خلود در عذاب جهنم
سلام. خسته نباشید. من تو یه سایتی داشتم; در مورد کسانی که همیشه تو جهنم میمونن; میخوندم; به این عبارت برخوردم:«بسیاری از آنها را خواهی دید که کافران را دوست و تکیه گاه خود قرار میدهند. ذخیرهای که برای خود پیش میفرستند غضب خداست و آن بسیار بد ذخیره ایست و آنها در عذاب جاودان خواهند بود.» یاد خواهرم افتادم; که خیلی عاشق کشور چینه. تو اینترنت هر روز داره; در مورد فرهنگ و اقتصاد و ادیان و خدایان و لباس های سنتی و هنر و…چین تحقیق میکنه. از دین کنفوسیوس هم که تو چین ظهور کرده; خیلی خوشش میاد. هر کس که به چین خوبی کنه; رو دوست داره. از هرکس به چین بدی کنه; متنفره. حتی از اسرائیل و طالبان خوشش اومده; چون اینا روابط خوبی با چین برقرار کردن و دوست نداره; امام زمان(عج) ظهور کنن و از ایشون بدش میاد; چون فکر میکنه; ایشون چین رو از بین میبرن. بیشتر حرفاش درمورد چینه. حتی بدی های چین رو قبول نمیکنه. مثلا اون موقع ها که دولت چین مسلمون های سین کیانگ رو میکشت; میگفت: چون اینا جدایی طلب هستن; دولت چین کار درستی میکنه; میکشتشون. در مدح چین شعر میگه. چین رو حتی از ایران هم بیشتر دوست داره و دوست داره; تو مسابقه های ورزشی بین چین و ایران یا هر کشور دیگه ای, چین برنده شه. خونه های سنتی و قدیمی چینی رو نقاشی میکشه. زبان چینی یاد میگیره. عکس های معابد و بت ها و جا های دیدنی چین رو از اینترنت میگیره. سعی میکنه; دستورات ادیان چین, خصوصا کنفوسیوس رو تو زندگیش پیاده کنه و…خوب, چین یه کشور کمونیسته. کمونیست ها به خدا معتقد نیستن. یعنی میشه; گفت; کافرن? حتی همون دین های چین مثل کنفوسیوس هم به تناسخ اعتقاد دارن. اعتقاد به تناسخ, تو دین ما کفر حساب میشه. یعنی میشه; کنفوسیوس ها و دائو ایست ها و بودایی ها و…رو کافر دونست? یعنی ممکنه; خواهر من هم به خاطر عشق زیادش به چین, از همون افرادی بشه; که جاودانه تو جهنم خواهند بود?
بنظر میرسد فرض پرسشتان تطبیق بین تمایلات و افعال و اعمال است . تمام تمایلها و اظهار محبتها تا زمانی که تبدیل به مبارزه با دین و اعتقادات دینی نشده اند ، امید به رحمت و مغفرت الهی است.جهت اطلاع موارد زیر را مطالعه فرمایید: 1. مجرمان همیشه در جهنم می مانند: «ان المجرمین فی عذاب جهنم خالدون؛ مجرمان در عذاب دوزخ جاودانه می مانند.(زخرف/74) مجرم از ماده «جرم» به معنای قطع کردن است ولی در مورد انجام هر گونه اعمال بد به کار رفته است، شاید به این جهت که جرم انسان را از خدا و ارزشهای انسانی جدا می سازد.(تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، ج21، ص120) یقینا مراد، همه مجرمان نیست، بلکه به قرینه تقابل با مؤمنان کفار مراد است چون روایاتی در تفسیر آیه «لابثین فیها احقابا؛ مدتهای طولانی در آن می مانند»؛ آمده که جمعی از گناهکاران غیر کافر، سرانجام از جهنم آزاد می شوند.(تفسیر نورالثقین، ج5، ص494، ح23، ص495، ح26) به نقل از تفسیر نمونه، همان، ج26، ص40) 2. فجار در جهنم می مانند. « ان الفجار لفی جحیم …، و ما هم عنها بغائبین؛ و بدکاران در دوزخند و هیچ گاه از آن غائب و دور نیستند.»(انفطار، 14-17) فجار به کسانی گفته می شود که پرده های تقوی و عفاف را به خاطر عدم ایمان و تکذیب روز جزا دریده اند و در نتیجه مراد از فجار، کفار می شوند.
3. بدبخت ترین مردم « لایصلیها الا الاشقی؛ کسی جز بدبخت ترین مردم وارد آن نمی شود»(لیل/15) مراد از این رو، ماندن دائمی است که مخصوص اشقیاء یعنی کفار است.(تفسیر نمونه، ج27، ص82) از مجموع آیات نتیجه می گیریم که کفار و اشقیا و فجار در جهنم همیشه ماندگارند، ولی دیگر گناهکاران از آن نجات می یابند. طبق روایات زیادی که در این زمینه وجود دارد و می توان آنها را به عنوان مفسر آیات قرآن برشمرد، جز افراد بسیار نادری که به نحوی از انحاء ، با خدا به مبارزه برخاسته اند ، همه ی مردم عاقبت اهل بهشت خواهند شد. لکن خروج از جهنّم چقدر طول خواهد کشید الله اعلم.
عذاب جهنّم برای یک ثانیه هم قابل تحمّل نیست کجا رسد تمام طول برزخ یا مدّتی از آخرت. در وصف آتش جهنّم برزخی در روایات آمده است که آن را هفتار بار شسته اند تا آتش دنیا شده است. یعنی هفتاد مرتبه آن را تنزّل داده اند تا شده است شعله ی خورشید. همچنین گفته شده اگر ذرّه ای از آن آتش بر دنیا بیفتد تمام عالم مادّه را نابود می کند. همینطور اگر ذرّه ای از آتش آخرت در برزخ بیفتد کلّ برزخ را نابود می کند. کما اینکه اگر برگی از درختان بهشت در دنیا بیفتد تمام اهل دنیا در اشتیاق بوی خوشش جان می دهند.
مطلب دیگر اینکه خیلی تفاوت است بین بهشت آن کسی که بدون ورود به جهنّم وارد بهشت شده است با بهشت آن کسی که از جهنّم راهی بهشت شده است. لذا چنین نیست که در نهایت ، گناهکاران با متّقیان برابر گردند.
در واقع مجازات آخرت، تجسّم یافتن عمل است. نعیم و عذاب آنجا همین اعمال نیک و بد است که وقتى پرده کنار رود تجسّم و تمثّل پیدا مى کند؛ تلاوت قرآن صورتى زیبا مى شود و در کنار انسان قرار مى گیرد؛ غیبت و رنجانیدن مردم به صورت خورش سگان جهنّم در مى آید. به عبارت دیگر اعمال ما صورتى ملکى دارد که فانى و موقّت است و آن همان است که در این جهان به صورت سخن یا عملى دیگر ظاهر مى شود؛ و صورتى و وجهه اى ملکوتى دارد که پس از صدور از ما هرگز فانى نمى شود و از توابع و لوازم و فرزندان جدا ناشدنى ماست. اعمال ما از وجهه ملکوتى و چهره غیبى باقى است و روزى ما به آن اعمال خواهیم رسید و آنها را با همان وجهه و چهره مشاهده خواهیم کرد؛ اگر زیبا و لذتبخش است نعیم ما خواهد بود و اگر زشت و کریه است آتش و جحیم ما خواهد بود. ثانیا: بسیاری از گناهان انسان در همین دنیا بر اثر گرفتاری ها و رنجهایی که بر او وارد می شود پاک می شود. در روایت هست که حتی پرش چشم مومن یا خاری که در پای او وارد می شود کفاره گناهی از گناهان اوست. اما با این وجود این عالم به خاطر محدودیت های ذاتی عالم ماده، قابلیت و ظرفیت اعمال مجازات تمامی گناهان را ندارد. مثال معروف این قضیه کسی است که چندین نفر را به قتل رسانده است. که تعبیر قران در مورد او این است : که گویا تمامی انسانها را به قتل رسانده. یک احتمال در معنای آیه این است که نسل هایی که امکان داشت از این افراد بوجود آیند، با کشته شدن او قابلیت وجود را از دست داده اند. حال کدام مجازات در دنیا می تواند مقابل جرم به این بزرگی قرار گیرد؟ به علاوه اینکه تنها یک بار قصاص او ممکن است و مجازات بقیه قتل ها باقی می ماند. و مثالها در این مورد فراوان است. اما با این وجود به خاطر غلبه رحمت خداوند بر غضب او-طبق آموزه های دینی و ادلّه ی عقلی – انسانهای به شدّت کم گناه ، هنگام مرگ گرفتار سختی مرگ شده و در اثر فشار قبض روح ، گناهانشان زدوده می شود. لذا بعد از خلاصی از عالم مادّه ، وارد بهشت برزخی می شوند. تعداد دیگری که گناهشان اندکی بیشتر است ، افزون بر سکرات مرگ ، دچار فشار موقّتی قبر هم می شوند. گروه دیگری افزون بر این دو عذاب ، هنگام ملاقات با فرشتگان سوال کننده نیز با سختیهایی روبرو می شوند ؛ ولی بعد از آن اهل بهشت خواهند بود. گروهی نیز مدّتها وارد جهنّم برزخی شده ولی بعد از برهه ای نجات می یابند. گروه دیگری تمام عالم برزخ را در جهنّم خواهند بود ولی در آخرت اهل بهشت می گردند.
امّا آنها که به خاطر رسوخ معصیت در جانشان در برزخ پاک نشده اند وارد جهنّم اخروی می شوند که البته آن هم مراتب و درکات دارد و همه ی اهل جهنّم در یک سطح نیستند. از بین این گروه نیز هر گاه کسی ، از صفات زشت رسوخ کرده در جانش پاک شد ، وارد مراتب پایین بهشت می شود ؛ تا آنجا که طبق برخی روایات ، در جهنّم نمی ماند جز افرادی بسیار اندک همچون: ابلیس ، بینانگذاران کفر و شرک و مذاهب انحرافی ، کفّار محض ، قاتلین معصومین و امثال اینها که گناهکار نیستند بلکه ذاتشان عین عصیان و عین جهنّم است و دیگر اهل جهنّم نیز به آتش همینها می سوزند. یعنی اینها بوده اند که در دنیا مردم را به گمراهی کشیده به آتش خود سوزانده اند. از اینرو در آخرت نیز اینها اصل و اساس آتش جهنّم خواهند بود و دیگر اهل عذاب به واسطه ی وجود اینها معذّب خواهند شد. لذا در آیات قرآن کریم از اینها تعبیر به هیزم جهنّم شده است. « فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرین . ــــــــــ خود را حفظ نمایید از آتشی که هیزم آن مردم و سنگها هستند ، آتشی که و براى کافران، آماده شده است.» (البقرة:24) . « إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَ أُولئِکَ هُمْ وَقُودُ النَّار ــــــــــ کسانى که کافر شدند، اموال و فرزندانشان به هیچ روى آنها را از [عذاب ] خدا باز ندارد و آنان خود هیزم دوزخند. » (آل عمران:10) مشابه این امر در باره ی اهل بهشت نیز صادق است. یعنی عدّه ای صاحب و اختیاردار تمام بهشت یا بخشی از آن هستند مثل انبیاء و ائمه و علمای ربّانی و شهدا و … که حقّ شفاعت داشته می توانند دیگرانی را که در دنیا به واسطه آنها سهمی از هدایت برده اند شفاعت نموده وارد بهشت خودشان نمایند.
خلود در عذاب جهنم