پاکدامنی در جوانی
وقت بخیر پاکی و پاک ماندن در جوانی به معناست؟ چه جوانبی دارد؟ لطفا به طور کامل توضیح دهید.آیات و روایات در این باب وجود دارد؟
یکی از سجایای بسیار مهم اخلاقی و از ارکان آن عفّت ( پاکدامنی ) است؛ زیرا نتیجه آن کنترل قوه شهوت است. عالمان اخلاق قوای انسان را چهار نوع می دانند: عقلیه، وهمیه، غضبیه و شهویه. لذّت هایی که برای انسان متصور است نیز یکی از این قوا یا ذیل یکی از آنهاست. هر یک از این قوای چهارگانه نیازمند تهذیب و تربیت اند و با تهذیب هر یک، فضیلتی برای انسان حاصل می شود؛ از تهذیب قوه عاقله، صفت حکمت، از تهذیب قوه واهمه، صفت عدالت، از تهذیب قوه غضبیه، صفت شجاعت و از تهذیب قوه شهویه، صفت عفت حاصل می گردد.[1] ازاین رو، عفّت یکی از ارکان صفات اخلاقی به شمار می رود و زمینه ساز تحقق برخی صفات اخلاقی دیگر نیز می شود و بالاخره وجود و عدم یا ضعف و قوتش، در سعادت و شقاوت انسان نقش مهمی ایفا می کند.الف ) واژه شناسی عفّت ( پاکدامنی )
پاکدامنی به معنای عفت ، عِفاف و پاکی آمده است .
«عفّت» در لغت به «خودداری» معنا شده است؛ خودداری از حرام،[2] چیزی که حلال نیست،[3] چیزی که شایسته نیست[4] و خودداری از سؤال و درخواست از مردم.[5] صاحبان تاج العروس و لسان العرب می نویسند: «عفّت یعنی خودنگه داری از چیزی که حلال و زیبا نیست و پست است».[6]با توجه به معانی لغوی، عفّت، روی گردانی از خواهش های نفسانی، پاکی تن، پاکدامنی و خودنگه داری از تمام افعال حرام و زشت و ناپسند است.
ب ) معنای اصطلاحی عفّت
در علم اخلاق، معنای عفّت، به وسعت معنای لغوی نیست و بیشتر به خویشتن داری از شهوت جنسی و نیز خودنگه داری از مال حرام اطلاق شده است. مرحوم نراقی عفّت را این گونه معنا می کند:
عفّت، ملکه انقیاد و رام شدن قوه شهوت در پیشگاه عقل است به گونه ای که تحت امر و نهی آن قرار گیرد؛ یعنی آن جا که عقل مصلحت می داند اقدام کند و آن جا که عقل در آن مفسده می بیند پرهیز کند و هیچ گاه با اوامر و نواهی عقل مخالفت نکند.[7]وی در بخش دیگری به «رام ساختن قوه شهوت در موضوع خوردن و شهوت جنسی، چه از نظر کمیت و چه از نظر کیفیت» تصریح و اشاره می کند «مقصود از تابع عقل بودن، نگه داشتن جانب اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط است».
در کتاب اخلاق اهل بیت (علیهم السلام) نیز آمده است: «عفّت، پرهیز و چشم پوشی از هر میل حرام و ناپسند مربوط به شکم و عورت، و رهایی از بندگی خوارکننده برابر شکم و شهوت جنسی است».[8] مؤلف این کتاب معتقد است عفّت از برترین خصایص انسانی است که به کمال ایمان و شرافت انسان برخوردار از آن دلالت می کند و عزّتمندی و کرامت او را آشکار می سازد.
صاحب جامع السعادات با تصریح به این که معنای عفّت، اعتدال و میانه روی در قوه شهوت است، دو صفت «شره» و «خمود» را جانب افراط و تفریط قوه شهوت می داند و سپس مصداق اعتدال و میانه روی را در خوردن و غریزه جنسی به اختصار تبیین می کند. وی در خوردن، به دو اصل «رعایت لقمه پاک و حلال» و «پرهیز از پرخوری»، تأکید می کند و در غریزه جنسی رعایت دو اصل «فرو نشاندن میل جنسی از راه حلال» و «تکثیر نسل» را لازم می داند.[9]
ج ) عفت و پاکدامنى یکی از ویژگیهای جوان شایسته در قرآن
عفت و پاکدامنى; از ویژگى هاى یک جوان شایسته از نظر قرآن کریم عفت و پاکدامنى است. قرآن کریم، در جایى درباره ى حیا و عفت دختران شعیب(علیه السلام) مى فرماید:
(فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیاء…); ناگهان یکى از آن دو (زن) به سراغ او آمد، در حالى که با نهایت حیا گام برمى داشت …
در جایى دیگر حضرت یوسف(علیه السلام) را قهرمان پاکى و عفت معرفى مى کند که با وجود مهیا بودن تمام زمینه هاى انجام گناه، با عفت و پاکدامنى، از وسوسه ى شیطان به خدا پناه برد و با سرافرازى در آزمایش الهى پیروز شد.
بنابراین، یک جوان شایسته از نظر قرآن باید در برابر ناپاکى ها و هواهاى نفسانى عفیف و پاکدامن باشد.
د ) اجر و فضیلت جوانان پارسا و عفیف و پاکدامن
زیباترین استقامت و استحکام ایمانی، استقامت ایمانی جوانان است. وقتی جوان در اوج قدرت و غلیان غرایز، پاکی و عفت خود را حفظ میکند و جایی که برای او امکان خطا و گناه وجود دارد، عفت میورزد، و ایمانش را حفظ میکند، چنین استقامتی در پیشگاه الهی بسیار ارزشمند است.
حضرت امام علی(عَلَیهِ السَّلام) در مورد چنین جوانی میفرمایند: «مَا الْمُجاهِدُ الشَّهیدُ فی سَبیلِ اللهِ بِاَعْظَمَ اَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَکادَ الْعَفیفُ اَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلائِکَة»
ترجمه : کیست بیشتر از لحاظ اجر از مجاهد شهید در راه خداوند از کسی که قدرت داشت، پس عفّت ورزید، البتّه نزدیک است شخص باعفّت اینکه باشد فرشته ای از فرشتگان (نهج البلاغه، حکمت474).
آری، جوانی که استقامت ورزد و در برابر خواسته های نفسانی ایستادگی کند و از هرگونه ارتباط با نامحرم اعم از مستقیم و غیرمستقیم خودداری نماید و از پاک ماندن خسته نشود و آنطور که پاک متولّد شده بود، پاک بماند و ایمانش را پاک و سالم تحویل پروردگار دهد، اجر او بالاتر از مجاهد شهید فی سبیل الله است و نزدیک است که فرشتهای از فرشتگان شود. چنین کسی با خداوند معامله کرده و چه کسی با خداوند معامله کرد و ضرر دید؟
دوران جوانی، دوران انتخاب است. وقتی خداوند و اولیای او را انتخاب نمودهاید، در این راه استقامت ورزید تا ایمانتان را ثابت و پاک به صاحبش تحویل دهید.
خدای تبـارک و تعـالی به حضرت یوسف(عَلَیهِ السَّلام) این همه بها داد و خیر دنیا و آخرت را یکجا به ایشان بخشید، قسمت اعظمش به این علّت است که با وجود اینکه امکان گناه برایشان وجود داشت، لکن در برابر دلرباییها و عشوه گریهای زلیخا استقامت ورزیدند و خود را حفظ کردند و فرمودند: «اِنَّ النَّفْسَ لَاَمّارَةٌ بِالسُّوءِ اِلاّ ما رَحِمَ رَبّی »[10] نفس من البـتّه البـتّه به بـدی امر میکند، مگر اینکه خداوند رحم کند. اگر انسان چند قدم خود را حفظ کند، خداوند فرشتگانش را برای حفاظت او میگمارد و او را از گناه و معصیت حفظ می فرماید. حضرت یوسف(عَلَیهِ السَّلام) پیام داده و رمز موفقیّت خود را اینچنین بیان میکنند که: «مَنْ یَتَّقِ وَ یَصْبِرْ فَاِنَّ اللهَ لا یُضیعُ اَجْرَ الْمُحْسِنین »[11] کسی که تقوای الهی پیشه کند و در برابر گناهان صبر کرده و خود را در برابر امیال و شهوات نفسانی و… محافظت نماید، پس همانا خداوند اجر نیکوکاران را ضایع نمیسازد.
ه ) جنبه های مختلف عفت و پاکدامنی
1. عفت دل
یکى از موارد بسیار مهمى که پیوند خانوادگى را پایدار مى سازد ، و قبل از ازدواج به جوان برای حفظ پاکدامنی اش کمک می کند ، رعایت عفت دل است. خانه اى که تار و پود آن از عشق و محبت ساخته نشود ، خانه اى پایدار در برابر طوفان هاى سهمگین و لرزش هاى فراوان نیست. خانه اى که در آن، افراد فراوانى حضور یابند و معشوق یا عاشق احساس نکند که آن خانه براى سکونت وى آماده است، ثبات نخواهد داشت.
جوان شایسته، عرصه دل را در اختیار زن شایسته قرار مى دهد و جز او را به این حرم راه نمى دهد و فضاى اندیشه و دل را معطر به صفاى او مى کند؛ زن شایسته نیز چنین مى کند و اگر چنین شد، خداوند، از فضل خویش، آنان را بى نیاز خواهد کرد و این وعده خدا، حتمى است که فرمود: زنان پاک، براى مردان پاک هستند.(12)
2. عفت نگاه
قرآن مجید به دین باوران دستور مى دهد که چشمان خویش را بى پروا بر هر کس نگشایند. به چشمانت بیاموز که هر کس، ارزش دیدن ندارد؛ زیرا چشم انسان، عرصه واردات دل و فکر او را فراهم مى سازد.
نگاه به نامحرم که زمینه فساد را فراهم مى کند ، حرام شمرده شده است . جوان پاکدامن ، بر هر آن چه مى رسد ، بى پروا، چشم نمى گشاید و نگاه خویش را محدود مى سازد. اگر کسى عفتِ نگاه نداشته باشد ، چه بسا که به بى عفتى در عرصه هاى دیگر دچار شود. این عفت، خاص مردان نیست بلکه زن هم باید عفت را رعایت کند.
3. عفت کلام
عفت نگاه، پرهیز از نگاه هاى آلوده است که نتیجه این پرهیز ، پاکى دل و اندیشه ، از واردات ناشایست است ولى عفت کلام، پاک ساختن عرصه صادرات دل است. آنان که بى محابا از هر چه بخواهند ، سخن مى گویند ، هر واژه اى را بر زبان مى آورند و در پردازش کلمات خویش، محاسبه دقیقى ندارند، نه ارزش خویش را حرمت مى نهند و نه ارزش مخاطب را.
بسیارى از جوانان ، نمى توانند برخى از واژه هاى ناشایست شنیده شده را بیان کنند و با نگفتن آن، شادمان ترند که این، از سلامت روح و بهداشت روانشان حکایت دارد و در مقابل، کسانى یافت مى شوند که بسیار مشتاقند تا هر واژگانى را به کار گیرند و از هر موضوعى – حتى ناشایست – سخن گویند که این، نشان از عدم تربیت درست دارد.
4. عفت دامن
یکى از مؤلفه هاى مهم عفت، عفت دامن است. پاکدامنى، از نوجوانى و جوانى سرچشمه مى گیرد و در دوران میان سالى و کهن سالى، ثمره اش به بار مى نشیند. بدترین خیانت ها، خیانت در این عرصه است و غریزه جنسى، اگر درست در اختیار قرار نگیرد ، انسان را به ورطه هاى خطر مى کشاند. در قرآن آمده است: به زنا، نزدیک نشوید؛(13) نه این که زنا نکنید یعنى حتى باید از لغزش گاه هاى این خطر مهلک، پرهیز کرد.
5. عفت شکم
یکى از عوامل بدبختى انسان ها، بى پروایى در خوراک است یعنى این که انسان هر چه بیابد ، بخورد و از هر راهى، کسب ثروت کند. غذاى حرام موجب شد که مسلمان نمایان، در کربلا، در مقابل فرزند رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله صف آرایى و به کشتن او افتخار کنند. امام حسین علیه السلام فرمود: اگر نبود طعام هاى حرامى که شکم هایتان پر از آن گشته است، چنین بى پروا، در قتل من تلاش نمى کردید.
عفت شکم نیز در عفت دل، تأثیر فراوانى دارد. طعام آلوده، جسم را مى آزارد و طعام ناپاک، روح را. غذاى حرام، روح را از پرواز باز مى دارد و حریم زندگى را بر خطرها مى گشاید؛ پس باید در غذایى که مى خوریم، دقت کنیم.
پی نوشت ها
[1] ر. ک: جامع السعادات، ج 1، ص 93 و 94؛ المحجة البیضاء، ج 8، ص 196.
[2] الصحاح، ج 4، ص 1406.
[3] العین، ج 1، ص 92.
[4] معجم مقاییس اللغة، ج 4، ص 3 و ج 6، ص 104.
[5] النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج 3، ص 264.
[6] تاج العروس، ج 12، ص 393؛ لسان العرب، ج 9، ص 253. جامع السعادات، ج 1، ص 88.
[7] جامع السعادات، ج 2، ص 12: «قد عرفت أن ضد الجنسین (العفّة)، و هو انقیاد قوة الشهوة للعقل فی الإقدام علی ما یأمرها به من المأکل و المنکح کمّاً و کیفاً، و الاجتناب عما ینهاها عنه، و هو الاعتدال الممدوح عقلًا و شرعاً، و طرفاه من الإفراط و التفریط مذمومان».
[8] اخلاق اهل بیت (علیهم السلام)، ص 60 «العفّة هی الامتناع و الترفع عمّا لا یحل أو لا یجمل، من شهوات البطن و الجنس، و التحرر من استرقاقها المُذِل».
[9] جامع السعادات، ج 2، ص 12. نیز، ر. ک: جامع السعادات، ترجمه: کریم فیضی، ج 1، ص 528. نیز، ر. ک: اخلاق اهل بیت (علیهم السلام)، ص 61: «لیس المراد بالعفّة حرمان النفس من أشواقها و رغائبها المشروعة فی المطعم و الجنس. و إنما الغرض منها هو القصد و الاعتدال فی تعاطیها و ممارستها، إذ کل إفراط أو تفریط مضر بالانسان، و داع إلی شقائه و بؤسه».
[10]مبارکه یوسف(عَلَیهِ السَّلام)/53
[11] مبارکه یوسف(عَلَیهِ السَّلام)/90
[12] نور، آیه 26.
[13] اسراء، آیه 32.
پاکدامنی در جوانی