روز «نوها » و « نو شدن ها»
علت تفاوت در روایتهای مربوط به نوروز چیست؟
روایات مربوط به نوروز مختلف است؛ چنانکه روایت معلی بن خنیس از امام صادق(ع) دلالت بر عظمت و شرافت این روز و انجام برخی اعمال مانند غسل، روزه و پوشیدن لباس نو دارد، از سوی دیگر، روایت امام کاظم(ع) دلالت بر عید نبودن آن دارد. جمع بین این دو روایت مشکل است به همین جهت آراء فقها و صاحب نظران در این زمینه متفاوت است. البته به طور قطع عید نوروز یکی از اعیاد ملی ایرانیان است و ریشه در تاریخ کهن این سرزمین داشته است. نکته دیگر توجه به نکات مثبت نوروز است که زمینه تحول, نوسازی و پاکسازی فضای خانواده و زندگی را فراهم می کند و باعث نوعی شادی و شادابی می شود و بهانه ای برای صله رحم, دیدار دوستان و تحقق روابط سازنده با ایشان است. به هر حال، نباید فراموش کنیم که حضرت على علیه السلام مى فرماید: هر روزى که در آن، نافرمانى خدا نشود، عید است. [1] پس باید در عید نوروز به کارهایى مشغول شویم که ما را به خدا نزدیک کند و از انجام کارهاى خرافى و نامعقول خویشتن دارى کنیم. اعتقاد به نامیمونى روز سیزدهم فروردین و برگزارى مراسم چهارشنبه سورى، چون علّت عقلانى و شرعى ندارد، محکوم و مطرود است نوروز از دیدگاه مقام معظم رهبری
« نوروز، فرصتى است تا انسان به اصلاح امور روحى خود بپردازد. تحویل هر سال جدید شمسى – که با نوعى تحول در عالم طبیعت مصادف مى باشد – فرصتى است تا انسان به تحول درونى و اصلاح امور روحى، معنوى، فکرى و مادى خود بپردازد. این دعاى شریفى که به ما تعلیم داده اند تا در آغاز سال بخوانیم، درس همین تحول است. در این دعا، از خداى متعال درخواست مى کنیم که در حال و وضعیت روحى و نفسانى ما، تحول و دگرگونى مبارکى را ایجاد کند. ایجاد تحول، کار خداست؛ اما ما موظفیم که براى این تحول در درون و در زندگى خود و در جهان، اقدام و تلاش کنیم و همت بگماریم.[2]ما در دعاى آغاز تحویل، از خداى متعال مى خواهیم که حالمان را به بهترین حال برگرداند. این تغییر و تحول، یکى از بزرگ ترین اسرار حرکت تکاملى انسان است که اسلام ما را به آن امر کرده و دستور داده است؛ مخصوص کسان خاصى هم نیست. مبادا کسى خیال کند که تغییر حال، از آن کسانى است که طبق معیارهاى اسلامى، دچار بدحالى اند؛ حتى کسانى که حال و اخلاق نیکى دارند، چون بهترین نیستند، از خدا مى خواهند که به سمت بهترین حرکت کنند. ما، هر که هستیم، هر جا هستیم و در هر مرتبه اى از دانش، معرفت، کمال و اخلاق انسانى قرار داریم، باید از خدا بخواهیم که حالمان را نیکوتر کند و ما را به سمت کامل تر شدن پیش ببرد.[3] نوروز، روز نو نوروز، به معناى روز نو و حالت نو بوده و هست. از لحاظ طبیعت، روز اول حمل – که اول بهار حساب شده است – روزى نو محسوب مى شود؛ لیکن روز نو، منحصر به تجدید وضعیتى در طبیعت نیست؛ همچنان که در بعضى از روایات وارد شده در باب نوروز از ائمه هدى علیهم السلام، انسان خوب احساس مى کند که آن بزرگواران هم بنا به رسم اسلام – که همه جا رسوم و سنت ها و واژه ها را گرفت و محتواى آنها را عوض کرد – در مورد کلمه نوروز و روز نوروز، درصدد چنین کارى بودند. وقتى از امام علیه السلام سؤال مى کنند که «ما النّیروز»، حضرت مى فرمایند: «اَتدرى ما النیروز؛ مى دانى که نوروز چیست»؟ نمى گویند مى دانى نوروز چه وقتى است؛ مى فرمایند: مى دانى نوروز چیست؟ نوروز، یعنى روز و حالتى نو در تاریخ و زندگى بشر. آن وقت در معناى نوروز و این که نوروز چیست، در روایات مختلف، تعبیرات مختلفى هست؛ مثلاً آن روزى که رسول اکرم صلى الله علیه وآله، امیرالمؤمنین علیه السلام را به خلافت منصوب کرد، آن روز، نوروز بود یا در روایت دیگر، آن روزى که دجّال در آخرالزمان، به دست حضرت مهدى علیه السلام به قتل برسد، آن روز، نوروز است یا حتى در بعضى از روایات آمده، آن روزى که آدم هبوط کرد، آن روز، نوروز بود. نوروز، یعنى روزى نو در تاریخ بشر و حالتى نو در زندگى انسان ها. على الظاهر در این روایات، امام نمى خواهند بفرمایند که آن روزى که این وقایع در آن اتفاق افتاده است یا خواهد افتاد، با روز اول حمل، مصادف بوده یا خواهد بود؛ نه، خیلى مستبعد است که مراد این باشد؛ مراد این است که معناى نوروز را بفهمیم. نوروز، یعنى روزى که شما با عمل خودتان، با حادثه اى که اتفاق مى افتد، آن را نو مى کنید. روز بیست و دوم بهمن که ملت ایران، حادثه عظیمى را به کمک خدا تحقق بخشید، روز نویى (نوروز) است. آن روزى که امام امت، قاطعاً به دهان مستکبر قلدر گردن کلفت دنیا – یعنى آمریکا – مشت کوبید، آن روز، روز نو و راه نویى (نوروز) بود؛ حادثه نویى بود که اتفاق مى افتاد و افتاد. ما باید نوروز را، نوروز کنیم. نوروز به حسب طبیعت، نوروز است؛ جنبه انسانى قضیه هم به دست ماست که آن را نوروز کنیم.[4]
نوروز، اسلامى نه باستانى
اسلام، عید نوروز را گرفت؛ محتواى انسانى و اسلامى و معنوى به آن داد و به مردم برگرداند. اول تحویل سال، شما به دستور اسلام با خدا رابطه برقرار مى کنید و مى گویید: «یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول و الاحوال»؛ اى کسى که گردش زمین و آسمان، گردش دل ها و چشم ها و گردش روزگاران به دست توست، این گردش قراردادى سال را هم براى ما با برکت و مبارک قرار بده. ببینید؛ نوروز و تحویل سال – رفتن از یک سال به سال دیگر – یک محتواى معنوى پیدا کرد. مردم را توصیه مى کند که غسل کنید؛ خود را شست وشو دهید و تمیزترین لباس ها را بپوشید (البته صحبتى از لباس نو نیست؛ صحبت از لباس تمیز است)؛ به دیدن یکدیگر بروید؛ صله رحم کنید؛ دل هایتان را شاد کنید؛ به خودتان امید بدهید و با رویش طبیعت، یک رویش معنوى در دل خودتان به وجود آورید. برخورد با عید نوروز، این است؛ لذا ما ایرانى ها، عید نوروز را دوست مى داریم و آن را جشن مى گیریم؛ اما جشن ما، یک جشن سالم است. اسلام با هر کدام از مراسم قدیمى که برخورد مى کند، این طور برخورد مى کند. البته بعضى از مراسم هست که قابل اصلاح نیست؛ مثلاً اسلام درباره مراسم خرافى از روى آتش پریدن، حرفى ندارد و تأیید نمى کند؛ اما هیچ اشکالى نمى بیند که مردم در مناسبتى از مناسبت هاى عید، به فضاى باز بروند، با سبزه و طبیعت و صحرا، دیدارى تازه کنند، خود و طبیعت را با یکدیگر نزدیک کنند و لذت صحیح و سالم ببرند.[5]
اسلام در بسیارى از مواقع، با سنت ها این کار را مى کند. مردم ما عین همین کار را با نوروز کردند؛ نوروز را نگه داشتند و محتواى آن را عوض کردند. نوروز در ایران، جشنى در خدمت حکومت هاى استبدادى قبل از اسلام بود! به همین خاطر است که مى گویند: «نوروز باستانى»! نوروزش خوب است؛ ولى باستانى اش بد است! باستانى، یعنى این که همه این جشن هاى دوره سال – مثل جشن نوروز یا جشن «مهرگان» یا جشن هاى دیگرى نظیر «خردادگان»، «مردادگان» در خدمت حکومت هاى استبدادى و سلطنت هاى پوسیده دوران جاهلیت ایران بود. محتواى نوروز، محتواى مردمى و خدایى نبود؛ توجه و ارادت به حضرت حق، در آن نبود؛ جهات عاطفى و انسانى و مردمى، در نوروز نبود. ملت ایران، نوروز را نگه داشتند؛ اما محتواى آن را عوض کردند. محتواى امروز نوروز ایرانى، غیر از محتواى باستانى است.[6]نوروز، مظهر ذوق ایرانى به نظر من، آن چه که ملت ایران در باب عید نوروز انجام داده است، یکى از زیباترین و شایسته ترین کارهایى است که مى شود با یک مراسم تاریخى و سنتى انجام داد. اول سال شمسى ما ایرانى ها – یعنى اول بهار – عید نوروز است. اولاً ملت ایران افتخار دارد که سال شمسى او هم سال هجرى است؛ یعنى همچنان که سال قمرى، از مبدأ هجرت خاتم الانبیا صلى الله علیه وآله است، سال شمسى ما هم از مبدأ هجرت است. این، به نظر من، نشان گر هنر و عشق و علاقه ایرانى به تعالیم مقدس اسلام و به آثار مطهر و مقدس نبوى است. در ضمن، اول سال را اول فصل بهار انتخاب کرده ایم؛ در حالى که مسیحیان، اول زمستان را اول سال قرار مى دهند. ما اول بهار را اول سال خودمان قرار داده ایم که این هم یک ذوق و سلیقه ایرانى است. اول بهار، اول رویش طبیعت، اول بیدارى باغ و راغ و بوستان و اول بالندگى همه موجودات زنده است. این، بهتر از زمستان است که وقت مردن و انجماد طبیعت و گیاه و نباتات است. امروز، نوروز براى ملت ما عبارت است از اولاً توجه مردم به خدا؛ اول تحویل سال که مى شود، مردم دعا مى خوانند؛ «یا محول الحول و الاحوال»؛ مى گویند: آغاز سال را با یاد خدا شروع مى کنند؛ توجه خود را به خدا زیاد مى کنند. این، ارزش است. ثانیاً نوروز را بهانه اى براى دید و بازدید و رفع کدورت ها و کینه ها و محبت به یکدیگر قرار مى دهند. این، همان برادرى و عطوفت اسلامى و همان صله رحم اسلام است؛ بسیار خوب است. ضمناً نوروز را بهانه اى براى زیارت اعتاب مقدسه قرار مى دهند که این بسیار خوب است.[7] پى نوشت ها:
[1] – شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 20، ص 73.
[2]. پیام نوروزى رهبر انقلاب، فروردین 1369.
[3]. پیام نوروزى رهبر انقلاب، فروردین 1372.
[4]. سخنرانى در دیدار با مسئولان کشورى و لشگرى، نوروز 1369.
[5]. سخنرانى در جمع زائران حرم امام رضا علیه السلام، فروردین 1378.
[6]. سخنرانى در جمع زائران حرم امام رضا علیه السلام، فروردین 1377.
[7]. همان.
روز «نوها » و « نو شدن ها»