صفات متقیان
صفات متقین؟
الف ) صفات متقیان در قرآن
1 . در اموال خویش حقی را برای سائل و نیازمند در نظر می گیرند .
اهل تقوا کسانی هستند که در اموال خویش حقی را برای سائل و نیازمند و نیز برای کسانی که از امکانات و اموال محروم هستند قایل می باشند. در حقیقت بر این باورند که اگر اموالی در نزد ایشان است امکاناتی است که می بایست بخشی از آن ها در اختیار این دو قشر از جامعه قرار گیرد. (ذاریات آیه 15 و 19)
2 . شایسته گرایی
ویژگی دیگر متقین که در آیات قرآن بدان پرداخته است، مسأله شایسته گرایی و ناشایست گریزی است. همین مسأله است که تقوای هنجاری آنان را معنا و مفهوم واقعی می بخشد. در جامعه جاهلی، توده مردمی زندگی می کردند که از نابهنجاری ها پرهیز و به هنجارها و اعمال صالح و نیک گرایش داشتند. توده مردم همواره در مسیر تقوای هنجاری زندگی می کنند مگر آن که از طرف گروه های دیگر به بیراهه کشیده شوند. آنان در زندگی روزمره خویش به عرف و سنت های اجتماعی پای بند هستند و همین پای بندی آنان است که جامعه را استوار و باثبات می سازد. آنان مردمان هنجارگرا و نابهنجار گریز هستند. معروف و منکر در نزد آنان یکسان نیست. هرچیزی که از نظر قانونی و عقلی و عقلایی ناپسند است از آن پرهیز می کنند و به هر چیزی که معروف و پسندیده است روی می آورند.
همین توده پای بند به هنجارها و پرهیزکننده از ناشایسته هاست که امر به معروف می کنند و از منکر پرهیز می دهند. از این رو قرآن متقین را کسانی برمی شمارد که امر به معروف می کنند و از منکر نهی کرده و باز می دارند. (آل عمران آیه 114 و 115)
متقین کسانی هستند که به سوی کارهای خیر می شتابند و نیکوکاری را دوست می دارند. (همان) راستگویی و صداقت در گفتار از چیزهایی است که قرآن درباره متقین بیان می کند. (بقره آیه 177 و نیز آل عمران آیه 15 و 17) همین مسأله صداقت و رستگاری به عنوان هنجاری ارزشمند موجب می شود که قابلیت پذیرش ایمان در ایشان افزایش یابد و احتمال پذیرش حق و حقانیت و رستگاری به هدایت کتاب الهی در آنان تشدید شود.
3 . از خود گذشتگی
آنان انسان های از خود گذشته ای هستند و در برابر لغزش ها و اشتباهات و خطاهای دیگران عفو و گذشت را در پیش می گیرند و اهل کینه و عداوت نیستند. (آل عمران آیه 133 و 134) همین از خودگذشتن نشان گر آن است که تا چه اندازه به اصول اخلاقی انسانی پای بند هستند و تا چه اندازه بر فطرت پاک و سلامت شخصیت خود باقی و برقرار مانده اند.
آنان مردمانی هستند که در برابر اشتباهات و خطاهای دیگران با حلم و عقل رفتار می کنند و با فروبردن خشم و غضب خود را مهار و کنترل می کنند. (آل عمران آیه 133 و 134)
4 . اهل عهد و پیمان هستند .
آنان اهل عهد و پیمان هستند و به هر چیزی که عهد و پیمان بسته اند وفادارند. (بقره آیه 177 و آل عمران آیه 76 و توبه آیه 4)
این هنجارها و رفتارهای پسندیده که برخاسته از فطرت پاک است موجب می شود که آمادگی رشد و تعالی داشته باشند. از این روست که برخی از اهل دل و عرفان می گویند عرفان و عمل به هم آمیخته است و انسان به هر آن چه که می داند اگر به درستی عمل کند درهای حکمت به روی او باز می شود و هر دانشی با عملی موجب می شود که روز به روز بر علم او افزوده شود.
این تقوای مصطلح دوره جاهلیت که قرآن از آن در آیات چندی یاد می کند این آمادگی را در افراد ایجاد می کند که به مقامات بالاتر نیز دست یابند و زمینه های ایمان آوری به غیب و کتاب های آسمانی و وحیانی در آنها فراهم آید و در نهایت روز به روز علم و عمل و ایمان ایشان افزایش یابد. این گونه است که تقوا مرتبه به مرتبه و مقام به مقام افزایش می یابد و تقوای هنجاری به تقوای ایمانی و تقوای تقوا افزایش رتبه می یابد. در آیات دیگری که برای بیان مراتب عالی تر وارد شده از مؤمنان خواسته شده است که تقوا پیشه گیرند و از اهل تقوا نیز خواسته شده که تقوای تقوا، پیشه خود سازند.
تقوا در مراتب عالی تر به تسلیم در برابر خدا (زخرف آیه 67 و 69) و تهجد و شب زنده داری (آل عمران آیه113 و 115 و ذاریات آیه 15 و 17) خوف از قیامت (انبیا آیه 48 و 49) ذکر خدا (آل عمران آیه 133 و 135) سجده طولانی (آل عمران آیه 113 و 115) تلاوت قرآن (همان) پرداخت زکات به عنوان حکم دینی (بقره آیه 177) اطاعت خدا (آل عمران آیه 15 و 17) و اقامه نماز(بقره آیه 177) معنا شده و از صفات متقین برشمرده می شود.
این گونه است که تقوا در یک فرآیند از ساده به پیچیده و از مرتبه دانی به عالی تغییر مفهوم می دهد. با این همه هر یک از مراتب تقوایی مصداق تقواست و نمی توان گفت که تنها مرتبه ای از آن، بازتاب مصداقی مفهوم تقواست بلکه همه این مراتب به طور تشکیکی مصداقی از مفهوم تقوا به شمار می آید.
ب) صفات متقین از دیدگاه امیر المؤمنین علی علیه السلام
حضرت امیر المؤمنین علیّ علیه السلام در خطبه 193 نهج البلاغه صفات متقین را بیان می فرمایند ، در اینجا چند فراز از این خطبه را خدمتتان ارائه می کنیم :
« فَالْمُتَّقُونَ فِیهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ؛ مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ وَ مَشْیُهُمُ التَّوَاضُعُ، غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ، نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلَاءِ کَالَّتِی نُزِّلَتْ فِی الرَّخَاءِ وَ لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِی کَتَبَ اللَّهُ [لَهُمْ ] عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَیْنٍ شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ، عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ … »
ترجمه :
« پس پرهیزگاران را در این جهان فضیلتهاست. گفتارشان به صواب مقرون است و راه و رسمشان بر اعتدال و رفتارشان با فروتنى آمیخته. از هر چه خداوند بر آنها حرام کرده است، چشم مى پوشند و گوش بر دانستن چیزى نهاده اند که آنان را سودى رساند. آن چنان به بلا خو گرفته اند که گویى در آسودگى هستند. اگر مدت عمرى نبود که خداوند برایشان مقرر داشته، به سبب شوقى که به پاداش نیک و بیمى که از عذاب روز بازپسین دارند، چشم بر هم زدنى جانهایشان در بدنهایشان قرار نمى گرفت. تنها آفریدگار در نظرشان بزرگ است … »
جهت اطلاع بیشتر رجوع شود به ترجمه ها و شرح های معتبر نهج البلاغه که به چند نمونه اشاره می کنیم :
1 ـ ترجمه فیض الاسلام
2 ـ ترجمه فولاد وند
3 ـ ترجمه شرح نهج البلاغه آقای دشتی
4 – ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج 3، ص 754 .
5 – ترجمه گویا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه، ج 2، ص 325 .
صفات متقیان