دین و اندیشه

ریاست طلبی

پرسش و پاسخ

پیامدهای ریاست طلبی چیست و چطور باعث هلاکت انسان می شود؟

خداوند در آیه 83 سوره مبارکه قصص می فرماید : «تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ . »ترجمه : (آری،) این سرای آخرت را (تنها) برای کسانی قرارمی‌دهیم که اراده برتری‌جویی در زمین و فساد را ندارند؛ و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است!
الف ) ریاست طلبی
اهل لغت «جاه طلبی» را جاه طلب . [ طَ ل َ ] (نف مرکب ) جاه طلب کننده . جاه جوی . مقام خواه . منصب جو. آنکه بهر کاری و هر چیزی برای رسیدن بمقام و منصب تن دردهد. رجوع به جاه شود.( علی اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، ج 16، ص 154. ) معنا کرده اند. همچنین واژه ترکیبی «ریاست طلبی» را «دوست داری ریاست و ریاست جویی»(همان، ج 26، ص 254. ) دانسته اند. بنابراین، این دو واژه مترادف هم هستند. واژه مقابل شهرت طلبی و جاه طلبی، «خمول و گم نامی» است که شعبه ای از زهد و پارسایی است.( جامع السعادات، ط. الثالثه، مطبعة النجف، ج 2، ص 365.)
اما علمای اخلاق، «جاه طلبی» را در اصطلاح چنین معنا کرده اند «و معنی الجاه ملکُ القلوبِ المطلوبةِ تعظیمُها و طاعتُها، و کما انَّ الغنی هو الّذی یَملکُ الدّنانیرَ و الدراهمَ، ای یَقدرُ علیهما لِیتوصَّل بهما اِلی الاغراضِ و المقاصدِ…»;( محسن فیض کاشانی، المحجة البیضاء، چ دوم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ج 6، ص 113 / محمدمهدی نراقی، پیشین، ص 347 / ملّا احمد نراقی، معراج السعادة، چ هشتم، هجرت، 1381، ص 571 ) حقیقت جاه، تسخیر و مالک شدن دل های مردم به هدف تعظیم و پی روی آن هاست; چنان که ثروتمند مالک طلا و نقره است و برای تأمین اهداف و اغراض نفسانی از آن ها بهره برداری می کند، مقام خواه و جاه طلب هم کسی است که در فکر تسخیر دل های مردم، برای کسب موقعیت اجتماعی و قدرت است تا از این طریق، به اهداف و اغراض دنیوی خود دست یابد.
از سوی دیگر، مردم تا یک سلسله ویژگی ها و برجستگی های کمالی در شخص نبینند مجذوب و مطیع او نخواهند شد. از این رو، جاه طلب با نشان دادن برخی ویژگی های کمالی، آن ها را به پی روی و سرسپردگی از خود وامی دارد. پس میزان شهرت و آوازه جاه طلب و پی روی مردم از او بستگی به کمالات او در پندار مردم دارد.

ب ) ریاست طلبی در روایات
بطور کلی هر آن چه از دنیا و مظاهر آن که انسان به آن، به عنوان هدف بنگرد، در روایات اهل بیت علیهم السلام نکوهش شده است.
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: مَا ذِئْبَانِ ضَارِیَانِ فِی غَنَمٍ قَدْ غَابَ عَنْهَا رِعَاؤُهَا بِأَضَرَّ فِی دِینِ الْمُسْلِمِ مِنْ حُبِّ الرِّئَاسَه؛ ضرری که از ناحیه ریاست طلبی متوجه دین انسان می شود از ضرری که دو گرگ درنده به گلّه گوسفند بدون چوپان می زنند بیشتر است. [2]و حضرت امام صادق علیه السلام به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: أَوَّلُ مَا عُصِیَ اللَّهُ تَبَارَکَ و َتَعَالَی بِسِتِّ خِصَالٍ حُبِّ الدُّنْیَا وَ حُبِّ الرِّئَاسَةِ و َحُبِّ الطَّعَامِ وَ حُبِّ النِّسَاءِ وَ حُبِّ النَّوْمِ وَ حُبِّ الرَّاحَةِ؛ اولین چیزهایی که خداوند، به وسیله آن معصیت شد؛ شش خصلت است:
دنیادوستی
ریاست طلبی
دوستی غذا
حب زن
خواب دوستی
راحت طلبی. [3]و باز می فرمایند: مَلْعُونٌ مَنْ تَرَأَّسَ مَلْعُونٌ مَنْ هَمَّ بِهَا مَلْعُونٌ کُلُّ مَنْ حَدَّثَ بِهَا نَفْسَهُ؛ ملعون است کسی که ریاست طلبی کند و کسی که به ریاست همّت گمارد و کسی که در فکر آن باشد. [4]عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی خَبَرِ الْمِعْرَاجِ قَال: قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ و َتَعَالَی یَا أَحْمَدُ لَوْ صَلَّی الْعَبْدُ صَلَاةَ أَهْلِ السَّمَاءِ و َالْأَرْضِ و َیَصُومُ صِیَامَ أَهْلِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ و َیَطْوِی عَنِ الطَّعَامِ مِثْلَ الْمَلَائِکَةِ وَ لَبِسَ لِبَاسَ الْعَابِدِینَ ثُمَّ أَرَی فِی قَلْبِهِ مِنْ حُبِّ الدُّنْیَا ذَرَّةً أَوْ سُمْعَتِهَا أَوْ رِئَاسَتِهَا أَوْ صِیتِهَا أَوْ زِینَتِهَا لَا یُجَاوِرُنِی فِی دَارِی وَلَأَنْزِعَنَّ مِنْ قَلْبِهِ مَحَبَّتِی وَلَأُظْلِمَنَّ قَلْبَهُ حَتَّی یَنْسَانِی وَلَا أُذِیقُهُ حَلَاوَةَ مَحَبَّتِی.
در حدیث معراج آمده است: که اگر بنده نماز و روزه اهل آسمان ها و زمین را بجای آورد و هم چون ملائکه از طعام روی گرداند، و به کمترین حد لباس قناعت کند، ولی در دلش ذره ای از محبت دنیا و یا نام آوری و ریاست آن و مشهور شدن، و یا زینت های آن باشد، در سرای من همسایه من نخواهد بود، و محبت خود را از قلب او بر گیرم و قلبش را تاریک گردانم، بگونه ای که مرا فراموش گرداند و حلاوت معرفتم را به او نچشانم. [5]
ج ) انواع ریاست
1 . ریاست سفارش شده و پسندیده
2 . ریاست نکوهیده و ناپسند
ریاست ممدوح و پسندیده: ریاستی است که خداوند، برای هدایت و ارشاد خلق و یاری رساندن و دفع ظلم از آن ها به خواص بندگانش (انبیاء و اوصیاء) عنایت می کند و با توجه به این که این گروه از انسان ها معصومند و از ناحیه خداوند متعال موید به تأییدات ملکوتی هستند نسبت به خطا و اشتباه از مصونیت خاصی برخوردار هستند ؛ لذا آن ها ریاست را جز برای رضای خدا نمی خواهند و فقط و فقط هدف آن ها رضای معبود و انجام رسالت الهی است، همان گونه که حضرت یوسف (علیه السلام) به عزیز مصر فرمود: «قَالَ اجْعَلْنِی عَلَى خَزَآئِنِ الأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ»؛ ای پادشاه مصر: مرا به خزانه داری مملکت منصوب کن که من در حفظ دارایی ها و و مصارف آن دانا و بصیرم. [6]و أما ریاست سایر مردم، ممکن است حق باشـد و ممکن است باطل باشـد که این خود بستگی به نیت و انگیزه آن ها از تصدی ریاست و هم چنین میزان توانایی آن ها دارد ؛ لذا ما می بینیم در روایات معصومین علیهم السلام از تصدی خیلی از مناصب ـ به خاطر وجود احتمال لغزش و… ـ نهی شده است.
بنابراین اگر کسی برای رضای خدا و به دستور امام معصوم علیه السلام بر منصبی تکیه زند و در خود هم توانایی ایفای آن مسئولیت را ببیند این ریاست ریاست ممدوح است و مورد رضای پروردگار عالمیان است.
و چنان چه بر عکس این باشـد یعنی شخص به قصد غلبه بر مردم و کسب مال حرام و زیاده خواهی و یا حتی عدم شایستگی و… اقدام به تصدی ریاست و منصبی نماید، نکوهیده و مذموم است و بدترین نوع ریاست این است که شخص نسبت به دست آوردن منصبی که اصلا شایسته او نیست و از طرف خداوند در انحصار عده ای قرار گرفته است (مثل امامت) اقدام نماید و در مقابل امام معصوم علیه السلام قد علم نماید که در حد شرک است.
د ) منشأ ریاست طلبی
معمولا منشأ تمام خوی و خصلت های زشت، غفلت از بُعد معنوی انسان و تمایل و اشتغال او به دنیا و مظاهر آن است. خداوند در راه رسیدن به کمال یک راه بیشتر در فرا روی انسان نگذاشته است و آن هم عبارت است از مسیر عبودیت و بندگی و انجام وظیفه الهی؛ چنان چه انسان به هر علتی از این صراط مستقیمی که برای رشد و تعالی بشر در نظر گرفته شده است، منحرف شود در حقیقت در گرداب فسادی گرفتار آمده است که اگر خدای نکرده در صدد معالجه آن بر نیاید، به هلاکت ابدی او خواهد انجامید.
مثلا اگر انسان فراموش کند که:
مخلوق و بنده خداوند عالمیان است.
تنها حاکم و رئیس عالم هستی، ذات اقدس ربوبی است.
او به هر کس بخواهد صلاح ببیند ریاست و حکومت عطا می کند و از هر کس هم بخواهد ریاست و حکومت را می ستاند.
«قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْکَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلَىَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»؛ ای پیامبر بگو: خدایا ای پادشاه ملک هستی تو به هر که خواهی ملک و سلطنت بخشی و از هر که خواهی ملک و سلطنت بازگیری و هر که را خواهی عزت بخشی و هر که را خواهی خوار گردانی هر خیر و نیکویی به دست توست و تنها تو بر هر چیز توانایی. [سوره آل عمران26] )
و می توان از حب دنیا، به عنوان سرچشمه تمام بدی ها یاد نمود؛ چرا که اگر انسان به دنیا، گرایش ‍ تام و تمام پیدا نمود، این خود باعث دوری از خداوند و آخرت می شود؛ چرا که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید: کَمَا أَنَّ الشَّمْسَ وَ اللَّیْلَ لَا یَجْتَمِعَانِ کَذَلِکَ حُبُّ اللَّهِ و َحُبُّ الدُّنْیَا لَا یَجْتَمِعَانِ؛ همان گونه که خورشید و شب با هم در یک زمان و یک جا جمع نمی شوند، محبت خداوند و محبت دنیا هم در یک زمان و یک جا جمع نمی شود. [غررالحکم، ص141]وَ قَالَ علی علیه السلام: حُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ؛ محبت و دوستی دنیا سرچشمه همه بدی ها است. [غررالحکم، ص142]از همین جا هم می توان فهمید سِرّ نکوهش دنیا در نگاه و منظر اهل بیت علیهم السلام چیست.
عَنْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ أَعْظَمُ الْخَطَایَا حُبُّ الدُّنْیَا؛ علی علیه السلام می فرماید: محبت دنیا، بزرگترین گناه است. [مستدرک، ج12، ص40]و َقَالَ علیه السلام إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَأَخْرِجُوا مِنْ قُلُوبِکُمْ حُبَّ الدُّنْیَا؛ و باز حضرت می فرمایند: اگر مدعی محبت خداوند هستید، محبت دنیا را از دل هایتان بیرون کنید. [مستدرک الوسائل، ج12، ص41]
* ریشه ریاست طلبی از نگاه امام خمینی ( ره )
امام خمینی در آغاز این کالبدشکافی قدرت برای روحیه شناسی قدرت طلبان سیاسی، چنین می‌فرماید:
«تمام فسادها و جنگ‌ها و ظلم‌ها و تعدی‌ها و تجاوزها، اساسش «حب نفس» است… شعبه‌هایی از این حب نفس و مظاهری که دارد… بشر را به تباهی کشیده و می‌کشد، و انبیاء هم برای اصلاح این امر آمده‌اند… یک شعبه از این و یک مظهری از این حب نفس، حب ریاست است،‌ حب جاه است، حب غلبه است». (صحیفه امام، ج 16، ص 458 )
د ) نمونه تاریخی
نمونه بزرگ آن ـ که تاریخ با همه عظمتش آن را از یاد نخواهد برد ـ ماجرای کربلای امام حسین علیه السلام در سال 61 هجری است. اگر ما به اکثر جنایات جانکاهی که از آن حیوان های خبیث انسان نما سر زد نگاه واقع بینانه و مو شکافانه داسته باشیم به راحتی در می یابیم که کار آن ها ریشه در دنیا طلبی و ریاست طلبی داشته است.
فرمانده سپاه شوم کوفه، عمر بن سعد است که به گواه و شهادت اکثر مورخین ـ او که شخصی مسلمان و نماز خوان بود ـ از ابتدا حاضر به قبول این جنایت هولناک نبود عبید الله بن زیاد لعنة الله علیه به او در قبال این امر خطیر، وعده حکومت ری را داد ؛ این جا بود که شیطان ـ به کمک غریزه ریاست طلبی که در وجود او بود ـ دست به کار شد و فعالیت گسترده ای را در راستای گمراه نمودن ابن سعد آغاز نمود؛ ابن سعد برای فکر کردن از عبید الله مدت خواست تا بالاخره پس از فکر کردن های بسیار به این نتیجه رسید که:
از طرفی کشتن فرزند جگر گوشه پیغمبر و امام مسلمین گناه بسیار عظیمی است که حتما انسان را به هلاکت ابدی می اندازد و البته از طرفی هم این ملعون خبیث وعده حکومت ری را در قبال قتل حسین به من داده است.
این جا شیطان وارد معرکه شـد و ارکان ایمان او را متزلزل نمود:
مکافاتی که در قبال قتل فرزند پیغمبر بنا است گریبان گیر من شود مربوط به آخرت و نسیه است اما حکومت ری نقد است و در همین دنیا به زودی به آن خواهم رسید؛ در نتیجه، با رفتن به کربلا و انجام این مأموریت عظیم خطرناک، حکومت ری (نقد) را به دست آورده و سپس به درگاه خداوند متعال که غفار است توبه نموده و بهشت (نسیه) را هم به دست خواهم آورد و غافل از این که هر کس در کربلا باشد و امامش را یاری ندهد و فقط نظاره گر باشد، جهنمی خواهد بود؛ اما کسی که با امامش بجنگد، سرنوشتش معلوم است. به کربلا رفت و برای همیشـه خیانت بزرگی را به بشریت نمود، و عالمی را از فیض وجودی آن گوهر پاک نبوی برای همیشه تاریخ محروم نمود و به آرزویش که ریاست بر شهر ری بود، هم نرسید.
خدایا لحظه لحظه بر عذاب او و یاران ملعونش بیفزا و سلام خالصانه ما را به حضرت سید الشهدا و یاران با وفایش واصل فرما.
پا نویس
2 . (بحارالانوار، ج70، ص154)
3 . (بحارالانوار، ج70، ص153)
4 . (بحارالانوار، ج70، ص151)
5 . (مستدرک، ج12، ص36)
6 . (سوره یوسف، 55)

ریاست طلبی

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا