نارضایتی از زندگی
میخواستم بپرسم اگر انسان در زندگی دنیوی خود جهت کسب افتخارات دنیوی تلاش بکند ولی کافی نباشد و موجب شود از چیزهایی نظیر تشکیل خانواده و به دست آوردن مال و ثروت و مدارک تحصیلی غیر دینی (مثلا لیسانس و …) باز بماند؛ آیا از چشم خدا می افتد؟ اگر نرسیدن به این موفقیت های دنیوی ناشی از عدم تلاش کافی این شخص باشد آیا احساس غم و اندوه او نسبت به زندگی غیر معقول است؟ ناراضی بودن این شخص از زندگی مساوی است با ناراضی بودن از قضای الهی؟ چگونه میتوانم بفهمم قضای الهی چه بوده؟با تشکر
اگر انسان در زندگی دنیوی خود جهت کسب منافع دنیوی تلاشش کافی نباشد و موجب شود از چیزهایی نظیر تشکیل خانواده و به دست آوردن مال و ثروت و مدارک تحصیلی غیر دینی باز بماند؛ اگر نرسیدن به این موفقیت های دنیوی ناشی از عدم تلاش کافی این شخص باشد احساس غم و اندوه او نسبت به زندگی دور از ذهن نیست. اینکه بدانید هدفتان در زندگی چیست، خود باعث رسیدن هر چه سریعتر شما به موفقیت می شود. برای شناخت اهداف نیاز به تمرکز و تفکر است، چون اهداف، زندگی سازند. تصمیمگیری، نقش بسیار موثری در رسیدن به هدف و موفقیت در آن دارد. مطالعه نیز امری بسیار مهم است چون مطالعه پل ارتباطی انسانهاست و از همه مهمتر مشاوره، اینکه ما به چه کسانی مشورت کنیم نیز امر بسیار مهمی است. مشورت با انسانهای خوشبین و خبره و مثبتاندیش، گامی بزرگ در راه رسیدن به هدف و موفقیت در آن است. یادتان باشد که هدف سالم باید مفید و رفاه ساز باشد. با اصرار دیگران نباشد، رقابت و چشم هم چشمی نباشد. بنابراین بهتر است که اهداف خود را روی کاغذ بنویسید و از خود بیپرسید: آیا من به این هدفها علاقمندم؟ آیا استعداد لازم را در این زمینه دارم؟ آیا وقت و فرصت و امکانات کافی دارم؟ برای تصمیمگیری در هدف و انتخاب مسیر آینده تضاد نداشته باشید، یکدله باشید و دنبال کارهای متعدد نباشید. برای موفقیت بیشتر در هدف، پشتکار و اعتماد به نفس داشته باشید. هدفی را انتخاب کنید که به آن بیشتر علاقمند بوده و امید بیشتری به موفقیتش دارید. وقتی میخواهی برای زندگیات هدفی معین کنی، هرگز نگو که میخواهی صاحب «چیزی» شوی؛ مثلاً نگو که میخواهی «یک ماشین داشته باشی»، «یک خانه داشته باشی»، «درآمد خوبی داشته باشی» و غیره. هیچ کدام از اینها برای شادمانی و موفقیت تو «کافی» نخواهند بود. به جای آن آرزو کن که صاحب «مهارتی» شوی، مهارتی که از طریق آن بتوانی «چیزی درست کنی» یا «خدمتی به دیگران ارائه کنی». به انگشتهایت نگاه کن. از آنها بپرس چه مهارتهایی دارند؟ چه چیزی میتوانند درست کنند؟ چه چیزی به آنها یاد دادهای؟ آیا تا به حال مثل موجودی سرگردان تنها غرایز خود را دنبال کردهای؟ آیا تمام مهارتهای تو محدود به مهارتهای حیوانی نظیر خوردن و خوابیدن میشوند؟ تا به حال چه چیزی با دستهای خود ساختهای؟ تا به حال به عنوان یک انسان چیزی به مجموعهی آثاری که توسط انسانها خلق شده اضافه کردهای؟ به عنوان یک انسان چه خدمتی به دیگران، طبیعت، یا حیوانات کردهای؟ آیا در اثر تلاشهای تو چیزی به دانش و آگاهی بشری اضافه شده است؟ آیا قرار است اضافه شود؟ آیا در اثر تلاشهای تو مردم احساس امنیت بیشتری میکنند؟ آیا در اثر تلاشهای تو مردم گرسنه نمیمانند؟ آیا در اثر تلاشهای تو مردم امیدوارتر میشوند؟ شادمانتر میشوند؟ مهربانتر میشوند؟ بخشندهتر میشوند؟ آزادتر زندگی میکنند؟ باسوادتر میشوند؟ آیا در اثر تلاشهای تو بچههای کمتری میمیرند؟ آیا در اثر تلاشهای تو پیرمردان و پیرزنان امیدوارتر زندگی میکنند؟ اینها تنها بخشی از سؤالاتی است که جواب آنها نشان میدهد که میزان بلوغ تو به عنوان یک «انسان» که تنها یک بار فرصت زندگی در کره زمین را پیدا کردهای چقدر بوده است. پس در تنهایی خویش به این سؤالات بیندیش و برای آنها پاسخی پیدا کن و حرکت خویش را آغاز نما. شما در ابتدای جوانی قرار داری و فرصتهای طلایی بسیاری روبهروی توست که میتوانید با استفاده از آنها مهارتها و هنرهای زیادی را بیاموزی و به استفاده از آنها به بشیریت خدمت کنی. اگر به درس و دانشگاه علاقهمندی از شکست هراسی نداشته باش، بلکه با جدیت بیشتر تلاش کن تا در سال آینده رتبه خوبی را در کنکور کسب کنی و اگر به درس علاقه نداری، ببین به چه حرفه و هنری علاقهمندی همان را دنبال کن. از شاگردی شروع کن تا یواش یواش استاد شوی و بتوانی روی پای خویش بیایستی. با حلوا حلوا کردن، دهان هیچگاه شیرین نمیشود؛ باید قدمی برداری، حرکتی بکنی و از کارهای کوچک آغاز کنی تا با تقویت اعتماد به نفسی که در سایه موفقیت در کارهای کوچک پیدا میکنی بتوانی جسارت انجام کارهای بزرگ را پیدا کنی و در آنها نیز موفق گردی. اگر به تنهایی نمیتوانید اهداف زندگیتان را به درستی ترسیم کنید با مراجعه به مراکز مشاوره ای و خدمات روانشناختی معتبر از مشاوران و روانشناسان باتجربه کمک بگیرید و با استعدادیابی و ترسیم اهداف زندگی، مسیر زندگی آیندهتان را مشخص کنید.*دلایل احساس نارضایتی در زندگی چیست:حتما برای شما هم پیش آمده که در میان خانواده یا دوستان خود افرادی را می بینید که همیشه و در هر حال از شرایط خود ناراضی هستند و یک احساس نارضایتی دائمی همواره با آن هاست. جالب تر آن است که وقتی به شرایط مالی و اقتصادی آن ها خوب دقت می کنی، می بینی که از این لحاظ کمترین مشکل را نسبت به بقیه افراد دارند. ماجرای احساس فقر دائمی و نارضایتی همیشگی از اوضاع زندگی، قصه ای است که سال هاست گریبان گیر ایرانی ها شده و گویی با افزایش رفاه و بهبود شرایط نیز اوضاع برای آنها تغییری نمی کند. این موضوع همان علت گفتگوی ما با دکتر جلال الدین یونسی روان شناس و استاد دانشگاه است که در ادامه می خوانید.
نارضایتی از زندگی را در چهره و مکالمات بسیاری از افراد در جامعه به وضوح میتوان مشاهده نمود گله و شکایت مداوم از اوضاع و شرایط اعم از اجتماعی، اقتصادی، شغلی و زندگی شخصی همراه با صورتهای افسرده و دلزده انسانهای بسیاری که حتی حوصله همصحبتی با یکدیگر را ندارند و ترجیح میدهند در تنهایی خود فرو روند و یا افرادی که مدام با خود و دنیای اطرافشان در جنگ بوده و ابراز ناراحتی میکنند که چرا؟ چرا من در جایی که میخواهم نیستم؟ چرا خانهای را که میخواهم ندارم؟ چرا در رشتهای درس میخوانم که دوست ندارم؟ چرا شغلم آزارم میدهد؟ و مهمتر از همه چرا من خوشحال و شاد نیستم عده بسیاری فارغ ازدغدغههای عامه مردم در رفاه کامل زندگی میکنند ولی برخی از آنان نیز بسیاری از این چراها را هر روز برای خود مطرح میکنند.
این همه نارضایتی از کجا میآید؟ شاید شما منشاء آن را، نداشتن شانس می دانید و فکر می کنید، شانس حتی آدرس خانه شما را نمی داند. اما غافلید از این موضوع که به دلیل رفتارهایتان، منفی نگری آدرس خانه شما را، خوب می شناسد و هر روز به سراغ تان می آید.
معمولا آدمهای ناراضی چند دلیل عمده در ذهنشان دارند و متأسفانه باید گفت اگر درمان نشوند، این امر درخت پربار زندگی شان را خشک می کند.
دو روانشناس آمریکایی در تحقیقات خود کشف کردند که انسانها نزدیک به 47 درصد از زمان بیداری خود را به چیزی غیر از آن کاری که در حال انجام آن هستند فکر می کنند.
به گزارش مهر، آموزه های فلسفه سنتی و مذهبی نشان می دهد که خوشبختی می تواند با زندگی کردن در لحظه پیدا شود به طوریکه بسیاری از بزرگان دین اسلام نیز تاکید کرده اند که “فرزند زمان حال خود باشید” و یا “در زمان حال زندگی کنید”.
اکنون دو روانشناس دانشگاه هاروارد به نامهای “متیو کیلینگزورث” و “دنیل تی. گیلبرت” در تحقیقاتی نشان دادند که حق با این فلسفه سنتی است.درحقیقت این محققان دریافتند که انسانها 9/46 درصد از زمان بیداری خود را به چیزی متفاوت از کاری که انجام می دهند فکر می کنند و به دلیل این “پرسه زنی ذهن” افراد به شدت احساس نارضایتی می کنند.
**10 تمرین برای ایجاد شوق،شادی و هیجان در زندگی:
این دو روانشناس اظهار داشتند: “ذهن انسان سرگردان است و یک ذهن سرگردان، بدبخت است.”
برخلاف حیوانات، انسانها می توانند زمان بسیاری را به فکر کردن درباره چیزی بگذرانند که در اطراف آنها وجود ندارد.این فکر کردن می تواند درمورد حوادثی باشد که در گذشته رخ داده اند و یا حوادثی که می توانند در آینده اتفاق بیفتند و یا هرگز رخ ندهند حتی در برخی از این افراد، پرسی زنی ذهن آنچنان توسعه یافته است که به نظر می رسد یک حالت پیش فرض در مغز آنها باشد.
این دانشمندان به منظور ردیابی این رفتار، برای تلفن همراه “آی- فن” یک نرم افراز را توسعه دادند که به صورت تصادفی با دو هزار و 250 داوطلب تماس می گرفت و از آنها می پرسید که در آن لحظه چقدر احساس خوشبختی می کنند، مشغول انجام چه کاری هستند، آیا مشغول فکر کردن به کاری هستند که در آن لحظه انجام می دهند و یا به یک چیز مورد علاقه، یا ناخوشایند یا خنثی فکر می کنند.داوطلبان می توانستند بین 22 فعالیت با ویژگیهای کلی مثل راه رفتن، خوردن، خرید کردن، تماشای تلویزیون و … یکی را انتخاب کنند.
نتایج این بررسی ها نشان داد که ذهن مصاحبه شوندگان به طور متوسط 9/46 درصد از دفعات تماس نرم افزار را مشغول پرسه زنی در افکار متفاوت بود و این پرسه زنی ذهن هرگز به زیر 30 درصد نرسید.براساس گزارش ساینس، این محققان در این خصوص توضیح دادند: “پرسه زنی ذهن در طول تمام فعالیتها موجب می شود زندگی ما بسیار ناخوشایند باشد.”
این تحقیقات همچنین نشان داد افراد زمانی احساس خوشبختی می کنند که مشغول انجام تمرینات فیزیکی و یا گفتگو هستند درحالیکه زمانی که استراحت می کنند، در زمان کار و زمانی که در خانه از رایانه استفاده می کنند بسیار ناراضی و ناخرسند هستند.
علائم عدم رضایت از زندگی کدام است؟
بیتفاوتی، احساس افت عملکرد و گاهی اضطراب به صورت دائمی موجب نارضایتی فرد از زندگی میشود.
همچنین افرادی که هدف مشخصی در زندگی ندارند یا علایق و استعدادهای خود را پیگیری نمیکنند، دچار عدم رضایت از زندگی و در نهایت افسردگی میشوند.
برخی افراد دیدگاه مشخصی در زندگی ندارند و نداشتن عقیده و انتخاب مسیری مشخص برای زندگی منجر به عدم رضایت از زندگی میشود.
* عدم رضایت از زندگی میتواند ناشی از ناخودآگاه باشد
همچنین گاهی عدم رضایت از زندگی مربوط به ناخودآگاه فرد است. برخی براساس ناخودآگاه خود با موفق شدن مشکل دارند زیرا موفقیت برای فرد، مسئولیت به همراه دارد، بنابراین آنها ترجیح میدهند در مسیری قرار گیرند که آسانتر است.
این افراد در درازمدت به دلیل در جا زدن و عدم رشد تواناییهای مغز، دچار اضطراب و بیانگیزگی میشوند، همانطور که جسم رشد پیدا میکند مغز نیز در طول زمان نیاز به رشد دارد و این رشد ناشی از پیگیری نگرش و مسیری مشخص از سوی فرد است. وقتی فرد رشد نمیکند، به دلیل تکراری شدن و عدم حل مسائل جدید، احساس ناتوانی در گذران زندگی میکند.
* آیا عدم رضایت از زندگی ژنتیکی است؟
باید از این افراد شرححال دقیق گرفته شده و علل بیرونی و درونی بررسی شود؛ گاهی مشکلات روانشناختی ناشی از مسائل ژنتیکی است، همچنین رویکرد فرد به مسئله و هیجان او نیاز به بررسی دارد.
درمانهای دارویی و رواندرمانی در بهبودی این افراد مؤثر است. در موارد متوسط تا شدید، درمان دارویی بسیار کمککننده است.
* سبک زندگی و میزان رضایت از زندگی
افراد باید به این دیدگاه برسند که برای زندگی سالم باید ذهن رو به رشدی داشته باشند، بنابراین هر چند وقت یکبار خود را ارزیابی کنند و به خود روحیه بدهند، همچنین پیگیری
علایق و استعدادها و واقف شدن به اینکه سلامت روان منوط به داشتن سلامت جسمانی، اجتماعی و رشد معنوی است، میتواند در سلامت آنها و رضایت از زندگی مؤثر باشد.
پایبندی به رشد ذهنی باید در بین افراد رواج پیدا کند و به آن اهمیت و اولویت دهند. افرادی که به این عامل توجه میکنند، درنهایت به حس رضایت از زندگی دست مییابند.
**راه هایی برای ترک احساس نارضایتی
-شناسایی دقیق زمان ابراز نارضایتی: برای حل مشکل باید دقیقاً از زمان دقیق بروز نارضایتیها آگاه باشیم. حتی جزئیترین دغدغهها را نیز باید مشخص کرده و از زمان بروز واکنش منفی در مورد آن مطلع باشیم. آگاهی دقیق از تعداد دفعات ابراز نارضایتی، انگیزهی بیشتری برای برطرف کردن آن به ما میدهد.
-تبدیل مسائل آزاردهنده به نکات مثبت:
در هرلحظهای که مشکلات و مسائل آزاردهنده به ذهن شما خطور میکند، فوراً با تمرکز بر نکات مثبت و شادیبخش افکار خود را منحرف کنید. در این مرحله نیز تعداد دفعاتی که مجبور شدهاید با تکیه بر افکار مثبت، مسائل ناخوشایند را از ذهن خارج کنید، دقیقاً به خاطر داشته باشید زیرا تنها راه برای مؤثر بودن این راهکار، ثبت این اعداد و سعی در کاهش آن است.
مقاله مرتبط:خودباوری و راه های تقویت آن
شناسایی ماهیت مسائل ناخوشایند: شناسایی دقیق علت نارضایتی بسیار مهم است. ممکن است راهی عملی برای حل کامل مشکل وجود داشته باشد و دیگر نیازی به مدیریت و کنترل عوارض آن نداشته باشید. بهعنوانمثال اگر بیدار شدن در صبح باعث بروز نارضایتی میشود، ممکن است علت کمخوابی باشد و خوابیدن بهموقع و کافی طبیعتاً علت اصلی ناراحتی را برطرف خواهد کرد و دیگر دلیلی برای ابراز آن وجود نخواهد داشت.
دوری کردن از افراد منفیباف:
این افراد به معنای واقعی همهی انرژی مثبت شمارا گرفته و موجی از نارضایتی، نگرانی و ناخشنودی با خود به همراه میآورند. معاشرت با این افراد به معنای استقبال از احساسات منفی و بروز شرایط ناخوشایند است.
استفاده از کلمات امیدبخش و مثبت:
کلماتی مثل اگر و اما زمینهساز نارضایتی هستند و بیشتر توسط افرادی به کار میروند که کنترلی بر زندگی خود ندارند. با به کار بردن این نوع کلمات خود را برای توجیه و پذیرش مسائل ناخوشایند آماده میکنید و دیگر هیچ تلاشی برای تغییر شرایط نخواهید کرد.
افراد خوشبخت همیشه امیدوار هستند و سعی میکنند که کنترل همهی جنبههای زندگی را در دست بگیرند و این تلاش را با به کار بردن کلمات مثبت به نمایش میگذارند.
داشتن صبر و حوصله:
بهطورکلی تغییر هر عادتی به زمان زیادی نیاز دارد و اگر انتظار دارید که بعد از یک ماه عادت ابراز نارضایتی و گلایه کردن را کنار بگذارید، باید پشتکار زیادی داشته باشید و ناامید نشوید. اگر این کار مشکل به نظر میرسد میتوانید ابتدا این کار را در یک روز انجام دهید و بعد به بررسی تغییرات خود بپردازید. در مرحلهی بعد دور روز را بدون ابراز نارضایتی بگذرانید و بعدازآن یک هفته. بهمرورزمان و با مشاهده تغییرات مثبت به ادامهی این کار برای مدتهای طولانیتر ترغیب خواهید شد.
استفاده از کمک دیگران:
تلاش برای ترک عادت مانند هر کاری دیگری بهصورت گروهی موفقیت بیشتری به دنبال دارد. با شروع اقدام برای ترک عادت ابراز نارضایتی، به دوستان و خانوادهی خود اطلاع بدهید و از آنها بخواهید بر پیشرفتتان نظارت کنند. مطالعه بازخورد اطرافیان کمک بزرگی در این کار است و به شما نشان خواهد داد که کدامیک از جنبههای منفی گلایههایتان، بیشترین تأثیر منفی را در اطرافیان دارد و شما میتوانید بر حل آن تمرکز بیشتری داشته باشید.
برای مطالعه بیشتر می توانید به منابع زیر مراجعه کنید: 1. آزاده، محمد، فلسفه و معنای زندگی (مجموعه مقالات)، تهران: نگاه معاصر،1390. 2. پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی، معنای زندگی، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1389. 3. عصاره، علی، هدف زندگی از دیدگاه آیات و روایات، قم: بوستان کتاب قم، 1390. 4. یوسفی آزاد، عبدالحسین، هدف از زندگی “زندگی زیباست”از نظر روانشناسی، تبریز: احرار، 1390. همواره موفق و کامروا باشید.
موفق ومؤید باشید.
نارضایتی از زندگی