آیین مزدک
درباره مزدک اطلاعاتی ارائه فرمایید؟
یکی از ادیان موجود در عهد ساسانیان، آئین مزدکی بود که در مورد نام بوجود آورنده این آئین اختلاف نظر می باشد. ولی آنچه که مورد اتفاق است این است که: آئین مزدکی توسط فردی مانوی تبلیغ شده است. “نهضت مزدکی که دارای معتقداتی خاص مربوط به آفرینش و جهان دیگر بود و مزدک آن را مخصوصا با استفاده از تعلیمات مانی توسعه بخشید و پیرامون خود را به نوعی پرهیز دعوت و آنان را وادار کرد که از کینه و ستیزه بپرهیزند و نظریه اجتماعی او که مبتنی بر مساوات در تقسیم ثروت بین افراد بشر بود، انظار را جلب می کرد. دارایی غنی باید به فقیر داده شود و منظوراز دارایی هم اشیاء بود و هم زنان… برنامه مزدک- که آن را به حق کمونیسم ایرانی می نامند- انقلابی حقیقی به شمار می رفت. بعضی اندیشمندان این نهضت را به منزله عکس العمل بردگان و روستائیانی که نیمه برده شده بودند… می دانند(1)همانطور که گفته شد؛ آیین مزدکی نیز همانند مانوی قائل به ثنویت و خلقت جهان از نور و ظلمت بود. و مانند آیین مانی، مزدکی نیز مردم را به نوعی زهد و ریاضت غلط دعوت می کرد. کریستین سن در فصل نهضت مزدکیه در این خصوص می نویسد: در منابع موجود، بیشتر مطالب راجع به همین جنبه زهد و ترک مزدکیه است. نزد این طایفه چنانکه نزد مانویه اصل آن است که انسان علاقه خود را از مادیات کم کند و از آنچه این علاقه را مستحکم تر می سازد، اجتناب ورزد. از این رو خوردن گوشت حیوانات نزد مزدکیه ممنوع بود. [یالااقل نزد بزرگان مزدک] و درباره غذا همواره تابع قواعد معینی بودند و ریاضت هایی خاص می کشیدند. (2) این آیین نیز توسط قباد یکی از شاهان ساسانی مورد توجه قرار گرفت ولی بعد به دلیل اغتشاشات مزدکیان و برخی اعمال افراطیشان نظیر غارت املاک بزرگان ربودن زنان و ضبط اراضی، مورد مخالفت ساسانیان قرار گرفته توسط خسرو (جانشین قباد) قتل عام شدند. ولی همچنان به صورت یک فرقه سری به نهضت خود ادامه دادند؛ و نیز تاظهور اسلام باقی ماندند. قطعا اگر اسلام ظهور نمی کرد. آیین مزدکی به دلیل عقاید کمونیستی اش و حمایت از طبقه محروم جامعه دوباره شعله ور می شد؛ اما این اسلام بود. که با فطرت مردم بود و مردم نیز ندای فطرت خویش را پاسخ گفته و به آن گرویدند.
نتیجه گیری از بعد اول:
حال با توجه به شمای کلی که از نظام فکری- اعتقادی در زمان ساسانیان ارائه شد، در می یابیم که این تعدد مذاهب و آیین ها با پیروان و روحانیون آنها که به شدت با یکدیگر دشمنی می نمودند، گذشته از ماهیتهای غلط و نادرست و منحرف هریک و نیز بعضا متضاد و متعارض [مثلا زرتشت با مزدکی و مانوی که زرتشت همواره طرفدار اقویا و صاحبان قدرت بود و مزدکیه که طرفدار قشر محروم و طبقه پائین جامعه بود] کشور و مردم را به سوی یک انحطاط و نابسامانی شدید فکری و اعتقادی کشاند. به طوری که بعضی اندیشمندان [مانند آقای سعید نفیسی] علت اصلی آشفتگی اوضاع در دوره ساسانیان را همچنین تعدد مذاهب و اختلافات مذهبی آن دوران می دانند.(3)
منابع و ماخذ:
1- ایران در زمان ساسانیان، ص 393.
2- ایران از آغاز تا اسلام، ص 362
3- ر.ک. مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران.
آیین مزدک