دین و اندیشه

کارکرد دین

پرسش و پاسخ

دین چگونه میتواند انسان را از پوچ گرایی و بی هدفی در زندگی نجات میدهد

در ابتدا باید تأکید کرد که پوچ گرایی علل و عوامل مختلفی دارد که اهم آنها عبارت است از:
1ـ نداشتن فلسفه درست و اساسی در زندگی،2- فقدان ایده آل و آرمان عالی و معنوی،3- سوء تربیت،4- ناکامی و شکست در خواسته ها،5- تعارضات داخلی و ناتوانی در حل آنها،6- بحران هویت. بهترین راه حل این امور بینش و گرایش ژرف دینی است، زیرا همه این امور در تعالیم و آموزه های دینی به عالیترین شکل، حل شده است.
از این رو ا در این مجال سعی در بیان کارکردهای دین داریم. جامعه شناسان مذهب به دو کارکرد مهم دین در دنیای مدرن پی برده اند.
1- پاسخ دادن به سئوالات اساسی و بنیادین انسان 2- تبیین معنای زندگی و مرگ و توجیه و آرام کردن رنج و ارزشهای اخلاقی دو کاکردی که نهایتا انسان را به وادیی امن و آرامش بخشی سوق می دهد تا از هجوم پوچی و بی هویتی در امان اند و ما در این مجال به بررسی اجمالی آنها می پردازیم.
الف- پاسخ به پرسش هاى بنیادین مهم ترین کارکرد معرفتى دین، پاسخ به اساسى ترین پرسش انسان یعنى «راز هستن» است. هر انسانى افزون بر حاجات مادى مانند خوراک، پوشاک، آسایش و رفاه، نیازمندى هاى دیگرى دارد که بسیار با اهمیت تر از آنهاست. از جمله دریافت پاسخى مناسب به پرسش از راز وجود است. هر انسان هوشیارى در هر عصر و زمان، متعلق به هر نژاد و ملیت و در هر وضعى از نظر پایگاه اجتماعى، سطح معلومات، و… پرسش هایى در این باره دارد که بدون دریافت پاسخى اعتمادپذیر هرگز قرار و آرام نخواهد داشت. عمده ترین این پرسش ها عبارتند از:
1. از کجا آمده ام؟ اولین پرسش انسان این است که انسان و جهان چگونه و توسط چه عاملى پدید آمده اند؟ آیا جهان آفریدگار حکیم و دانا دارد یا نه؟ 2. آمدنم بهر چه بود؟ آیا آفرینش انسان و جهان هدفمند و در پى تدبیر و عاقبت نگرى بوده یا بى هدف و پوچ است؟ 3. به کجا مى روم آخر؟ جهان رو به کدامین سو دارد، فرجام جهان و انسان چیست و چه سرنوشتى فرا روى آنهاست؟ پرسش نخست به گذشته و پیشینه عالم و آدم نظر دارد؛ پرسش دوم گذشته را به آینده مى پیوندد و پرسش سوم وضع حال را بررسى مى کند و نقش آن را در آینده پى مى گیرد. این پرسش در بردارنده پرسش هاى دیگرى است، از جمله: 3-1. آیا حیات انسان محدود به همین چند روز دنیاست و با مرگ پایان مى پذیرد؛ یا گستره اى فراخ و جاودان دارد و مرگ چیزى جز پیدایش یک تحول و گذر از مرحله اى به مرحله دیگر نیست؟ 3-2. آیا انسان موجودى مجبور و محکوم سرنوشت است و همه چیز بدون دخالت نقش و اراده او تعیین شده، یا خود معمار شخصیت و سرنوشت خویش است و با تکیه بر بینش ها، خصلت ها و کنش هاى اختیارى خود مى تواند خوب و بد سرنوشت را رقم زند؟ 4. چه باید بکنیم؟ اگر انسان داراى حیات جاودان و نویسنده کتاب سرنوشت خویش است چه باید بکند؛ چگونه خود و آینده اش را بسازد تا فرشته خوشبختى را در آغوش گیرد؟ راه سعادت چیست و هر یک از بینش ها، خصلت ها و کنش هاى آدمى دقیقاً چه تأثیرى در نیک و بد سرنوشت دارند؟ 5. چه کسانى و چگونه در این راه پرپیچ و خم، راهنما و مددکار انسان مى باشند؟ پاسخ دقیق، جامع، معتبر، بهنگام و همه فهم این پرسش ها را تنها از طریق دین حق مى توان انتظار داشت. پاسخ این پرسش ها در بخش نظرى، «جهان بینى» خوانده مى شود و در بخش عملى، «شریعت» یا «ایدئولوژى» گفته مى شود. مهمترین آموزه هاى دین در این عرصه عبارت است از:
1. خداشناسى؛ اسماء حسنى و اوصاف ذاتى و فعلى خداوند و چگونگى رابطه او با جهان و انسان. 2. هستى شناسى؛ مشتمل بر پیشینه جهان، عوالم هستى و درجات و مراتب آن، سنت هاى حاکم بر هستى، فرجام جهان. 3. انسان شناسى، ابعاد و مراتب وجود آدمى، استعدادها، توانش ها و گرایش هاى او. 4. فرجام شناسى، غایت جهان و انسان؛ چگونگى حیات جاودان و عوامل مؤثر در آن. 5. راه شناسى؛ نمایاندن راه سعادت و همه عوامل موثر در آن، نیز بیان موانع راه و چگونگى فراز آمدن در برابر آنها. 6. راهنماشناسى؛ معرفى راهنمایان طریق و امدادگران آن که در مباحثى چون نبوت و امامت تبلور مى یابد.
ب- تبیین معنای زندگی و مرگ و توجیه و آرام کردن رنج و ارزشهای اخلاقی همانطور که می دانید رسالت دین هدایت بشر و رسانیدن او به کمال نهایی می باشد، به طوری که بتواند در زندگی فردی و اجثماعی خود موفق باشد و بتواند به کمک دین و امور مذهبی به سر منزل مقصود، که همان سعادت ابدی است، برسد. دین یک رسالتی دارد که این رسالت از غیر دین ساخته نیست ، یعنی از عقل و علم و فکر بشر این رسالت ساخته نیست و اگر در حدود علم و عقل بشر می بود به همان عقل و علم بشر واگذار می شد و دیگر پیغمبران مبعوث نمی شدند . اسلام برای عقل بشر فوق العاده ارزش قائل است ، برای تفکر فوق العاده ارزش قائل است ، برای علم و مطالعه و آزمایش و مشاهده موجودات و به تعبیر خود قرآن برای سیر در آیات آفاق و انفس فوق العاده ارزش قائل است ، ولی اینچنین نیست که عقل و فکر و استدلال و علم و مشاهده و آزمایش ، هر اندازه ترقی بکند ، بتواند آن نشانه هایی را که دین از انسان یا جهان داده است ، ارائه کند . این دیگر فقط رسالت دین است ، و آن مقدار که علم و عقل بشر حقایقی را که دین بیان کرده است تأیید می کند ، به قول ویلیام جیمز ، این بعد از راهنمایی دین بوده ، یعنی بعد از آن بوده که دین حقایقی را ارائه داده ، علم دو مرتبه رفته است ببیند قضیه از چه قرار است و نشانه هایی هم بر صدق و تأییدش پیدا کرده است . یکی از آن رسالتها همین مطلب است که باز به تعبیر امروزیها جهان بینی ما را تغییر می دهد ، یعنی بینش ما را درباره جهان تغییر می دهد . جهانی که ما با حس خودمان آن را احساس می کنیم و با عقل خودمان آن را درک می کنیم یک جور جهان است ، جهانی که نور وحی به ما ارائه می دهد همین جهان است اما با یک تار و پود خیلی بیشتری . به هر حال رسالت دین ، هدایت بشر و رسانیدن او به کمال نهایی می باشد، به طوری که بتواند در زندگی فردی و اجثماعی خود موفق باشد و بتواند به کمک دین و امور مذهبی به سر منزل مقصود، که همان سعادت ابدی است، برسد. دین در تمام افراد و در همه ازمنه بیش از هر چیز دیگری مؤثر است و تنها راه سعادت بشر می باشد و صلح و آرامش تنها در سایه دین به وجود می آید و دین است که باعث فداکاری افراد می شود. استاد مطهری می نویسد : دین باعث به وجود آمدن اخلاق و تکالیف اخلاقی می گردد ایمان مذهبى آثار نیک فراوان دارد چه از نظر تولید بهجت و انبساط ، و چه از نظر نیکو ساختن روابط اجتماعى ، و چه از نظر کاهش و رفع ناراحتیهاى ضرورى که لازمه ساختمان این جهان است . دین با ترسیم مسیری هموار در مقابل بشر و نشان دادن مقصد و هدف این حرکت ، او را از بی هدفی رها می سازد و از آنجا که ، این هدف آنقدر برای بشر مهم و جذاب است به دنبال برنامه و وسیله و ره توشه حرکت می گردد و دین همه نیازهای سفر او را به بهترین شکل ممکن مهیا می سازد. دین از آن رو که از سوی خالق و آفریننده عالم هستی به سوی بشر فرستاده شده است با علم بی حد و حصر فرستادنده آن ، برنامه ای کامل و برآورنده نیازهای زندگی او در این دنیا و حرکتش به سوی هدف و قصد تعیین شده ، است. دین با پاسخ دادن به سوالات اساسی انسان و ارائه دید جدیدی به مساله مرگ و زندگی و نشان دادن این امر که حیات واقعی در این کره خاکی نبوده و تلاشهای بشر باید برای ساختن زندگی مطلوب در آن سرا باشد و چون در این عالم با ناکای هایی روبرو شدید سرخورده و نا ایده نشوید چرا که هدف از زندگی ساختن و ایجاد زندگی نهایی در عالم خاکی نیست هر چند برای رسیدنی سریع به مقصود اصلی که هان حیات اخروی است باید این دنیا را ساخت چرا که وسیله ای برای حرکت انسان است و شما خود نیک می دانید که هر چه وسیله حرکت بهتر باشد فرد راحت تر و مطمئن تر به مقصد خود می رسد. البته نباید این توجه به دنیا او را کاملا به خود مشغول سازد که در این صورت ، دنیا خود موجب نگرانی و اضطراب خواهد شد و در دین تمام این مسائل مد نظر قرار گرفته و با ارائه جهانب ینیی صحیح و عقل پذیر به حل آنها شتافته است.
*تجربه دینی : انسان افزون بر تجربه های حسی با گونه دیگری تجربه روبه روست که از رابطه با موجودی مقدس، متعالی و فرامادی هم چون خدا، فرشتگان و رابطه جهان کثرت و ممکنات با وحدت مطلق به دست می آید. دین از چند سو در رابطه با تجربه های دینی به یاری انسان می شتابد از جمله: انگیزش: دین با معرفی خدا و دیگر حقایق فرامادی و تبیین رابطه نزدیک و تنگاتنگ انسان با آن ها، غفلت زدایی و عطف توجه انسان به امور متعالی، بیش‌ترین زمینه های روانی و انگیزه دریافت تجربه معنوی و عرفانی را فراهم می آورد. پرورش استعداد: تزکیه و تهذیب نفس یکی از مهم ترین عوامل زمینه ساز و پرورش دهنده استعداد درک فیوضات الاهی و کسب تجربه های دینی است. آموزه های عبادی و اخلاقی دین مهم ترین عامل پرورش و شکوفاسازی این استعداد روحانی و معنوی است. دین مهم ترین شکوفاگر دریافت تجربه های دینی و آموزنده راه دریافت آنها است. بیان و تفسیر تجربه: تجربه های دینی – برخلاف تجربه حسی – به‌طور عمده گرفتار تنگنای زبانی است. آنچه را که عارف با شهود و علم حضوری خود دریافت کرده نمی تواند از طریق واژه ها و مفاهیم بیان و یا تفسیر و تعبیر کند و از همین‌رو گرفتار شطحیات و زبانی کفرآلود می شود. از جمله خدمات دین در این عرصه آن است که با زبانی همگانی مشهودات عارفانه را بازگو می کند و ما را با تعبیر و تفسیر صحیح آنها آشنا می سازد و تا حد زیادی از تنگنای زبانی می رهاند. سنجه تمایز تجربه ها: تجربه های دینی و مکاشفات عرفانی به لحاظ بی واسطه و مستقیم بودن، به‌طور معمول از خطا و اجمال و ابهام پیراسته اند و ارزش شناختاری بالایی دارند. در عین حال این گونه تجربه ها مراتب و مراحل و وجوه مختلفی دارند. هر کسی در خور استعداد نفس ممکن است به مرتبه ای از مراتب یا وجهی از وجوه آن حقیقت متعالی و اسمی از اسماء جمال و جلال حق نایل آید. به‌طور کلی عارفان کشف و شهود را به دو دسته تقسیم کرده اند: کشف صوری و کشف معنوی. کشف صوری؛ از طریق حواس پنج گانه و در عالم مثال صورت می گیرد. این گونه تجربه ها برخلاف کشف معنوی، پیراسته از خطا و اجمال و مصون از دخالت شیاطین نیست و از همین رو نیازمند سنجه هایی برای تمایز تجربه حقیقی از تجربه پنداری است. دین و عقل، دو مرجع مطمئن و کارساز است. عارف با ارایه دریافت های خود به آموزه های دین و عقل می تواند بر صحت مشهود، یقین حاصل کند.
*جهت آگاهى بیش‌تر ر.ک: محمدتقى فعالى، تجربه دینى و مکاشفه عرفانى، تهران: مؤسسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر، 1379ش، چ اول، ص 230-218.]
موفق ومؤید باشید.

کارکرد دین

guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا