دین و اندیشه

فرق عبادت و بندگی

پرسش و پاسخ

مطالبی در خصوص عبودیت و بندگی به همراه آیات و منابع موثق رو میشه در اختیارم بگذارید؟

پاسخ:
1- تفاوت عبادت و عبودیت
1-1. عبادت از مقوله «فعل» و عمل است که انسان انجام مى‌دهد، اما عبودیت «صفت» است که انسان به آن متصف مى‌شود . مثلا مى‌گویند: فلانى «صفت عبودیت» دارد، اما نمى‌گویند «صفت عبادت» دارد (بلکه فاعل آن است).
این در صورتى است که عبودیت به معناى «اسم مصدرى» در نظر گرفته شود، اما اگر به صورت «مصدر متعدی» لحاظ شود، به مفهوم «بندگى کردن» است، که از مقوله فعل و عمل است و اگر به همین معنا به خدا انتساب یابد (بندگى خدا کردن)، در این صورت از نظر مصداق با عبادت یکى خواهد شد.
شاید کسانى که واژه عبادت و عبودیت را به یک معنا گرفته‌ اند، اولا عبودیت را «مصدر متعدى» فرض کرده‌اند و ثانیا عبودیت مقصد یعنى عبودیت خداوند را منظور کرده‌اند.

2-1. به طور کلى عبادت عبارت است از عملى که یا قصد قربت انجام شود، اما هر عبادتى پرستش خداوند نیست بلکه عملى که براى اظهار عبودیت خداوند وضع شده است پرستش است.
و عبودیت نیز یعنی تسلیم محض خدا بودن. این حالت در حقیقت یک وضعیت انسانی است که محصول عبادت کامل و خالصانه خداوند است.

3-1. در حقیقت مراد از عبودیّت و بندگی ، رسیدن به درجه ای از معرفت و خلوص قلبی و درجه ی وجودی است که در آن مرتبه ، شخص هیچ اعتباری برای خود و دیگر مخلوقات قائل نیست و جز خدا هیچ نمی بیند و همه ی موجودات و از جمله خود را بند به اراده ی خدا می یابد ؛ لذا بنده ی خدا (بند شده به خدا) نامیده می شود. در این رتبه است که بنده ی خدا ، مظهر اسماء الله می شود و اسماء الهی در وجود او ظاهر می گردند ؛ لذا خلیفة الله و نماینده ی خدا ( نمایان کننده ی خدا) نامیده می شود ؛ چون تمام وجودش خدا را می نمایاند.

2- هدف های مقدمه ای ، متوسط و نهایی انسان بر اساس آیات قرآن
1-2. تنها هدف یعنی هدف اول و آخر از خلقت تمام موجودات (نه فقط هدف از خلقت انسان و جنّ)، عبادت خداست ؛ و عبادت یعنی رسیدن به مقام لقاء ربّ و فنا در وجه الله. و هیچ موجودی نیست که در دار تکوین به این غرض اعلی نرسد. لذا خداوند متعال در آیات متعدّدی متذکر این حقیقت شده و فرمود:
« … وَ إِنَّکَ لَتَهْدی إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ ؛ صِراطِ اللَّهِ الَّذی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ أَلا إِلَى اللَّهِ تَصیرُ الْأُمُورُ ـــــ و تو مسلّماً به سوى راه راست هدایت مى کنى. راه خداوندى که تمامى آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آنِ اوست ؛ آگاه باشید که همه ی امور تنها بسوى خدا بازمى گردند! » (شورى:52 ، 53)
« أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبیحَهُ وَ اللَّهُ عَلیمٌ بِما یَفْعَلُونَ ؛ وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصیر ـــــ آیا ندیدى تمام آنان که در آسمانها و زمینند براى خدا تسبیح مى کنند، و همچنین پرندگان به هنگامى که بر فراز آسمان بال گسترده اند؟! هر یک از آنها نماز و تسبیح خود را مى داند؛ و خداوند به آنچه انجام می دهند داناست! و از براى خداست حکومت و مالکیّت آسمانها و زمین ؛ و بازگشتگاه بسوى الله است » (نور:41 ، 42)
« أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُون ـــــ آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریده ایم، و بسوى ما باز گردانده نمی شوید؟ » (المؤمنون:115)
« وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ کُلُّ شَیْ ءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ـــــ معبود دیگرى را با خدا مخوان ! که هیچ معبودى جز او نیست ؛ همه چیز فانى است ؛ جز وجه الله ؛ حاکمیت تنها از آنِ اوست؛ و همه بسوى او بازگردانده مى شوید» (القصص:88)
« فَسُبْحانَ الَّذی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ـــــ پس منزّه است خداوندى که ملکوت همه چیز در دست اوست؛ و شما به سوى او باز گردانده می شوید » (یس:83)
« أَ فَغَیْرَ دینِ اللَّهِ یَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُون ـــــ آیا آنها غیر از آیین خدا مى طلبند؟! در حالی که تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند، از روى اختیار یا از روى اکراه ، در برابرِ او تسلیمند، و همه به سوى او بازگردانده مى شوند. » (آل عمران:83)

پس، باید توجه داشت که در این آیات غایت موجودات، بهشت یا جهنّم معرّفی نشده ؛ بلکه غایت ، بسوی خدا بودن است. البته با کمال تأسّف ، اکثر مردم هر گاه این آیات را می خوانند ، خیال می کنند که منظور از « به سوی ما » یا « بسوی خدا » ، همان عالم آخرت است ؛ حال آنکه عموم این آیات ، تمام مخلوقات را در بر می گیرد ؛ لذا حتّی خود عالم آخرت و جهنّم و بهشت نیز رو به سوی خدا هستند و به سوی او بازگردانده می شوند. چرا که تمام موجودات ، مظاهر اسماء الهی هستند و می روند تا در حقیقت اسمی خود فانی شوند. لکن گروهی از موجودات ، از اسماء جلال آمده و به سوی اسماء جلال می روند و گروهی نیز از جمال آمده و سوی جمال برگردانده می شوند. گروهی مظاهر اسماء رحمت رحیمیّه ی خدایند و گروه دیگر مظاهر اسماء غضبیّه ی او ؛ و همه ی اینها تحت سلطه ی امّهات اسماء همچون اسم الله ، الواحد ، الرّحمن ، الحقّ و … قرار دارند.

2-2. غرض از خلقت آدمی(یعنی همان اهداف انسان) این است که در سیر صعودی خود ، از پایین ترین رتبه ی وجود ، شروع به حرکت تکاملی نموده ، حقیقت و کمال وجودی تک تک موجودات را به دست آورد و به جایی برسد که از تمام ملائک نیز فراتر رفته جامع جمیع کمالات امکانی گردد. بلکه پا فراتر از آن نیز گذاشته به مقام آیینگی تامّ و مقام فنا می رسد ؛ که در آنجا بنده ، خودی در میان نمی بیند تا سخن از دوگانگی و یگانگی یا امکان و وجوب باشد ؛ آن سان که صورتِ نقش بسته در آیینه در مقایسه با شخص بیرون از آیینه ، خودی برای خود نمی بیند ؛ و این است آن غرض و کمالی که انسان برای آن آفریده شده و این است آن مقام عبودیّت و معرفت ؛ و این است لقاء الله ، که انسان در خود جز خدا را نبیند ، همان گونه که صورت نقش بسته در آیینه خودی جز صاحب صورت ندارد. در این حالت ، تمام وجود شخص مترنّم به این نغمه می گردد که :« گر بشکافند سراپای من ـــ جز تو نیابند در اعضای من» و امتحانات الهی تماماً برای رساندن انسان به این مقصد اعلی می باشد.

3-2. این همان حقیقتی است که فرشتگان و ابلیس از درک آن عاجز بودند و هستند و خواهند بود. لذا خداوند در محاجّه با ابلیس فرمود: « یا إِبْلیسُ ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالینَ ـــــ اى ابلیس! چه چیز مانع تو شد تا بر مخلوقى که با دو دست خویش او را آفریدم سجده کنى؟! آیا تکبّر کردى یا از برترینها بودى؟! » (ص:75) ؛ مراد از دو دست خدا اسماء جلال و جمال او هستند که آدم بالفعل ، مظهر جمیع آنهاست. دیگر موجودات ، مظهر برخی اسماء الهی هستند ولی انسان بالفعل شده ، مظهر تمام اسماء الهی است.

3 . روش عبودیت و بندگی
در تبیین راه و روش بندگی خدا به چند نکته و راهکار اشاره می کنیم:
1. تفکر : مهمترین شرط مبارزه ی با نفس و قدم اول در راه بندگی، تفکر است. امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) می فرمایند : «بدان که اول شرط مجاهده ی با نفس و حرکت به جانب حق تعالی تفکراست …تفکر، در این مقام عبارت است از آنکه، انسان لااقل در هر شب و روزی مقداری ولو کم هم باشد فکر کند در اینکه آیا مولای او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتی را از برای او فراهم کرده و بدن سالم …. به او عنایت کرده، این همه بسط بساط نعمت و رحمت کرده، از طرفی این همه انبیا فرستاده و کتاب ها نازل کرده و راهنمایی ها نموده و دعوت ها کرده، آیا وظیفه ی ما با این مولای مالک الملوک چیست ؟… با خود خطاب کند: ای نفس شقی که سال های دراز و در پی شهوات، عمر خود را صرف کردی و چیزی جز حسرت نصیبت نشد، خوب است قدری به حال خود رحم کنی، از مالک الملوک حیا کنی و قدری در راه مقصود اصلی قدم زنی که آن موجب حیات همیشگی و سعادت دائمی است و سعادت همیشگی را مفروش به شهوات چند روزه ی فانی نکنی. (چهل حدیث حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی ) /ص 6)
2. شناخت خدا: امام رضا (علیه السلام) مى فرمایند: «اول عبادة الله معرفته؛ اولین مرتبه عبادت خدا، معرفت و شناخت خدا مى باشد.» بنابراین یک مسلمان اول باید در باره خدا، شناخت پیدا کند. در این باب اگر زمینه مطالعاتى شما کم است از کتاب هاى اعتقادى آقاى محسن قرائتى شروع کنید؛ ولى بعدا مسیر مطالعاتى شما در کتابهاى استاد مطهرى باشد.
3. شناخت دستورات خدا: دیگر از لوازم این راه، آشنایی با حلال و حرام الهی است. کسی که طالب رضایت محبوب است, می بایست بر اساس قوانینی که محبوب وضع می کند, زندگی کند. لذا لازم است که با احکام اخلاقی و عملی دین از طریق مطالعه و تحصیل کتب اخلاقی و رساله های عملیه آشنا باشید و راه عملی اطاعت خدای متعال را بدانید و از بایدها و نبایدهای این مسیر اطلاع کافی داشته باشید. به خصوص شناختن گناهان و پی آمدهای سوء دنیوی و اخروی آن، نقش و تأثیر بسیار سازنده ای در حصول تقوی و تحکیم آن در انسان مؤمن دارد.پس یکی از مهم ترین امور در این راه , عمل دستورات فقهی, یعنی رساله ی مرجع تقلید است. با رجوع به رساله مى توان واجب و حرام الهى را شناخت.
3 . 4 . عمل به دستورات خدا: بسیاری از افراد ممکن است با دستورات الهی کاملا آشنا بوده و از حرام و حلال الهی مطلع باشند ولی به هنگام بروز خواهش های نفسانی و وسوسه های شیطان از فرامین الهی سرپیچی نمایند. اما افراد خدا محور دستورات خدا را بر دستورات نفس و شیطان، در عمل ترجیح می دهند . امام سجاد (علیه السلام) مى فرمایند:« من عمل بما افترض الله علیه فهو من اعبد الناس؛ هر کس به آنچه خدا بر او واجب کرده عمل کند از عابدترین مردم مى باشد.» بنابراین انجام واجبات و ترک محرمات بر هر چیزى ترجیح دارد و از ویژگی های برجسته یک مسلمان حقیقی می باشد .دوست عزیز؛ به طور قطع و یقین هیچ چیز به اندازه ی انجام واجبات و ترک محرمات انسان را به خدا نزدیک نمی کند.
5. استقامت در مسیر بندگى: در مسیر عبودیت، استقامت نقش کلیدی دارد. چه بسا ابتدای راه، شیطان و لشکریانش بسیج شوند تا انسان را از بندگی حق تعالی باز دارند اما وقتی استقامت بنده را ببینند شکست خورده و مغلوب می گردند. حصول هر مهارتی نیاز به تمرین، ممارست، مداومت و ایستادگی دارد. برای طالب تقوی نیز لازم است که در این مسیر از هر طریقی که ممکن است به تدریج عادت های بد خود را ترک و آنها را تبدیل به عادت های مثبت نماید. تمرین عملی و عادت نمودن به ترک گناهان و انجام واجبات الهی به تدریج زمینه جلب رضای الهی را در نفس آدمی فراهم خواهد آورد. خداوند تبارک و تعالى به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) در قرآن چنین خطاب مى کند: «فاعبده واصطبر لعبادته؛ او را عبادت کن و در راه پرستش او شکیبا باش»،( مریم، آیه 65). حضرت على (علیه السلام) مى فرمایند: «دوام العباده برهان الظفر بالسعاده؛ عبادت دوام دار و همیشگى، دلیل قاطع ظفر و دستیابى به سعادت و خوشبختى است. » (الغرر والدرر، باب العباده، ص 24 و 318)؛
6. شرکت در مجالس و محافل مذهبی: همراهی مؤمنان، همنشینی با عالمان ربانی، مطالعه سیره عملی رهبران معصوم)علیهم السلام) امامان هدایت و اسوه های تقوا و همچنین مطالعه زندگی و سیره عملی عالمان وارسته، اهل تقوی و سلوک، همچنین سرگذشت گناهکاران و سرانجام منحرفان از راه خدا و تقوی همگی راه هایی هستند که به تقویت بعد معنوی انسان خواهد انجامید.
7. شیطان شناسی: شناختن شیطان، حیله ها و وسوسه هایی که برای اهل تقوی دارد و دام هایی که در راه خدا گسترده است، ضرورتی است که نباید از آن غافل ماند.
8. همت و تلاش برای رسیدن به مقصود: هر قدر هدف انسان بزرگ باشد، همت و تلاش او نیز باید بیشتر باشد! چه هدفی بالاتر وبرتر از کسب سعادت ابدی؟ که این سعادت حاصل نمی شود، الا در مبارزه ی با نفس اماره و پیروز وغالب شدن بر تمایلات و خواهش های او. بنابراین باید آستین همت را بالا زده، در راه رسیدن به مقصود, از خطر های راه نهراسیده و تصمیم بگیریم و تلاش کنیم تا موانع راه را کنار بزنیم.
9. جایگزینی لذت های مشروع به جای لذت های خلاف شرع وحرام: بسیاری از جوانان به دلیل مجرد بودن و تأخیر انداختن درامر ازدواج، به گناهانی که درارتباط با نیازهای جنسی است، گرفتار می شوند و همین گناهان, منشأ گناهان بسیار می گردد. لذا یکی از راه های مبارزه با نفس و گناهانی که از طریق نیاز جنسی انجام می گیرد، ازدواج و برطرف کردن این نیاز، از طریق مشروع است؛ ولی اگر به هر دلیل, ازدواج ممکن نباشد، چاره ای جز استفاده از روش های کنترلی و تقویت معنویت نیست. (روش های کنترل از قبیل: کنترل چشم، یعنی ندیدن صحنه های محرک، عدم تردد در مکان های تحریک آمیز، انتخاب دوستان متعهد ومؤمن، و…… روش های تقویت معنویت ازقبیل: روزه گرفتن، نماز خواندن، توسل به اهل بیت عصمت (علیهم السلام)، شرکت در جلسات مذهبی و..) اینها پاره اى از خصوصیات مهمی است که با عمل دقیق به آن مى توان یک مسلمان واقعی شد.
10 – تقویت ارتباط عاشقانه با خداوند و اولیای معصومین(علیهم السلام) و مومنان اهل ولایت و محبت، از طریق انجام مستحبات و زیارات و مانند آن؛ چرا که اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) واسطه های فیض الهی هستند؛ یعنی هر خیری از کانال آنها به بندگان می رسد.همچنین آنها باب الله هستند؛ یعنی راه رسیدن به قرب حق تعالی از طریق آنها حاصل می شود. بنابراین با تمام وجود به آن ذوات نورانی بویژه امام عصر (علیه السلام) توسل جویید و از آنها کمک بخواهید.
11- ارتباط عمیق با قرآن؛ قرآن نقشه ی راهی است که از طرف محبوب به سمت محب فرستاده شده است، تا بندگان، با خواندن آن و حرکت در مسیری که توسط قرآن راهنمایی شده، به خدای مهربان برسند. قرآن داروخانه ای است مجهز, که برای هر نوع بیماری دارویی ویژه تجویز کرده که محال است با استفاده ی از آن, مریض بهبودی نیابد.بنابراین سعی کن حداقل روزی چند آیه را با دقت در معانی و تدبر بخوانی. قرائت و تلاوت پیوسته این کتاب مقدس همراه با فهم معانی آن به تدریج تأثیر بسیار سازنده ای در تقویت و تحکیم ایمان و عمل خواهد داشت.
12 – اصلاح صفات شخصیتی و پاک سازی دل و درون از رذایل اخلاقی و آراسته شدن به فضایل اخلاقی از طریق راهکارهای علم اخلاق و تمرین آن ها در معاشرت با مردم و رعایت اخلاق اجتماعی.
13 – هیچگاه خالی از مطالعه نباشید. اگر کسی بخواهد در این راه ثابت قدم بماند باید دائما بر آگاهی و ایمان خود بیافزاید. توصیه می کنیم که سیر مطالعاتی داشته باشید و در حوزه های ذیل مطالعه نمایید:اعتقادی و اندیشه ای, اخلاق اسلامی, زندگی, سیاسی و اجتماعی, تاریخ و تمدن اسلامی, متون دینی.در این زمینه می توانید از سیر مطالعاتی شهید مطهری استفاده نمایید.
14- چشم به کرم خدا نه عمل خود: بنده واقعى خدا همیشه خود را مقصر مى بیند و عمل خود را به هیچ مى انگارد براى عمل خود قدرى قائل نیست و پیوسته چشم به کرم کریم دوخته نه از غرور عمل باد در پوست انداخته. امام صادق(علیه السلام) مى فرمایند: «علیک بالجدولا تخرجن نفسک من حد التقصیر فى عباده الله تعالى و طاعته، فان الله تعالى لایعبد حق عبادته ؛ بر تو باد کوشیدن (و جد و جهد در عبادت) و نفس تو از حد تقصیر در عبادت و طاعت خداى تعالى خارج نشود (و خویش را مقصر بداند) زیرا خداوند تعالى آن گونه که شایسته پرستش است عبادت نمى شود.» (همان، ص 25، روایت 11407)
15- اخلاص در عمل بسیار مهم است. ممکن است کسی با یک عمل مخلصانه در راه خدا، مانند شهادت در راه خدا، این راه را طی نماید و به مقصد برسد و یا عارفی با چند سال تلاش و ریاضت به کمال خود نهایی خود واصل گردد و در مقابل کسی هم صدو بیست سال عبادت کند، نماز بخواند و روزه بگیرد ولی به کمال و رشد معنوی قابل قبولی نرسد. آنچه در این مسیر مهم است، اول، بودن در راه است و دوم، خلوص نیت و خالی بودن از هر شایبه ریا و انگیزه های غیر الهی. سرعت و کندی انسان در وصول به کمال بسته به مرتبه اخلاص او متفاوت خواهد بود. در این مسیر حتی ممکن است کسی همان گونه که در روایات هم آمده، با چهل روز رعایت اخلاص در نیت و عمل، چشمه هایی از حکمت از درونش بجوشد و به کمالات مهمی نایل گردد.
16- تفکر پیرامون آیات و نشانه های خداوند در گستره هستی: توجه به این نشانه ها، یاد خدا را در دل ها زنده می کند و لطف و رحمت او را به ما یادآور می شود و در نهایت بر دوستی و محبت ما به خدا می افزاید. (ر.ک: سوره یس، آیات 23 تا 40).
17- توجه دائم به خداوند و ذکر و یاد او: حضور خداوند در خاطر ما، در همه لحظات زندگی، ارتباط ما را با او افزایش می دهد و به تدریج به پیوندی استوار می انجامد. یکی از حکمت های نمازهای پنجگانه، زنده نگه داشتن یاد خدا در طول شبانه روز، در دل مؤمن است. A«یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را بسیار یاد کنید» (احزاب، آیه 41). انجام برخی کارها مانند قرائت قرآن، دعا و زیارت، مطالعه سیره ائمه و همنشینی با نیکان و صالحان، ما را به یاد خدا می اندازد. برخی کارها نیز مانع توجه به خداوند است که باید این موانع را کنار زد تا غفلت بر آن حاکم نشود. قرآن کریم می فرماید: انجام نیکی ها و دوری از بدی ها: هر عمل نیک دل را نورانی تر می کند و برعکس هر گناه صفحه دل را تیره و کدر می سازد. باید بکوشیم با عمل به نیکی ها، دل خود را نورانی تر کنیم و با دوری از گناهان رشته محبت خود را با خدا استوار سازیم. مطالعه کنید: شهید مطهری، انسان و ایمان (ج 2 از مجموعه آثار)
18ـ مراقبه و محاسبه: در آغاز هر کارى, کمى مکث کنید. اگر واجب است حتما انجام دهید؛ اگر حرام است حتما ترک کنید و اگر نه حرام است نه واجب، در انجام و ترک آن مختارید. این سه مورد را قبل از انجام هر عملی مشخص کنید بعد از آن کار را انجام دهید.اصل این توجه و مراقبه حد اقل سه فایده دارد: اولاً: انسان به حرام نمى افتد و نیز واجبى از او ترک نمى شود. ثانیاً: انسان را از غفلت شبانه روزى مى گیرد. ثالثا: ترک حرام و فعل واجب به قصد قربت, خود عبادت به حساب مى آید و مى توان انجام تمام واجبات و ترک تمام محرمات را به قصد قربت انجام داد. حتى افعالى که نه واجب هستند نه حرام مى توان با قصد قربت آنها را عبادى کرد.مثلاً: خوابیدن با این قصد باشد که تجدید نیرو شود تا انسان عبادت خدا کند و… شب به محاسبه بنشیند که آیا مراقبه طول روز را خوب انجام داده یا نه. اگر خوب انجام داده, شکر خداى را حتی زبانى به جا آورد و اگر خوب انجام نداده علت یابى کند تا به مرور نقص ها و علت عدم موفقیت را کشف کند تا بعد از سال ها به جایى برسد که حتى یک گناه از او صادر نشود و خلاصه این که اصل در مراقبه و محاسبه شما انجام واجبات و ترک محرمات مى باشد.امیر المؤمنین (علیه السّلام)مى فرمایند: «ان هذه النفس لامارة بالسوء فمن اهملها، جمحت به الى المآثم؛ همانا این نفس مدام به بدى و زشتى امر مى کند بنابراین هر کسى آن را مهمل به حال خود واگذارد(ولى او انسان را رها نمى کند) واو انسان را به سمت گناهان مى کشاند»، (الغرر والدرر، باب النفس به نقل از سرالاسراء، استاد على سعادت پرور، ج 1، ص 305، روایت20 )بنابراین مراقبه و محاسبه را باید جدى گرفت که از اساسى ترین دستورات اخلاقى و سازنده مى باشد.
19 ـ نماز اول وقت: اگر کار اهمى با نماز اول وقت در تعارض نباشد نماز اول وقت را ترک نکنید. روایات و نیز بزرگان نماز اول وقت را اکیدا سفارش کرده اند.
20 – توسل به ائمه معصومین علیهم السّلام: به اقتضاى حال و اقبال قلب به ائمه معصومین (علیهم السلام)بخصوص امام حسین (علیه السلام) توسل جویید و توفیق و حاجات خود را از آن معادن کرم بخواهید.
21 ـ دائم الوضوء: سعى کنید همیشه وضودار باشید. وضو نور است و همنشینی دائمی با نور انسان را نورانی می کند.
22- مستحبات نشاط آور: از میان مستحبات از نمازهاى نافله گرفته تا دعاى کمیل و ندبه و… فقط و فقط آنهایى را انجام دهید که براى شما نشاط آور است و از تحمیل نفس بر مستحبات پرهیز کنید فقط به اقبال قلب بنگرید هر عمل مستحبى که قلب بدان اقبال داشت و برایتان نشاط بخش و حال آور بود به همان اکتفا کنید، حتى نسبت به نماز شب که سفارش زیادى شده است اگر نشاط نداشتید یا اصلاً نخوانید یا خیلى خیلى خلاصه در ظرف ده دقیقه تمام یازده رکعت را با حذف مستحبات بخوانید.
دوست عزیز، مطالعه کتب اخلاقی و هم چنین راهنمایی گرفتن از علمای اهل عمل، به شما بسیار کمک خواهد کرد.
منابعی جهت مطالعه: چهل حدیث حضرت امام خمینی ( رحمه الله علیه)، جهاد النفس، معراج السعاده ملا احمد نراقی ( رحمه الله علیه).

فرق عبادت و بندگی

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا