دین و اندیشه

شیخ فضل الله نوری

پرسش و پاسخ

شخصیت شیخ فضل الله نوری چگونه بوده؟ عده ای میگویند به مال دنیا دل بسته بوده و فرزندش که آدم مصلحی بوده از اعدام پدر ابراز شادمانی میکند.

شیخ فضل اللّه در سال 1259 قمرى در یکى از روستاهاى شهرستان نور مازندران دیده به جهان گشود – تحصیلات ابتدایى را در مرکز منطقه نور آغاز کرد سپس به تهران مهاجرت و تحصیلات خویش را تا پایان دوره سطح در آنجا ادامه داد – سپس براى تکمیل دانش خویش به نجف اشرف هجرت نمود و از شاگردان برجسته میرزا حبیب اللّه رشتى و میرزاى شیرازى بزرگ گشت به حقیقت باید او را وارث علم میرزاى رشتى و سیاست و مدیریت میرزاى شیرازى دانست . او در سال 1303 ق که دوران سلطنت قاجار بود براى هدایت و پیشوایى جامعه ایران روانه تهران شد – و کرسى درس خویش را در فقه و اصول و سایر علوم اسلامى برپا ساخت علماء و مجتهدان بسیارى در حوزه درس او حاضر مى‌شدند و اغلب علماى تهران از افادات علمى او بهره مى‌بردند و از جمله شاگردان برجسته او حاج شیخ عبدالکریم حائرى مؤسس حوزه علمیه قم و آیت اللّه سید محمود مرعشى ( پدر آیت اللّه سید شهاب الدین مرعشى ) و شیخ حسن تهرانى بودند – مقام علمى شیخ فضل اللّه مورد توافق دوست و دشمن بود و به مقتضیات زمان و مسائل جامعه آگاه بود حتى احمد کسروى مى‌نویسد : حاجى شیخ فضل اللّه نورى از مجتهدان بنام و با شکوه تهران شمرده مى‌شد و یپرم خان ارمنى که خود مجرى حکم اعدام شیخ شد در یادداشتهاى خصوصى خود نوشته است « شیخ فضل اللّه نورى روحانى عالیقدرى بود و گفته او براى توده خلق وحى مُنزل محسوب مى‌شد . بیش از دوازده تالیف و اثر ارزشمند از شیخ به جا مانده ، او در نهضت تنباکو که نخستین قیام فراگیر به رهبرى روحانیت بود نقش فعّالى داشت و به عنوان نماینده میرزاى شیرازى در تهران مورد توجّه مردم و روحانیان بود {J در آستانه مشروطیت : J} بعد از قتل ناصرالدین شاه و در زمان سلطنت مظفرالدین شاه آیت اللّه طباطبایى و آیه اللّه بهبهانى رهبرى نهضت عدالت‌طلبى را به عهده گرفتند و با توجه به قدرت و نفوذ شیخ فضل اللّه از او درخواست همکارى نمودند – شیخ نیز براى همراهى و حمایت از نهضت عدالت خانه به مبارزان پیوست نهضت عدالتخانه که ریشه مکتبى و اسلامى داشت بعد از تحصن برخى از مبارزان در سفارت خانه انگلیس رنگ غربى به خود گرفت و کم کم زمزمه حکومت مشروطه بر سر زبانها افتاد و با نفوذ فراماسونهاى وابسته به غرب ماهیت نهضت تغییر کرد و نام آن نیز به نهضت مشروطیت تغییر یافت و با وجودى که فرمان مشروطیت و دستور تشکیل مجلس شوراى اسلامى به وسیله مظفرالدین شاه صادر شده بود امّا متحصنین در سفارت خواهان تغییر مجلس شوراى اسلامى به مجلس شوراى ملّى شدند و یکى از کارهاى مجلس تدوین قانون اساسى بود شیخ فضل اللّه در مورد قانون اساسى پیشنهادهایى به مجلس داد – ذکر مذهب جعفرى به عنوان مذهب رسمى کشور و اصل نظارت فقهاء بر قوانین مجلس شوراى ملّى از جمله این پیشنهادها بود.مخالفت با مشروطه : شیخ فضل الله نوری از منظر آموزه های مترقی اسلام و با شناخت دقیق مبانی اومانیستی حاکم بر شعارهای مشروطه خواهان غربگرا پیرامون مقولاتی نظیر؛ آزادی، مساوات و قانون، پیشرفت جامعه، مسائل زنان و.. نگریسته و به مقابله با انحرافات پرداخت. شیخ شهید ، مشروطه را بیداری اسلامی می‌دانست، اما می‌خواست این بیداری اسلامی را بدون تلاقی با مدرنیته حل کند. بر این اساس ایشان با اصل تحصیل دختران و صنعت و..، مخالف نبود بلکه با حاکم نمودن ارزش های منحط بیگانه به بهانه پیشرفت، تحصیل و… مخالف بود.
شیخ فضل الله نوری مخالف نظام مشروطه ای بودند که توسط روشنفکران غرب زده هدایت و جهت دهی می شد و ارمغانی جز فرهنگ غربی و کنار زدن فرهنگ اسلامی را برای کشور به دنبال نداشت . ایشان مخالف نقش و جایگاه مردم , آزادی و حقوق مردم نبودند بلکه پشت صحنه جریان مشروطیت را که توسط عناصر نامطلوب اداره می شد , می دیدند و آن را بر خلاف مسیر نورانی اسلام یافته وبا آن به مقابله برخاستند و توسط همین روشنفکران و دیگران برچسب طرفداری از استبداد و مخالفت با مشروطه به ایشان زده شد . ایشان فرمودند « من والله با مشورطه مخالفت ندارم با اشخاص بی دین و فرقه ضاله و مضله مخالفم که می خواهند به مذهب اسلام لطمه وارد بیاورند .»( تاریخ پیدایش مشروطیت , سید حسن تقی زاده , ص 139)
شیخ فضل اللّه‌رحمه الله با حکومت مشروطه و محدود بودن سلطنت مخالفتى نداشت ، بحث او در کیفیت این نوع از حکومت در جامعه اسلامى ایران بود که قانون اساسى و دیگر قوانین حقوقى و جزایى باید مطابق قوانین اسلام باشد و به همین دلیل پیشنهاد کرد تا عنوان حکومت ، مشروطه مشروعه باشد ولى تبلیغات مشروطه طلبان چنان قوى و گمراه کننده بود که جو سیاسى و اجتماعى به طور کامل موافق مشروطه خواهان بود و همین موجب شد تا جمعى خواهان تبعید شیخ شوند و گروهى حمله به منزل او را طرح ریزى کنند ، از این رو با جعل تلگرامهایى از طرف علماى نجف شیخ را مخلّ آسایش و مفسد معرفى کردند و توطئه قتل شیخ طرح ریزى شد و شیخ فضل اللّه مورد حمله مسلحانه قرار گرفت و مجروح شد ، بعد از مرگ مظفرالدین شاه ، محمد على شاه به سلطنت رسید و اوضاع کشور به شدت رو به وخامت گذاشت ، سعدالدوله براى شیخ پیام فرستاد که با وزیر مختار روسى و انگلیسى گفتگو کردم و براى شما جاى مناسبى در سفارتخانه تهیه کرده‌ام تا از خطر محفوظ باشید – یا اجازه بدهید پرچم هلند را که کشور بى طرفى است بر بام خانه نصب کنیم تا در امان باشید ، شیخ با تبسمى استهزاء گونه فرمودند : باید پرچم ما را روى سفارتخانه بیگانه نصب کنند چطور ممکن است که صاحب شریعت به من که از مبلغین احکام هستم اجازه فرماید پناهنده به خارج از شریعت شوم ، آیا روا است که من پس از هفتاد سال که محاسنم را براى اسلام سفید کرده‌ام حالا بیایم و زیر پرچم بیگانه بروم ؟ ! این در حالى بود که شخص محمد على شاه براى حفظ جان خود به سفارت روس پناهنده شده بود ، سرانجام مشروطه طلبان براى انتقام از شیخ فضل اللّه به منزل وى حمله کردند و شیخ را به شهربانى برده و براى محاکمه او را به عمارت گلستان بردند ، « مدیر نظام نوابى » مأمور شیخ در محاکمه مى‌گوید : من در آن وقت از آقا قدرت و شجاعتى دیدم که در تمام عمر ندیده بودم ، بالاخره ، بساط دار و مقدمات اعدام در میدان توپخانه فراهم شد میدان توپخانه از جمعیت موج مى‌زد نیروهاى دولتى مردم را کنار مى‌زدند آقا را روى چهار پایه قرار دادند وى خطاب به جمعیت تماشاچى فرمود : خدایا تو خودت شاهد باش که در این دم آخر باز هم به این مردم مى‌گویم که مؤسسان این اساس بى دین هستند و مردم را فریب داده‌اند ، این اساس مخالف اسلام است . . . او در پاى دار چنان شجاع بود که گویى دار از هیبت و عظمت او مى‌لرزید ، قبل از اینکه ریسمان دار به گردن وى بیندازند یکى از مشروطه خواهان براى او پیغام آورد که شما مشروطه را امضا کنید و خود ار از کشتن رها سازید ! شیخ فضل اللّه گفت : من دیشب پیامبر را در خواب دیدم و به من فرمود که فردا شب میهمان من هستى و من چنین امضایى نخواهم کرد . بعد از چند لحظه طناب دار را به گردن او انداختند و چهار پایه را زیر پاى وى عقب راندند و طناب را بالا کشیدند و در حالى که پیکر شیخ آرام آرام بالا مى‌رفت گریه و ضجه مردم و کف زدن و صداى هوراى میرزا مهدى فرزند ارشدش او را بدرقه مى‌کرد – گردش طناب روى شیخ را به طرف قبله چرخانید و با مختصر حرکت قبض روح شد .
پس از شهادت :
پس از اعدام جسد شیخ شهید را به حیات شهربانى منتقل کردند و در وسط حیات بر روى یک نیمکت قرار دادند ، مشروطه طلبان و دیگر افرادى که نسبت به دین کینه و عداوت داشتند به جسد حمله کردند نیروهاى مسلح با قنداق تفنگ ، دیگران با لگد و . . . به طورى که خونابه از جسد سرازیر شد ، و یپرم خان ارمنى رئیس نظمیه قصد سوزاندن آن را داشت ولى خانواده شیخ شهید با تلاش بسیار جنازه پاک او را تحویل گرفتند مشروط به اینکه شبانه دفن کنند و هیچ گونه صدا و عزادارى نباشد ، خانواده ایشان مراسم غسل و کفن را در خانه انجام دادند و در قبرستان صورت قبرى براى او درست کردند ولى نعش شیخ شهید را در خانه در یک اتاق کوچک دفن کردند – مردم کم کم فهمیدند که جنازه شیخ شهید در خانه او است لذا از صبح تا شب فوج فوج مى‌آمدند پشت دیوار خانه فاتحه مى‌خواندند و مى‌رفتند و این جریان که به گوش بدخواهان و مأمورین رسید سر و صدا بلند شد که این چه وضعى است ؟ امامزاده درست کرده‌اند ؟ از این جهت تصمیم گرفتند که نعش شیخ شهید را به قم انتقال بدهند پس از دو ماه که قبر را شکافتند با اینکه در اطاق در بسته و هواى گرم تابستان مدفون بود تازه تازه بود و هیچ تغییرى نیافته و بوى ناراحت کننده‌اى نیز در آن بوجود نیامده بود ، شیخ شهید پیش از شهادت در مقبره‌اى از صحن حضرت معصومه‌علیها السلام براى خود قبرى تهیه کرده بود و گفته بود : این زمین ناشناس روزى معروف خواهد شد ، و سپس آن نعش مطهر را در آنجا بخاک سپردند و اکنون در صحن حضرت معصومه‌علیها السلام معروفترین مقبره‌ها – مقبره شیخ فضل اللّه نورى است . سلام علیه یوم وُلِد و یوم قُتِل و یوم یُبعَث حیّاً
برای آشنایی با افکار و اندیشه های آیت الله شیخ فضل الله نوری به کتاب های دیده بان بیدار , دیدگاهها و مواضع سیاسی و فرهنگی شیخ فضل الله نوری -اندیشه سبز , زندگی سرخ , زمان و زندگی شیخ فضل الله نوری – کارنامه شیخ فضل الله نوری , علی ابوالحسنی , تهران , عبرت مراجعه نمایید .

شیخ فضل الله نوری

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا