دین و اندیشه

بررسی تأثیرات سید جمال الدین در انقلاب و تحولات ایران

پرسش و پاسخ

بررسی تأثیرات سید جمال الدین در انقلاب و تحولات ایران




582_0.jpg


  یکی از چهره‌هایی که در تاریخ معاصر مطرح است و تأثیرگذار هم بوده است – هرچند میزان تأثیرگذاری او محل بحث است – سید جمال الدین اسدآبادی است که هرگاه تحلیل ما در مورد او و شخصیتش مشخص شود، می‌تواند در سایر تحلیل‌ها در مورد وقایع و مسائل اثرگذار باشد.


سید جمال الدین اسدآبادی در این بحث از آن جهت مطرح می‌شود که بر آن بحث بازنگری و بازنگاری تأکیدی شده باشد، چرا که رگه‌هایی از این جریان در دوره مشروطه، بحث کودتا و حتی انقلاب اسلامی هست.


سید جمال شخصیتی تأثیرگذار در جهان اسلام است که ویژگی‌ها و برجستگی‌هایی هم دارد از آن جمله اینکه دغدغه اصلی او مقابله با استعمار و بازیابی مجد و عظمت اسلام و مسلمین و جهان اسلام بود، برخلاف آن نگاهی که برخی از نویسندگان دوره پهلوی در مورد او ارائه می کنند به گونه‌ای که انسان تصور می کند با یک جاسوس مواجه است. در هر حال سید جمال چنین دغدغه‌هایی را داشت و باید حساب او را از خیلی جریاناتی که قصد آنها همسویی و همراهی با استعمار برای تسخیر جهان اسلام بوده است، جدا کرد. قطعا سید جمال را نمی‌توان در ردیف امثال میرزا ملکم خان و میرزا‌حسین‌خان سپهسالار قرار داد هر چند در بعضی جاها اینها به هم نزدیک می شوند از این جهت که اکثر جریانات روشنفکری ، نسب خود را به سید جمال می‌رسانند به عنوان نمونه کسروی که در عنادورزی با روحانیت و اسلام در تاریخ نگارهای آن دورة خودش شهرت دارد، می گوید که آغاز بیداری از سید جمال الدین اسدآبادی بوده است. آن نقطه‌ای که اینها را به هم می‌رساند نوعی تجددگرایی است که در آرای سید جمال به چشم می‌خورد و شاید بتوان گفت این تجددگرایی در جریان دینی در کشور ما با سید جمال آغاز می‌شود و ضمن نفی استعمار – که ویژگی سید جمال در دوران مبارزاتی اوست – و تلاش برای استقلال سرزمین‌های اسلامی و رهایی آنها از شر استعمار روس، انگلیس و … معتقد است راهی که باید برای احیای مجد و عظمت اسلام و جهان اسلام پیموده شود همین تجدد است و این شاید بزرگترین اشتباه سید جمال است.


اشتباهات تاکتیکی سید جمال الدین اسدآبادی:


یکی از اشتباهات او همان بود که گفته شد مبنی بر اینکه وی راه نجات جهان اسلام و احیای مجد و عظمت اسلام را تجدد می‌دانست. اشتباه دیگر او رویکرد او بود به اینکه از هر وسیله‌ای برای رسیدن به هدفش استفاده می‌کرد و به همین جهت پای او به مجامع ماسونی باز شد، به سمت همکاری با دربار عثمانی میل پیدا کرد و … اشتباهات فراوان دیگر که شرایط و فضای امروزی شاید اقتضا نکند بیشتر از این که گفته شد، راجع به وی صحبت شود هر چند در خصوص آنچه که گفته شد تقریباً بر اساس اسناد و مدارکی که به سید جمال مربوط است محرز است. جملة معروفی که از سید جمال مطرح است که” به غرب رفتم اسلام را دیدم ولی مسلمان ندیدم و به شرق آمدم مسلمان دیدم ولی اسلام ندیدم” برداشت ناقص و غلط وی هم از اسلام و هم از تجدد است. آن چیزی که در غرب به عنوان تجدد و مدرنیسم بروز پیدا کرد هیچ ربطی به اسلام ندارد ولی سیدجمال بر این باور است که اینگونه نیست بلکه غرب، دستاوردهای اسلام را گرفت و به آنها عمل کرد ولی مسلمانان به آن عمل نکرده و نمی کنند. این بزرگترین اشتباهی است که از سوی وی رخ داد و بقیه هم از این اشتباه مصون نماندند. البته شاید غربی ها از تجربة اسلام و مسلمین استفاده کردند و ما امروز از تجربة آنها بهره می بریم ولی قطعاً خروجی آنها به عنوان مدرنیسم نه تنها با اسلام بلکه با هر دین وحیانی در تضاد است.


قطعاً سیدجمال در انقلاب اسلامی تأثیر چندانی نداشته و تأثیرش در همین حد است که یک روحانی اهل مبارزه است و با حکومت های استبدادی و استعمارگر درگیر می‌شود، البته تفکرات نویی هم داشته است. به نظر می‌رسد نگاه شهید مطهری به وی نیز از همین جنس و منظر است.


مراجع شیعه نسبت به وی بسیار بدبین هستند، یعنی حتی این خوش‌بینی هم که امثال شهید مطهری و… دارند، نداشته بلکه به او بدبین بوده و حداقل تأثیر افکار سیدجمال را مخرب می‌دانند به عنوان مثال امام خمینی (ره) نه تنها نسبتی با سیدجمال و روش های او ندارند بلکه به شدت مخالف هم هستند. مرحوم میرزای شیرازی هم که تقریباً سیدجمال، عصر ایشان را درک کرده است کاملاً با سیدجمال زاویه داشت و نه پیشنهادهای سیدجمال را به نفع ایران و تشیع می‌دانست و نه اصلا رابطه‌ای با او برقرار کرد.


دکتر موسی فقیه حقانی، پژوهشگاه فرهنگ

و معارف اسلامی- قم، جلسه نشست گفتگوهای نوین پژوهشی، پنج شنبه 7/11/95

بررسی تأثیرات سید جمال الدین در انقلاب و تحولات ایران

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا