دین و اندیشه

ابن عربی

پرسش و پاسخ

ابن عربی چگونه شخصیتی دارد؟چرا در بعضی از کتب او از ائمه تمجید شده و در برخی مذمت؟با این همه مذمت ها چرا اشخاص بزرگی چون آیت الله سید علی قاضی،علامه طباطبایی،علامه حسن زاده،علامه جوادی آملی و دیگر بزرگان از او تعریف و تمجید می کنند و از اسفار اربعه را وام دار بیانات ابن عربی میدانند؟

پاسخ: وی از اولاد حاتم طایی است. در اندلس تولد یافته، اما ظاهراً بیشتر عمر خود را در مکه و سوریه گذرانده است. شاگرد شیخ ابومدین مغربی اندلسی از عرفای قرن ششم است. سلسلة طریقتش با یک واسطه به شیخ عبدالقادر گیلانی می رسد.محیی الدین ـ که احیاناً به نام «ابن العربی» نیز خوانده می شود ـ مسلّماً بزرگترین عرفای اسلام است؛ نه پیش از او و نه بعد از او کسی به پایة او نرسیده است. به همین جهت او را «شیخ اکبر» لقب داده اند. عرفان اسلامی از بدو ظهور، قرن به قرن تکامل یافت؛ در هر قرنی ـ چنانکه اشاره شد ـ عرفای بزرگی ظهور کردند و به عرفان تکامل بخشیدند و بر سرمایه اش افزودند. این تکامل تدریجی بود، ولی در قرن هفتم به دست محیی الدین عربی «جهش» پیدا کرد و به نهایت کمال خود رسید. محیی الدین عرفان را وارد مرحلة جدیدی کرد که سابقه نداشت. بخش دوم عرفان، یعنی بخش علمی و نظری و فلسفی آن وسیلة محیی الدین پایه گذاری شد. عرفای بعد از او عموماً ریزه خوار سفرة او هستند. محیی الدین علاوه بر اینکه عرفان را وارد مرحلة جدیدی کرد، یکی از اعاجیب روزگار است. انسانی است «شگفت» و به همین دلیل اظهار عقیده های متضادی درباره اش شده است. برخی او را ولی کامل، قطب الاقطاب می خوانند و بعضی دیگر تا حد کفر تنزلش می دهند. گاهی ممیت الدین و گاهی ماحی الدینش می خوانند. صدرالمتألهین فیلسوف بزرگ و نابغة عظیم اسلامی، نهایت احترام برای او قائل است؛ محیی الدین در دیدة او از بوعلی سینا و فارابی بسی عظیمتر است. محیی الدین بیش از دویست کتاب تألیف کرده است. بسیاری از کتابهای او و شاید همة کتابهائی که نسخه آنها موجود است چاپ نشده است. مهمترین کتابهای او یکی فتوحات مکیه است که کتابی است بسیار بزرگ و در حقیقت یک دائره المعارف عرفانی است. دیگر کتاب فصوص الحکم است که گرچه کوچک است، ولی دقیقترین و عمیقترین متن عرفانی است؛ شروح زیاد بر آن نوشته شده است. در هر عصری شاید دو سه نفر بیشتر پیدا نشده باشد که قادر به فهم این متن عمیق باشد. محیی الدین در سال 638 در دمشق درگذشت و همان جا دفن شد. قبرش در شام هم اکنون معروف است.(1)
بزرگانی هم چون امام خمینی(ره) و علامه طباطبایی(ره) در سلوک عرفانی پیرو قرآن و سنت پیامبر و ائمه معصومین(ع) هستند و عرفان آنها برخاسته از متن دین ناب اسلام و آیات و روایات و سیره و سنت بندگان معصوم و پاک خداوند است.
البته این منافاتی ندارد که آنها از آموزه ها و دستاوردهای بزرگانی مانند ابن عربی به ویژه در عرفان نظری و مبانی عرفانی بهره گرفته باشند ولی حق این است که قرآن و پیامبر و سنت، مهمترین منبع عرفان و معرفت نظری و مبانی عرفان و معرفت الهی است و هر عارف راستین و مستقیمی بر سر سفره قرآن و پیامبر و عترت پاکش نشسته و مستقیم و یا غیرمستقیم از آنها بهره برده است.
محی الدین عربی که او را پدر عرفان می شناسند و عرفای پس از او همگی به نحوی ترویج دهنده افکار و نظریات او هستند، جایگاه والایی در عرفان اسلامی به ویژه در تدوین عرفان نظری و مبانی عرفانی دارد.
او اولین کسی است که عرفان نظری را به صورت علمی که موضوعش ذات حق تعالی است، او در عرفان نظری و عرفان عملی شیخ العرفا است و به حق او را شیخ اکبر لقب داده اند. عرفای پس از او مانند صدرالدین محمد قونوی و مولوی و شیخ محمود شبستری و حافظ و صدرالدین شیرازی، نوعا پیرو و ریزه خوار سفره او هستند پس بزرگانی مانند حضرت امام و علامه طباطبایی که برای مرحوم صدر المتألهین احترام زیادی قائل بوده اند و از او بهره فراوانی برده اند، به طور غیرمستقیم از ابن عربی استفاده کرده اند.
کتاب های محی الدین ابن عربی مثل نصوص و فتوحات مکیه مورد نظر و عنایت این بزرگان بوده است ولی البته این به معنای مقبولیت کامل و نداشتن انتقاد و اشکال برایشان نیست.لازم به یادآوری است که امام خمینی(ره) علیرغم بهره گیری از کتب عرفانی و صحف سلوکی ابن عربی و احترام ویژه برای شخصیت سترگ و والای او در کتاب تعلیقه بر نصوص الحکم در مواضع و موضوعات مختلف دیدگاه های ابن عربی را نقد علمی-عرفانی کرده اند چنانکه امثال علامه سید حیدر آملی دیدگاه های انتقادی داشته اند و امام خمینی(ره) در کتاب مصباح الهدایه الی خلافه و والولایه به نظر می رسد با رویکرد و روشن نوینی به تبیین اصول عرفان نظری و شرح و بسط مقام انسان کامل در نبوت و ولایت مطلقه پرداخته و از آیات و روایات با قرائت شیعی-ولایی استفاده نموده اند لذا به نظر می رسد که جواب سؤال نه بله کامل و نه خیر محض است که امام تابع و پیرو عرفان ابن عربی بوده اند، خیر؟ لذا می توان چنین جواب داد که اگر چه عرفان ابی عربی و حکمت متعالیه صدرایی تأثیر بسزایی در شاکله و شخصیت عرفانی حضرت امام(ره) داشته است اما امام را تابع محض عرفان شیخ اکبر نکرده است بلکه او با فهم و معرفت عمیق از عرفان ناب اسلامی در حوزه نظری و عملی و بهره گیری از نظرات استاد خویش آیت الله محمدعلی شاه آبادی توانست روال و منوال ویژه ای که بیشتر از مواد و مصالح اندیشه شیعی بهره گرفته است استفاده نماید لذا با رویکرد انتقادی به شرح عرفان محی الدین پرداخته است.

[1] مجموعه آثار شهید مطهری ج14 ـ خدمات متقابل اسلام و ایران صفحه572 الی 573،شهید مطهری(به نقل از سایت تبیان)

ابن عربی

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا