دین و اندیشه

اهمیت و ضرورت خودسازی

پرسش و پاسخ

سلام خواهشا سوالم را بخوانید و آنچه خواستم کاملا بیان کنید و چیزی از قلم نیندازید.میخواهم مطالبی عرض کنید که هدفم از ترک گناه و عبادت و سیر سلوک و تهذیب نفس و انجام مستحبات و واجبات تنها رضای خدا و قرب او شود.و همچنین انگیزه و دلیل و ضرورتی که برای سیرسلوک و تهذیب نعس و سبقت وجود دارد را لیان نمایید بگونه ای که نهایت اخلاص باشد .درواقع مواردی مثل آخرت را هم گوشزد کنید اما هدف را تنها خود خدا برایم تعریف کنید از آنها.

دوست گرامی. در پاسخ سوال شما به ضرورت خودسازی اشاره می کنیم. شما تاکنون حتما از خود پرسیده اید که هدف زندگی چیست؟ چرا خدا ما را خلق کرده است؟ چرا ما در این دنیا زندگی می کنیم؟ هر کدام از ما بعد از تولد، حدود هفتاد، هشتاد سال در این دنیا با تحمل سختی های فراوان زندگی می کنیم و بعد می میریم و به جهان دیگری منتقل می شویم. این آمدن و رفتن حتما دلیلی دارد. چطور ممکن است خداوند بی دلیل ما را به این دنیا آورده باشد؟ این با حکمت الهی سازگار نیست.
عموم مردم بیشتر از جزئیات سوال می کنند و با سوال های بزرگ و فلسفی کاری ندارند، اما بالاخره سوال از فلسفه زندگی و خلقت از سوال های اساسی زندگی است و برای همه ما مطرح می شود.
طرح این سوال و پاسخ آن، برای همه ما اهمیت فوق العاده ای دارد. اولین قدمی که انسان به سوی کمال برمی دارد، از همین جا آغاز می شود.
 
کسانی که این سوال و پاسخ آن را جدی نمی گیرند، از مسیر کمال و سعادت دور می مانند و شاید هرگز مزه انسانیت را نچشند.

ما روزی در رحم مادر بودیم و فرایند تکامل جنینی را طی کردیم، سپس در این دنیا متولد شدیم و پس از چند سال که عمر می کنیم، یک روز هم از این دنیا به عالم آخرت منتقل می شویم. این سرنوشت قطعی ما است.
 
در این میان، آیا نباید از خود سوال کنیم که برای چه به این دنیا آمده ایم و بعد از مدتی دوباره بازمی گردیم؟ ماموریت انسان در این دنیا چیست؟
 
پاسخ به این سوال خوشبختانه سخت نیست، اگر کمی به اطراف خود نگاه کنید مشاهده می کنید که همه موجودات این جهان در حال رشد و تکامل هستند.
آری این جهان، جهان رشد و تکامل است. مهمترین فرایندی که در این عالم وجود دارد، فرایند رشد و تکامل است.
همه حیوانات، شیر ها پلنگ ها، خرس ها، زرافه ها و فیل ها وقتی متولد می شوند در مرحله استعداد هستند، یعنی شیر واقعی نیستند، پلنگ واقعی نیستند، خرس واقعی نیستند، آنها فرایند تکامل را طی می کنند تا به یک شیر واقعی و پلنگ واقعی تبدیل شوند.
درخت ها هم همین طور هستند. ابتدا نهال اند، بعد کم کم رشد می کنند و به یک درخت بالغ تبدیل می شوند. یک نهال سیب وقتی درخت سیب می شود که واقعا سیب تولید کند.
 
این روند در مورد انسان هم صادق است. ما از ریل طبیعت خارج نیستیم. تمام هستی با یک آهنگ حرکت می کند. انسان هم برای رسیدن به کمال مطلوب خود تلاش می کند.
انسان در ابتدا حیوانی است که راست راه می رود و سخن می گوید و می تواند بیاندیشد. ما از همان روزهای اولی که متولد می شویم انسان واقعی نیستیم.
انسان شدن و به کمال یافتن راهی است که باید طی کنیم، هدفی است که برای آن به این دنیا آمده ایم.
 
وضعیت ما در این دنیا شباهت زیادی به وضعیت جنین در رحم مادر دارد. یک جنین نه ماه روند تکامل جنینی را طی می کند تا خود را برای متولد شدن در این دنیا آماده سازد.
 
دنیا رحم دیگر ما است. ما باید در این رحم خود را برای تولدی دیگر آماده کنیم. وقتی که مرگ فرامی رسد، بدن به خاک برمی گردد و روح در عالم برزخ با بدنی که مناسب آن عالم است، متولد می شود.
و مدتی که در این دنیا زندگی می کنیم برای این است که به کمال مطلوب خود برسیم و برای تولد و زندگی در عالم آخرت آماده شویم!
اگر کسی از شما سوال کند برای چه در این دنیا زندگی می کنی و هدف ات چیست؟ منطقی ترین پاسخ این است: من برای رسیدن به کمال انسانی زندگی می کنم. این اتفاق فقط با خودسازی توحیدی محقق می شود.
اکثر مردم غافل اند و تمام همت شان صرف رسیدن به دنیا می شود، اما غفلت آنها چیزی را عوض نمی کند، ما واقعا در این دنیا کاری جز خودسازی و آماده شدن برای رفتن نداریم. دنیا به هیچ وجه جای ماندن نیست. دنیا فقط جای رفتن و سیر و سلوک است.
ما چه بخواهیم و چه نخواهیم لحظه به لحظه به سوی آخرت کشیده می شویم. آخرت ما را مانند آنربا جذب می کند. ما در این زمینه اختیاری از خودمان نداریم. کاری که از ما برمی آید این است که برای رفتن آماده شویم.
ماموریت ما در این دنیا کامل شدن و آماده شدن برای رفتن به جهان آخرت است. این بزرگترین حکمتی است که در زندگی ما وجود دارد.
خدای متعال به ما قلب سالم داده است. این قلب امانت خدا است و در آخرت توقع دارد که آنرا سالم به او تحویل دهیم. این وظیفه خیلی سنگین است. ماموریت بسیار بزرگی است.
ما چاره ای جز این نداریم که امانت الهی را سالم به او بازگردانیم. اگر قلب خود را بیمار و آلوده کنیم، دچار چالش ها و ناراحتی های بزرگی در آخرت خواهیم شد.
همه پیامبران الهی هم برای همین مبعوث شدند. آنها آمده اند تا انسان تربیت کنند. آمده اند تا ما را به اوج شکوفایی و کمال انسانیت برسانند.
آنها آمده اند تا اخلاق بشر را تکمیل کنند. تا مکارم اخلاقی را به ما بیاموزند. مکارم اخلاقی همان صفاتی هستند که باعث می شوند ما رشد انسانی پیدا کنیم و انسان تر شویم.
آنها آمده اند تا ما را با خدا آشنا کنند و راه تزکیه نفس را آموزش دهند. آمده اند تا با علم و حکمت سعادت ما را تضمین نمایند.
اهمیت خودسازی به اندازه ای است که بزرگترین موجود هستی که خدای متعال باشد، یازده بار در سوره شمس به بزرگترین پدیده های جهان، یعنی خورشید و ماه و آسمان و زمین و شب و روز… قسم خورده و بعد فرموده است: رستگاری انسان در گرو تزکیه نفس و خودسازی است.
اگر کسی به خودسازی اقدام نکند، مانند این است که استعدادهای فراوان انسانی خود را زیر هواهای نفسانی مدفون نماید، چنین کسی حتما زیان کار خواهد بود.
در سوره عصر آمده: قسم به زمان که همه انسان ها در زیانکاری هستند مگر کسانی که ایمان و عمل صالح (خودسازی) داشته باشند. ایمان و عمل صالح مهمترین اقدام عملی ای است که ما در مسیر خودسازی انجام می دهیم.
هیچ کاری در زندگی انسان با ارزش تر از خودسازی نیست. امام محمد باقر(ع) فرمودند: هیچ برترى و فضیلتى همانند جهاد نیست و هیچ جهادى در قدر و منزلت با جهاد با نفس برابرى ندارد.
حقیقت این است که ما به این دنیا آمده ایم تا انسان شویم و با چهره انسانی به آخرت برویم و در قیامت به عنوان یک انسان محشور شویم. بهشت جای انسان ها است و خودسازی برای این است که انسان شویم و جایگاه خود را در بهشت بیابیم.
ما دو نوع خود داریم، خود مجازی و خود حقیقی، منظور از خود حقیقی همین خود انسانی است که باید با خودسازی باید درست شود.
هیچ کاری در این دنیا مهمتر از این نیست که خود انسانی خود را پرورش دهیم و به صورت یک انسان کامل یا حداقل نسبتا کامل در قیامت محشور شویم. کسی که با چهره بشری متولد می شود و با همان چهره نیز می میرد، تمام عمر خود را در زیان و خسارت سپری کرده است.
یکی از نام های قیامت یوم الحسره است، یوم الخسران است، آنجا انسان می فهمد که چقدر خسارت دیده، حسرت می خورد و پشیمان می شود که چرا عمر خویش را بیهوده باخته است و برای انسان شدن خود کاری صورت نداده است.
اصولا کسی زندگی می کند که خودسازی می کند.
خودسازی یعنی تغییر و تکامل و حرکت به سوی تعالی و این یعنی زندگی. کسی که تغییر نمی کند مانند ماشینی می ماند که درجا کار می کند. سوخت مصرف می کند و استهلاک دارد و پیر می شود و می میرد اما حرکتی به جلو و انتقالی به سوی هدف و وصول به مقصد ندارد.
انسان با خودسازی و تغییر هویت زندگی اش معنا دار می شود کسی که خودسازی نمی کند تنها زنده است و سوخت می سوزاند و حرکت درجا می زند و زندگی نمی کند.
خیلی از مردم تنها زنده اند و زندگی نمی کنند چون تغییر نمی کنند چون حرکت تکاملی ندارند.
کسی که خودسازی نمی کند زندگی اش را و عمرش را و فرصتهای طلایی حیات را هدر می دهد.
ما برای کسب ثروت و مقام و شهرت دنیوی به این دنیا نیامده ایم. برای کارکردن و خانه ساختن و ماشین خریدن و زن گرفتن و فرزند دار شدن خلق نشده ایم.
همه این ها را داریم و باید باشد، اما کاری که باید در این دنیا انجام دهیم، خودسازی و حرکت تکاملی و تغییر و آماده شدن برای مرگ و حیات پس از مرگ است.
تنها ماموریت انسان در دنیا!
خودسازی توحیدی، تنها ماموریت انسان در زندگی خود در این دنیا است. قرآن کریم می فرماید: و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین حنفاء (سوره بینه، آیه 5)
مردم هیچ ماموریتى ندارند جز این که خالصانه تنها خدای را بپرستند و از پرستش هر چه غیر خدا است پرهیز کنند
یعنى فهم و عمل و روابط شان براى خدا باشد و محصول چنین عبادت خالصانه ای لقاى خداوند و بهشت است.
چه قدر این آیه زیبا تکلیف انسان را روشن می کند. خلاصه پیام این آیه شریفه آن است که ما جز خودسازی و عبادت خدای متعال، کاری در این دنیا نداریم.
ما مخلوق و مظهر خداوند هستیم و مظهر خدا کاری جز شناخت خدا و پرستش خدا و کسب رضایت خدا و ارتباط با خدا و قرب به خداوند ندارد. کمال و سعادت او هم در رابطه با خداوند بدست می آید و انسان از همین طریق به همه چیز می رسد.
حتی ارتباط انسان با طبیعت و جامعه نیز در راستای ارتباط با خدا و پرستش او توجیه می شود.
بنابراین هدف نهایی انسان رسیدن به «قرب الى اللّه» از طریق عبودیت و بندگى است: وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ. (ذاریات، 56)
وصول به چنین جایگاهی بدون خودسازی توحیدی امکان پذیر و موفقیت آمیز نخواهد بود.
بزرگ ترین هدف تمامی ادیان و پیامبران الهی، انسان سازی بوده است. بزرگترین مربی اخلاق و نمونه عالی فضایل و زیبایی ها و تجسم کامل اخلاق ربوبی، رسول گرامی اسلام(ص) هدف از بعثت و رسالت اش را به کمال رساندن مکارم و فضایل اخلاقی می داند.
پیامبر خدا (ص) فرمود: انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق. جز این نیست که من برای کامل کردن مکارم اخلاقی مبعوث شدم.(مکارم الاخلاق، ص 8)
مکارم اخلاقی همان صفاتی هستند که باعث می شوند ما از جهت انسانی رشد کنیم و انسان تر شویم.

