نام های بهشت و جهنم
لطفا:۱. نام های بهشت، تعداد طبقات، نعمت های موجود در بهشت و جایگاه افراد بر اساس شایستگی در بهشت را بیان فرمایید.۲. نام های جهنم، عذاب های جهنم و … را نیز بیان فرمایید.
نام های بهشت در قرآن 1.جنت (و جمع آن جنات): بیش از صد بار،[1] که گاه به واژهای اضافه یا با صفتی قرین شده است؛ مانند جنّة الخلد، جنّة نعیم، جنة النعیم، جنّات النعیم، جنّة المأوی، جنّات المأوی، جنّاتُ عدن، و جنّات الفردوس.2.روضه: در سوره روم، آیه ۱۵.
3.رَوضاتُ الجَنّات: در سوره شوری، آیه ۲۲.
4.فردوس: در سوره مومنون، آیه ۱۱.
5.دارالسَّلام: در سوره انعام، آیه ۱۲۷ و یونس، آیه ۲۵.
6.دارالاخره: در نه جای قرآن کریم.
7.دارُالْخلد، در سوره فصّلت، آیه ۲۸.
8.دارَالْمُقامه: در سوره فاطر، آیه ۳۵.
9.دارُالْقرار: در سوره غافر، آیه ۳۹.
10.دارُالْمتّقین: در سوره نحل، آیه ۳۰.
11.مَقامٍ امین: در سوره دخان، آیه ۵۱.
12.مقعدِ صدق: در سوره قمر، آیه ۵۵.
13.علّیین/ علّیون: در سوره مطففین، آیه ۱۸ و ۱۹.
14.حُسنی: در سوره یونس، آیه ۲۶ و چند آیه دیگر.
طبقات بهشت؛ مراتب و جایگاه بهشتیان
دارالسلام، دارالجلال، جنت المأوی، جنت خلد، بهشت عدن، بهشت فردوس و جنت نعیم، نام طبقات بهشت است که در متون روایی و تفسیری آمده است.برخی معتقدند که تمام این اسامی بر همان یک بهشت صدق می کند و هرکدام اینها مرتبه ای از مراتب بهشت می باشند؛ زیرا هنگامی که گفته می شود جنت عدن منظور همان بهشت اقامت است و زمانی که دارالسلام گفته می شود، به این جهت است که ساکنان آن از هر ترس و اندوهی در سلامت هستند و …
در این جا با بهره گیری از آیات و روایات و دیدگاه های مفسران به معرفی هر یک از این بهشت ها می پردازیم:
1. دارالسلام
خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: “و خداوند به سرای صلح و سلام دعوت می کند”.[2]برخی معتقدند منظور از سلام در این جا، همان خدای متعال است؛ چرا که خداوند دعوت می کند به سوی خانه خود و خانه ی خدا همان بهشت است.[3]برخی گفته اند مقصود از دارالسلام، جای است که، ساکنانش از هر گونه آسیب ها در امانند. از جبائی نقل شده است که بهشت را بدین جهت دارالسلام نامیدند، چون که ساکنانش از دست هم در أمن و سلامت هستند، ملائکه بر آنان سلام می کنند، پروردگارشان بر آنها سلام می رساند، در آن جا جز سلام چیز دیگری نمی شنوند، همچنین به غیر از سلام و سلامت چیزی نمی بینند. این دیدگاه مورد تأیید قول خدای متعال است که می فرماید: “گفتار و (دعای) آنها در آن جا سلام است”.[4]،[5] همچنین از ابن عباس نقل شده است: دارالسلام همان بهشت است، ساکنانش از هر گونه آفت، آسیب، نقص، مریضی و بیماری در امان هستند، ساکنان دارالسلام از پیری، مرگ، تغییر و تحول فیزیکی مصون و محفوظ اند. آنان کسانی هستند که در آن جا گرامی اند و هرگز مورد اهانت واقع نمی شوند. آنان همیشه عزیراند و هرگز ذلیل و خوار نمی شوند. ساکنان دارالسلام همیشه غنی اند و هرگز فقر به سراغشان نخواهد آمد. آنان سعادت یافتگانند و هیچ وقت شقی نخواهند شد ….، در قصرهای دُرّ و مرجان که درهایش به سوی عرش رحمان گشوده می شود، ساکن اند، در آن جا ملائکه از هر سو بر آنان وارد می شوند و می گویند سلام بر شما به آنچه بر آن صبر کردید، پس خوشا به این عاقبت.[6]علامه طباطبائی در تفسیر گرانسنگ المیزان در تفسیر قول خدای متعال که می فرماید: “لهم دار السلام”. می نویسد: منظور از سلام همان معنای لغوی آن است که از ظاهر سیاق آیه بر می آید و آن در امان بودن از آفات و آسیب های ظاهری و باطنی است. دارالسلام همان جایی است که هر گونه آسیبی نظیر مرگ، پیری مریضی، فقر، حزن و اندوه و …. در آن راه ندارد، و این همان بهشت موعود است.[7]هم چنین گفته شده است که بهشت را دارالسلام نامیدند، بدان جهت که آن جا، خانه ی خداوند است که همان صحت و سلامتی است.[8]2. دارالجلال
دومین بهشت نامش دار الجلال است. در روایت از رسول خدا (ص) نقل شده است که آن حضرت فرمود: هر کسی که در راه خدا با صدای بلند بگوید: “لا اله الاّ الله” خداوند به این سبب رضایت خویش را برای او مقرر می کند و کسی که به مقام رضوان الاهی برسد، خداوند او را همنشین حضرت ابراهیم و حضرت محمد (ص) در دارالجلال می کند. از حضرت سؤال شد؟ یا رسول الله دارالجلال کجاست؟ فرمود: بهشتی است که خداوند آن به نام خود، نام گذاری کرد. در آ نجا ساکنانش هر صبح و شام نظاره گر خدای صاحب جلال و اکرام هستند.[9]3. جنت المأوی
جنت المأوی بهشتی است ارواح شهدا به آن جا می رود.[10]از پیامبر اکرم (ص) در فضیلت ماه رمضان نقل شده است که فرمود: خداوند [روزه داران را] در جنت المأوی هزار قصر ساخته شده از طلا مرحمت می کند.[11]4. جنت خلد (بهشت جاودان)
بهشت جاودان، همان بهشتی است که رسول خدا در وصف آن فرمود: کسی که دوست دارد زندگیش مانند زندگی و حیات من باشد و در جنت خلدی که پروردگار به من وعده فرموده ساکن شود،ـ آن بهشتی که خداوند به دست خویش ستون ها و عمودهایش را درست کرده ـ ، باید ولایت علی (ع) را پذیرفته باشد.[12]5. جنت عدن
علامه حلی می گوید: جنت عدن را از آن جهت عدن نامیدند که آن جا محل اقامت دایمی و جاودانه است.[13] در روایتی از پیامبر (ص) آمده است که آن حضرت فرمود: من درختی هستم که فاطمه شاخه ی آن، علی بارور کننده، حسن و حسین میوه های آن و شیعیان و محبان ما برگ های سبز این درخت هستند. اصل این درخت در بهشت عدن است.[14] کاشف الغطاء می گوید: بهشت عدن وسط بهشت است .[15]در روایتی دیگر آمده است: بهشت عدن آن بهشتی است که خداوند با دست خویش آن را ایجاد کرده و تاکنون کسی آن را ندیده است.[16]همچنین در حدیثی دیگر می خوانیم: خدای متعال خود به دست خویش بهشت عدن را خلق کرده و خود درختانش را کاشته، کاخ ها و قصرهایش را ساخته، نهرهایش را جاری نموده، سپس فرمود: “مانا مؤمنان رستگار شدند…”.[17]نیز در روایت دیگر آمده است: بهشت عدن دیوارهایش از یاقوت قرمز و کلیدهایش از مروارید است.[18]6. جنت فردوس
جنت فردوس آن بهشتی است که خدای متعال آن را از طلا و نقره بنا کرده و در لابلای آن مشک و عنبر خوش بو قرار داده است. در روایت می خوانیم، خداوند بهشت را از مشک و عنبر ساخته و در آن بهشت از بهترین میوه ها و بهترین ریحان ها کاشته است.[19] و بهشت فردوس بالاترین درجات بهشت است.[20] این همان بهشتی است که حضرت زهرا (س) در گریه ی فراق پدرش- پیامبر گرامی اسلام (ص)-، در توصیف آن می گوید: ای پدر تو دعوت پروردگارت را اجابت کردی، هنگامی که تو را دعوت نمود. ای پدر جنب فردوس جایگاه تو است. بنابراین، فردوس نام آن بهشتی است که پیامبر (ص) در آن جا ساکن است.[21]این بهشت (فردوس) سقفش عرش پروردگار است و در آن دو قصر سبز و سفید از جنس مروارید ساخته شده است. قصر سفید دارای هفتاد هزار واحد (غرفه) است که ساکنانش پیامبر و اهل بیت (ع) هستند. قصر سبز نیز دارای هفتاد هزار واحد است که ساکنان آن نیز حضرت ابراهیم و آل ابراهیم (ع) هستد.[22]در روایت دیگر آمده است: جنت فردوس، دیوارهایش از نور و نور غرفه ها و واحدهایش از نور پروردگار است.[23]7. جنت نعیم
در ثواب و فضیلت ماه مبارک رمضان آماده است: چون ماه مبارک به روز هفتم رسد خداوند در جنت نعیم ثواب چهل هزار شهید و چهل هزار صدیق را به تو می دهد.[24] این همان بهشتی است که حضرت ابراهیم (ع) در دعایش در توصیف آن می گوید: خدایا مرا از وارثان جنت نعیم قرار بده.[25]علامه طباطبائی در تفسیر المیزان می گوید: بهشت نعیم، همان بهشت ولایت است.[26] وی همچنین می گوید: کراراً بیان شد که نعیم؛ یعنی ولایت و جنت نعیم همان بهشت ولایت است.[27]لازم به ذکر است که عده ای از مفسران معتقدند که تمام این بهشت های هفت گانه در حقیقت یکی است و همه ی این اسامی بر یک بهشت صدق می کند؛ زیرا که بهشت از آن جهت که جای اقامت دایمی است به آن جنت عدن می گویند و از آن جهت که جای سلامتی و امن است و ساکنانش از هر حزن و اندوهی در امان هستند، دارالسلام می گویند.[28]نتیجه این که بهشت در واقع یکی است و دارای مراتب و درجاتی است که به تناسب آن مرتبه و درجه، اسم خاص و معینی دارد.
نام های جهنم و مراتب و جایگاه جهنمیان
نام های جهنم علاوه بر جهنم، حطمه(در هم کوبنده) ، دار البوار(سرزمین هالکت)، دار الخلد(خانه جاودان)،دار الفاسقین، سعیر(آتشی که سخت برافروخته شده است)، سقر(ذوب شود)، سوءالدار، لظی(آتشی که زبانه می کشد)، هاویه در قرآن آمده است همچنین برای جهنم مراتبی و طبقاتی ذکر شده، که گنهکاران بر حسب مراتب جُرم و گناه خود، در یکی از این طبقات مستقر و عذاب می شوند.
در روایتی امام باقر (ع) در باره آیه: « لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُوم »؛ [29] جهنم دارای هفت در است و برای هر دری گروه معیّنی از آنان تقسیم شده اند، فرمود: به من خبر رسید که خداوند جهنم را هفت طبقه قرار داده است.
1. طبقه نخست که بالاترین طبقه آن است «جهیم» نام دارد. ساکنان دوزخ در این طبقه روی سنگ هایی سخت می ایستند و جمجمه و مغز آنان از شدّت حرارت به جوش می آید.
2. طبقه دوّم: «لظی» است؛ حرارت آتش در این درجه دست و پا و پوست سر را می کند و می برد و کسانی را که به فرمان خداوند پشت کرده و اموال را جمع و ذخیره کرده بودند به سوی خود می خواند.
2. طبقه سوّم: «سقر» است که در آن آتشی است که نه چیزی را باقی می گذارد، و نه چیزی را رها می کند؛ پوست تن را به کلّی دگرگون می سازد؛ نوزده نفر (از فرشتگان عذاب) بر آن گمارده شده اند.
4. طبقه چهارم: «حُطَمَه» (آتشی خرد کننده) است، و از آن شراره هایی به بزرگی کاخ پرتاب می شود که گویی (در سرعت و کثرت) همچون شتران زرد رنگی هستند که به هر سو پراکنده می شوند! هر کسی که به سویش روانه شود مانند سرمه سیاه می گردد… .
5. طبقه پنجم: «هاویه» [30] (جهنّم و سقوط به اسفل سافلین) است که در آن گروهی ندا می دهند ای مالک [31] به فریادمان برس. هنگامی که مالک برای فریاد رسی آنان می آید ظرف های زردی از آتش پیش رویشان قرار می دهد که در آن، آب بد بوی متعفّنی است که پوست های بدنشان از گرمای زیاد آن همچون فلز گداخته می شود، به محض این که ظرف آتشین را بلند می کنند تا از آن بیاشامند، گوشت صورتشان از شدت گرمای آن در آن ظرف می ریزد؛ و این همان گفتار خداوند است که فرمود: «وَ إِنْ یَسْتَغیثُوا یُغاثُوا بِماءٍ کَالْمُهْلِ یَشْوِی الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقاً»؛ [32] و اگر تقاضای آب کنند، آبی برای آنان می آورند که همچون فلز گداخته صورت ها را بریان می کند! چه بد نوشیدنی، و چه بد محل اجتماعی است. کسی که در آن بیفتد هفتاد سال در آتش فرو می رود، و هر قدر پوستش که به سوزد پوست دیگری جایگزین آن می شود.
6. طبقه ششم: «سعیر» است که در آن سی صد خیمه از آتش است، و هر خیمه ای دارای سی صد قصر از آتش است، و در هر قصری سی صد خانه از آتش است، و هر خانه ای سی صد نوع از عذاب آتش است که در میان آن خانه ها، مارها و عقرب هایی از آتش و نیز غل ها و زنجیرها و طوق هایی از آتش است، و این همان است که خداوند می فرماید: «إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْکافِرینَ سَلاسِلَ وَ أَغْلالاً وَ سَعیراً»؛ [33] ما برای کافران زنجیرها و غل ها و شعله های سوزان آتش آماده کرده ایم!
7. طبقه هفتم: «جهنم» است که «فلق» در آن جای دارد، و آن چاهی در جهنم است که وقتی گشوده شود آتش شعله ور می گردد، و آن شدیدترین درجه عذاب آتشین است … . [34]منبع: سایت اسلام کوئست دات نت.
پی نوشت ها:
1ـ رجوع کنید به محمد فؤاد عبدالباقی، ذیل «ج ن ن»
2ـ یونس، 25.
3ـ این نظر از حسن و قتاده نقل شده است.
4ـ یونس،10.
5ـ بعض ما وردفی الدنیا و الاخرة، ص32، نشر دار المصطفی.
6ـ بحار الانوار، ج 8، ص 194.
7ـ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ج 7، ص 345.
8ـ همان، ج 10، ص 39.
9ـ بغیة الباحث، ص 196.
10ـ تاج العروس، ج 10، ص 26.
11ـ شیخ صدوق، فضائل الاشهر الثلاثة، ص 85.
12ـ مناقب امیرالمؤمنین، ج 1، ص 426.
13ـ منتهی المطب، ج 1، ص 544.
14ـ شهید اول، ذکری، ص 6.
15ـ کاشف الغطاء، کشف الغطاء، ج 2، ص 302.
16ـ وسائل الشیعة،
17ـ محاسن برقی، ج 1، ص 155.
18ـ من لایحضره الفقیة، ج 1، ص 296.
19ـ اردبیلی، زبدة البیان، ص 55.
20ـ کاشف الغطاء، ص 19.
21ـ شوکانی، نیل الاوطار، ج 4، ص 161.
22ـ مسائل علی بن جعفر، ص 345.
23ـ من لایحضره الفقیة، ج1، ص 296.
24ـ شیخ صدوق، امالی، ص 104.
25ـ شعراء، 87.
26ـ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج 11، ص 369.
27ـ همان، ج 19، ص 121.
28ـ اعانة الطالبین، ج 4، ص 385.
29ـ حجر، 44.
30ـ علت نام گذاری جهنم به «هاویه» بدین جهت است که هاویه از ماده “وی” گرفته شده، که به معنای سقوط است، مراد سقوط در اسفل سافلین جهنم است. ر. ک. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۲۰ ، ص ۳۴۹، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق .
31ـ نام فرشته ای از فرشتگان نگهبان جهنم است.
32ـ کهف، ۲۹.
33ـ انسان، ۴.
34ـ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار ، ج ۸ ، ص ۲۸۹ – ۲۹۰، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1409ق.
نام های بهشت و جهنم