کلمه هو
به نام خداسلامعلت استفاده از کلمه هو چیست که بیشتر کسانی که مشرب عرفانی و صوفیانه دارند از آن زیاد استفاده می کنند و حتی در مطالبی که می نویسند به جای بسم الله الرحمن الرحیم از کلمه هو استفاده می کنند و در آخر مطلبشان هم باز از کلمه هو استفاده می کنند . آیا استفاده از کلمه هو فواید خاصی دارد؟با تشکر
پاسخ کوتاه:
۱. کلمه «هو» در لغت به معنای «او» است که به سوم شخص فرد اطلاق می شود. ۲. کلمه «هو» در اصطلاح عرفانی عبارت است از: « مقام ذات خداوند که شامل همه کمالات وجودی است، عرفا ذات را غیب الغیوب می نامند. علامه طباطبایی در ذیل آیه ۲۵۵ سوره بقره می فرمایند: « در معنای جمله « الله لا اله الا هو»، ضمیر هو به الله برمی گردد که گفتیم ذات شامل همه کمالات است لکن چون در اثر کثرت استعمال، نام خدای تعالی شده، تنها بر ذات دلالت می کند.»(تفسیر المیزان، علامه محمد حسین طباطبایی، ج۲، ص۵۰۱، دفتر انتشارات اسلامی؛ قم)
در رابطه با این تعبیر توجه به چند نکته لازم است : 1. کلمه «هو» در لغت به معنای «او» است که به سوم شخص فرد اطلاق می شود. 2. کلمه «هو» در اصطلاح عرفانی عبارت است از: « مقام ذات خداوند که شامل همه کمالات وجودی است، عرفا ذات را غیب الغیوب می نامند. علامه طباطبایی در ذیل آیه 255 سوره بقره می فرمایند: « در معنای جمله « الله لا اله الا هو»، ضمیر هو به الله برمی گردد که گفتیم ذات شامل همه کمالات است لکن چون در اثر کثرت استعمال، نام خدای تعالی شده، تنها بر ذات دلالت می کند.»(تفسیر المیزان، علامه محمد حسین طباطبایی، ج2، ص501، دفتر انتشارات اسلامی؛ قم)3. نکته شایان ذکر این است که معارف بلند عرفانی را باید از باورها و عملکرد صوفیه و فرقه های دراویش تفکیک کرد. بسیاری از کسانی که لفظ « هو» را به کار می برند صرفا لقلقه زبان است و بویی از معنای ژرف آن نبرده اند و معرفت کافی نسبت به آن ندارند.4. انجام کارهای عجیب و غریب توسط گروههای اشاره شده چون خوردن شیشه و … محصول پرورش توانایی ها و مهارتهایی در خودشان است. آنها با تمرین و انجام برخی از ریاضت ها به چنین مهارت هایی دست می یابند و هیچ ارتباط خاصی با گفتن ذکر کلمه هو ندارد و با اموری چون کرامات اولیای خدا و معجزه امامان و پیامبران تفاوت ماهوی دارد. شاهد بر این مطلب این است که بسیاری از دیگر فرقه های صوفیه هستند که این اذکار را مرتب بر زبان تکرار می کنند ولی فاقد چنین مهارت ها و توانایی هایی هستند. در ضمن بسیاری از این کارها برخلاف عقل، شریعت و دین است و خداوند از انجام آنها نهی فرموده است چرا که مسیر زندگی را به جای حرکت به سوی تعالی در جهت انحطاط سوق می دهد و به نوعی سرگرمی باطلی گرفتار می سازد.
5. این ذکری است که گروههایی از دراویش و جهله ی صوفیّه می گویند ؛ و منظورشان این است که هو همان علی علیه السلام است. و منظورشان از هو نیز همان هو است که در آیه ی « قل هو الله احد» آمده است یا در آیه « اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ ». امّا عارفان حقیقی از به کار بردن چنین اذکار شیطان ساخته ای مبرّا هستند. صدر عارفان زمان، حضرت آیة الله بهجت بودند که ما از زبان شریفشان جز اذکار صادره از جانب خدا و اهل بیت علیهم السلام چیزی نشنیدیم. دیگر عارفان نامدار همچون آقا سیّد علی قاضی، سیّد بن طاووس، سیّد بحر العلوم، علّامه طباطبایی، آیة الله بهاالدینی، ملاحسینقلی همدانی، آیة الله انصاری همدانی، آیة الله نخودکی و … نیز مبرّا بودند از استعمال چنین اذکاری.
این ذکر با آن مبنای فکری که استعمال کنندگان این ذکر( دراویش ) دارند، یقیناً شرک آلود، و حدّ اقلّش، بدعت است. لذا حتّی اگر کسی چنین ذکری را به این معنا که اینان استعمال می کنند هم استعمال نکند، باز استعمالش حرام است. چون ترویج باطل محسوب می شود.
کلمه هو