دین و اندیشه

امر به معروف و خوف خطر

پرسش و پاسخ

از جمله شرایط وجوب امر به معروف و نهى از منکر، ایمن بودن از خطر و ضرر است، این شرط نه تنها موجود نبود بلکه با پیشینه و عملکرد یزید و حکومت بنى امیه – با آن وضعیت استبدادى و کشتار بى رحمانه انسان هاى ب

از جمله شرایط وجوب امر به معروف و نهى از منکر، ایمن بودن از خطر و ضرر است، این شرط نه تنها موجود نبود بلکه با پیشینه و عملکرد یزید و حکومت بنى امیه – با آن وضعیت استبدادى و کشتار بى رحمانه انسان هاى بى گناه- روشن بود که چنین موقعیتى پیش نمى آید و اقدام امام حسین یا هر کس دیگر، با مخاطرات جدى روبه رو است! پس چگونه آن حضرت با این وضعیت اقدام به نهضت و امر به معروف و نهى از منکر نمود؟

ما شرایط احکام و خصوصیات و فروع آن را باید از روش امامان فرا بگیریم و دلیل بر جواز شرعى هر عمل این است که به وسیله امامان انجام گرفته باشد. به عبارت دیگر گفتار و رفتار آن بزرگواران از ادلّه احکام شرعى است.

پس فرضا اگر دلیلى که دلالت بر مشروط بودن امر به معروف به احتمال تأثیر

و امن از ضرر دارد، به عموم یا اطلاق شامل این مورد هم بشود؛ اقدام امام حسین مخصِّص یا مقیِّد آن خواهد بود و مى فهمیم که اگر مصلحت مهم ترى در کار بود، این دو شرط در وجوب دخالت ندارد و باید امر به معروف و نهى از منکر نمود؛ هر چند احتمال ضرر و خطر داده شود. ازاینرو باید اهمیت مصلحت امر به معروف و نهى از منکر را با ضرر و مفسده احتمالى آن، سنجید؛ اگر مصلحت آن اهمّ و شرعا لازم الاستیفا باشد، (مثل بقاى دین)، تحمل ضرر لازم است و ترک امر به معروف جایز نیست.

به بیان دیگر: فرق است بین امر به معروف و نهى از منکرهاى عادى و معمولى – که غرض بازدارى اشخاص از معصیت و مخالفت و وادار کردن آنها به اطاعت و انجام وظیفه است – و بین امر به معروف و نهى از منکرى که جنبه عمومى و کلى دارد و احیاى دین و بقاى احکام و شعائر، به آن وابسته باشد و ترک آن موجب خسارت ها و مصایب جبران ناپذیرى بر مسلمانان شود. درست مانند آنکه در عصر حکومت یزید، ملیّت جامعه اسلام در خطر تغییر و تبدیل به ملیّت کفر واقع شده بود و اوضاع و احوال نشان مى داد که به زودى دین از اثر و رسمیت افتاده و فاتحه اسلام خوانده مى شود.

در صورت اول امر به معروف و نهى از منکر مشروط به امن از ضرر است و در صورت دوم وجوب آن، مشروط به امن از ضرر نیست و باید دین را یارى کرد و خطر را از اسلام دفع نمود؛ اگر چه به فداکردن مال و جان باشد.

امام حسین کاملاً از خطرى که متوجه دین شده بود، آگاه بود؛ از این رو در همان آغاز کار – که مروان در مدینه به آن حضرت توصیه کرد که با یزید بیعت کند – فرمود:

«انّا للّه و اِنّا الیه راجعون و على الاسلام السلام اذ قد بلیت الامّة براع مثل یزید»؛ «… باید با اسلام وداع کرد؛ زیرا امت به راعى و شبانى مانند یزید مبتلا شده است»؛

یعنى، وقتى یزید زمامدار مسلمین شود، معلوم است که اسلام به چه سرنوشتى گرفتار مى شود! آنجا که یزید است اسلام نیست و آنجا که اسلام است، یزید نیست.

در مقابل چنین خطر و منکرى، امام حسین باید به پا خیزد و دفاع کند و سنگر اسلام را خالى نگذارد؛ هر چند خودش و عزیزانش را بکشند خواهران و دخترانش را اسیر کنند؛ زیرا آن حضرت بقاى اسلام و بقاى احکام اسلام را از بقاى خودش مهم تر مى دانست؛ پس جان خود را فداى اسلام کرد و با آنکه اطفال و خاندانش در سختى و گرفتارى شدید بودند از برنامه خود و انجام وظیفه منصرف نشد.

آرى قیام سیدالشهدا امر به معروف و نهى از منکر و مبارزه با ظلم، ستم، کفر و ارتجاع واقعى بود. اما تاریخ چنین امر به معروف و نهى از منکر و مبارزه با ظلم و کفر، به خود ندیده است؛ که یک نفر مانند امام حسین همراه با خاندان خود در احاطه لشکرى ستمگر باشد، اما در عین حال عزت و کرامت نفس خود را حفظ کرده و به وظیفه خود وفادار مانده باشد.

این اباعبدالله بود که در راه امر به معروف و نهى از منکر، چنان قوت قلب و شجاعتى در روز عاشورا اظهار کرد که از عهده آن همه امتحانات بزرگ برآمد و در بین شهیدان راه حق، رتبه اول را حائز شد.

در اینجا بسیار مناسب است به بیان لطیفى از استاد شهید علامه مطهرى اشاره شود: «وجوب امر به معروف و نهى از منکر را تا زمانى که ضررى بر آن مترتب نیست همه قبول دارند. اما وقتى که پاى ضرر پیش مى آید، بعضى مى گویند: مرز آن اصل تا همین جا هست؛ یعنى، وجوب آن، تا جایى است که خطرى در کار نباشد و ضررى به آبرو و جان و حتى به مال شخص آمر و ناهى، وارد نیاید. اینها ارزش این اصل را پایین آورده اند؛ اما بعضى مى گویند: ارزش امر به معروف و

نهى از منکر بالاتر از اینها است؛ اگر موضوع معروف و منکر مسأله ساده و کوچکى باشد، با احتمال ضرر، وجوب آن منتفى خواهد بود؛ ولى اگر در مواردى، مثلاً قرآن به خطر بیفتد، عدالت به خطر بیفتد، وحدت اسلامى به خطر بیفتد، دیگر نمى توان گفت: امر به معروف و نهى از منکر نمى کنم؛ زیرا اگر حرفى بزنم جانم در خطر است، آبرویم در خطر است و یا اجتماع نمى پسندد».

از این رو، اصل امر به معروف در مسائل بزرگ، مرز نمى شناسد و حتى با وجود ضرر و خطرهاى بزرگ، واجب خواهد بود. این است که مى گوییم: نهضت حسینى، ارزش امر به معروف و نهى از منکر را – در مقام اثبات – بالا برد؛ زیرا او نه تنها جان و مال خود، که جان عزیزانش را هم در این راه فدا کرد و حتى به اسارت اهل بیتش هم براى اقامه این اصل، راضى شد.

با این کار امام، دیگر جاى شک نیست که در مسائل مهم، امر به معروف و نهى از منکر با وجود هر گونه خطرى واجب خواهد بود و در راه آن هر ضررى را باید به جان خرید.

امر به معروف و خوف خطر

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا