دعا و عمل
برخى مى پندارند دعا مى تواند به جاى اسباب و علل طبیعى بنشیند و از این رو بهتر است به جاى تلاش و کوشش در به دست آوردن امرى یا جلوگیرى از وقوع پدیده اى تنها دست بر دعا برداشت و کار را آسان کرد. اما این توهّم است، زیرا خداوند متعال نظام هستى را بر اساس قوانین و سننى قرار داده است که نمى توان بر خلاف آن حرکت کرد.
برخى مى پندارند دعا مى تواند به جاى اسباب و علل طبیعى بنشیند و از این رو بهتر است به جاى تلاش و کوشش در به دست آوردن امرى یا جلوگیرى از وقوع پدیده اى تنها دست بر دعا برداشت و کار را آسان کرد. اما این توهّم است، زیرا خداوند متعال نظام هستى را بر اساس قوانین و سننى قرار داده است که نمى توان بر خلاف آن حرکت کرد.
خداوند سبحان قوانین هستى را به گونه اى وضع کرده که علل و عوامل طبیعى در پدید آمدن امرى یا محقق نشدن پدیده اى دخیل اند و مجراى عادى امور از این رهگذر است، بله گاه عواملى تکوینى و غیرطبیعى امور را دگرگون مى سازد ولى آن عامل یا عوامل نیز با سنن خاص و ویژه خود که خداوند متعال مقرر داشته عمل مى کنند یعنى در مواردى خاص و زمینه هاى مخصوص نه گتره، رها و بدون نظم و قانون. مثلاً دعا یک عامل تکوینى غیرطبیعى است که تنها در شرایط ویژه و بر اساس سنن خویش عمل مى کند به صورتى که قوانین عام علل و عوامل طبیعى تعطیل نشوند. بنابراین هر عاملى در جاى خویش محترم و مغتنم است و نمى توان آن را با عامل دیگر تغییر داد. براى کسب درآمد و رزق زندگى باید تلاش و کوشش کرد و در کنار آن دعا نیز کرد تا این سعى به انجام رسد یا براى بهبودى بیمار باید به طبیب مراجعه کرد و از شیوه هاى درمان او بهره گرفت، در کنار آن دعا نیز کرد تا دارو و شیوه هاى درمان پاسخ صحیح و لازم خویش را بدهد.
در فرهنگ دینى، دعا و عمل در کنار یکدیگر نتیجه بخش اند و دعا با پشتوانه عمل است که به نتیجه مى رسد و عمل با همراهى دعا است که به نتیجه مطلوب خویش دست مى یازد. چنانکه حضرت على (علیه السلام) مى فرماید: «الداعى بلا عمل کالرامى بلا وتر»[1]؛ «آن که بدون عمل دعا کند بسان کمان دار بى زه است» یعنى همانطور که رها شدن تیر از کمان بدون زه به هدف نخواهد رسید، دعاى بدون عمل نیز سرانجامى نخواهد داشت.
روایاتى که از رسول گرامى اسلام (صلی الله علیه وآله) و نیز امام صادق (علیه السلام) نقل شده است حکایتگر این حقیقت است که دعا باید قرین با عمل شود. «کسانى که دعایشان به اجابت نمى رسد… دعاى کسى که علیه مدیونى دعا مى کند که مالش را برده در حالى که شاهدى بر او نگرفته است، و دعاى مردى که همسرش را نفرین مى کند در حالى که خداوند او را بر طلاق همسرش توانا کرده است و دعاى شخصى که در خانه نشسته مى گوید: پروردگارا! به من روزى ده، در حالى که براى طلب روزى از خانه خارج نمى شود».[2]
هین بجو که رکن دولت جستن است
هر گشادى در دل اندر بستن است
از همه کار جهان پرداخته
کو و کو مى گو به حال، چون فاخته
نیک بنگر اندر این اى محتجب
که دعا را بست حق بر استجب[3]
___________________
[1]. نهج البلاغه، ص ۷۹.
[2]. نگا: بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۲۳۴؛ میزان الحکمة، ج ۴، ص ۱۶۷۷، ش ۵۷۰۱.
[3]. مثنوى، دفتر سوم، ۲۳۰۴-۲۳۰۲.
دعا و عمل