دین و اندیشه
فساد و سقوط بنی اسرائیل
تو چند تا سایت خوندم که نوشته بود، قرآن سقوط اسرائیل رو پش بینی کرده، آیا این حقیقت داره؟
در رابطه با این موضوع در سوره مبارکه ی اسراء امده است[1] : (وَ قَضَیْنا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیراً).[2]” قضاء” گر چه دارای معانی مختلفی است اما در اینجا به معنی” اعلام” است.منظور از کلمه” الارض” به قرینه آیات بعد سرزمین مقدس فلسطین است که” مسجد الاقصی” در آن واقع شده است.در آیات بعد به شرح این دو فساد بزرگ و حوادثی که بعد از آن به عنوان مجازات الهی واقع شد پرداخته چنین می گوید.” هنگامی که نخستین وعده فرا رسد و شما دست به فساد و خونریزی و ظلم و جنایت بزنید، ما گروهی از بندگان رزمنده و جنگجوی خود را به سراغ شما می فرستیم” تا به کیفر اعمالتان شما را درهم بکوبد (فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ).[3]این قوم جنگجو آن چنان بر شما هجوم می برند که حتی برای یافتن نفراتتان ” هر خانه و دیاری را جستجو می کنند” (فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ).[4]” و این یک وعده قطعی و تخلف ناپذیر خواهد بود” (وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولًا).[5]سپس الطاف الهی بار دیگر به سراغ شما آمد و شما را بر آن قوم مهاجم پیروز کردیم” (ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ).” و شما را بوسیله اموال و ثروت سرشار و فرزندان و نفرات بسیار تقویت نمودیم” (وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ).آن چنان که نفرات شما بر نفرات دشمن فزونی گرفت” (وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً) [6]این گونه الطاف الهی شامل حال شما می شود شاید به خود آئید و به اصلاح خویشتن بپردازید دست از زشتیها بردارید و به نیکی ها رو آرید، چرا که:
” اگر نیکی کنید به خود نیکی کرده اید و اگر بدی کنید به خود بدی کرده اید” (إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها).
این یک سنت همیشگی است نیکی ها و بدیها سرانجام به خود انسان باز می گردد، هر ضربه ای که انسان می زند بر پیکر خویشتن زده است، و هر خدمتی به دیگری می کند در حقیقت به خود خدمت کرده است، ولی مع الاسف نه آن مجازات شما را بیدار می کند و نه این نعمت و رحمت مجدد الهی باز هم به طغیان می پردازید و راه ظلم و ستم و تعدی و تجاوز را پیش می گیرید و فساد کبیر در زمین ایجاد می کنید و برتری جویی را از حد می گذرانید.
سپس وعده دوم الهی فرا می رسد:” هنگامی که این وعده دوم فرا می رسد باز گروهی جنگجو و پیکارگر بر شما چیره می شوند، آن چنان بلائی به سرتان می آورند که آثار غم و اندوه از صورتهای شما می بارد (فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِیَسُوؤُا وُجُوهَکُمْ).
آنها حتی بزرگ معبدتان بیت المقدس را از دست شما می گیرند” و در آن داخل می شوند همانگونه که بار اول داخل شدند” (وَ لِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ).
آنها به این هم قناعت نمی کنند،” تمام بلاد و سرزمینهایی را که اشغال کرده اند درهم می کوبند و ویران می کنند” (وَ لِیُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِیراً).
با این حال باز درهای توبه و بازگشت شما به سوی خدا بسته نیست باز هم” ممکن است خداوند به شما رحم کند” (عَسی رَبُّکُمْ أَنْ یَرْحَمَکُمْ).
” و اگر به سوی ما بازگردید ما هم لطف و رحمت خود را به شما باز می گردانیم، و اگر به فساد و برتری جویی گرائید باز هم شما را به کیفر شدید گرفتار خواهیم ساخت” (وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا).
و تازه این مجازات دنیا است” و ما جهنم را برای کافران زندان سختی قرار داده ایم” (وَ جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْکافِرِینَ حَصِیراً) [7]نکته ها:
1- دو فساد بزرگ تاریخی بنی اسرائیل
در آیات فوق، سخن از دو انحراف اجتماعی بنی اسرائیل که منجر به فساد و برتری جویی می گردد به میان آمده است، که به دنبال هر یک از این دو، خداوند مردانی نیرومند و پیکار جو را بر آنها مسلط ساخته تا آنها را سخت مجازات کنند و به کیفر اعمالشان برسانند. گر چه تاریخ پر ماجرای بنی اسرائیل، فراز و نشیب بسیار دارد، و پیروزیها و شکستها در آن فراوان دیده می شود اما در اینکه قرآن به کدامیک از این حوادث اشاره می کند در میان مفسران گفتگو بسیار زیاد است، که به عنوان نمونه چند قسمت از آنها را ذیلا می آوریم.
1- آنچه از تاریخ بنی اسرائیل استفاده می شود این است که نخستین کسی که بر آنها هجوم آورد و بیت المقدس را ویران کرد، بخت النصر پادشاه بابل بود، و هفتاد سال بیت المقدس به همان حال باقی ماند، تا یهود قیام کردند و آن را نوسازی نمودند، دومین کسی که بر آنها هجوم برد قیصر روم اسپیانوس بود که وزیرش” طرطوز” را مامور این کار کرد، او به تخریب بیت المقدس و تضعیف و قتل بنی اسرائیل کمر بست، و این حدود یکصد سال قبل از میلاد بود.
بنا بر این ممکن است دو حادثه ای که قرآن به آن اشاره می کند همان باشد که در تاریخ بنی اسرائیل نیز آمده است، زیرا حوادث دیگر در تاریخ بنی اسرائیل آن چنان شدید نبود که حکومت آنها را به کلی از هم متلاشی کند، ولی حمله بخت النصر، قدرت و شوکت آنها را به کلی درهم کوبید، این تا زمان” کورش” ادامه داشت، و پس از آن بنی اسرائیل مجددا به قدرت رسیدند و این وضع ادامه داشت تا بار دیگر قیصر روم بر آنها هجوم برد و حکومتشان را متلاشی کرد و این دربدری هم چنان ادامه یافت (تا در این اواخر که به کمک قدرتهای جهانخوار و استعمارگر حکومتی برای خود دست و پا کردند) [8]2-” طبری” در تفسیر خود نقل می کند که پیامبر ص فرمود: مراد از فساد اول قتل حضرت زکریا و گروهی دیگر از پیامبران، و منظور از وعده نخستین، وعده انتقام الهی از بنی اسرائیل به وسیله” بخت النصر” می باشد، و مراد از فساد دوم شورشی است که بعد از” آزادی بوسیله یکی از سلاطین فارس” مرتکب شدند، و دست به فساد زدند، و مراد از وعده دوم هجوم” انطیاخوس” پادشاه روم است.
این تفسیر با تفسیر اول تا اندازه ای قابل انطباق است، ولی هم راوی این حدیث مورد وثوق نیست و هم انطباق تاریخ” زکریا”” و یحیی” بر تاریخ” بخت النصر” و” اسپیانوس یا انطیاخوس” محرز نمی باشد، بلکه بنا به گفته بعضی بخت النصر معاصر” ارمیا” یا” دانیال” پیامبر بوده، و قیام او حدود ششصد سال پیش از زمان یحیی صورت گرفته بنا بر این چگونه قیام بخت النصر می تواند برای انتقام خون یحیی اقدام کرده باشد.
3- بعضی دیگر گفته اند بیت المقدس یک بار در زمان داود و سلیمان ساخته شد و بخت النصر آن را ویران کرد که این همان وعده اولی است که قرآن به آن اشاره می کند، و بار دیگر در زمان پادشاهان هخامنشی ساخته و آباد شد و آن را” طیطوس” رومی ویران ساخت (توجه داشته باشید طیطوس یا طرطوز که در بالا ذکر شد قابل انطباق است) و از آن پس هم چنان ویران ماند تا در عصر خلیفه دوم که آن سرزمین بوسیله مسلمانان فتح شد [9]این تفسیر نیز چندان منافات با دو تفسیر بالا ندارد.
4- در برابر تفسیرهای فوق و تفاسیر دیگری که کم و بیش با آنها هماهنگ است، تفسیر دیگری داریم که سید قطب در تفسیر فی ظلال احتمال آن را داده است که با آنچه گفته شد به کلی متفاوت می باشد، و آن اینکه: این دو حادثه تاریخی در گذشته و در زمان نزول قرآن واقع نشده بوده بلکه مربوط به آینده است که یکی از آنها احتمالا فساد آنها در آغاز اسلام بود که منجر به قیام مسلمانان به فرمان پیامبر ص بر ضد آنان شد و به کلی از جزیره عرب بیرون رانده شدند، و دیگری مربوط به قیام نازیهای آلمان به ریاست هیتلر بر ضد یهود بوده است [10]ولی اشکال این تفسیر این است که در هیچیک از آنها داخل شدن قوم پیروزمند در بیت المقدس تا چه رسد به ویران کردن آن، وجود ندارد.
5- آخرین احتمال اینکه بعضی احتمال داده اند این دو حادثه مربوط به رویدادهای بعد از جنگ جهانی دوم و تشکیل حزبی بنام” صهیونیسم” و تشکیل دولتی بنام” اسرائیل” در قلب ممالک اسلامی است، منظور از فساد اول بنی اسرائیل و برتری جویی آنها همین است، و منظور از انتقام اولی آن است که ممالک اسلامی در آغاز که از این توطئه آگاه شدند دست به دست هم دادند و توانستند بیت المقدس و قسمتی از شهرها و قصبات فلسطین را از چنگال یهود بیرون آورند، و نفوذ یهود از مسجد اقصی به کلی قطع شد.
و منظور از فساد دوم هجوم بنی اسرائیل با اتکای نیروهای استعماری جهانخوار و اشغال سرزمینهای اسلامی و گرفتن بیت المقدس و مسجد الاقصی است.
و به این ترتیب باید مسلمانان در انتظار پیروزی دوم بر بنی اسرائیل باشند بطوری که مسجد اقصی را از چنگال آنها بیرون آورند و نفوذشان را از این سرزمین اسلامی بکلی قطع کنند، این همان چیزی است که همه مسلمین جهان در انتظار آنند و وعده فتح و نصرت الهی است نسبت به مسلمانان [11]و تفاسیر دیگری که ذکر آنها چندان قابل ملاحظه نیست.
البته در تفسیر پنجم و چهارم باید فعلهای ماضی که در آیه ذکر شده است همه به معنی مضارع باشد، و البته این معنی در جایی که فعل بعد از حروف شرط واقع می شود از نظر ادبیات عرب بعید نیست.
ولی ظاهر آیه ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً آن است که حد اقل فساد اول بنی اسرائیل و انتقام آن در گذشته واقع شده است.
از همه اینها گذشته مساله مهمی که باید در اینجا مورد توجه قرار گیرد این است که ظاهر تعبیر بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ (ما گروهی از بندگان خود را که قدرت جنگی زیادی داشتند بر ضد شما مبعوث کردیم، نشان می دهد که گروه انتقام گیرنده مردان با ایمان بودند که شایسته نام” عباد” و عنوان” لنا” و همچنین” بعثنا” بوده اند و این معنی در بسیاری از تفاسیر که در بالا گفته شد دیده نمی شود).
البته نمی توان انکار کرد که عنوان بعث (برانگیختن) همیشه در مورد پیامبران و مؤمنان به کار نرفته، بلکه در غیر آنها نیز در قرآن استعمال شده مانند آنچه در داستان” هابیل” و” قابیل” می خوانیم: فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً یَبْحَثُ فِی الْأَرْضِ:” خداوند کلاغی را برانگیخت که زمین را جستجو می کرد” [12]و در مورد عذابهای زمینی و آسمانی این کلمه به کار رفته است قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلی أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ [13]و نیز کلمه” عباد” و یا” عبد” در افرادی که مورد مذمتند احیانا به کار رفته است، از جمله به کار رفتن این کلمه در مورد گنهکاران در آیه 58 فرقان وَ کَفی بِهِ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبِیراً و در آیه 27 سوره شوری در مورد طغیانگران وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ و در مورد خطاکاران و منحرفان از اصل توحید در آیه 118 سوره مائده می خوانیم: إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُکَ.
ولی با همه اوصاف نمی توان انکار کرد که اگر قرینه قاطعی قائم نشود ظاهر آیات مورد بحث در بدو نظر آنست که جمعیت انتقام گیرنده مردمی باایمانند.
به هر حال آیات فوق اجمالا به ما می گوید که بنی اسرائیل دو بار سخت به فساد دست زدند و استکبار ورزیدند و خدا از آنها انتقام سختی گرفت، و هدف از بیان این موضوع درس عبرتی برای آنها و ما و همه انسانها است تا بدانیم ستمگریها و فسادانگیزی ها در پیشگاه خدا بدون مجازات نمی ماند، هنگامی که قدرت یافتیم حوادث دردناکی را که در آینده در انتظار ما است فراموش نکنیم و از تواریخ گذشتگان این درس را بیاموزیم.[14]پی نوشت:
[1] . تفسیر نمونه، ج 12، ص: 4
[2] . اسراء آیه 4
[3] . اسراء آیه 5
[4] . اسراء ادامه آیه 5
[5] . اسراء ادامه آیه 5
[6] . نفیر” اسم جمع و به معنی گروهی از مردان است، بعضی گفته اند جمع” نفر” و در اصل از ماده نفر (بر وزن عفو) به معنی کوچ کردن و به چیزی روی آوردن است و به همین جهت به جماعتی که قدرت بر تحرک به سوی چیزی داشته باشند، نفیر گفته می شود.
[7] . حصیر” از ماده” حصر” به معنی حبس است، و به هر نقطه ای که راه خروج ندارد، حصیر گفته می شود، و اگر حصیر معمولی را هم حصیر می گویند به خاطر آن است که قسمتهای مختلف آن به هم بافته و محصور شده است.
[8] . تفسیر المیزان جلد 13 صفحه 46.
[9] . تفسیر ابو الفتوح رازی جلد 7 پاورقی صفحه 209 به قلم دانشمند گرانمایه مرحوم شعرانی.
[10] . تفسیر فی ظلال جلد 5 صفحه 308. […..][11] . از مجله مکتب اسلام شماره 12 و یک سال 13 از بحث تفسیری آقای ابراهیم انصاری.
[12] . (مائده آیه 31).
[13] . (انعام- 65).
[14] . تفسیر نمونه، ج 12، ص: 25 تا ص: 32.
” اگر نیکی کنید به خود نیکی کرده اید و اگر بدی کنید به خود بدی کرده اید” (إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها).
این یک سنت همیشگی است نیکی ها و بدیها سرانجام به خود انسان باز می گردد، هر ضربه ای که انسان می زند بر پیکر خویشتن زده است، و هر خدمتی به دیگری می کند در حقیقت به خود خدمت کرده است، ولی مع الاسف نه آن مجازات شما را بیدار می کند و نه این نعمت و رحمت مجدد الهی باز هم به طغیان می پردازید و راه ظلم و ستم و تعدی و تجاوز را پیش می گیرید و فساد کبیر در زمین ایجاد می کنید و برتری جویی را از حد می گذرانید.
سپس وعده دوم الهی فرا می رسد:” هنگامی که این وعده دوم فرا می رسد باز گروهی جنگجو و پیکارگر بر شما چیره می شوند، آن چنان بلائی به سرتان می آورند که آثار غم و اندوه از صورتهای شما می بارد (فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِیَسُوؤُا وُجُوهَکُمْ).
آنها حتی بزرگ معبدتان بیت المقدس را از دست شما می گیرند” و در آن داخل می شوند همانگونه که بار اول داخل شدند” (وَ لِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ).
آنها به این هم قناعت نمی کنند،” تمام بلاد و سرزمینهایی را که اشغال کرده اند درهم می کوبند و ویران می کنند” (وَ لِیُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِیراً).
با این حال باز درهای توبه و بازگشت شما به سوی خدا بسته نیست باز هم” ممکن است خداوند به شما رحم کند” (عَسی رَبُّکُمْ أَنْ یَرْحَمَکُمْ).
” و اگر به سوی ما بازگردید ما هم لطف و رحمت خود را به شما باز می گردانیم، و اگر به فساد و برتری جویی گرائید باز هم شما را به کیفر شدید گرفتار خواهیم ساخت” (وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا).
و تازه این مجازات دنیا است” و ما جهنم را برای کافران زندان سختی قرار داده ایم” (وَ جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْکافِرِینَ حَصِیراً) [7]نکته ها:
1- دو فساد بزرگ تاریخی بنی اسرائیل
در آیات فوق، سخن از دو انحراف اجتماعی بنی اسرائیل که منجر به فساد و برتری جویی می گردد به میان آمده است، که به دنبال هر یک از این دو، خداوند مردانی نیرومند و پیکار جو را بر آنها مسلط ساخته تا آنها را سخت مجازات کنند و به کیفر اعمالشان برسانند. گر چه تاریخ پر ماجرای بنی اسرائیل، فراز و نشیب بسیار دارد، و پیروزیها و شکستها در آن فراوان دیده می شود اما در اینکه قرآن به کدامیک از این حوادث اشاره می کند در میان مفسران گفتگو بسیار زیاد است، که به عنوان نمونه چند قسمت از آنها را ذیلا می آوریم.
1- آنچه از تاریخ بنی اسرائیل استفاده می شود این است که نخستین کسی که بر آنها هجوم آورد و بیت المقدس را ویران کرد، بخت النصر پادشاه بابل بود، و هفتاد سال بیت المقدس به همان حال باقی ماند، تا یهود قیام کردند و آن را نوسازی نمودند، دومین کسی که بر آنها هجوم برد قیصر روم اسپیانوس بود که وزیرش” طرطوز” را مامور این کار کرد، او به تخریب بیت المقدس و تضعیف و قتل بنی اسرائیل کمر بست، و این حدود یکصد سال قبل از میلاد بود.
بنا بر این ممکن است دو حادثه ای که قرآن به آن اشاره می کند همان باشد که در تاریخ بنی اسرائیل نیز آمده است، زیرا حوادث دیگر در تاریخ بنی اسرائیل آن چنان شدید نبود که حکومت آنها را به کلی از هم متلاشی کند، ولی حمله بخت النصر، قدرت و شوکت آنها را به کلی درهم کوبید، این تا زمان” کورش” ادامه داشت، و پس از آن بنی اسرائیل مجددا به قدرت رسیدند و این وضع ادامه داشت تا بار دیگر قیصر روم بر آنها هجوم برد و حکومتشان را متلاشی کرد و این دربدری هم چنان ادامه یافت (تا در این اواخر که به کمک قدرتهای جهانخوار و استعمارگر حکومتی برای خود دست و پا کردند) [8]2-” طبری” در تفسیر خود نقل می کند که پیامبر ص فرمود: مراد از فساد اول قتل حضرت زکریا و گروهی دیگر از پیامبران، و منظور از وعده نخستین، وعده انتقام الهی از بنی اسرائیل به وسیله” بخت النصر” می باشد، و مراد از فساد دوم شورشی است که بعد از” آزادی بوسیله یکی از سلاطین فارس” مرتکب شدند، و دست به فساد زدند، و مراد از وعده دوم هجوم” انطیاخوس” پادشاه روم است.
این تفسیر با تفسیر اول تا اندازه ای قابل انطباق است، ولی هم راوی این حدیث مورد وثوق نیست و هم انطباق تاریخ” زکریا”” و یحیی” بر تاریخ” بخت النصر” و” اسپیانوس یا انطیاخوس” محرز نمی باشد، بلکه بنا به گفته بعضی بخت النصر معاصر” ارمیا” یا” دانیال” پیامبر بوده، و قیام او حدود ششصد سال پیش از زمان یحیی صورت گرفته بنا بر این چگونه قیام بخت النصر می تواند برای انتقام خون یحیی اقدام کرده باشد.
3- بعضی دیگر گفته اند بیت المقدس یک بار در زمان داود و سلیمان ساخته شد و بخت النصر آن را ویران کرد که این همان وعده اولی است که قرآن به آن اشاره می کند، و بار دیگر در زمان پادشاهان هخامنشی ساخته و آباد شد و آن را” طیطوس” رومی ویران ساخت (توجه داشته باشید طیطوس یا طرطوز که در بالا ذکر شد قابل انطباق است) و از آن پس هم چنان ویران ماند تا در عصر خلیفه دوم که آن سرزمین بوسیله مسلمانان فتح شد [9]این تفسیر نیز چندان منافات با دو تفسیر بالا ندارد.
4- در برابر تفسیرهای فوق و تفاسیر دیگری که کم و بیش با آنها هماهنگ است، تفسیر دیگری داریم که سید قطب در تفسیر فی ظلال احتمال آن را داده است که با آنچه گفته شد به کلی متفاوت می باشد، و آن اینکه: این دو حادثه تاریخی در گذشته و در زمان نزول قرآن واقع نشده بوده بلکه مربوط به آینده است که یکی از آنها احتمالا فساد آنها در آغاز اسلام بود که منجر به قیام مسلمانان به فرمان پیامبر ص بر ضد آنان شد و به کلی از جزیره عرب بیرون رانده شدند، و دیگری مربوط به قیام نازیهای آلمان به ریاست هیتلر بر ضد یهود بوده است [10]ولی اشکال این تفسیر این است که در هیچیک از آنها داخل شدن قوم پیروزمند در بیت المقدس تا چه رسد به ویران کردن آن، وجود ندارد.
5- آخرین احتمال اینکه بعضی احتمال داده اند این دو حادثه مربوط به رویدادهای بعد از جنگ جهانی دوم و تشکیل حزبی بنام” صهیونیسم” و تشکیل دولتی بنام” اسرائیل” در قلب ممالک اسلامی است، منظور از فساد اول بنی اسرائیل و برتری جویی آنها همین است، و منظور از انتقام اولی آن است که ممالک اسلامی در آغاز که از این توطئه آگاه شدند دست به دست هم دادند و توانستند بیت المقدس و قسمتی از شهرها و قصبات فلسطین را از چنگال یهود بیرون آورند، و نفوذ یهود از مسجد اقصی به کلی قطع شد.
و منظور از فساد دوم هجوم بنی اسرائیل با اتکای نیروهای استعماری جهانخوار و اشغال سرزمینهای اسلامی و گرفتن بیت المقدس و مسجد الاقصی است.
و به این ترتیب باید مسلمانان در انتظار پیروزی دوم بر بنی اسرائیل باشند بطوری که مسجد اقصی را از چنگال آنها بیرون آورند و نفوذشان را از این سرزمین اسلامی بکلی قطع کنند، این همان چیزی است که همه مسلمین جهان در انتظار آنند و وعده فتح و نصرت الهی است نسبت به مسلمانان [11]و تفاسیر دیگری که ذکر آنها چندان قابل ملاحظه نیست.
البته در تفسیر پنجم و چهارم باید فعلهای ماضی که در آیه ذکر شده است همه به معنی مضارع باشد، و البته این معنی در جایی که فعل بعد از حروف شرط واقع می شود از نظر ادبیات عرب بعید نیست.
ولی ظاهر آیه ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً آن است که حد اقل فساد اول بنی اسرائیل و انتقام آن در گذشته واقع شده است.
از همه اینها گذشته مساله مهمی که باید در اینجا مورد توجه قرار گیرد این است که ظاهر تعبیر بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ (ما گروهی از بندگان خود را که قدرت جنگی زیادی داشتند بر ضد شما مبعوث کردیم، نشان می دهد که گروه انتقام گیرنده مردان با ایمان بودند که شایسته نام” عباد” و عنوان” لنا” و همچنین” بعثنا” بوده اند و این معنی در بسیاری از تفاسیر که در بالا گفته شد دیده نمی شود).
البته نمی توان انکار کرد که عنوان بعث (برانگیختن) همیشه در مورد پیامبران و مؤمنان به کار نرفته، بلکه در غیر آنها نیز در قرآن استعمال شده مانند آنچه در داستان” هابیل” و” قابیل” می خوانیم: فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً یَبْحَثُ فِی الْأَرْضِ:” خداوند کلاغی را برانگیخت که زمین را جستجو می کرد” [12]و در مورد عذابهای زمینی و آسمانی این کلمه به کار رفته است قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلی أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ [13]و نیز کلمه” عباد” و یا” عبد” در افرادی که مورد مذمتند احیانا به کار رفته است، از جمله به کار رفتن این کلمه در مورد گنهکاران در آیه 58 فرقان وَ کَفی بِهِ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبِیراً و در آیه 27 سوره شوری در مورد طغیانگران وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ و در مورد خطاکاران و منحرفان از اصل توحید در آیه 118 سوره مائده می خوانیم: إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُکَ.
ولی با همه اوصاف نمی توان انکار کرد که اگر قرینه قاطعی قائم نشود ظاهر آیات مورد بحث در بدو نظر آنست که جمعیت انتقام گیرنده مردمی باایمانند.
به هر حال آیات فوق اجمالا به ما می گوید که بنی اسرائیل دو بار سخت به فساد دست زدند و استکبار ورزیدند و خدا از آنها انتقام سختی گرفت، و هدف از بیان این موضوع درس عبرتی برای آنها و ما و همه انسانها است تا بدانیم ستمگریها و فسادانگیزی ها در پیشگاه خدا بدون مجازات نمی ماند، هنگامی که قدرت یافتیم حوادث دردناکی را که در آینده در انتظار ما است فراموش نکنیم و از تواریخ گذشتگان این درس را بیاموزیم.[14]پی نوشت:
[1] . تفسیر نمونه، ج 12، ص: 4
[2] . اسراء آیه 4
[3] . اسراء آیه 5
[4] . اسراء ادامه آیه 5
[5] . اسراء ادامه آیه 5
[6] . نفیر” اسم جمع و به معنی گروهی از مردان است، بعضی گفته اند جمع” نفر” و در اصل از ماده نفر (بر وزن عفو) به معنی کوچ کردن و به چیزی روی آوردن است و به همین جهت به جماعتی که قدرت بر تحرک به سوی چیزی داشته باشند، نفیر گفته می شود.
[7] . حصیر” از ماده” حصر” به معنی حبس است، و به هر نقطه ای که راه خروج ندارد، حصیر گفته می شود، و اگر حصیر معمولی را هم حصیر می گویند به خاطر آن است که قسمتهای مختلف آن به هم بافته و محصور شده است.
[8] . تفسیر المیزان جلد 13 صفحه 46.
[9] . تفسیر ابو الفتوح رازی جلد 7 پاورقی صفحه 209 به قلم دانشمند گرانمایه مرحوم شعرانی.
[10] . تفسیر فی ظلال جلد 5 صفحه 308. […..][11] . از مجله مکتب اسلام شماره 12 و یک سال 13 از بحث تفسیری آقای ابراهیم انصاری.
[12] . (مائده آیه 31).
[13] . (انعام- 65).
[14] . تفسیر نمونه، ج 12، ص: 25 تا ص: 32.
فساد و سقوط بنی اسرائیل