دین و اندیشه

نظرعلامه طباطبایی در المیزان درمورد آیه ۱۶ سوره حدید

پرسش و پاسخ

نظرعلامه طباطبایی در المیزان درمورد آیه ۱۶سوره حدید چیست ؟

می فرماید:آیه 16 از سوره حدید همان هدف و غرضى را دنبال مى کند که قسمت قبلى دنبال می‌کرد، و آن تشویق و ترغیب به ایمان به خدا و رسول او و انفاق در راه خدا بود، البته در ضمن، مؤمنین را عتاب مى کند که چرا باید علائم و نشانه هایى از قساوت قلب از ایشان بروز کند، و به منظور تاکید در تحریک و تشویق به انفاق درجه انفاقگران نزد خدا را بیان نموده، و با این لحن دستور به انفاق مى دهد. که: هان! بشتابید به مغفرت و جنت. و نیز دنیا و اهل دنیا را که بخل مى ورزند، و مردم را هم به بخل مى خوانند مذمت مى کند. و در خلال آیات، ناگهان سیاق را که مخصوص مسلمانان بود به سیاقى تغییر داده که شامل مسلمین و اهل کتاب هر دو بشود.” أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ …” کلمه” یان” در اصل” یانى” (مضارع أنى) بوده، به خاطر حرف” لم” که کارش جزم دادن است حرف” یاء” از آن افتاده، و این ماده به معناى رسیدن وقت هر چیز است، و خشوع قلب آن تاثیرى است که قلب آدمى در قبال مشاهده عظمت و کبریایى عظیمى به خود مى گیرد، و منظور از ذکر خدا هر چیزى است که خدا را به یاد آدمى بیندازد، و منظور از” ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ” قرآن است، که از ناحیه خداى تعالى نازل شد، و کلمه” من الحق” براى بیان آن نازل شده است، و آیه شریفه مى خواهد بفرماید: شان یاد خدا چنین شانى است، که هر گاه نزد مؤمن به میان آید بلادرنگ دنبالش خشوعى در دل مؤمن مى آید، هم چنان که حق نازل از ناحیه خدا هم، چنین شانى دارد، که در دل کسانى که به خدا و رسولان او ایمان دارند ایجاد خشوع مى کند.بعضى گفته اند: مراد از ذکر خدا و آن حقى که نازل شده قرآن است، و بنا به گفته وى بردن نام قرآن با وصف حق بودنش و ذکر خدا بودنش اشاره به این است که هر یک از این دو وصف قرآن کافى است که مؤمن را به خشوع وا دارد، پس قرآن بدین جهت که ذکر خداست مقتضى خشوع است، هم چنان که بدین جهت که حق است و از ناحیه خدا نازل شده مقتضى خشوع است. و در این آیه شریفه عتابى است به مؤمنین به خاطر قساوتى که دلهایشان را گرفته، و در مقابل ذکر خدا خاشع نمى شود، حقى هم که از ناحیه او نازل شده آن را نرم نمى کند، و در آخر حال ایشان را به حال اهل کتاب تشبیه مى کند، که کتاب خدا بر آنان نازل شد، و در اثر آرزوهاى طولانى دلهایشان دچار قساوت گردید.
” وَ لا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ”- این قسمت از آیه عطف است بر جمله” أَنْ تَخْشَعَ …” و معناى آیه این است که: آیا وقت آن نرسیده که” تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ” دلهایشان خاشع شود” وَ لا یَکُونُوا” و مانند اهل کتاب نباشند …، و کلمه” أمد” به معناى زمان است.
راغب مى گوید: فرق بین” زمان” و” أمد” این است که زمان عام است ولى أمد به معناى زمان خاصى است، أمد عبارت است از لحظه اى که عمر و مهلت چیزى به سر مى رسد، ولى زمان به معناى از آغاز تا انجام عمر آن است. و لذا بعضى گفته اند: که دو کلمه” مدى” و” أمد” معنایى نزدیک بهم دارند.
خداى تعالى با این کلام خود به این حقیقت اشاره نموده که دلهاى برخی مسلمانان مانند دلهاى اهل کتاب دچار قساوت شده، و قلب قاسى از آنجا که در مقابل حق خشوع و تاثر و انعطاف ندارد، از زى عبودیت خارج است، و در نتیجه از مناهى الهى متاثر نمى شود، و با بى باکى مرتکب گناه و فسق مى شود، و به همین مناسبت در آیه شریفه در ردیف جمله” فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ” جمله” وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ” را آورد.
ر. ک: ترجمه تفسیر المیزان، ج 19، ص: 283 .

نظرعلامه طباطبایی در المیزان درمورد آیه ۱۶ سوره حدید

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا