زندگی با خانواده شوهر
خانمی ۲۸ ساله هستم. متاهل.فوق لیسانس معماری و شاغل.حدود دو سال هست که با همسرم زیر یک سقف هستیم.منتها از اول به خاطره رویکرد همسرم نسبت به اجاره نشینی و بد بینی اون مجبور به اقامت در طبقه بالای منزل پدر شوهر شدیم.من از اول مخالف بودم اما متاسفانه نتونستم همسرم رو راضی کنم .الان مساله ای که دارم اینه که اگر صحبت و بحثی بین و من و همسرم پیش بیاد خانواده همسرم می شنون.و توی رفتارشون با من تاثیر می زاره.
و من از این مساله بسیار ناراحتم.همسرم هم فقط منو سرزنش می کنه که تو نادونی .ظاهره زندگیتو حفظ کن و از این حرفا.
واقعا من هم صبری دارم.علت اصلی بحث های ما خانواده همسرم. و حضورشون تو زندگیمون و خواسته های عاطفی اونهاست. از اینکه ما زندگی مستقلی داشته باشیم و از اونا کمک نخواییم ناراحت می شن و گاهی دخالت های بی جا می کنن یا اظهار نظرهایی که بهشون ربطی نداره و اسمشو می زارن دلسوزی برای بچشون.نمی دونم چه کار کنم.واقعا زندگی برام سخت شده.حداقل تا یکی دو سال اینده هم ما اونجا مستقر هستیم و می دونم که با این روند روابط به جاهای باریک می کشه.ممنون می شم توی مدیریت روابط راهنمایی بفرمایید
خوشحالم مخاطب فردی هستم که دلی مهربان و دلسوز دارد و ذهنی منطقی که در عبور از مشکلات، مشورت را برمیگزیند.به نظر می رسد از رفتار مادر شوهرتان که شما از آن با عنوان «دخالت» یاد کرده اید به ستوه آمده اید و بدنبال راهی برای حل این مشکلات هستید.خواهر ارجمند وضعیتی را که با آن مواجه هستید به خوبی درک کرده و خوب می دانیم که خواه ناخواه با برخوردهایی از جانب خانواده شوهرتان رو به رو هستید که پایه منطقی و عقلایی ندارد و ممکن است شما را بیازارد.
امّا همیشه یک نکته کلیدی در زندگی یادتان باشد که «با انتخاب صحیح برای ازدواج لزوماً قادر نخواهیم بود تا ابد در زندگی خود احساس خوشبختی نماییم، بلکه مسیر زندگی پیچ و خم های زیادی دارد که شایسته است با صبر و تحمّل و آشنایی با مهارت های مختلف زندگی بر مسائل آن فائق آییم».
در ادامه نکات و مطالبی برای کنار آمدن شما با خانواده همسرتان و اخلاق و رفتار آنها تقدیمتان می کنیم.
خواهر ارجمند! میدانیم که یکی از زیباترین پیوندهای موجود در عالم هستی پیوند بین مادر و فرزند است. از سوی دیگر، مادر طی سالها زندگی، نوعی احساس هویت خاص در خانه پیدا میکند و خانه را با ارزشها و افکار و سلایق ویژه خود اداره میکند. او عشق فرزندان و همسرش را به خود احساس میکند و از سوی دیگر، عشق و محبت خود را نثار آنها میسازد. به این ترتیب، مادر شکلی از نظارت را بر خانه و خانواده اعمال میکند (این موضوع بهویژه در جوامع شرقی، از جمله در کشور ما نمود بارزتری دارد). او در خانهای که خود در ساخت و برپاییاش نقش داشته هویت خویش را مییابد و طبیعی است که هر فردی یا شرایطی که این نقش را با مخاطره روبهرو کند یا عشق و عواطف فرزندان را از او به جانب دیگری بازگرداند نوعی تهدید برای او، عواطفش، احساس ارزشمندی، هویت و در نهایت، حس نظارت او بر خانواده محسوب میشود. این موضوع علت اصلی روانشناختی رفتار مادرشوهر یا مادرزن است.
به نظر روانشناسها، پسر برای مادر ثمره تلاشها و درگیری عاطفی اوست. وقتی میبیند که پسرش به سمت زن دیگری رفته، با خود میاندیشد که مبادا تأثیرش را بر فرزندش از دست داده باشد. او وجوه این تأثیر را در اطاعت قبلی فرزند از خود، در مراقبتی که فرزند از او میکرد و در احترامی که به وی میگذاشت میبیند و چون احساس میکند که پسرش دیگر به حد سابق از وی اطاعت نمیکند و برایش احترام قائل نیست یا به اندازه کافی از او حمایت و مراقبت نمیکند احساس میکند که فرزندش دیگر از وی تأثیر نمیپذیرد. از سویی، زن دیگر که در اینجا عروس است هم نمیتواند بپذیرد که شوهرش احساس امنیتی را که انتظار دارد از او دریغ کند و انتظار دارد شوهر صددرصد عشق و محبتش را صرف او کند.
بررسیها نشان میدهد که حتی اگر عروسی احترام بالایی برای مادرشوهرش قائل باشد و بین آنها کمترین حد تعارض و اختلاف وجود داشته باشد، باز هم از نظر روانشناختی نوعی گسست بین آنها وجود خواهد داشت. این تعارض شخصی نیست، شخصیتی است. این تعارض تلاش برای حفظ موقعیت از یک سو و ایجاد موقعیتی جدید از سوی دیگر و جلب توجه شوهر (پسر) است. بعضی از روانشناسان اجتماعی نوعی تعارض بین نسلی را هم در این زمینه دخیل میدانند. افکار و رفتار نسلها با یکدیگر متفاوت است و این اختلاف سلایق و خواستهها به تعارض مادرشوهر و عروس میانجامد.
در حال حاضر و در موقعیتی که شما با آن روبرو هستید باید گفت برخورد صحیح با همسر نخستین و مهمترین گام به سوی برخورد صحیح با خانواده اوست. سعی کنید پیوند میان او و خانوادهاش را درک کنید و از او بخواهید در این پیوند پایدار باشد. یادتان باشد خانواده همسرتان برای او مانند خانواده شما برای خودتان است.
– نیش و کنایه را با لبخند پاسخ بدهید
کمی طنز داشتن برای بهتر شدن رابطه با خانواده همسر و بویژه مادرشوهرتان میتواند خیلی موثر باشد. اگر کنایهای به شما می زنند سعی کنید با کمی لبخند و طنز آن را با شوخی رد کنید. عصبانیت اوضاع را بدتر میکند. لبخند زدن در جواب کنایههایی که میشنوید باعث میشود کنایهها کمتر شود.
– به خانواده همسرتان احترام بگذارید
به خانواده همسرتان به چشم کسانی بنگرید که میتوانند دوست شما باشند. حتی اگر زیاد شما را دوست ندارند کاری نکنید که ارتباطتان بدتر شود. هرگز با آنها با لحن بد صحبت و به آنها توهین نکنید. به آنها علاقه نشان بدهید و به حرفشان گوش کنید. ناراحتیها آرام آرام از بین میروند.
– حرفتان را روشن و واضح بزنید
اگر میبینید خانواده همسر با شما مشکل دارند و به شما اجحاف میکنند رو در رو مشکلتان را به آنها بگویید. سعی نکنید حرفتان را از طریق شخص دیگری به گوش آنها برسانید. بکوشید پیش از این که دیر بشود مشکل را رک و راست به آنها بگویید.
– مهربانی و محبت از هر چیزی موثرتر است
با مهربانی سختترین دلها هم نرم میشوند. از هر موقعیتی برای نشان دادن محبتتان به خانواده همسرتان استفاده کنید. به آنها نشان بدهید که شما هم مانند فرزندشان نگران آنها هستید. هرگاه توانستید به آنها کمک کنید. اگر بیمار هستند از آنها نگهداری کنید و اگر در مسافرتهستند از خانه شان مواظبت کنید. کم کم محبت در وجود هر دو طرف جوانه خواهد زد.
– خودتان باشید
تا آنجا که میتوانید به خانواده همسرتان محبت کنید و به آنها احترام بگذارید ولی به خاطر آنها خودتان را عوض نکنید. همیشه الویتهایتان را حفظ کنید. یادتان باشد مجبور نیستید به خاطر خانواده همسرتان خودتان را عوض کنید مگر این که برای شما فایدهای داشته باشد. اگر به خودتان و تصمیمهایتان احترام بگذارید مردم به شما احترام خواهند گذاشت.
– با تجربه و بالغ باشید
ساختن با خانواده همسر به بلوغ فراوانی نیاز دارد. باید بپذیرید آنها پدر و مادر شما نیستند پس همیشه کمی فاصله بین شما وجود خواهد داشت. هنگام برخورد با خانواده همسرتان سعی کنید خودتان را به جای آنها بگذارید. به جای شکایت از این که چرا به شما تبعیض می شود از غریزهتان کمک بگیرید و هوشمندانه رفتار کنید.
– بعضی رفتارها را بپذیرید و از توقعاتتان کم کنید
این مطلب را مرتب به خودتان بگویید و به خودتان بقبولانید که هر کس یک عقیده و سلیقه ای دارد که گرچه من قبولش نداشته باشم اما برای خودش قابل احترام است، بنابراین اگر مادر شوهر شما حرفی میزند یا توقعی دارد که باعث ناراحتی شما می شود و یا … ، شما بگویید به هر دلیل عقیده اش این است و عقیده هر کس هم محترم است و من نباید اعتراض کنم که چرا این طور فکر می کند.
– اگر میبینید مادرشوهر شما خیلی در کارهای شما سرک می کشد از بدجنسی نیست ممکن است کمی مربوط به کنجکاویهای زنانه و یا به خاطر دلنگرانیهای مادرانه وی باشد، اغلب مادران در اوائل ازدواج فرزندان خود دچار چنین مسأله ای می گردند. نگران این موضوع نباشید؛ زیرا چنین مسأله ای مقطعی است و با گذر زمان با ازدواج و مستقل شدن فرزند خود کنار خواهند آمد.
– دایم به این فکر نکنید که ایشان قصد و غرضی دارند و نیش و کنایه می زنند، ممکن است طرز فکر شما کمی هم به خاطر تلقین خودتان باشد.
مثلا گاهی مادر شوهر از عروس سوال می پرسد که چه می خوردید؟ چه می پوشید؟ کجا می روید؟ چرا نرفتید؟ و سوالاتی از این قبیل. مطمئنا گاهی این سخنان مصداق فضولی نمی گیرد. فضولی یا دخالت چندین مفهوم دارد. گاهی مادر شوهر منظور خاصی ندارد و فقط سوالات معمول روزانه را که حتی از دخترش هم می پرسد از عروس سوال می کند. این را بدانید عروس و مادر شوهر حرفهای مشترک ندارند چون سن هر دو آنها متفاوت است و این کاملا قابل درک است. اگر مادر شوهر سوالاتی را می پرسد شاید هدفی دارد و این هدف صرفا دخالت نیست. اصلا گاهی هدفی هم ندارد و فقط برای گذران وقت و مکالمه می پرسد. فرد فضول فردی است که می خواهد تمام هم و غم زندگی کسی را بداند و آنقدر برایش جذاب است که یا آن را همه جا جار می زند و یا در مورد مسائلی که به دردش نمی خورد پرس و جو می کند و نه برای بهبود شرایط قدم بر می دارد و نه حداقل غصه زندگی طرف را می خورد و دردی را دوا می کند!
مطمئن باشید اگر کسی دخالت بیجا کند به نوعی دست به تخریب هم می زند یا اگر مسئله ای را دانست هیچ عکس العملی برای بهبود آن انجام نمی دهد و حتی بدتر دو بهم زنی هم می کند. شاید مادر شوهر از اینکه از عروسش بپرسد کجا بودید یا چکار کردید صرفا نگرانی باشد و فضولی نباشد. شاید از اینکه می پرسد چه می خورید و چه می پوشید دانستن سطح زندگی و گاها کمک باشد نه اینکه تازه دلش خوش بشود و ذوق کند که مثلا پسرش نان شب ندارد یا عروسش لباس کهنه می پوشد! یا چرا عروس هی بیرون می رود. چرا بیرون رفتن خود را کنسل می کند و ….
متاسفانه عروس ها و مادر شوهرها همه رفتارهای طرف مقابل را زیر ذره بین قرار می دهند اما اگر کمی به رفتاری که خودشان با دختر یا مادرشان دارند توجه کنند خواهند دید که حتی این رفتارها گاهاً با مادر خود یا دختر خود به مراتب بدتر و وخیم تر است اما نادیده گرفته می شود. مثلا از این قبیل سوالات روزانه با مادر یا دختر چندین بار رد و بدل می شود.
بنابراین به خودتان بقبولانید حرفهای خانواده شوهرتان از روی بدجنسی و با قصد دخالت نیست.
– یکى از مهم ترین عوامل سازگارى و حسن تفاهم با خانواده همسر این است که آنها به این احساس برسند که شخصیتشان مورد توجه و احترام است؛ لذا با روحیات خوبی که در شما سراغ داریم؛ خواهشمندیم چنین احساسی را از طریق رفتار و گفتارتان به آنها منتقل نمایید؛ لذا توصیه می شود تا می توانید خالصانه (و بدون هیچ چشمداشتی) نسبت به خانواده شوهرتان محبت نمایید؛ زیرا انسان به طور طبیعى دوستدار کسى است که به او نیکى کرده و دشمن کسى است که درباره او بدى نموده است .
– یک اصل کلی در مورد انسانها وجود دارد و آن اینکه انسان موجودی تغییرپذیر است یعنی همانطور که تأثیر روی دیگران می گذارد از رفتار دیگران نیز متأثر می شود و رفتار او تغییر می کند و قطعا شما با رفتار پسندیده خود می توانید خانواده شوهرتان را تحت تأثیر قرار دهید. آنها را آن گونه که هستند دوست بدارید و در حقشان دعا کنید. شاید متحول ساختن چنین افرادی دشواری نماید، اما امری شدنی است؛ لذا نیازمند صبر و حوصله و همین طور تدبیر و هوشیاری و ظرافت های رفتاری خاص از طرف شما است.
– هنگام برخورد با خانواده همسر و خصوصا مادرشوهرتان، بدترین برخورد را توقع داشته باشید تا فشار روانی کمتری را احساس نمایید.
– هرگز نه تنها خود سعی در ایجاد تغییر ناگهانی و برخوردهای تند و عجولانه نداشته باشید بلکه چنین انتظاری نیز از شوهرتان در حمایت از شما نداشته باشید، چرا که این شکل رفتار نه تنها ممکن است فرد مقابل را به سوی مخالفت بکشاند بلکه ناسازگاری را به صورت لجاجت آمیز در ایشان تشدید می نماید.
– به هر طریق ممکن رفتارهاى مطلوب خانواده همسرتان را مورد توجه و تایید قرار دهید؛ به گونه اى که بفهمند برایشان ارزش قائل هستید.
– هر چه بیشتر خوبیهای طرف مقابل را ببینند، روابط بهتری با وی برقرار خواهید نمود.
و نکته آخر
همسر خود را در قبال رفتار خانواده اش مقصّر ندانید. توضیح اینکه تغییر رفتار انسان ها به سادگی امکان پذیر نیست؛ زیرا در شکل گیری شخصیت هر کس عوامل گوناگونی دخیل بوده است که باید برای تغییر رفتار هر انسان آن عوامل را تغییر داد و یا کنترل کرد. همانطور که خود نیز به تجربه دریافتید این امر، کار ساده ای نیست؛ لذا برخلاف برخی از همسران جوان که شریک زندگی خود را مسئول رفتارهای خویشاوندانش قلمداد می نمایند منطقی بوده و روی این مسأله بیندیشید که همسر شما چقدر توانایی و اختیار دارد که رفتار خویشاوندان خود از جمله مادرش( مثل توقعات مادرشوهرتان و یا احیاناً نیش و کنایه ها و …) را تغییر دهد؟ و آیا عاقلانه است که برای رفتار نامناسب خویشاوند همسر، رابطه عاطفی خود را با همسر از طریق گله و … سست کرد؟
بنابراین خود و همسرتان سعی کنید در مقابل مسایلی که در زندگی برای تان به وجود می آید جبهه مشترکی داشته باشید تا در مواقع لزوم که بر اثر دخالت والدین یا اطرافیان مسائلی در زندگی شما به وجود آمد، از یکدیگر حمایت کرده توانایی روحی خود و همسرتان را برای تحمّل مشکلات زندگی بالا برده و با دلگرمی بیشتری به زندگی ادامه دهید.
در خاتمه هدیه ما به شما طبق حدیثی که در ادامه خواهد آمد این جمله است که «مدارا با دیگران زندگی را زیبا و دلپذیر می سازد».
«مدارا کن که مدارا در چیزی نباشد مگر آن را زینت دهد و در هرچه نباشد آن را خوار کند». [نهج الفصاحه ,ح 2902]سلامت (آسایشِ) زندگی، در مدارا کردن است.
باز هم با ما مکاتبه کنید.
زندگی با خانواده شوهر