در اهمیت تزکیه و تهذیب نفس همین کافی است که خداوند بر بندگان مؤمنش منت نهاده و پیامبری با هدف تزکیه نفوس برای آنها فرستاده است:
قرآن مجید مى فرماید: هو الذى بعثت فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه. )سوره جمعه، آیه 2)
او است خدایى که به میان مردم امّى پیامبرى از خودشان مبعوث داشت تا آیاتش را براى آن ها بخواند و ایشان را تزکیه کند و کتاب و حکمت به ایشان بیاموزد.
یکی از ابعاد مهم انسان بعد اجتماعی او است و این بعد از وجود او باید در عرصه جامعه ای رشد کند که صلاحیت پرورش انسان های بزرگ را داشته باشد.
برای این منظور جامعه انسانی به اصلاح نیاز دارد و اصلاح جامعه کار انسان های موحد، رشید، متعالی و توانمند است و رشد و تعالى انسان بدون خودسازى توحیدی ممکن نیست.
حضرت امام خمینى(ره) در ضرورت خودسازى مى فرماید: ما تا خودمان را اصلاح نکنیم، نمى توانیم کشورمان را اصلاح کنیم.
 
از ویژگی های بارز مکتب اسلام این است که در آن به سازندگی فردی و تهذیب جان توجه ویژه ای شده است و هرگز به بهانه برخی اصلاحات و رفرم های اجتماعی و یا کوشش در جهت تحقق جامعه ایده آل، فرد به حال خود رها نمی شود و پرورش و سازندگی روح و جان او به باد فراموشی سپرده نمی شود.
زیرا در بینش اسلامی، فردیت فرد هرگز فدای هیچ امر دیگری نمی شود و رشد و کمال انسان در راس همه امور قرار دارد.
اصولا امور دیگر از این نظر مورد توجه و نظر تعالیم اسلامی قرار می گیرد که در ساختن شخصیت انسان و رسیدن او به هدف نهایی خلقت، منشأ اثر است.
اگر فرض کنیم که اصلاح نظام اجتماعی خود هدف باشد، ولی باز بنیان هر گونه موفقیت و پیشرفتی در این زمینه در صورت فقدان سازندگی فردی و برخودار نبودن افراد جامعه از فضایل و مکارم اخلاقی، سخت متزلزل و در معرض فرو ریختن است.
هر گونه اصلاح اجتماعی وقتی شالوده ای محکم و ثمری شیرین دارد که بر سنگ بنای تهذیب و سازندگی فردی استوار باشد و آحاد اجتماع در پرتو آموزش و تربیت درست و اصولی، از نظام فکری و اخلاقی صحیحی پیروی نمایند و به مراحلی از کمال انسانی راه یابند.

یکی از اهداف مهم دین توحیدی اسلام ساختن جامعه و تمدن توحیدی است، زیرا وجود چنین جامعه ای تاثیر و نقش بسیار مهمی در ساخته شدن انسان موحد و یکتاپرست دارد.
ولی در عین حال باید بدانیم که جامعه توحیدی از انسان های یکتاپرست تشکیل می شود و برای رسیدن به چنین جامعه ای باید از تربیت انسان های موحد شروع کنیم.

بنابراین، در مکتب اسلام آغاز سازندگی از فرد است و بر اساس تعالیم قرآنی، روز حساب نیز هر کس به تنهایی در پیشگاه عدل الهی حاضر می شود وکلهم آتیه یوم القیامه فردا ( سوره مریم، آیه 95) و از اعمال و کردارش در دنیا مورد بازخواست قرار می گیرد.

اهمیت و ضرورت خودسازی

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا