مذهب اهل حق
سلام
چرا فرقه های دراویشی که بیشتر آن ها در غرب کشور می باشند،انحرافی هستند؟
الف ) اهل حقاهل حق یا یارسان آیینی است با مناسک عرفانی که به طور عمده در کردستان ایران و عراق پیرو دارد. تاریخ دقیق شکلگیری این آیین مشخص نیست، ولی پیروان آن به ازلی و ابدی بودن آیین خود باور دارند. این دین در دورههای مختلف تاریخی مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته است. اگرچه قدمت قدیمیترین متون مذهبی یارسان تا سدهٔ دوم هجری و قدمت برخی از نیایشگاههای آن به پیش از اسلام نیز میرسد، اما ساختار کنونی آن از سدهٔ هفتم هجری و توسط سلطان سهاک بنیان نهاده شدهاست که در اعتقادات پیروان یارسان بالاترین جایگاه را دارد.اگرچه مجموعهای از اعتقادات خاص در میان پیروان یارسان مشترک است، اما بسته به اینکه سرسپردهٔ کدام یک از خاندانهای 11 گانه باشند، آداب و رسوم و باورهای متفاوتی در میان آنها وجود دارد. یارسان آمیختهای از آموزههای ادیان مختلف دارد و آثاری از مذاهب مانوی و یهود و مسیحیت در مذهب آنها به چشم میخورد.
نام
پیروان دین یارسان با نامهای مختلفی شناخته میشوند. اگرچه در متون دینی بیش از هر نامی از نام یارسان و یاری استفاده شده و پیروان این دین نیز خود را با نام یار میشناسند، اما در مناطق مختلف نامهای مختلفی مانند اهل حق، کاکهای، صارلی، طایفه، طایفهسان، گوران، قلخانی، قزلباش، نیازی، اهل نیاز، اهل سر، سرطالبی، شاملو، خواجهوند، غلات، علیالهی و … از جانب غیریارسانیان بر روی آنها گذاشته شدهاست. بیشتر این نامها نه به خود دین، بلکه به پیروان آن اشاره دارد و برخی از آنها مانند شیطانپرست، خروسکشان یا چراغ سیندرن نامهایی مغرضانه و حتی توهینآمیز محسوب میشوند.
در آذربایجان ایران پیروان یارسان را گاه گوران و گاه شاملو مینامند. شاملوها مردمی بودند که توسط امیرتیمور از شام به آذربایجان کوچاندهشدند و در زمان صفویه به دین یارسان گرویدند. در آذربایجان همچنین مردم یارسان را قرهقویونلو، گورنلر (به معنای بینندگان) و در اورمیه ابدال بنی نیز مینامند. همچنین در افغانستان و نیز در ترکیه به پیروان یارسان قزلباش گفته میشود، چرا که پیروان یارسان در آن منطقه در جنبش قزلباشها شرکت کردند. در قزوین پیروان یارسان را کاکاوند و در ماندران خواجهوند مینامند که هر دو نام ایل است و نه نام دین. در زنجان پیروان یارسان را سر طالبی به معنای طالب اسرار مینامند.
همچنین بسیاری از غیریارسانیان پیروان این دین را به اشتباه علیالهی مینامند که این نام در واقع به فرقهای گفته میشد که در زمان علی بن ابیطالب توسط عبدالله بن سبا تأسیس شد و پیروانش به الوهیت علی اعتقاد داشتند. این نام به سبب وجود بینش انسانخدایی در دین یارسان توسط اعراب و مسلمانان به پیروان یارسان به اشتباه اطلاق شدهاست.
در عراق به پیروان یارسان کاکهای و یا صارلی گفته میشد. صارلیها که گروهی از یارسانیان ساکن موصل هستند، از شارزور به آنجا آمده و خان موصل از استرداد آنها جلوگیری کرده و آنها را صارلی یعنی از آن خود خطاب کردهاست.
علاوه بر این لفظ اهل حق نیز که توسط غیریارسانیان به پیروان این دین اطلاق میشود، در واقع از واژگان صوفیه است و به کسی اطلاق میشود که از مراحل شریعت و طریقت و معرفت گذر کرده و به بالاترین مرحلۀ سلوک یعنی حقیقت رسیدهاست. در واقع اهل حق عنوانی است که صوفیه به یارسان داده و منظور از آن قرار داشتن پیروان یارسان در مرحلۀ حقیقت است. به طور کلی تمام این نامها به پیروان این دین اطلاق میشود و نام خود دین یارسان یا دین یاری است.
تاریخچه
دربارهٔ تاریخچهٔ مسلک اهل حق بین محققان اختلاف نظر وجود دارد.
مکری مسلک اهل حق را یکی از رشتههای انشعابی و وابسته به مذهب تشیع میداند. او معتقد است این مسلک مجموعهای است از عقاید و آرای خاصی که از عهود سالفه وجود داشته و بعدها با ذخائر معنوی اسلام و اساطیر ایران قدیم و افکار فرق غالی که در مناطق غرب ایران پراکنده بودهاند، در هم آمیخته و در برخورد با حوادث، در زمانهای مختلف، اشکال گوناگونی به خود گرفتهاست. اما بر حسب سنت خود پیروان حقیقت، این طریقه دنبالهٔ نوعی احساس ژرف مذهبی است که سینه به سینه از سلف به خلف میرسیده و نیز دنبالهٔ همان اصولی بودهاست که شاه مردان حق علی بن ابیطالب به سلمان و به عدهای از یاران نزدیک خود آموختهاست.
صفیزاده در اینباره در دانشنامه نامآوران یارسان مینویسد: بنا به نامه سرانجام، این مسلک از روز ازل پی ریزی شدهاست. ولی از اسناد و مدارک خطی چنین برداشت میشود که این مسلک در قرن دوم هجری توسط بهلول کوفی و یارانش با استفاده از عقاید و ذخایر معنوی ایران مانند؛ آیین زردشتی و مانوی و بهرهگیری از دین اسلام و آیین مسیحی و کلیمی و افکار فرقههای غالی پس از اسلام پیریزی شدهاست؛ ولی صفیزاده خود معتقد است پیدایش مسلک اهل حق نوعی ایستادگی در برابر اعراب بودهاست.
مینورسکی مسلک اهل حق را مشتق شده از مذهب شیعه میداند که سرانجام منجر به تشکیل یک سیستم مذهبی مجزا شده و در اساس آن افراطگرایی شیعه قابل مشاهدهاست.
نورعلی الهی در کتاب برهانالحق، مسلک اهل حق را وابسته به مذهب شیعه اثنی عشری جعفری میداند.
خواجهالدین ریشه مسلک اهل حق را نامشخص دانسته و مینویسد: در کتب قدیمه مربوط به ادیان، مانند الفرق بین الفرق و ملل و نحل شهرستانی که از آثار قرن پنجم و ششم میباشند، نامی از این فرقه برده نشدهاست. همچنین پیروان این فرقه سعی میکردند اسرار خود را فاش نکنند و این امر سبب گردیده کسی از تاریخ پیدایش مرام اهل حق اطلاعی نداشته باشد. او معتقد است برخی از اعتقادات پیروان اهل حق که پایه و اساس مرام اهل حق را تشکیل میدهند، از نظر اسلام مطرود است و معتقد بودن به این گونه عقاید سبب جدایی مسلک اهل حق از اسلام گردیدهاست. او در ادامه میگوید: ولی پیروان اهل حق پیدایش مسلک خود را از عالم الست میدانند.
گروه دیگری از نویسندگان معتقدند گر چه اهل حق خود را مسلمان و شیعه میداند و مانند شیعیان به ائمه هدی اعتقاد دارند، ولی اساس مذهب آنها صرفاً اسلامی نیست. بلکه مرام آنها مجموعهای است از عقاید و تعالیمی که تحت تأثیر افکار زرتشتی، مسیحی، مانوی و کلیمی بودهاست. آنها نشانهٔ بارز تشیع در این مسلک را اعتقاد به وجود علی ابن ابیطالب میدانند، ولی معتقدند ایمان و اعتقاد پیروان اهل حق دربارهٔ علی ابن ابیطالب از حد متعارف خارج شده و به درجه غلو رسیدهاست.
از دیدگاه اسلام
یارسان از فرقههای اسلامی نیست. از دیدگاه برخی مراجع شیعه مانند آیت الله بهجت پیروان آیین یارسان کافر و نجس میباشند. از دیدگاه برخی دیگر از مراجع مانند آیت الله سیستانی و آیت الله صافی گلپایگانی این فرقه در هر حال «ضاله» هستند. برخی دیگر نیز مانند آیت الله مکارم شیرازی آنان را در صورتی پاک میداند که به شهادتین و نبوت باور داشته باشند.
بنابرآنچه گفته شد یارسان آمیختهای از آموزههای ادیان مختلف دارد و آثاری از مذاهب مانوی و یهود و مسیحیت در مذهب آنها به چشم میخوردواین خود یکی از دلایل انحراف این فرقه می توا ند باشد ، به دلیل آنکه در ادیانی که نام برده شد بعضی ادیان الهی نیستند ( مانوی ) و بعضی دیگر که الهی هستند در آنها انحرافات جدی وارد شده واین فرقه با استفاده و برداشت از آنها به انحراف کشیده شده ؛ البته همه گروههای اهل حق علیاللهی نیستند، مشرک هم نمیباشند. فقط علی را به مقام مظهریت و مشیتالله میشناسند ؛ اما بعضی از گروهها اهل حق ؛ علیاللهی هستند ، چون معتقد به الوهیت امام علی ـ علیه السّلام ـ هستند و عده ای دیگر از پیروان اهل حق به حلول روح و تناسخ معتقدند و این اعتقاد آنها را از اسلام جدا کردهاست. در این مورد میان پیروان اهل حق اختلاف نظر است. گروهی از آنها به حلول روح اعتقاد دارند نه به تناسخ.
از دیدگاه آنها ( علیاللهی ) نماز و روزه بر شیوه اسلامی کاملاً مردود است در کتب اهل حق«علی اللهی» درباره نماز کمتر سخن به میان آمده است و آنها پولی را که به عنوان نیاز و«سرانه دادن» می دهند، کافی از نماز می دانند و می گویند: ما نیاز می دهیم و آن نیاز غالباً یک گوسفند قربانی است. و باور دارند که اگر نیاز نباشد نماز بی سود است اگر نیاز دهی پس نماز بیهوده است.
روزه علی اللهیان در سال سه روز و سه شب طول می کشد و در روز سوم یعنی شب چهارم با آداب مخصوص روزة خود را می شکنند و با صرف«شام حق» افطار می کنند. و این شام به منزله جشنی است و آن را«جشن خاوند گار» می نامند و منشاء این قسم روزه، داستان سه روز گرسنه ماندن سلطان اسحاق و یارانش در«غار نور» می باشد.
این گروه همه چیز از خوردنیها و نوشیدنیها را حلال می دانند و هیچ چیز بر آنها حرام نیست، حتی گوشت خوک و شراب.
با توجه به عقاید فرقه اهل حق ( علی اللهی ) و براساس آموزههای دین اسلام. این فرقه کافر شناخته شده و رسمیت ندارد از این رو در انجام امور مربوط به مذهب و مرام خویش یا تبلیغ عقاید و اعتقادات خود آزادی ندارد و بسیاری از حقوق و امتیازاتی که در مورد سایر ادیان رسمی وجود دارد در مورد این فرقه وجود ندارد؛ به عنوان نمونه نمیتوانند دفاتر ازدواج و طلاق براساس تعالیم خودشان داشته باشند یا قواعد ارثی را غیر از قواعد رسمی کشور اجرا کنند یا مدرسه تأسیس نمایند و همچنین براساس ماده 14 قانون استخدام کشوری، از استخدام افراد این فرقه و امثال آن در دستگاههای دولتی جلوگیری میشود. حال آن که در این قبیل امور و احوال شخصیه و در تعلمیات دینی، ادیان رسمی آزاد هستند پیروان این کیش آداب و آیینهای خود را در خفا به جا میآوردند و در طول تاریخ از فعالیت در امور سیاسی پرهیز کردهاند.
گسترش در ایران
پیشینه پیروان این مسلک در استان کرمانشاه با قومیت کرد و لک میباشد ولی اقلیتی را از بین اقوام آذری، فارسی زبانان تشکیل میدهند.[27] جمعیت پیروان اهل حق در ایران در محدوده 2 میلیون برآورد میشود. گسترش مسلک یارسان در ایران به شرح زیر است:[26]1 . استان کرمانشاه ( شهرستان کرمانشاه و روستاهای گره بان، روستاهای منطقه عثمانوند و سان رستم، برخی از روستاهای توابع مایدشت، و روستاهای منطقه بیلوار به نامهای: میان دربند، بالا دربند، پشت دربند. بیشتر روستاهای کوزران سنجابی که حدود135 روستا میباشد و اکثریت قریب به اتفاق ساکنان خود کوزران پیرو مرام اهل حق میباشند. )
2 . بخشی از شهرستان اسلامآباد غرب و حومه آن ( سوران علیا و سفلی، چُنگُر، خسروآباد )
3 . شهرستان کرند غرب و توابع آن از عمدهترین مراکز اهل حق است.
علاوه بر شهر کرند ساکنان قریب به 120 روستای تابع دهستان گهواره به جز چند روستا که پیرو مذهب شافعی میباشند، اهل حق هستند. از روستاهای معروف منطقه کرند: حریر، سرمیل، سرخه لیزه، بیامد، بروند، قلعه زنجیر، گردکان گور، گورا جوبو توت شامی را میتوان نام برد. جمعیت اهل حق در منطقه کرند حدود50 هزار نفر تخمین زده میشود. علاوه بر این روستاهای بیونیش (بیونیژ) در حدود 15 روستا همگی اهل حق هستند که جزو کرند میباشند.
4 . سر پل ذهاب ( بیش از 20٪ سکنه این شهر پیرو مسلک اهل حق میباشند و حداقل 23 روستا از حومه آن نیز همین مسلک را دارند. )
از روستاهای معروف: پس پس، رشید عباس دول الیاس، جلالوند سفلی، بَلَوان و روستاهای قَرَه بُلاغ و روستاهای تابع دهستان بزمیر آباد را میتوان نام برد. روستاهای حومه شهر در شعاع مساحت ده کیلومتری شهر قرار دارند ولی روستاهای دهستان بزمیر آباد (پشت تنگ) بیش از چهل کیلومتر از شهر فاصله دارند.
5 . قصر شیرین ( گر چه هنوز همه سکنه شهر و روستاهای حومه قصر شیرین مورد تحقیق قرار نگرفتهاست ولی به نظر میرسد اکثریت مردم آن بر مرام اهل حق میباشند. )
6 . صحنه (کرمانشاه) و دینور ( اکثریت مردم صحنه پیرو مذهب اهل حق هستند و بسیاری از روستاهای حومه آن همین مرام را دارند. جمعیت اهل حق در بخش دینور نیز قابل توجهاست. )
7 . کنگاور و اسدآباد (جمعیت اهل حق در روستاهایی از کنگاور و اسدآباد نیز قابل توجهاست.)
8 . استان لرستان ( در قسمتهایی از نواحی تابعه استان لرستان نیز فرقه اهل حق به طور پراکنده سکونت دارند. از جمله این مناطق که عموماً روستایی هستند بلوران واقع در جاده اسلامآباد غرب، پل دختر و نیز حومه گراب و روستاهایی از توابع نورآباد و کوهدشت، قسمتهایی از بوالوفا و بخشی از طایفه ذوالنور اهل حق هستند. )
9 . استان آذربایجان شرقی ( در بخش ایلخچی از قصبات معروف تبریز (شهری کنار دریاچه ارومیه) عدهای از طرفداران «فرقه اهل حق» سکونت دارند. طبق تحقیقات به عمل آمده اهل حقهای این ناحیه معروف به گوران هستندکه به نظر میرسد از منطقه گوران به مرکزیت گهواره (کرند غرب) در استان کرمانشاه در گذشتههای دور به این سمت مهاجرت کرده باشند. همچنین یکی از روستاهای نزدیک مراغه نیز از گوران (جوران)ها هستند. )
10 . تهران و البرز ( در هشتگرد، رودهن، بومهن و خود تهران، ساوجبلاغ و جمعیت زیادی از پیروان یارسان زندگی میکنند.)
11 . مازندران ( بخشی از مردم کلاردشت، کجور و روستاهای پول و فیروزکلا از توابع کجور، یارسان هستند.)
12 . استان زنجان و همدان ( در شهرستانهای همدان، اسدآباد و قسمتهایی از توابع آوج و رزن حد فاصل همدان و زنجان کم و بیش جمعیت اهل حق به صورت پراکنده سکونت دارند. )
13 . استان کرمان ( در استان کرمان، در شهرستان بردسیر و شهرستان سیرجان گروههایی از پیروان یارسان زندگی میکنند. منسجمترین گروه باقیمانده از یارسانیها در این ناحیه در روستای سوخته چال زندگی میکند. همچنین مکانهای مقدسی مانند زیارتگاه چهل تن در کوه چهل تن یا بقعهٔ سه تن یا پیر برحق (پیر جارسوز) در این ناحیه زیارتگاه پیروان یارسان است. )
منابع
«نگاهی به آئین یارسان یا اهل حق». بیبیسی فارسی، 27 نوامبر 2011–06 آذر 1390. بازبینیشده در 4 اکتبر 2012.
میرحسینی، زیبا. 1996، اعتقادات، آیینها و فرهنگ در میان اهل حق، در فرهنگ و هویت کُردی، کرینبرک، فیلیپ، و آلیسون، کریستین، لندن، زد، ص 134–111.
مردانی، محمد، سیری کوتاه در مرام اهل حق، ص 3
طاهری، طیب، تاریخ و فلسفۀ سرانجام: فرهنگ یارسان و شرحی بر نحلههای فکری و اعتقادی در کرستان، کردستان عراق: اربیل، چاپ یکم: 2009؛ ص 119-117.
نعمتالله جیحونآبادی، شاهنامه حقیقت، 1363، مکری، مقدمه
صدیق صفیزاده، دانشنامه نامآوران یارسان، 1376
مینورسکی، سه گفتار تحقیقی در آیین اهل حق، 1378، ص 38
نورعلی الهی، برهانالحق، 1373، ص 10
سید محمد علی خواجهالدین، سرسپردگان، 1349، ص 1 و 12
تحفه ناصری در تاریخ و جغرافیای کردستان، میرزا شکرالله سنندجی، با تصحیح حشمتالله طبیبی، 1366، مقدمه، ص چهل و یک
صفیزاده، اهل حق، 1387، ص 21
نورعلی الهی، برهانالحق، 1373، ص 45
صفیزاده، اهل حق، ص 25
برهان الحق، ص 49 و 333
حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، سید محمد هاشمی، نشر دادگستر، 1378، صص 193–183
«خودسوزی یکی دیگر از پیروان یارسان، اینبار در میدان بهارستان». بیبیسی فارسی، 27 ژوئیه 2013. بازبینیشده در 28 ژوئیه 2013.
«اقدام به خودسوزی فردی در نزدیکی ساختمان مجلس». ایسنا، شنبه 5 مرداد 1392.
Z. Mir-Hosseini, Inner Truth and Outer History: The Two Worlds of the Ahl-e Haqq of Kurdistan, International Journal of Middle East Studies, Vol.26, 1994, p.267-268
محمد تقی, بهجت. مرکز تنظیم و نشر آثار آیت الله بهجت http://v0.bahjat.ir/index.php/ahkam/esteftahat/213-7.html. Missing or empty |title= (help)
دائرةالمعارف تشیع، ج دوم، ص 610
نیکنژاد، گنجینه یاری، ص 103
دائرةالمعارف تشیع، ص 613
دائرةالمعارف تشیع، ج دوم، ص 613
الهی، برهان الحق، ص 255
طبیبی، تحفه ناصری، مقدمه، چهل و دو
گ. مرادی، نگاهی به تاریخ و فلسفهٔ اهل حق (یارسان)، هایدلبرگ، ج دوم
«Ahl-e Haqq». دانشنامه لوک لکس. بازبینیشده در 16 سپتامبر 2013.
مجلۀ بخارا: فریدون آدمیت و اندیشههای میرزا آقاخان کرمانی، دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی، در یادنامه دکتر فریدون آدمیت؛ بازدید در 31 ژوئیه 2015.
خواجه الدین، سیدمحمدعلی؛ سرسپردگان، تبریز: چاپخانهٔ خورشید، 13499، ص 5–104.
گ. مرادی، نگاهی به تاریخ و فلسفهٔ اهل حق (یارسان)، هایدلبرگ
خواجهالدین، سرسپردگان، ص 51
آزادی، علی محمد، آشنایی با عقاید و آداب و رسوم دینی اهل حق در استان کرمانشاه، کرمانشاه: مؤسسهٔ فرهنگی، هنری و سینمایی کوثر، چاپ دوم: 1382، ص 169.
صفیزاده، دانشنامه نام آوران یارسان، ص 104
الهی، برهانالحق، ص 73
آزادی، علی محمد، آشنایی با عقاید و آداب و رسوم دینی اهل حق در استان کرمانشاه، کرمانشاه: مؤسسهٔ فرهنگی، هنری و سینمایی کوثر، چاپ دوم: 1382، ص 181–169.
آزادی، علی محمد، آشنایی با عقاید و آداب و رسوم دینی اهل حق در استان کرمانشاه، کرمانشاه: مؤسسهٔ فرهنگی، هنری و سینمایی کوثر، چاپ دوم: 1382، ص 170.
سید کاظم نیک نژاد، گنجینه یاری نسخه خطی، ص 12
صفیزاده، دانشنامه نام آوران یارسان، ص 25
خبرگزاری یاری یارسان: سبیل یکی از اصول دین یاری؛ بازدید در 9 ژانویه 2015.
سرانجام، پژوهش و نوشته از طیب طاهری، ویراستار کلامها استاد سروش و جمعی از سادات یارسان، عراق، سلیمانیه: انستیتو فرهنگی کُرد، چاپ اول 2007، ص885.
صفیزاده، نامه سرانجام، 1375، مقدمه، ص 11 و 13
صفیزاده، نامه سرانجام، ص 20
ژان دورینگ، موسیقی و عرفان، 1382، ص 48
مینورسکی، دائرةالمعارف اسلامی، ص 472
افضلی ابراهیمی، دائرةالمعارف تشیع، ج سوم، ص 659
الهی، برهانالحق، ص 27
صفیزاده، اهل حق، ص 42
افضلی ابراهیمی، دائرةالمعارف تشیع، ج سوم، ص 661
خواجهالدین، سرسپردگان، ص 48
مینورسکی، سه گفتار تحقیقی در آیین اهل حق، ص 45
مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، ص87
برهان الحق، نورعلی الهی.
برهان الحق، نورعلی الهی
صفیزاده، دانشنامه نام آوران یارسان
الهی، برهانالحق، ص 22
الهی، برهانالحق، ص 172
مجیدالقاضی، مجموعه آیین و اندرز و رمز یاری، 1359، ص 7
ژان دورینگ، موسیقی و عرفان، ص 38
صفیزاده، اهل حق، 22
خواجهالدین، سرسپردگان، 12
افضلی ابراهیمی، دائرةالمعارف تشیع، ج سوم، ص 660
دائرةالمعارف تشیع، جلد دوم، 1386، ص
مذهب اهل حق