بلاها و سختیها در زندگی
میخام بدونم خدا تو زمین با ما انسانها چطوری رفتار میکنه (منظور سنتهای الهی)؟ چه کمکهایی میکنه و درقبالش چی میخاد؟ چرا خیلیا اعتقادشون رو به دعا کردن از دست دادن و حتی گاهی نماز خوندن و روزه گرفتن برمیدارن اونم وقتی ک با خلوص نیت قبلا انجامش میدادن؟ چرا وقتی یک نفر تواناییش رو نداره ,خدا زیادی آزمایشش میکنه که به گناه بیوفته؟
مى توان گفت که سختى و بلا بر چند قسم است و هر یک بر صنف خاصى وارد مى شود:بلاها گاهی عقوبت ومجازات است وموجب گرفتاری,لکن اگر بدنبال آن تنبه حاصل شود ودیگر گرد گناه نگردد به خیر وصلاح شخص تمام می شود .1) بلاهایى براى رسوا ساختن مشرکان و کافران 2) بلاى وارد بر مؤمن گاه زاییده ى گناه وى است و موجب ریزش گناه او مى گردد «و ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم؛ و هر مصیبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست».امیرمؤمنان على(ع) مى فرماید: سپاس و ستایش خدایى را که رنج و گرفتارى پیروان ما را مایه ى زدوده شدن گناهان آنان در دنیا قرار داد تا بااین رنجها و بلاها طاعتشان سالم ماند و سزاوار پاداش آن شوند.3) بلاى وارد بر مؤمن گاه براى تصحیح ایمان است. امام صادق(ع) مى فرماید: «بلا و گرفتارى براى مؤمن زیور است و براى آن که خرد ورزد کرامت است. زیرا گرفتار بلا شدن و شکیبایى و پایدارى کردن در برابر آن ایمان را تصحیح مى گرداند.4) بلاى وارد بر مؤمن موجب بیدارى او است: امام صادق(ع) مى فرماید: هیچ مؤمنى نیست مگر آن که هر چهل روز یک بار به وسیله ى بلا و گرفتارى متنبه مى شود.معمولا زندگى انسان فراز و نشیب هاى زیادى دارد و این فراز و نشیب ها همراه با پیروزیها و شکست ها، ناکامى ها و موفقیت هاست و تقریبا همه ى انسان ها با یک چنین فرآیندى درگیر هستند و این حوادث تلخ و شیرین را در گستره زندگى خود تجربه مى کنند.اما باید عواملی که باعث عدم موفقیت ما می شود یا حالت یأس را در ما ایجاد می کند و یا باعث عدم استجابت دعایمان می شود را بشناسیم و آن را برطرف کنیم. نباید پنداشت که خوشبختی نبود مشکلات است بلکه باید با قدرت تمام برای رفع آنها همت گذاشت.اما در مورد مشکلات و سختی ها؛ممکن است دو نفر در یک شرایط همسان زندگى کنند اما یکى از شرایط زندگى ناراضى، ناراحت و نگران است و دائما با منفى بافیها خود را در تله ى افسردگى گرفتار می کند و دیگرى در همان شرایط اما راضى، بدون نگرانى و پذیراى واقعیت هاى زندگى و بفکر اصلاح و تغییر شرایط موجود مى باشد.اگر کمى دقت کنیم این موضع گیرى متفاوت و بعضا متعارض ناشى از درک و شناخت افراد از واقعیت هاى زندگى است. بنابراین بهترین راه حل براى مقابله با شکست ها و بهترین پیشنهاد براى استفاده از فرصتهایى که در زندگى براى انسان پیش مى آید این است که ما شناخت و درک خودمان را از اوضاع و شرایط زندگى تصحیح کنیم، آنگاه حوادثى که در زندگى براى ما رخ مى دهد بهتر مورد تجزیه و تحلیل ما قرار مى گیرند و تجزیه و تحلیل درست از مسائل، ما را در گزینش راههاى صحیح کمک مى کند.اما چه کنیم تا شناخت خودمان را اصلاح کنیم؟ بنظر مى آید توجه به نکات زیر به ما کمک خواهد کرد تا بهتر تجزیه و تحلیل کنیم، بهتر بشناسیم و بهتر انتخاب کنیم. 1. در برخورد با حوادث خیلى سریع قضاوت نکنیم. 2. اگر حادثه ى تلخى براى ما پیش آمد بجاى اینکه خودمان را یکسره ناکام و شکست خورده ببینیم، از گوهر عقل کمک بگیریم و علت وقوع آن حادثه را به دقت مورد بررسى قرار دهیم.3. علت شکستها یا به عوامل دیگرى غیر از خود ما مربوط مى شود یا به خود ما. 4. بعد از این که علت حادثه را شناختیم از فکر خودمان و دیگران و همچنین از تجارب دیگران استفاده کنیم تا راه حل مناسب براى آن پیدا کنیم. 5. اگر علت آن ناکامى خود ما بوده ایم به اشتباه به دیگران نسبت ندهیم و آنها را متهم نکنیم بلکه با خود فکر کنیم که چه باید کرد تا دوباره مرتکب آن اشتباه نشویم. برخی از ناکامیها به عدم برنامه ریزی درست برمی گردد:همیشه هدفمند باشید و با برنامه ریزی امور را دنبال نمایید . اگر خواسته هایتان خیلی دور از دسترس به نظر می آید، برای تحقق آنها برنامه ای چند مرحله ای طراحی کنید . یعنی برای خود اهداف کوتاه مدت انتخاب کنید و مطمئن باشید حتی اگر یک گام کوچک، اما درست بردارید، این گام در دستیابی به اهداف نهایی شما بسیار مؤثر خواهد بود و در واقع، فاصله شما را به هدف دلخواهتان کوتاه تر خواهد کرد.حتما در برنامه خود تفریحات سالم و متنوع قرار دهید تا روحیه شما با نشاط شود. 6. اگر دیگران علت آن مشکل بوده اند دلیلى ندارد که ما خودمان را سرزنش کنیم و نسبت به خودمان نگرش منفى پیدا کنیم بلکه باید تامل کنیم که اگر تعمدى در کار نبوده است بپذیریم که اینگونه حوادث براى بسیارى از افراد اتفاق مى افتد و نباید هراسى به خود راه دهیم و اگر تعمدى در کار بوده است بجاى مستاصل شدن به فکر چاره جویى برآییم و راه حل منطقى آنرا با استفاده از فکر دیگران و مشورت با افراد کارشناس و با تجربه، پیدا کنیم. 7. هیچ گاه توقع نداشته باشیم که با مشکلى یا شکستى در زندگى مواجه نشویم بلکه به این فکر باشیم که اگر مشکلى پیش آمد چگونه با آن مقابله کنیم. 8 . شکست ها را سکوى پرش قرار دهیم تا به قله هاى پیروزى دست پیدا کنیم. 9. به توانایى ها و امکاناتى که خداوند در اختیار ما گذاشته فکر کنیم. اگر همین الان نگاهى به سر تا پاى خود کنید سراسر وجود شما را نعمت هاى خداوند پر کرده، پس چرا خود را شکست خورده و مفلوک مى انگارید. 10. به خدا توکل کنید و هیچگاه خودتان را تنها مپندارید که خداوند همیشه با ماست. به هر طرف که رو کنیم خداوند حضور دارد و اگر در زندگى صبور باشیم و از مشکلات نهراسیم و از امکانات و استعدادهایى که خداوند در اختیار ما قرار داده خوب استفاده کنیم قطعا به موفقیتهایى دست پیدا خواهیم کرد. انشاءالله. دوست عزیز، با خدا خلوت کن و هر چه می خواهی بگو، از مشکلاتت، از خواسته ها و آرزوهایت، از هر آنچه آزارت می دهد، همه را به او بگو تا دست نوازشش را روی سرت احساس کنی و ببینی که او چقدر بنده نواز است.آنقدر مهربان بوده که حتی به قیمت بدبینی شما به خودش، راضی نشده چیزی که به صلاح شما نیست را به شما بدهد. نمونه آن را می توانی در گذشته ی خودت بیابی، آنجا که خواسته ات را دیرتر از زمانی که توقع داشته ای داده ولی وقتی خوب فکر می کنی می بینی چقدر به صلاحت بوده است.عجله هم نکن، اگر بعد از برآورده شدن حاجتت دوباره به گذشته نگاه کنی می بینی که چه حکمت هایی در تاخیر اجابت دعای شما بوده است.سوالی از شما دارم: اگر ما بندگان ضعیف در خانه خدای کریم نرویم، کجا برویم؟ اگر از همه کاره عالم نخواهیم، از که بخواهیم؟ اگر او که ما را آفریده دستمان را نگیرد ، که بگیرد؟چقدر از نعمت های خدا را می توانی بشماری؟ آیا حق همه را بجا آورده ایم که نعمت جدید می خواهیم؟البته خدا مهربان تر از آن است که برای این حرف ها نعمت جدید ندهد اما ما چه کرده ایم؟ از کجا که دعای شما به استجابت رسیده است ولی زمان وقوع آن نرسیده است؟ از کجا معلوم که ما با انجام گناهی، استجابت دعا را به تاخیر نیانداخته باشیم .اما راهی را پیشنهاد میکنم که به آن وسیله بیشتر قدر نعمتهایی که دارید را بدانید: به افرادی که با داشتن بیماریهای مختلف گرفتار بیمارستانها هستند بنگرید.، به کسانی که از نظر وضع مادی زندگی در فشار و ناراحتی هستند بنگرید، خلاصه به کسانی که به نحوی از نظر مادی گرفتار محسوب میشوند یا مصیبتی به آنها رسیده است نگاه کنید و شکر هر آنچه دارید و همه از خداست را بجا آورید. آیا غیر او این نعمت ها را به ما داده است؟ آیا نمی تواند آنها را از ما سلب کند؟این فرض که دعایی باشد که مستجاب نشود فرض اشتباهی است و باید گفت: هر کس دعا کند خداوند به او نظر می کند و چیزی به او عطا می نماید.«وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُم ــ و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم ».(غافر:60) در این آیه شرطی مقرر نفرموده و به صورت مطلق فرموده که هر کس مرا بخواند اجابتش می کنم. یعنی هر کس دعایی کند، خداوند پاسخش را می دهد.از مجموع روایات چنین بر می آید که وقتی شخصی دعا می کند و از خداوند طلبی دارد ، سه حالت برایش پیش می آید: 1- یا خداوند همان حاجتی که دارد عیناً به او عطا می نماید. حال یا سریع یا با تأخیر زمانی؛ بسته به این که مصلحت بنده اش چه باشد.2- یا اگر خواسته ی شخص به مصلحت حقیقی او نبود،خداوند متعال حاجت دیگری را از او در این دنیا برطرف می نماید؛ و دستش را خالی بر نمی گرداند. 3- یا اگر هیچ کدام مصلحت نبود اجری بسیار بزرگتر از خواسته اش در آخرت به او عطا می نماید، که در روایات آمده زمانی که بنده در آخرت دید که عوض دعاهایی که در دنیا مستجاب نشده چه اجر عظیمی به او عطا شد، آرزو می کند که ای کاش هیچ دعایی از او در دنیا مستجاب نمی شد و همه را برای آخرتش ذخیره می کردند. البته در دو صورت نخست نیز اجر اخروی برای او وجود خواهد داشت؛ لکن در مراتب پایین تری. نتیجه آنکه: هر کس دعا کند دست خالی بر نمی گردد. یا عین حاجتش را به او می دهند؛ یا حاجت دیگری را از او برآورده می سازند؛ یا اجری برای آخرتش ذخیره می کنند.وظیفه ی بنده این است که خدا را بخواند و زیاد بخواند؛ و کار خدا هم این است که مصلحت بنده اش را بخواهد؛ و یقیناً می خواهد. لذا کسی از دعا نمودن ضرر نمی کند. اغلب اوقات، راهی هم وجود ندارد که بدانیم چرا عین خواسته ی ما مستجاب نشد. چون اگر چنین راه واضحی وجود داشت، حکمت دعا از بین می رفت. خداوند مصالح را مخفی نموده تا بندگان مصالح خویش را از خدا بخواهند؛ و راضی به داده ی او باشند؛ تا ایمان به غیب در آنها تقویت شود. اگر غیر از این بود، درجات ایمان افراد مشخّص نمی شد؛ و مقام رضا به خواست الهی به دست نمی آمد.عدم استجابت دعا دلایل دیگری نیز دارد:1. گناه یکى از عوامل مهمى که رابطه انسان با خدای متعال را ضعیف نموده و مانع اجابت دعا می شود، نافرمانى از دستورهاى خداست. حضرت على (علیه السّلام) در دعاى کمیل چنین مى فرماید: پروردگارا! گناهانى را بر من ببخش که موجب حبس و بالا نرفتن دعا مى شوند و در جاى دیگر از همان دعا چنین مى فرماید: اى آقا و مولاى من! به عزتت قسم! از تو مى خواهم که بدى کردار و رفتارم موجب پوشیده شدن دعاى من از تو نشود. امام باقر (علیه السلام) در این باره فرمود: بنده حاجتى ازخدا طلب مى کند و مقرر مى شود آن حاجت در زمانى برآورده شود; پس در این فاصله، او گناهى مرتکب مى شود و در نتیجه، خداوند مى فرماید: حاجت این بنده برآورده نشود و از آن محروم شود; چون او خشم و غضب مرا برانگیخت و همین باعث محروم شدن اوست. 2. لقمه حرام استفاده از درآمد حلال و پاکیزه از دیگر شرایط اجابت دعا است که امروزه بیش از هرزمان دیگر لازم است به آن توجه شود. لقمه ى حرام تا 40 روز مانع استجابت دعا مى شود. 3. قساوت قلب همچنین گناهان زیاد که منجر به قساوت و سنگدلى مى شدند از عوامل دیگر عدم استجابت دعا مى باشد. امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: خداوند دعایى که از قلب قسى برخاسته باشد اجابت نمى کند. 4. شتاب و عجله امام صادق (علیه السلام) فرمود: همیشه مؤمن در خیر و آسایش است تا هنگامى که عجله نکند. در غیر این صورت ناامید مى شود و دعا را ترک مى کند. به درستى که بنده هنگامى که دعا مى کند خداوند متعال در صدد برآورده ساختن حاجت اوست تا زمانى که او عجله نکند. کمی بیشتر به خود و وظایف خود بیاندیشیم؛ خدا خود میداند که چگونه بنده نوازی کند.
بلاها و سختیها در زندگی