حد و مرز بخشش
آیا حدیثی داریم که چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است را تایید کند؟
چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است1.زمینه پیدایش: بازرگانی نذر کرد برای روشنایی مسجدی که در همسایگی اوست، چهل شب شمع هدیه بدهد. همه شب خادم مسجد به سرای بازرگان میشتافت و شمع نذری را میگرفت. چهل شب پایان یافت، ولی او همچنان به مطالبه خود ادامه میداد و بر سَبیل ابرام امام، هر شب به در سرای وی (بازرگان) میرفت و به اصرار زیاد شمع نذری را مطالبه میکرد. یک شب که بازرگان از ابرام خادم و امام به ستوه آمده بود، به وسیله خادم به امام پیام داد: دیر زمانی است ک مدت آن شمع هر شبه به سر آمده است، اما شمع هر شبه دیگری دارم که اگر آن نیز به کار آید، بیا و بستان! خادم چون این خبر به امام باز گفت، وی برآشفت و پاسخ فرستاد: ای خواجه! ما را معذور دار که شمعی که به خانه رواست، به مسجد حرام است.(1)2. پیامهادر انفاق کردن اطرافیان و نزدیکان بر دیگر افراد ارجحیت و الویت دارند.
منابع طبیعی کشور و نیز امکانات علمی، رفاهی، پزشکی و مانند آن در درجه اول باید در اختیار هموطنانمان قرار گیرد. کاربرد: این مثل درباره کسانی به کار میرود که: خویشاوند نیازمند را رها کرده و به بیگانه خدمت میکنند؛ خانواده خود را در سختی و تنگی نگه داشته و خرج دوستان خود را متقبل شدهاند؛ همسایه نیازمند خود را نادیده گرفته و برای تظاهر، به افراد ناشناس انفاق میکند.
3. ضرب المثل های هم مضمون
ترک واجب کرده، سنت را به جا میآورد.
ترک واجب نتوان کرد پی نافلهها.(2)
4. اشعار هم مضمون
بپرسند مردم به راه خدا * چه انفاق سازیم ای مصطفی؟! بگو آنچه باشد فزون بر نیاز * به محتاج بخشید بی هیچ آز کرم به جای فرومایگان چو بتوانی * مروت است، نه چندان که خود فرو مانی تو کار زمین را نکو ساختی * که بر آسمانها بپرداختی؟ از زر و سیم راحتی برسان * خویشتن هم تمتعی برگیر(سعدی)(3)
5. ریشه های قرآنی حدیثی
قرآن کریم: « وَلاَ تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِکَ وَلاَ تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا؛ و دستت را به گردنت زنجیر مکن و بسیار [هم] گشادهدست مباش تا ملامت شده، حسرت زده بر جای مانی». (اسراء: 29)
امام حسن عسکری(علیه السلام): «اِنَّ لِلسَّخاءِ مِقداراً فإن زادَ عَلَیهِ فَهُوَ سَرَفٌ؛ بخشندگی، اندازهای دارد که اگر از آن فراتر رود، اسراف است».(4)
حضرت علی(علیه السلام): «إِذا اَضَرَّتِ النَّوافِلُ بِالفَرائِضِ فَارفَضُوها؛ هنگامی که مستحبات به واجبها زیان میرسانند، رهایشان کنید».(5) .
منبع مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما
ب.این ضرب المثل به یک معنا در پی آنست که بگوید ؛انسان در آراستن خود به فضایل اخلاقی وپیراستن از رذایل ،خانه دل خودرا مقدم بر دیگران بدارد. مسلما این معنا وکاربرد صحیح خواهد بود ،چنانکه بزرگان در این معنا به کاربرده اند:به عنوان نمونه استاد شهید مطهری در ارتباط با اعزام مبلغ به خارج از کشور می نویسند: « ما قبل از اینکه بخواهیم درباره دیگران فکر کنیم که آنها مسلمان شوند باید درباره خود فکر کنیم . چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است نمی خواهم تخطئه بکنم که چرا مبلغ به خارج فرستادند . البته کار صحیحى است , بسیار کار خوبى است . شاید در آنجا مسلمان واقعی درست بشود و بعد نمونه شوند برای ما . (ده گفتار ص 148) «یکی از وظایف مرد در خانه، تعلیم و ارتقای فرهنگ افراد و مواظبت بر سلامت روحی و اخلاقی و ارشاد در زمینه مسایل فکری و فرهنگی و حتّی سیاسی اجتماعی است. البته تأمین نیازهای عاطفی و تربیتی هم که شامل همه و همه مراحل می شود، تکلیفی دیگر است. متأسّفانه حتی در میان انسانهای فرهیخته و فرهنگی، مربّیان و مبلّغان نیز کسانی یافت می شوند که با همه فعالیتهای برون خانه ای و اشتغالات تربیتی و فرهنگی در جامعه و در سطحی گسترده، نسبت به وضع داخل خانه و همسر و فرزندان خویش یا بی خبرند، یا بی خیال، یا گاهی هم ناتوان. اگر ارشاد و هدایت جامعه و دیگران لازم و مفید است، روشنگری و راهنمایی در درون خانواده و نسبت به افراد داخل، ضروری تر و سودمندتر است. از دیرباز گفته اند: چراغی که به خانه رواست، بر امامزاده حرام است.» گاهی به گناه افتادن زن و فرزندان کسی معلول غفلتهای خود او از اوضاع داخل و نزدیک است. باید ریشه های آن را شناخت و خشکاند. رسالتِ حفظ و صیانت خانواده از آتش گناه و فساد، بر عهده قیّم خانواده و سرپرست آن است». (محدثی جواد؛ خیمه عفاف، ؛کتابخانه اینترنتی تبیان) «قرآن کریم می فرماید:. «یَسْألُونَکَ ماذا یُنْفِقُونَ قُلْ ما أنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلوالِدَیْنِ والأقْرَبِینَ وَالیَتامی وَالمَساکِینِ وَابْنِ السَّبیلِ وَما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإنَّ اللّهَ بِهِ عَلیم؛ (215سوره بقره) از تو می پرسند که چه چیز انفاق کنند بگو: هر مالی که انفاق می کنید، برای پدر و مادر و خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و مسافران درمانده است و هر چه انفاق کنید، خداوند به آن داناست. در این جا نیز به عنوان یک دستور استحبابى، به پیروان اسلام می فرماید: آنچه انفاق می کنید در درجه اول برای پدر و مادر و خویشاوندان است. به قول معروف: چراغی که به خانه رواست، بر مسجد حرام است. » ) بهشتی، احمد ؛ خانواده در قرآن؛ کتابخانه اینترنتی تبیان؛.) «باید اهل بیت و نزدیکانت نسبت بتو بد بختترین مردم نباشند (نزدیکانت ببخشش به نیکى تو از دیگران سزاوارترند، چنانکه گویند: چراغى که خانه را باید بر مسجد نشاید)» (نقى، سیدعلى ؛ ترجمه وشرح نهج البلاغه (فیض) ج 5 ص 933 ) درهمه این موارد مذکور می توان گفت ،که این ضرب المثل صحیح باشد،اما اگر بخواهیم صحت آن را عمومیت ددهیم وسپس از آن نتیجه بگیریم که نبابد به دیگران احسان ونیکی کرد ویا نباید به مسجد کمک مالی کرد ویا اینکه …اینگونه برداشت ها از این ضرب المثل صحیح نخواهد بود،چنانچه بعضی ها از آن سوءبرداشت کرده اند.دلیل صحیح نبودن آن می تواند نمونه های عملی ایثاروتقدم داشتن دیگران برخود درزندگی ائمه علیهم السلام باشد.که زبان گویای شریعت می باشند. « ثعلبى و غیر او از مفسران روایت کرده که همانا حسن و حسین بیمار شدند پیغمبر جدشان و تمام مردم عرب آن دو را عیادت کردند همه عرض کردند اى ابا الحسن خوب است براى بهبودى فرزندانت نذرى کنى سپس حضرت فرمود اگر فرزندانم مرضشان برطرف شد سه روز روزه بگیرم به جهت سپاسگزارى خداى تعالى فاطمه فرمود منهم سه روز روزه میگیرم کلفت خانه فضه هم نذر کرد که اگر دو سید مولایش حسن و حسین از آن مرض نجات پیدا کنند سه روز روزه بگیرد. حسن و حسین از آن مرض بهبودى و صحت پیدا کردند ولى درخانه ى على و بچه هاى رسول خدا چیزى نه کم و نه زیاد براى خوردن آنان وجود نداشت ناچار على علیه السّلام خودش را اجیر و مزدور کرد که نخلستانى را از سر شب تا صبح آبیارى کند در مقابل مقدارى جو بگیرد جو را گرفت و بخانه آورد سپس فاطمه علیها السّلام بلند شد و یک سوم آنها را آرد کرد و مقدار پنج گرده نان پخت براى هر یک از روزه داران یک گرده نان در نظر گرفته شد امیر المؤمنین علیه السّلام نماز شام را با رسول خدا خواند بعد بمنزل آمد غذا در مقابل على علیه السّلام گذاشته شد. بى نوائى آمد پشت در منزل ایستاد و گفت: سلام بر شما اى خاندان محمّد بینوائى از بینوایان مسلمانانم مرا غذا دهید خدا شما را از غذاهاى بهشت بخوراند، على علیه السّلام آواز او را شنید و فرمود حصه ى غذاى مرا باو بخورانید فاطمه علیها السّلام نیز چنین فرمود دیگران نیز چنین کردند سپس بینوا را غذا دادند، آن شب و روز را گرسنه بسر بردند جز آب خالص چیزى نچشیدند. چون روز دوم شد فاطمه علیها السّلام یک سوم دیگر جوها را آرد کرد و نان پخت، شب هنگام حضرت امیر المؤمنین نماز شام را با حضرت رسول خواند و بخانه آمد باز سفره در مقابلش گسترده شد سپس یتیمى از یتیمان مهاجرین آمد و عرضکرد درود بر شما اى خاندان محمّد من یتیمى از یتیمان مهاجر هستم که پدر و مادرم در روز عقبه شهید شدند او را غذا دادند دو روز و دو شب گرسنه درنگ نمودند و جز آب خالص چیزى نخوردند. پس چون روز سوم شد فاطمه علیها السّلام باقى مانده ى جوها را آردکرد و نان پخت على علیه السّلام نماز شب را با رسول خدا خواند بعد بخانه آمد باز غذا در مقابلش گذاشته شد ناگاه اسیرى آمد بر در سرا ایستاد و عرض کرد درود بر شما اى خاندان محمّد ما را اسیر میکنید ولى ما را غذا نمیدهید خدا شما را از غذاهاى بهشت بدهد همانا من از اسیران محمّدم سپس على آوازش را شنید غذایش را باو ایثار کرد دیگران نیز به او ایثار کردند سه شبانه روز تمام گرسنه درنگ نمودند و جز آب خالى چیزى نخوردند. چون روز چهارم شد و بنذر خویش وفا کردند على علیه السّلام دست راست حسن و دست چپ حسین را گرفت بطرف رسول خدا رو آورد در حالى که مانند جوجه از گرسنگى میلرزیدند چون رسول خدا ایشان را دید فرمود: اى ابا الحسن چقدر سخت ناراحت میشوم که شما را بدین حالت مى بینم برویم بسوى خانه ى فاطمه دخترم سپس بسوى فاطمه رفتند و حال آنکه آن خانم در محراب عبادت نماز میخواند و از شدت گرسنگى شکمش به پشت چسبیده بود چون پیامبر او را دید فرمود: پناه میبرم بخدا خاندان محمّد از گرسنگى میمیرند. جبرئیل فرود آمد سوره ى هل اتى را از اول تا به آخر قرائت کرد و خواند، آرى آن کس که گرامى ترین مردم است برترین مردم باشد و او امام است نه غیر او.. از نظر جود و بخشش همانا او درین صفت بجائى رسیده که هیچ کس جز او نرسیده بطورى که جان خود را در راه خدا بخشیده و از جان گذشتگى آخرین درجه ى بخشش است».( رضائى، سید عبد الحسین ؛ ترجمه ارشاد القلوب ج 2 ص 31-30 ) این عمل حضرت علی (ع)که در منابع معتبر شیعی ،بسیار آمده است ، هرگونه برداشت مطلق از این ضرب المثل را ابطال می کند.چه بسا افرادی که با الگوقراردادن ائمه(ع)در نهایت نیاز خود به احسان ونیکی ودستگیری فقرا اقدام می کنند. به شهادت تاریخ پس از ائمه(ع)عالمان دینی ،چنین ایثارهایی می کردند.به عنوان نمونه،«درشرح زندگی شیخ جعفر کاشف الغطاءمی نویسند:آن قدر به مستنمدان رسیدگی می کرد ودر رفع مشکلات آنان فعال واز خود گذشته بود که در بیشتر سالها دیده می شد که هر چه داشت انفاق کرده ووقتی دستش از همه جا کوتاه می گشت،خانه مسکونی خویش را رهن می گذاشت وپولش را به فقرا می بخشید! ازآن پس ،از استفاده وسکونت در خانه محروم بود تا در مسافرتها پولی تحصیل کند ومنزل را از گرو آزاد سازد.» شیخ انصاری(ره)دستگیری از فقراء وبینوایان را جزءوظایف حتمی خود می دانست واز ایام کودکی این شیوه خدا پسندانه را داشت.از اشخاص موثق،بطور متواتر رسیده که در بقعه پیرمحمد واقع در محله حیدرخانه ی دزفول فقیری عاجز بود وشیخ هر شب شام خود را به آن فقیر می داد وبا شکم گرسنه می خوابید یا خود به اندک چیزی قناعت می کرد.»(مختاری،رضا؛سیمای فرزانگان ص359) بنابراین در عین اهمیت دادن به نیازهای معنوی و مادی خود همواره باید شرایط را بررسی و در نظر گرفت واولویتها را مقدم نمود.
منابع ومآخذ:
1. بهشتی، احمد ؛ خانواده در قرآن؛ کتابخانه اینترنتی تبیان 2. رضائى، سید عبد الحسین ؛ ترجمه ارشاد القلوب- نشر اسلامیه ؛ ج 2چاپ: سوم تهران ،سال 1377 ؛ 3. مطهری؛مرتضی ده گفتارجلد :1ناشر :صدرامحل نشر، تهران 4. محدثی، جواد؛ خیمه عفاف، کتابخانه اینترنتی تبیان 5مختاری،رضا؛سیمای فرزانگان؛انتشارات دفتر تبلیغت اسلامی،چاپ دهم،سال1376 6. نقى، سیدعلى ؛ ترجمه وشرح نهج البلاغه(فیض الاسلام) موسسه چاپ ونشرتالیفات فیض الاسلام ،چاپ: پنجم ، تهران ،سال 1379
حد و مرز بخشش