دین و اندیشه

استعاذه مشروع

پرسش و پاسخ

منظور از « استعاذه ممنوع» چیست؟

مراد پناه بردن به غیر خدا است. اما برای روشن شدن معنای استعاذه و استعاذه مشروع به مطالب زیر توجه کنید.آیه ۹۸ سوره نحل را آیه استعاذه مى گویند: فاذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم ؛ پس چون خواهى قرآن بخوانی، از ( شر) شیطان مطرود به خدا پناه ببر.استعاذه به معناى پناه طلبیدن است.عبارت استعاذه این است: أعوذ بالله من الشیطان الرجیم.و برخى به صورت هاى دیگرى نیز گفته اند: ((اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم)).
بنابر نص قرآن، قبل از قرائت قرآن کریم استعاذه توصیه شده است .
و گفتن آن قبل از شروع قرائت نماز نیز سنت پیامبر اکرم(ص) بوده است .
تفسیر آیه استعاذه:
شیخ طوسی (ره) در تفسیر این آیه گفته است: خطاب به پیامبر (ص) است، ولى مرادش جمیع مکلفان است که هرگاه خواستند قرآن قرائت کنند به خداوند پناه ببرند.
(ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیرنمونه، ج۱۱، ص۳۹۶-۳۹۷؛ منصور، عبدالحمید یوسف، نیل الخیرات فى القراءات العشرة، ج۱۲، ص۳۶۷؛ فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ج۲۰، ص۱۱۳).
توضیح بیشتر:
از آنجایی که نخستین شرط براى رهروان راه حق، تهذیب نفس و تقوا است، که بدون آن انسان در ظلمات وهم، گرفتار و در بیراهه ها سرگردان مى شود، لذا ازجمله آداب تلاوت قرآن مجید، دستور استعاذه در ابتدای تلاوت است.
بنابراین به نظر می رسد حتی بعد از یک توقف در قرائت هم گفتن استعاذه یعنی جمله «اعوذ بالله من الشیظان الرجیم» مناسب و بجا باشد.
اجازه بفرمایید اندکی در باب استعاذه توضیح دهیم.
از آنجاییکه برای بهره مندی از قرآن پرباربودن محتواى آن به تنهایى کافى نیست، بلکه باید موانع نیز از وجود ما و از محیط فکر و جان ما بر چیده شود تا به آن محتواى پر بار دست یابیم، لذا قرآن مى فرماید :هنگامى که قرآن مى خوانى از شر شیطان مطرود شده به خدا پناه بر، البته منظور تنها ذکر جمله «اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم» نیست، بلکه چنانچه در تفسیر نمونه ذیل همین آیه شریفه آمده است، تخلق به آن شرط است یعنى ذکر این جمله مقدمه تحقق حالتى در نفس و جان انسان گردد، حالت توجه به خدا، حالت جدایى از هوى و هوسهاى سرکشى که مانع فهم و درک صحیح انسان است، حالت بیگانگى از تعصبها و غرورها و خودخواهیها و خودمحورى هایى که انسان را وادار مى کند که از همه چیز، حتى از سخنان خدا به نفع خواسته هاى انحرافیش استفاده کند و تا چنین حالتى در روح و جان انسان پیدا نشود، درک حقایق قرآن براى او ممکن نیست، بلکه به عکس ممکن است قرآن را با توسل به تفسیر به رأى وسیله اى قرار دهد براى توجیه خواسته هاى شرک آلودش.
دو آیه بعد یعنی آیات 99 و 100 سوره مبارکه نحل در حقیقت دلیلى است بر آنچه در آیه قبل گفته شده بود، مى فرماید: شیطان تسلطى بر کسانى که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکل مى کنند ندارد، تنها تسلط او بر کسانى است که او را دوست مى دارند و به رهبرى و سرپرستى خود انتخابش کرده اند و آنها که او را شریک خدا در اطاعت و بندگى قرار داده اند، فرمان شیطان را بجاى فرمان خدا واجب الاجراء مى دانند!
بنابراین همانطور که براى شناخت حقایق علاوه بر آشکار شدن چهره حق، دارا بودن وسیله دید و درک نیز مورد نیاز است، پیشداوریهاى غلط، هوى و هوسهاى نفسانى، تعصبهاى کورکورانه افراطى، و گرفتار بودن در چنگال خود خواهى و غرور و خلاصه هر چیزى که صفاى دل و پاکى روح انسان را بر هم مى زند، و رنگهاى تیره و تار به آن مى دهد، همه اینها مانع درک حقیقتند.
در حدیث مى خوانیم: « لو لا ان الشیاطین یحومون حول قلوب بنى آدم لنظروا الى ملکوت السماوات؛ اگر شیاطین در اطراف قلوب فرزندان آدم دور نمى زدند آنها مى توانستند ملکوت و باطن آسمانها را ببینند».
به همین دلیل نخستین شرط براى رهروان راه حق، تهذیب نفس و تقوا است، که بدون آن انسان در ظلمات وهم، گرفتار و در بیراهه ها سرگردان مى شود و اگر مى بینیم قرآن مى گوید: «هُدىً لِلْمُتَّقِینَ؛ آیات الهى مایه هدایت براى پرهیزکاران است»، نیز اشاره به همین واقعیت است. بنابراین با صراحت باید گفت منظور از آیه فوق این نیست که تنها به گفتن «اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم» قناعت کنیم، بلکه باید این ذکر را تبدیل به فکر و فکر را تبدیل به یک حالت درونى کنیم، و به هنگام خواندن هر آیه به خدا پناه بریم از اینکه وسوسه هاى شیطان حجابى میان ما و کلام حیاتبخش او گردد.
رجیم از ماده رجم به معنى طرد کردن است، و در اصل به معنى زدن با سنگ آمده و سپس به معنى طرد کردن استعمال شده است. در اینجا از میان تمام صفات شیطان، مطرود بودن او مطرح شده، و این ما را به یاد استکبارش در مقابل دعوت خداوند به سجود و خضوع در مقابل آدم مى افکند، این استکبار، سبب شد که میان شیطان و درک حقایق حجابى، برقرار گردد، تا آنجا که خود را برتر از آدم بپندارد و بگوید: من از او بهترم، مرا از آتش و او را از خاک آفریده اى و حتى این سرکشى و غرور سبب شد که به فرمان خدا نیز اعتراض کند، اعتراضى که مایه کفر و طرد او گردد. قرآن گویا با تعبیر رجیم مى خواهد این واقعیت را تفهیم کند که به هنگام تلاوت قرآن، استکبار و غرور و تعصب را از خود دور کنید تا سرنوشتى همچون شیطان رجیم پیدا نکنید، و به جاى درک حقیقت در پرتگاه کفر و بى ایمانى سقوط ننمائید. (ر.ک. تفسیر نمونه، ج 11، ص400)
هر کار خوبى ممکن است آفاتى داشته باشد، همان گونه که عزّت، آفتى دارد مثل تکبّر و خدمت به مردم، آفتى دارد مثل منت گذاشتن، قرائت قرآن نیز ممکن است آفاتى از قبیل خودنمایى، کسب درآمد، رقابت هاى منفى، فریب مردم، فهم غلط، تفسیر به راى و … داشته باشد که انسان باید هنگام تلاوت قرآن از شرّ همه ى آفات، به خداوند پناه ببرد.
مرحوم علامه طباطبایی در ذیل آیه شریفه « فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ» می فرمایند: استعاذه، طلب پناه است، و معنا این است که وقتى قرآن مى خوانى از خداى تعالى بخواه مادامى که مشغول خواندن هستى از اغواى شیطان رجیم پناهت دهد، پس استعاذه اى که در این آیه بدان امر شده حال و وظیفه قلب و نفس قرآن خوان است، او مامور شده مادامى که مشغول تلاوت است این حقیقت، یعنى استعاذه به خدا را در دل خود بیابد، نه اینکه به زبان بگوید: «اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم »و این استعاذه زبانى و امثال آن سبب و مقدمه براى ایجاد آن حالت نفسانى است نه اینکه خودش استعاذه باشد، و اگر به خود این سخن استعاذه بگوییم مجازا گفته ایم، خداى تعالى هم نفرموده هر وقت قرآن مى خوانى بگو «اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم»، بلکه فرموده: هر وقت قرآن مى خوانى از خدا پناه بخواه. (ترجمه المیزان، ج 12، ص 495)
با توضیحاتی که داده شد باید روشن شده باشد که بهترین کار در شروع تلاوت قرآن مجید (چه از ابتدای سوره باشد که با بسم الله الرحمن الرحیم شروع می شود چه از غیر ابتدای سوره) استعاذه به خدای متعال است از شر شیطان رانده شده.

استعاذه مشروع

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا