رفعه عن الصادق علیه السلام .
روایت مرفوع از نظر حکم معادل سند منقطع از دیدگاه اهل سنت است و در مقام استناد و استدلال ارزشى ندارد .
ثانیاً: خود آقاى عمرو بن شمر که روایت به صورت مرفوع از او نقل شده، ضعیف است؛ مرحوم نجاشى در جال خود در باره او مى‌نویسد:
عمرو بن شمر أبو عبد الله الجعفی عربی ، روى عن أبی عبد الله علیه السلام ، ضعیف جدا ، زید أحادیث فی کتب جابر الجعفی ینسب بعضها إلیه ، والامر ملبس .
عمرو بن شمر، که از امام صادق علیه السلام روایت نقل کرده است، بسیار ضعیف است. او احادیثى در کتاب‌هاى جابر جعفى اضافه کرده و بعضى از آن‌ها را به جابر نسبت داده است و سبب تلبیس و اشتباه شده است.
النجاشی الأسدی الکوفی، ابوالعباس أحمد بن علی بن أحمد بن العباس (متوفاى450هـ)، فهرست أسماء مصنفی الشیعة المشتهر ب‍ رجال النجاشی، ص 287، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی ـ قم، الطبعة: الخامسة، 1416هـ.
نتیجه: این روایات از نظر سندى ضعیف است و استناد به روایت ضعیف، یا از عدم آگاهى شخص حکایت مى‌کند و از بغض و کینه او نسبت به امام عصر عج الله تعالى فرجه الشریف .
با مشخص شدن ضعف روایت، نوبت به بحث‌هاى دلالى نمى‌رسد؛ اما براى روشن شدن بیشتر اذهان تلاش مى‌کنیم که پاسخ‌هاى دیگرى نیز از این روایات داده باشیم.
پاسخ دوم: حضرت مهدی برای هدایت مردم ظهور می‌کند و برای همگان رحمت است
روایاتى در منابع شیعه وجود دارد که بر طبق آن‌ها حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف، براى همه عالمیان رحمت است و رحمت آن حضرت شامل همه جهانیان خواهد شد؛ تا جائى که تمام اهل زمین و آسمان از ظهور آن حضرت خوشحال مى‌شوند.
روایاتى در کتاب‌هاى شیعه یافت مى‌شود که بر طبق آن‌ها، حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف، از نظر اخلاق، سیرت و صورت شبیه‌ترین فرد نسبت به رسول خدا صلى الله علیه وآله است؛ همان‌طورى که آن حضرت رحمة للعالمین است و مظهر رحمت خداوند، حضرت مهدى علیه السلام نیز این چنین است .
حَدَّثَنَا أَبِی وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى الْمُتَوَکِّلُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى الْعَطَّارُ جَمِیعاً، قَالُوا: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى وَ إِبْرَاهِیمُ بْنُ هَاشِمٍ وَ أَحْمَدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ جَمِیعاً قَالُوا: حَدَّثَنَا أَبُو عَلِیٍّ الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ السَّرَّادُ، عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَیْنِ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ، قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ:
الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی، اسْمُهُ اسْمِی، وَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی، أَشْبَهُ النَّاسِ بِی خَلْقاً وَ خُلْقاً، تَکُونُ لَهُ غَیْبَةٌ وَ حَیْرَةٌ حَتَّى تَضِلَّ الْخَلْقُ عَنْ أَدْیَانِهِمْ، فَعِنْدَ ذَلِکَ یُقْبِلُ کَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ، فَیَمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً.
رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: فرزندم مهدى، نامش نام من است و کنیه اش کنیه من ، در خلقت و اخلاق شبیه‌ترین مردم نسبت به من است ، او غیبت و حیرتى دارد که خلق از دین خود گمراه شوند و این وقت است که چون شهاب ثاقب باز آید و زمین را پر از عدل و داد کند چنانچه پر از ظلم و جور شده باشد.
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى381هـ)، کمال الدین و تمام النعمة، ص287، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی ( التابعة ) لجماعة المدرسین ـ قم، 1405هـ .
و خداوند در سوره قلم آیه شماره 4 در باره اخلاق رسول الله صلى الله علیه وآله مى‌فرماید:
وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیم . القلم/4.
و تو اخلاق عظیم و برجسته اى دارى .
و باز در آیه دیگر مى‌فرماید:
وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمین . الأنبیاء/107 .
ما تو را جز براى رحمت جهانیان نفرستادیم. (
و طبق این روایت، حضرت مهدى علیه السلام نیز داراى خلق عظیم است و براى همه جهان رحمت .
حال اگر رسول خدا صلى الله علیه وآله چنین کشتارى داشته است، حضرت مهدى علیه السلام نیز خواهند داشت و قطعا اشکالى نیز نباید داشته باشد . و اگر رسول خدا چنین کارى نکرده، حضرت مهدى نیز انجام نخواهد داد؛ چون او در سیرت و اخلاق شبیه‌ترین فرد نسبت به رسول خدا صلى الله علیه وآله است.
شیخ کلینى در کتاب شریف کافى و شیخ صدوق در کتاب عیون أخبار الرضا علیه السلام و … آورده‌اند که حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف، «رحمة للعالمین» است:
أُخْرِجُ مِنْهُ (علی بن محمد الهادی) الدَّاعِیَ إِلَى سَبِیلِی وَ الْخَازِنَ لِعِلْمِیَ الْحَسَنَ وَ أُکْمِلُ ذَلِکَ بِابْنِهِ م ح م د رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ عَلَیْهِ کَمَالُ مُوسَى وَ بَهَاءُ عِیسَى وَ صَبْرُ أَیُّوب .
… از او فرزندى به وجود آورم به نام «حسن» که مردم را به راه من دعوت مى کند و خزانه دار گنجینه علم من است. سپس دینم را توسّط پسر او «م‌ح‌م‌د» که مایه رحمت همه جهانیان است کامل کنم، او برخوردار از کمال موسى، نورانیّت عیسى، صبر ایّوب بوده و سیّد و سرور همه اولیاى من است
الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الأصول من الکافی، ج1 ص 527 ، ناشر: اسلامیه ، تهران ، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى381هـ)، عیون اخبار الرضا (ع)، ج2، ص 50، تحقیق: الشیخ حسین الأعلمی، ناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات ـ بیروت ، 1404هـ ـ 1984م
در این روایت از حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف با عنوان «رحمة للعالمین» یاد شده است ، حال چطور مى‌شود که «رحمة للعالمین» از هر هزار نفر 999 نفر را بکشد؟!
در روایت دیگر علامه مجلسى رضوان الله تعالى علیه از کتاب الهدایة الکبرى به نقل از مفضل بن عمر از امام صادق علیه السلام نقل مى‌کند که حضرت مهدى عج بعد از ظهورش براى اهل مکه سخنرانى کرده و در بخشى از آن مى‌فرماید:
فَلَوْ لَا أَنَّ رَحْمَةَ رَبِّکُمْ وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ ءٍ وَ أَنَا تِلْکَ الرَّحْمَةُ لَرَجَعْتُ إِلَیْهِمْ مَعَکُمْ فَقَدْ قَطَعُوا الْأَعْذَارَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ اللَّهِ وَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ فَیَرْجِعُونَ إِلَیْهِم .
اگر ملاحظه رحمت پروردگار نبود که همه اشیاء را گرفته و مظهر رحمتش نیز من مى باشم، خودم با شما به سوى آنها باز میگشتم. زیرا آنها به کلى از خداوند و من فاصله گرفته و هر گونه پیوندى را قطع کرده اند.
المجلسی، محمد باقر (متوفاى 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 53، ص11، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء – بیروت – لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403هـ – 1983م.
طبق این روایت، حضرت حجت علیه السلام خود را مظهر رحمت خداوند معرفى کرده است؛ بنابراین نمى‌توان پذیرفت که آن حضرت از هر هزار نفر 999 نفر را بکشد .
همچنین روایات متعددى در کتاب‌هاى شیعه وجود دارد که با ظهور امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشریف، تمام اهل آسمان و زمین و حتى پرندگان آسمان و ماهى‌هاى دریا شاد مى‌شوند:
وَ عَنْهُ، عَنْ أَبِی عَلِیٍّ النَّهَاوَنْدِیِّ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الْقَاسَانِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو مُسْلِمٍ مُحَمَّدُ بْنُ سُلَیْمَانَ الْبَغْدَادِیُّ، عَنْ أَبِی عُثْمَانَ، عَنْ هِشَامٍ، عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ): کَیْفَ أَنْتُمْ إِذَا اسْتَیْأَسْتُمْ مِنَ الْمَهْدِیِّ، فَیَطْلُعُ عَلَیْکُمْ صَاحِبُکُمْ مِثْلَ قَرْنِ الشَّمْسِ، یَفْرَحُ بِهِ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ.
فَقِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، وَ أَنَّى یَکُونُ ذَلِکَ؟
قَالَ: إِذَا غَابَ عَنْهُمْ الْمَهْدِیُّ، وَ أَیِسُوا مِنْهُ.
رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: چگونه هستید زمانى که از آمدن مهدى مأیوس مى‌شوید؛ پس ناگهان صاحب شما همانند خورشید فروزان ظهور مى‌کند؛ به طورى که تمام اهل زمین و آسمان خوشحال خواهند شد.
سؤال کردند: اى پیامبر خدا ! چه زمانى این اتفاق مى‌افتد ، فرمود: زمانى که مهدى غائب شود و مردم از او مأیوس شوند.
الطبری الصغیر ، أبو جعفر محمد بن جریر بن رستم (متوفاى ق5هـ)، دلائل الإمامة، ص 468، تحقیق و نشر: قسم الدراسات الإسلامیة مؤسسة البعثة ـ قم ، الطبعة : الأولى، 1413 هـ..
فیخرج من مکّة متوجّها إلى الشام، یفرح به أهل السماء و أهل الأرض و الطیر فی الهواء و الحیتان فی البحر».
از مکه خارج و به سوى شام حرکت مى‌کند. با ظهور او، تمام اهل آسمان و زمین شاد مى شوند؛ حتى پرنده‌هاى آسمان و ماهیان دریا .
سید بن طاووس الحسینی ، علی بن موسى بن جعفر بن محمد (متوفاى664هـ)، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن المعروف بالملاحم و الفتن، ص281، ناشر: مؤسسة صاحب الأمر (عجل الله تعالى فرجه الشریف) ـ قم، الطبعة: اولى، 1416هـ
پاسخ سوم: حضرت مهدی (ع) قوانین اسلام را اجرا خواهد کرد
تمام مسلمانان بر این مسأله اتفاق دارند که دین اسلام تنها دینى است که خداوند آن را مى‌پسندد و در قیامت از مردم خواهد پذیرفت ؛ چنانچه در سوره آل عمران آیه شماره 19 مى‌فرماید:
إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ.
در حقیقت، دین نزد خدا همان اسلام است
و یا در همین سوره آیه 85 مى‌فرماید:
وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ.
و هر که جز اسلام، دینى [دیگر] جوید، هرگز از وى پذیرفته نشود، و وى در آخرت از زیانکاران است.
از طرف دیگر خداوند بارها در قرآن کریم به مسلمانان وعده داده است که روزى فرا مى‌رسد که دین اسلام سراسر عالم را خواهد گرفت و بر تمام ادیان دیگر پیروز مى‌شود، آن جا که مى‌فرماید:
هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُون . التوبه/33 و الصف /9 .
اوست کسى که فرستاده خود را با هدایت و آیین درست روانه کرد، تا آن را بر هر چه دین است فائق گرداند، هر چند مشرکان را ناخوش آید.
و باز در سوره فتح آیه شماره 28 مى‌فرماید:
هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ کَفى بِاللَّهِ شَهیداً.
اوست کسى که پیامبر خود را به [قصد] هدایت، با آیین درست روانه ساخت، تا آن را بر تمام ادیان پیروز گرداند و گواه بودن خدا کفایت مى کند.
طبق روایاتى که در کتاب‌هاى شیعه و سنى وجود دارد، این وعده خداوند در زمان ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف عملى خواهد شد و او است که دین اسلام را بر تمام ادیان پیروز خواهد کرد و در سراسر عالم تنها دینى که پیروى مى‌شود شریعت ناب محمدى است .
علماى اهل سنت به نقل از سدى ، مفسر نامدار صدر اسلام نوشته‌اند:
وقال السُدِّی : ذلک عند خروجِ المهدیِّ ، لا یَبقى أحدٌ إلا دَخَلَ فی الإسلامِ أو أدَّى الخِراجَ .
سدى گفته: این قضیه در زمان ظهور مهدى اتفاق خواهد افتاد که هیچ شخصى نمى‌ماند؛ مگر این که دین اسلام را مى‌پذیرد یا خراج (مالیاتى که کفار به خاطر سکونت در سرزمین اسلامى مى‌پردازند) پرداخت مى‌کند .
الرازی الشافعی، فخر الدین محمد بن عمر التمیمی (متوفاى604هـ)، التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، ج16 ‌، ص33، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ – 2000م.
الأنصاری القرطبی، ابوعبد الله محمد بن أحمد (متوفاى671هـ)، الجامع لأحکام القرآن، ج8 ، ص121، ناشر: دار الشعب – القاهرة.
همچنین آلوسى در تفسیر خود مى‌نویسد:
(ویکون الدین کله لله) وتَضْمَحِلُّ الأدیانُ الباطِلةُ کُلُّها إما بهلاکِ أهلِها جمیعاً أو برجُوعِهم عنها خَشْیَةَ القتلِ قیل : لم یجیءْ تأویلُ هذه الآیةِ بعدَ وَسَیَتَحَقَّقُ مَضمُونُها إذا ظَهَر المهدیُّ فإنه لا یَبقى على ظَهْرِ الأرضِ مشرکٌ أصلاً.
(و دین یکسره از آنٍ خدا گردد)، یعنى تمام ادیان باطل، از بین خواهد رفت؛ یا پیروان آن‌ها همگى هلاک خواهند شد یا از دین باطل خود به خاطر ترس از کشته شدن برخواهند گشت. گفته شده است که این تأویل این آیه محقق نمى‌شود؛‌ مگر زمانى که مهدى ظهور کند؛ زیرا در آن زمان است که هیچ مشرکى در روى زمین باقى نخواهد ماند.
الآلوسی البغدادی الحنفی، أبو الفضل شهاب الدین السید محمود بن عبد الله (متوفاى1270هـ)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج9،‌ ص207، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
تا این جا ثابت شد که حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف، قوانین اسلام را در سراسر جهان حکم فرما خواهد کرد .
از طرف دیگر ما مى‌دانیم که خداوند دین اسلام را براى نابودى بشریت نفرستاده است و در قرآن کریم که کتاب قانون اسلام است، دستور داده نشده است که بشریت را نابود کنید و همه آن‌ها را بکشید؛ بلکه دین اسلام براى نجات بشر از هلاکت و نابودى و پیمودن راه کمال فرستاده شده است .
رسول خدا صلى الله علیه وآله نیز رفتار ناپسندى با مخالفان خود نداشته است. در طول 23 سال رسالت آن جناب، هیچگاه کسى به خاطر این که اسلام را نپذیرفته، کشته نشده و تمام جنگ‌هاى آن حضرت با مشرکان، جنگ‌هاى تدافعى بوده است.
حال چگونه ممکن است که حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف که به منظور اجراى احکام اسلامى ظهور مى‌کند، و شبیه‌ترین فرد به رسول الله است، تمام مردم جهان را بکشد و از هر هزار نفر ، تنها یک نفر را باقى بگذارد؟
پاسخ چهارم: حضرت مهدی، بسیاری از شهرها را بدون جنگ تصرف می‌کند
طبق برخى از روایات، حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف در زمانى ظهور مى‌کند که مردم به رشد کامل عقلى رسیده‌اند و حق و باطل را به راحتى تشخیص داده و مى‌پذیرند .
شیخ کلینى در کتاب شریف کافى و شیخ صدوق در کتاب کمال الدین از امام باقر علیه السلام نقل مى‌کنند که آن حضرت فرمود:
إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ یَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ کَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ .
هنگامى که قائم ظهور مى‌کند دست خود را روى سر مردم مى‌گذارد و بدان وسیله عقول آنها جمع و افکارشان کامل مى‌گردد.
الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الأصول من الکافی، ج1، ص 25، ناشر: اسلامیه ، تهران ، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.
الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفاى381هـ)، کمال الدین و تمام النعمة، ص 675، تحقیق: علی اکبر الغفاری، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی ( التابعة ) لجماعة المدرسین ـ قم، 1405هـ .
طبیعى است که وقتى عقل مردم کامل باشد، به راحتى مى‌توانند نفع و ضرر واقعى خود را تشخیص داده و تسلیم حق خواهند شد .
با توجه به این روایات، براى اجراى عدالت، جنگ و کشتار زیادى صورت نخواهد گرفت؛ چون عقل مردم کامل است و وقتى بفهمند که پذیرش ولایت آن حضرت به نفع آن‌ها است، به راحتى و بدون جنگ، خواهند پذیرفت.
از همین رو، در برخى از کتاب‌هاى شیعه و سنى روایاتى وجود دارد که امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف، برخى از شهرها را بدون جنگ تصرف خواهد کرد.
سید بن طاووس از علماى بزرگ شیعه در کتاب الملاحم و الفتن به نقل از نعیم بن حماد مروزى، و جلال الدین سیوطى به نقل از همو به نقل از امیرمؤمنان علیه السلام مى‌نویسند که آن حضرت فرمود:
إذا بعث السفیانی إلى المهدی جیشا فخسف بهم بالبیداء ، وبلغ ذلک أهل الشام ، قالوا لخلیفتهم : قد خرج المهدی فبایعه وادخل فی طاعته وإلا قتلناک ، فیرسل إلیه بالبیعة ، ویسیر المهدی حتى ینزل بیت المقدس ، وتنقل إلیه الخزائن ، وتدخل العرب والعجم وأهل الحرب والروم وغیرهم فی طاعته من غیر قتال حتى تبنى المساجد بالقسطنطینیة وما دونها.
آنگاه که سفیانى لشکرى براى نبرد با مهدى (عج) گسیل مى کند، لشکریان او در «بیدا» دچار خسوف مى شوند. این بیچارگى که به اطلاع اهل شام مى رسد، پیشقراول آنها مى گوید: مهدى (عج) ظهور کرده است باید با او بیعت کنى و از وى اطاعت نمائى و در غیر اینصورت تو را مى کشیم. براى همین با حضرت او بیعت مى نماید.
حضرت مهدى (عج) از آنجا حرکت مى کند تا وارد بیت المقدس مى شود و خزانه هاى آنجا را در اختیار درمى آورد و در این هنگام عرب و عجم و جنگجویان و رومیان و سلسله هاى مختلف دیگر از وى اطاعت مى کنند و جنگ و جدالى در برابر تسلیم آنها به دست مهدى (عج) پیش نمى آید تا آنجا که مسجدهائى در اسلامبول و امکنه دیگر بنیان مى کنند.
سید بن طاووس الحسینی ، علی بن موسى بن جعفر بن محمد (متوفاى664هـ)، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن المعروف بالملاحم و الفتن، ص 139، ناشر: مؤسسة صاحب الأمر (عجل الله تعالى فرجه الشریف) ـ قم، الطبعة: اولى، 1416هـ
المروزی، أبو عبد الله نعیم بن حماد (متوفاى288هـ) ، کتاب الفتن ، ج1، ص349، تحقیق : سمیر أمین الزهیری ، ناشر : مکتبة التوحید – القاهرة ، الطبعة : الأولى ، 1412هـ.
السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى911هـ)، الحاوی للفتاوی فی الفقه وعلوم التفسیر والحدیث والاصول والنحو والاعراب وسائر الفنون، ج2، ص69، تحقیق: عبد اللطیف حسن عبد الرحمن، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ – 2000م.
الهیثمی، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر (متوفاى973هـ)، الفتاوی الحدیثیة، ج1، ص30، ناشر: دار الفکر، طبق برنامه الجامع الکبیر.
همچنین على بن یونس عاملى از علماى شیعه از امیرمؤمنان علیه السلام نقل مى‌کند که امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف، برخى از شهرها را با تکبیر فتح خواهند کرد و مردم با شنیدن صداى تکبیر آن حضرت، تسلیم حق مى‌شوند و حکومت و ولایت آن حضرت را خواهند پذیرفت.
وعن أمیر المؤمنین علیه السلام لا تبقى مدینة دخلها ذو القرنین إلا دخلها المهدی ویأتی إلى مدینة فیها ألف سوق فی کل سوق مائة دکان ، فیفتحها ویأتی مدینة یقال لها القاطع على البحر المحیط ، طولها ألف میل وعرضها خمسمائة میل ، فیکبرون الله ثلاثا فتسقط حیطانها ، فیخرج منها ألف ألف مقاتل ثم یتوجه إلى القدس الشریف.
از امیرمؤمنان علیه السلام نقل شده است که هیچ شهرى باقى نمى‌ماند که ذو القرنین وارد آن شده باشد؛ مگر این که مهدى (عج) نیز وارد آن خواهد شد. او وارد شهرى مى‌شود که هزار بازار و هر بازارى صد مغازه دارد؛ پس آن را فتح مى‌کند و وارد شهرى مى‌شود که گفته مى‌شود آن شهر قاطع بحر محیط (طبق برخى از روایات شیعه، مقصود شهرى در کنار رود نیل است) است، طول این شهر هزار میل و عرض آن پانصد میل است. سربازان حضرت سه بار تکبیر مى‌گویند که به وسیله آن دیوارهاى این شهر مى‌ریزد و در نتیجه یک میلیون جنگجو از آن خارج مى‌شود و سپس امام به طرف بیت المقدس حرکت خواهند کرد.
العاملی النباطی ، الشیخ زین الدین أبی محمد علی بن یونس (متوفاى877هـ) الصراط المستقیم إلى مستحقی التقدیم، ج2، ص257، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر : المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، الطبعة الأولى، 1384هـ
طبق این روایت، سلاح آن حضرت براى فتح برخى از شهرها، شمشیر و تفنگ و … نیست؛ بلکه آن حضرت با تکبیر گفتن این مناطق را فتح خواهد کرد .
پاسخ پنجم: دنیا طلبان و ظالمان، به راحتی تسلیم نمی‌شوند
تاریخ نشان داده است که دنیا طلبان و زورمداران تاریخ، به راحتى، دست از منافع دنیوى و ظلم و جور نخواهند کشید .
جباران و ظالمانى که یک عمر از خون مردم تغذیه کرده‌اند، روشن است که وقتى بفهمند منافع آن‌ها با ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف به خطر مى‌افتد، و حکومت آن‌ها از هم فرو مى‌پاشد، در برابر آن حضرت ایستادگى خواهند کرد.
از این رو آن حضرت براى اجراى عدالت و کوتاه کردن دست آن‌ها و نجات مستضعفان، از زور استفاده خواهند کرد.
محیى الدین نووى دانشمند نامدار سنى مذهب در این باره مى‌نویسد:
ولولا أن السیف بید المهدی لأفتى الفقهاء بقتله ولکن اللّه یظهره بالسیف والکرم فیطمعون ویخافون فیقبلون حکم من غیر إیمان بل یضمرون خلافه کما یفعل الحنفیون والشافعیون فیما إختلفوا فیه فلقد أخبرنا أنهم یقتتلون فی بلاد العجم أصحاب المذهبین ویموت بینهما خلق کثیر ویفطون فی شهر رمضان لیتقووا على القتال فمثل هؤلاء لولا قهر الإمام المهدی بالسیف ما سمعوا له ولا أطاعوه.
اگر شمشیر در دست مهدى نباشد، فقها فتوا به قتل آن حضرت خواهند داد؛ ولى خداوند او را با شمشیر و کرم ظاهر مى‌کند، تا آن‌ها هم به طمع بیفتند و هم بترسند و از دستور آن حضرت اطاعت کنند؛ هر چند که به آن ایمان نمى‌آورند و خلافش را در دل پنهان مى‌کنند؛ همان طورى که حنفى‌ها و شافعى‌ها در اختلافاتى که با هم داشتند، همین کار را کردند.
به ما خبر رسیده است که آن‌ها در شهرهاى عجم با همدیگر جنگیده‌اند و افراد زیادى در این جنگ‌ها کشته شده‌اند؛ تا جائى که عده‌اى از آن‌ها در ماه رمضان فتوا به افطار داده‌اند تا توان جنگیدن داشته باشند.
اگر در باره چنین افرادى، حضرت مهدى با شمشیر قیام نکند، سخن آن حضرت را نمى‌شنوند اطاعت نمى‌کنند
ابن العربی الطائی الخاتمی ، محیی الدین بن علی بن محمد (متوفاى638هـ)، الفتوحات المکیة فی معرفة الاسرار الملکیة ، ج3، ص327، ناشر : دار إحیاء التراث العربی – لبنان ، الطبعة : الأولى 1418هـ ـ 1998م.
پاسخ ششم: کشتارهایی که در زمان خلفا انجام شده است
کارشناسان وهابى و پیروان مکتب سقیفه که این روایات ضعیف را مستمسک قرار مى‌دهند تا مردم را نسبت به حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف بدبین نمایند، چرا سرى به پرونده خلفاى سه گانه نمى‌زنند؟
حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف براى اجراى عدالت، دنیا طلبان و زورمدارانى را که تسلیم حق نمى‌شوند، از سر راه اسلام و مسلمانان برخواهد داشت؛ اما خلفاى سه گانه براى چه منظورى مردم را قتل عام مى‌کردند؟
در تاریخ 25 ساله حکومت خلفاى سه گانه، کشتارهایى در کشورهاى همسایه انجام شده است که در طول تاریخ بشریت سابقه نداشته است.
ما به چند نمونه از این کشتارها اشاره و قضاوت را بر عهده خوانندگان عزیز واگذار خواهیم کرد.
1. جنگ ذات العیون (سال 12هجری، زمان ابوبکر)
خالد بن ولید، همان کسى که اهل سنت از او با عنوان «سیف الله» یاد مى‌کنند و دست راست خلیفه اول به شمار مى‌آمد، در نبرد فتح الانبار، به تیر اندازان خود دستور داد که چشمان مردم را هدف بگیرند و آنان در آن روز هزار نفر را کور کردند؛ تا حدى که این جنگ به جنگ «ذات العیون» معروف گشت.
قَدِمَ خَالِدٌ عَلَى الْمُقَدِّمَةِ، فَأَطَافَ بِالْخَنْدَقِ وَأَنْشَبَ الْقِتَالَ، وَکَانَ قَلِیلَ الصَّبْرِ عَنْهُ إِذَا رَآهُ أَوْ سَمِعَ بِهِ، وَتَقَدَّمَ إِلَى رُمَاتِهِ فَأَوْصَاهُمْ، وَقَالَ: إِنِّی أَرَى أَقْوَامًا لا عِلْمَ لَهُمْ بِالْحَرْبِ، فَارْمُوا عُیُونَهُمْ وَلا تَوَخُّوا غَیْرَهَا، فَرَمَوْا رَشْقًا وَاحِدًا ثُمَّ تَابَعُوا فَفُقِئَ أَلْفُ عَیْنٍ یَوْمَئِذٍ، فَسُمِّیَتْ تِلْکَ الْوَقْعَةُ ذَاتَ الْعُیُونِ، وَتَصَایَحَ الْقَوْمُ: ذَهَبَتْ عُیُونُ أَهْلِ الأَنْبَارِ.
خالد، پیشاپیش لشکر آمد و اطراف خندق مى‌چرخید و آتش جنگ را شعله‌ور مى‌کرد، او هر وقت جنگى را مى‌دید و یا مى‌شنید، بسیار کم‌طاقت مى‌شد، پیش تیراندازان رفت و به آن‌ها این چنین سفارش کرد: من مى‌بینم که این مردم جنگیدن نمى‌دانند؛ پس چشمان آن‌ها را هدف تیر قرار دهید و جاى دیگر هدر ندهید؛ سپس خودش یک تیر رها کرد و تیراندازان به دنبال او هزار چشم را در این روز هدف قرار دادند؛ از این رو، این روز به «ذات العیون» نام گرفت، مردم فریاد مى‌زدند که چشمان مردم انبار کور شد … .
الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب (متوفای310)، تاریخ الطبری، ج2 ، ص323، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت.
ابن اثیر در الکامل فى التاریخ مى‌نویسد:
ذِکْرُ فَتْحِ الأنْبَارِ ثُمَّ سَارَ خَالِدٌ على تَعْبِیَتِهِ إلى الأنبار، وأنما سمی الأنبار لأن أهراء الطعام کانت بها أنابیر، وعلى مقدمتِه الأقرع بن حابس. فلما بَلَغَها أطاف بها، وأنْشَبَ القتالَ، وکان قلیلُ الصبرِ عنه وتَقَدَّم إلى رُمَاتِهِ أن یَقْصُدُوا عُیونَهُم فَرَمَوْا رَشْقًا وَاحِدًا ، ثم تابعوا فأصابُوا ألفَ عینٍ، فَسُمِّیَتْ تِلْکَ الْوَقْعَةُ ذَاتَ الْعُیُونِ.
وقتى که شهر انبار فتح شد، خالد مأمور سر و سامان دادن به آن شهر شد (این شهر از آن جهت انبار نامیده مى‌شد که محل ذخیره مواد غذائى بود ) . پیشاپیش لشکریان وى شخصى بود به نام اقرع بن جابس که مجرد رسیدن به شهر، اطراف آن را محاصره کرد و آتش جنگ را شعله‌ور ساخت. او مردى کم صبر بود، تیر اندازان را جلوى لشکر گذاشت و دستور داد تا چشم‌هاى مردم را هدف بگیرند و خود او نیز اولین تیر را رها کرد و لشکریان به دنبال او، چشم‌هاى مردم را هدف قرار دادند که به هزار چشم اصابت؛ از این رو، این نبرد «ذات العیون » نام گرفت.
الجزری، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفای630هـ) الکامل فی التاریخ، ج2، ص245، تحقیق عبد الله القاضی، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة الثانیة، 1415هـ
و شهاب الدین نویرى نهایة الأرب فى فنون الأدب مى‌نویسد:
ذکر فتح الأنبار. قال: ثم سار خالد إلى الأنبار، وإنما سمیت الأنبار، لأن أهراء الطعام کانت بها أنابیر، وکان على من بها من الجند شیرزاد صاحب ساباط، فلما التقوا أمر خالد رامته برشق السهام، وأن یقصدوا عیونهم، فرشقوا رشقاً واحداً، ثم تابعوا، فأصابوا ألف عین، فسمیت هذه الواقعة ذات العیون.
داستان فتح الأنبار. سپس خالد به سوى الأنبار حرکت کرد، این شهر از آن جهت انبار نامیده شده که محل نگهدارى مواد غذائى بوده است ، نگهبانان این شهر از لشکر شیرزاد صاحب ساباط بوده است. هنگامى با خالد روبرو شدند، خالد دستور داد که آن‌ها به سوى آنان تیراندازى کنند و چشمان آن‌ها را هدف بگیرند، نخست خودش تیرى پرتاب کرد و لشکریان نیز از او پیروى کردند؛ پس تیرهاى آنان به هزار چشم اصابت کرد، به همین دلیل، این نبرد را «ذات العیون» نامیده‌اید.
النویری، شهاب الدین أحمد بن عبد الوهاب (متوفای733هـ)، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج19، ص70، تحقیق مفید قمحیة وجماعة، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1424هـ – 2004م.
و ابن کثیر در البدایة و النهایة مى‌گوید:
فتح خالد للأنبار، وتسمى هذه الغزوات ذات العیون رکب خالد فی جیوشه فسار حتى انتهى إلى الأنبار وعلیها رجل من أعقل الفرس وأسودهم فی أنفسهم، یقال له شیرزاذ، فأحاط بها خالد وعلیها خندق وحوله أعراب من قومهم على دینهم، واجتمع معهم أهل أرضهم، فمانعوا خالدا أن یصل إلى الخندق فضرب معهم رأسا، ولما تواجه الفریقان أمر خالد أصحابه فرشقوهم بالنبال حتى فقأوا منهم ألف عین، فتصایح الناس، ذهبت عیون أهل الأنبار، وسمیت هذه الغزوة ذات العیون.
خالد، شهر انبار را فتح کرد و این‌جنگ‌ها «ذات العیون» نامیده شد. خالد سوار بر مرکب خود به انتهاى شهر رفت و مردى از عاقل‌هاى فارس به نام «شیرزاد» همراه او بود. خالد شهر را محاصره کرد؛ ولى مردم در اطراف شهر خندق ایجاد کرده بودند. عده‌اى از مردان عرب زبان، اطراف خندق جمع شده بودند که به همراه صاحبان زمین‌ها مانع از نفوذ لشکر به داخل شهر شدند.
خالد دستور داد سر یک نفر از آنان را جدا کنند. سپس فرمان داد که با تیر مردم را هدف قرار دهند تا این که چشم هزاران نفر از آنان کور شود. فریاد و ناله مردم سراسر آن‌جا را فرا گرفت که چشم‌هاى مردمان کور شد و لذا این جنگ را «ذات العیون» نامیدند.
ابن کثیر الدمشقی، إسماعیل بن عمر ابوالفداء القرشی (متوفای774هـ)، البدایة والنهایة، ج6، ص349، ناشر: مکتبة المعارف – بیروت.
سؤال ما از دوستان اهل سنت این است که: خداوند در کجاى قرآن گفته است که اگر کسى اسلام را قبول نکرد، چشمانش را کور کنید؟! آیا چنین اعمالى در زمان رسول خدا صلى الله علیه وآله سابقه داشت یا از بدعت‌هاى عمر بوده است؟
2. به خاطر یک قسم ، هفتاد هزار نفر را کشتند و رود خون به راه انداختند! (سال12، زمان ابوبکر)
طبرى در تاریخ خود، ابن اثیر جزرى در کتاب الکامل فى التاریخ و نویرى در نهایة الأرب و ابن کثیر دمشقى در البدایة والنهایة و ابن خلدون در مقدمه خودش این مطلب را نقل کرده‌اند که خالد قسم خورد که اگر به مشرکین دست‌یابد، جوى خون راه بیندازد، به خاطر قسم خالد هفتاد هزار نفر را کشتند . ما متن این روایت را از زبان ابن اثیر نقل مى‌کنیم:
واقتتلوا قتالا شدیدا والمشرکون یزیدهم کلبا وثبوتا توقعهم قدوم بهمن جاذویه فصابروا المسلمین فقال خالد اللهم إن هزمتهم فعلی أن لا أستبقی منهم من أقدر علیه حتى أجری من دمائهم نهرهم فانهزمت فارس فنادى منادی خالد الأسراء الأسراء إلا من امتنع فاقتلوه فأقبل بهم المسلمون أسراء ووکل بهم من یضرب أعناقهم یوما ولیلة.
فقال له القعقاع وغیره لو قتلت أهل الأرض لم تجر دماؤهم فأرسل علیها الماء تبر یمینک ففعل وسمی نهر الدم … وبلغ عدد القتلى سبعین ألفا.
جنگ شدیدى درگرفت، مشرکین ایستادگى و پایدارى مى‌کردند و منتظر آمدن بهمن جاذویه بودند، مسلمانان نیز مقاومت کردند؛ پس خالد گفت: خدایا اگر آن‌ها را شکست دادم، سوگند یاد مى‌کنم هیچ یک از کسانى را که به آن‌ها دست یافتم باقى نگذارم؛ مگر اینکه رود خون به راه بیندازم .
اهالى فارس شکست خوردند، شخصى از مأموران خالد فریاد مى‌زد: اسراء را بگیرید و هرکس مقاومت کرد، بکشید؛ پس مسلمانان آن‌ها را اسیر کردند و افرادى را مأمور کردند که شبانه روز گردن آن‌ها را بزنند.
قعقاع و دیگران به خالد گفتند: اگر تمام مردم روى زمین را نیز بکشى، جوى خون راه نخواهد افتاد، آب را بر خون‌ها جارى کنید، تا از دست سوگندى که یاد کرده‌اید، آزاد شوید؛ خالد همین کار را کرد و نام آن رود را «رود خون» گذاشت. در این روز تعداد کشته شدگان به هفتاد هزار نفر مى‌رسید.
الجزری، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفای630هـ) الکامل فی التاریخ، ج2 ، ص242، تحقیق عبد الله القاضی، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة الثانیة، 1415هـ؛
الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب (متوفای310)، تاریخ الطبری، ج2 ، ص313، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت؛
النویری، شهاب الدین أحمد بن عبد الوهاب (متوفای733هـ)، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج19 ، ص68، تحقیق مفید قمحیة وجماعة، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1424هـ – 2004م؛
ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفای774هـ)، البدایة والنهایة، ج6 ، ص346، ناشر: مکتبة المعارف – بیروت؛
إبن خلدون الحضرمی، عبد الرحمن بن محمد (متوفای808 هـ)، مقدمة ابن خلدون، ج2 ، ص509، ناشر: دار القلم – بیروت – 1984، الطبعة: الخامسة.
3. کشتن سی‌هزار نفر در یک روز (سال 12، زمان ابوبکر)
ذکر وقعة الثنی
لما وصل کتاب هرمز إلى أردشیر بخبر خالد أمده بقارن بن قریانس فخرج قارن من المدائن ممد الهرمز فلما انتهى إلى المذار لقیته المنهزمون فاجتمعوا ورجعوا ومعهم قباذ وأنوشجان ونزلوا الثنی وهو النهر وسار إلیهم خالد فلقیهم واقتتلوا فبرز قارن فقتله معقل بن الأعشى بن النباش وقتل عاصم أنوشجان وقتل عدی بن حاتم قباذ وکان شرف قارن قد انتهى ولم یقاتل المسلمون بعده أحدا انتهى شرفه فی الأعاجم وقتل من الفرس مقتلة عظیمة یبلغون ثلاثین ألفا سوى من غرق ومنعت المیاه المسلمین من طلبهم.
جنگ ثنى :
وقتى نامه هرمز به اردشیر رسیده و خبر خالد را براى او آورد ، به قارن بن قریانس دستور داد که از مدائن به کمک هرمز برود . وقتى که به مذار رسید ، شکست خوردگان به او رسیدند و همگى با هم جمع شدند و دوباره بازگشتند و در میان آنان قباد و انوشجان نیز بودند و در ثنى منزل گزیدند که نام نهرى بود .
خالد به سمت آنان رفته و جنگ کردند ، قارن به جنگ آمد اما معقل بن اعشى بن نباش او را کشت ؛ عاصم نیز انوشجان را کشت و عدى بن حاتم قباد را .
و از ایرانیان گروه بسیارى کشته شدند که به 30000 نفر میرسیدند !
جداى از کسانى که در رود غرق شدند و آب مانع آن شد که مسلمانان بقیه ایرانیان را بگیرند!
الجزری، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفای630هـ) الکامل فی التاریخ، ج2 ، ص240، تحقیق عبد الله القاضی، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة الثانیة، 1415هـ.؛
النویری، شهاب الدین أحمد بن عبد الوهاب (متوفای733هـ)، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج19 ، ص68، تحقیق مفید قمحیة وجماعة، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1424هـ – 2004م.
در یک شب جنگ ، 30000 نفر کشته شدند ؛ جدا از کسانى که در هنگام فرار غرق شدند!
4. یک‌صد هزار نفر را در یک روز کشتند (سال 13، زمان عمر)
ابن اثیر در باره جنگ‌هاى خلیفه دوم با ایرانیان مى‌نویسد:
فما کانت بین المسلمین والفرس وقعة أبقى رمة منها بقیت عظام القتلى دهرا طویلا وکانوا یحزرون القتلى مائة ألف.
هیچ جنگى بین مسلمانان و ایرانیان نبود که بعد از آن جنازه­ها مانند این جنگ بر جاى بماند ؛ استخوان کشته­ها مدتى طولانى باقى ماند و کشته­ها را 100000 نفر می­دانستند !
ابن أثیر الجزری، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفای630هـ) الکامل فی التاریخ، ج2 ، ص290، باب ذکر وقعة البویب ، تحقیق عبد الله القاضی، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة الثانیة، 1415هـ.
ابو عبد الله حمیرى نیز همین مطلب را نقل کرده است:
الحمیری ، أبو عبد الله محمد بن عبد الله بن عبد المنعم (متوفای بعد 866 هـ) ، صفة جزیرة الأندلس منتخبة من کتاب الروض المعطار فی خبر الأقطار ، ج1 ، ص117، تحقیق : إ . لافی بروفنصال ، ناشر : دار الجیل – بیروت / لبنان ، الطبعة : الثانیة ، 1408 هـ ـ 1988م.
5 . چهل هزار کشته، در یک روز (سال 14، زمان عمر)
طبرى در تاریخ خود، ابن أثیر جزرى در کتاب الکامل فى التاریخ ، کلاعى اندلسى در الإکتفاء و نویرى در نهایة الأرب مى‌نویسد:
فأما المقترنون فإنهم جشعوا فتهافتوا فی العتیق فوخزهم المسلمون برماحهم فما أفلت منهم مخبر وهم ثلاثون ألفا وأخذ ضرار بن الخطاب درفش کابیان … وقتلوا فی المعرکة عشرة آلاف سوى من قتلوا فی الأیام قبله.
اما لشکر احتیاط ، آنها فرار کرده و به صورت نامنظم در بیابان به راه افتادند ؛ مسلمانان آنان را تیرباران کردند؛ به صورتى که حتى یک نفر از آنان زنده نماند وآنان 30000 نفر بودند !
بعد از این ضرار بن خطاب پرچم کاویان را برداشت … و در جنگ ده هزار نفر کشته شد ؛ جداى از کسانى که در روزهاى بعد کشته شدند !
الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب (متوفای310)، تاریخ الطبری، ج2، ص242، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت؛
ابن أثیر الجزری، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفای630هـ) الکامل فی التاریخ، ج2 ، ص330، تحقیق عبد الله القاضی، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة الثانیة، 1415هـ.؛
الکلاعی الأندلسی، ابوالربیع سلیمان بن موسی (متوفای634هـ)، الإکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله والثلاثة الخلفاء، ج4 ، ص236، تحقیق د. محمد کمال الدین عز الدین علی، ناشر: عالم الکتب – بیروت، الطبعة: الأولى، 1417هـ.؛
النویری، شهاب الدین أحمد بن عبد الوهاب (متوفای733هـ)، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج19 ، ص138، تحقیق مفید قمحیة وجماعة، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1424هـ – 2004م.
و ابن خلدون در مقدمه خود مى‌نویسد:
فانهزم قلب المشرکین وقام الجالنوس على الردم ونادى الفرس إلى العبور وتهافت المقترنون بالسلاسل فی العتیق وکانوا ثلاثین فهلکوا وأخذ ضرار بن الخطاب رایة الفرس العظیمة وهی درفش کابیان فعوض منها ثلاثین ألفا وکانت قیمتها ألف ألف ومائة ألف ألف وقتل ذلک الیوم من الأعاجم عشرة آلاف فی المعرکة وقتل من المشرکین فی ذلک الیوم ستة آلاف دفنوا بالخندق سوى ألفین وخمسمائة قتلوا لیلة الهریر وجمع من الأسلاب والأموال ما لم یجمع قبله ولا بعده مثله.
قلب مشرکان شکست خورد، جالنوس بر بالاى دیوار خرابه‌اى ایستاد و فریاد مى‌زد که فارس‌ها عبور کنند، لشکر احتیاط به صورت منظم و زنجیروار در بیابان به راه افتادند، آنان در آن روز سى‌هزار نفر بودند؛ پس همگى هلاک شدند، ضرار بن خطاب پرچم فارس‌ها را که پرچم بزرگ کابیان بود، برداشت …. در این روز از ده هزار نفر از فارس‌ها در میدان جنگ کشته شدند. شش هزار نفر از مشرکانى که این روز کشته شده بودند را داخل گودالى دفن کردند؛ غیر از دو هزار پانصد نفرى که در شب هریر کشته شده بودند . مال و اموال غارت شده در این جنگ به اندازه‌اى جمع شده بود که نه پیش از آن سابقه داشت و نه بعد از آن جمع شد.
إبن خلدون الحضرمی، عبد الرحمن بن محمد (متوفای808 هـ)، مقدمة ابن خلدون، ج2 ، ص535، ناشر: دار القلم – بیروت – 1984، الطبعة: الخامسة.
6 . جنگ براى آب و غذا و غنیمت (سال 14، زمان عمر)
شمس الدین ذهبى در سیر أعلام النبلاء مى‌نویسد:
لما کان یوم القادسیة ذهب المغیرة بن شعبة فی عشرة إلى صاحب فارس فقال إنا قوم مجوس وإنا نکره قتلکم لأنکم تنجسون علینا أرضنا فقال إنا کنا نعبد الحجارة حتى بعث الله إلینا رسولا فاتبعناه ولم نجىء لطعام بل أمرنا بقتال عدونا فجئنا لنقتل مقاتلتکم ونسبی ذراریکم وأما ما ذکرت من الطعام فما نجد ما نشبع منه فجئنا فوجدنا فی أرضکم طعاما کثیرا وماء فلا نبرح حتى یکون لنا ولکم فقال العلج صدق قال وأنت تفقأ عینک غدا ففقئت عینه بسهم.
زمانى که روز جنگ قادسیه شد مغیرة بن شعبة (فرمانده مسلمین) به طرف فرمانده سپاه فارس رفت، فرمانده سپاه فارس به او گفت: ما قومى مجوس هستیم و دوست نداریم با شما بجنگیم شما سرزمین ما را (با آمدنتان) نجس کرده‌اید. مغیرة به اوگفت: ما قومى بودیم که سنگ مى‌پرستیدیم تا اینکه خداوند براى ما پیامبرش را فرستاد و ما از ایشان تبعیت کردیم و آئین آن پیامبر را پذیرفتیم، و براى غذا هم به سرزمین شما نیامدیم؛ بلکه به ما دستور داده شده بود که با دشمن‌مان بجنگیم؛ پس به هدف جنگ با شما و اسیر نمودن فرزندانتان به این دیار آمدیم؛ اما آنچه در مورد غذا گفتم: ما (در سرزمین خودمان) چیزى نیافتیم که سیرمان کند، وقتى به سرزمین شما آمدیم در این سرزمین آب و غذاى فراوانى پیدا کردیم؛ بنابراین از این‌جا نمى‌رویم تا اینکه این مواد غذایى بین ما و شما تقسیم شود. علج گفت: راست مى‌گوید… .
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج3، ص32، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة – بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.
7 . فتح همدان و کشته‌های بی‌شمار (سال 27، زمان عثمان)
طبرى در تاریخ خود مى‌نویسد:
وحدثنی ربیعة بن عثمان أن فتح همذان کان فی جمادى الأولى على رأس ستة أشهر من مقتل عمر بن الخطاب وکان أمیرها المغیرة بن شعبة قال ویقال کان فتح الری قبل وفاة عمر بسنتین ویقال قتل عمر وجیوشه علیها (رجع الحدیث إلى حدیث سیف) قال فبینما نعیم فی مدینة همذان فی توطئتها فی اثنی عشر ألفا من الجند تکاتب الدیلم وأهل الری وأهل أذربیجان ثم خرج موتا فی الدیلم حتى ینزل بواج روذ وأقبل الزینبی أبو الفرخان فی أهل الری حتى انضم إلیه وأقبل إسفندیاذ أخو رستم فی أهل أذربیجان حتى انضم إلیه وتحصن أمراء مسالح دستبى وبعثوا إلى نعیم بالخبر فاستخلف یزید بن قیس وخرج إلیهم فی الناس حتى نزل علیهم بواج الروذ فاقتتلوا بها قتالا شدیدا وکانت وقعة عظیمة تعدل نهاوند ولم تکن دونها وقتل من القوم مقتلة عظیمة لا یحصون ولا تقصر ملحمتهم من الملاحم الکبار.
ربیعة بن عثمان برایم نقل کرد که جنگ همدان در جمادى الأولى و شش ماه گذشته از کشته شدن عمر، اتفاق افتاد. فرمانده این جنگ مغیرة بن شعبه بود. برخى گفته‌اند که فتح رى، دو سال پیش از کشته شدن عمر بوده و زمانى که عمر کشته شده، نیروهایش در آن‌جا ساکن بوده‌اند .
سیف گفته است وقتى ما در همدان بودیم ، مقدمه لشکر ایران12000 نفر بودند که به اهل دیلم و رى و آذربایجان نامه نوشتند و سپس همگى آماده براى جنگ به دیلم آمدند تا به واجرود رسیدند . زینبى با اهل رى و اسفندیار برادر رستم نیز با اهل آذربایجان به کمک او آمدند .
امراى لشکر عمر در قلعه گرد آمده و به نعیم خبر فرستادند . او یزید بن قیس را جانشین خود کرد و خود به سمت ایرانیان به راه افتاد تا به واجرود رسید . و در آنجا جنگ شدیدى کردند که مانند جنگ نهاوند بود . و از ایرانیان گروهى بسیار که قابل شمارش نبودند کشته شد . و جنگ با آنان از جنگ­هاى بزرگ چیزى کم نداشت !
الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب (متوفای310)، تاریخ الطبری، ج2 ، ص536، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت.
8. پول بدهید، از شهرتان خارج می‌شویم (سال27، زمان عثمان)
عبد الرحمن قرشى مى‌نویسد:
وهرب جیش جرجیر فبث عبد الله بن سعد السرایا وفرقها فأصابوا غنائم کثیرة فلما رأى ذلک رؤساء أهل أفریقیة طلبوا إلى عبد الله بن سعد أن یأخذ منهم مالا على أن یخرج من بلادهم فقبل منهم ذلک ورجع إلى مصر ولم یول علیهم أحدا ولم یتخذ بها قیروانا.
لشکریان جرجیر فرار کردند، عبدالله بن سعد لشکریان او را شکست داد و آنها را متفرق نمود و به غنائم زیادى دست پیدا نمودند، رؤساى اهل آفریقا وقتى با چنین صحنه اى مواجه شدند از عبد الله بن سعد در خواست کردند که در مقابل دریافت مالى از آنها از سرزمین آنها خارج شود، عبدالله این پیشنهاد را پذیرفت و (بعد از گرفتن پول) به مصر بازگشت و هیچ کسى را به عنوان خلیفه براى آنها مشخص نکرد و از ایشان سوار کار (براى جنگ) نگرفت.
القرشی المصری، أبو القاسم عبد الرحمن بن عبد الله عبد الحکم بن أعین (متوفای257هـ)، فتوح مصر وأخبارها، ج1، ص312، تحقیق : محمد الحجیری، ناشر : دار الفکر – بیروت، الطبعة : الأولى، 1416هـ ـ 1996م.
9. جنگ گرگان، همه را کشتند، جز یک نفر (سال 30، زمان عثمان)
در این جنگ هم جنایت عظیمى اتفاق افتاد. غیر مسلمانان، از فرمانده به ظاهر مسلمان درخواست کردند که ما درهاى شهر را بر روى شما مى‌گشاییم، به شرطى که حتى یک نفر از ما کشته نشود؛ اما لشکریان خلیفه چه کردند؟ بلى، همه را کشتند جز یک نفر و گفتند که ما گفته بودیم که یک نفر از شما را نمى‌کشیم.!!!
محمد بن جریر طبرى در تاریخ خود و ابن اثیر در الکامل فى التاریخ مى‌نویسند:
فأتی جرجان فصالحوه على مائتی ألف ثم أتی طمیسة وهی کلها من طبرستان متاخمة جرجان وهی مدینة على ساحل البحر فقاتله أهلها فصلی صلاة الخوف أعلمه حذیفة کیفیتها وهم یقتتلون وضرب سعید یومئذ رجلا بالسیف على حبل عاتقه فخرج السیف من تحت مرفقه وحاصرهم فسألوا الأمان فأعطاهم على أن لا یقتل منهم رجلا واحدا ففتحوا الحصن فقتلوا أجمعین إلا رجلا واحدا ففتحوا الحصن وحوی ما فی الحصن.
به گرگان وارد شدند و با گرفتن 200 هزار دینار با آنان مصالحه کردند. سپس به اطراف طمیسه که شهرى در کنار ساحل دریا و بعد از گرگان واقع و جزو مازندران بود، رفتند. با مردم آن‌جا جنگ کردند. نماز خوف که حذیفه که کیفیت خواندن آن را مى‌دانست خوانده شد و با آنان نیز به مقابله برخواستند و سعید با شمشیر بر سر مردم کوبید که از زیر بغل او درآمد و آنان را محاصره کردند. آنان درخواست امان کردند، به آنان این امان داده شد تا کسى از آنان را نکشند و لذا قلعه را باز کردند؛ ولى آنان همه را کشتند به جز یک مرد. سپس در قلعه را گشودند و آن‌چه که در قلعه بود غارت کردند.
الطبری، أبی جعفر محمد بن جریر (متوفای310)، تاریخ الطبری، ج2، ص607، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت؛
الجزری، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفای630هـ) الکامل فی التاریخ، ج3، ص7، تحقیق عبد الله القاضی، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة الثانیة، 1415هـ.
جل الخالق !!! آن‌ها از فرمانده دین عطوفت و مهربانى، امان خواسته بودند، با چه مجوزى به آن‌ها امان دروغ داده شد؟ با چه مجوزى عهد خود را شکستند؟ با چه مجوزى همه آن‌ها را کشتند؟ اگر واقعاً مستحق قتل عام بودند، با چه مجوزى آن یک نفر را باقى گذاشته شد؟ !
آیا در زمان پیامبر چنین جنایتى سابقه داشته است؟ پیامبر اسلام از بدترین دشمن خود ابوسفیان و از وحشى (غلام هند جگر خوار) قاتل عزیزترین کس خود گذشت و آن روز که بر آن‌ها مسلط شد همه را؛ از جمله معاویه را آزاد کرد؛ اما مسلمانان چه کردند؟!
توصیه ما به کارشناسان وهابى این است که پیش از خواندن روایات ضعیف السند از کتاب‌هاى شیعه و استناد کردن به چنین روایاتى، سرى به پرونده خلفاى محبوب خود بزنند، و ببیند که آن‌ها با مردم چگونه رفتار کرده‌اند .
به نقل از سایت موسسه ولیعصر عج

وقایع ظهور امام زمان(عج)

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا