توکل و آرامش
سلام.دختربچه ای رامیشناسم که تومورمغزی داشت،پزشکان ایرانی جوابش کردندوگفتندمیمیردو….ولی برای درمان به آلمان رفت وعمل کردوکاملاسالم وسرحال برگشت.ازطرف دیگرخانمی راهم میشناسم که کاملاسرحال و سالم بود وفقط برای انجام چندآزمایش ساده دربیمارستان بستری شدوبعدازگذشت چندروزمرد!به همین سادگی!!خب درست است که خدادرحفاظت ازبنده هانقش داردولی آن دخترخانم راپول پدرش نجات دادواین خانم هم اگرپول داشت وبه یک بیمارستان عالی وخصوصی مراجعه میکردهیچوقت قصورپزشکی سبب جوان مرگی اش نمیشد.الان سوال من اینجاست که درجهان امروزنقش توکل چیست؟؟اگرپول داشته باشی برای درمان به بهترین کشورهامیروی،اگرهم نداشته باشی درهمین ایران میمیری!!اگرپول داشته باشی(باتوجه به وضعیت رشوه وزیرمیزی و…درایران)کارت همه جا به سرعت راه می افتدونیازی به دوندگی نداری وبه راحتی میتوانی حتی قانون ومردان قانون راهم باپول بخری!اگرهم پول نداشته باشی هرچقدرهم که محق باشی بازهم اگرتاآخرعمرت دوندگی کنی به حق مسلم خودت نمیرسی!!من۲۴سال دارم ولی آنقدرازاین چیزهادیده ام آنقدردیده ام که افرادکاروزندگیشان باپول راه افتاده وآنقدردیده ام که باپول حتی مرگشان راهم عقب انداخته اندکه حد ندارد…درمقابل هم دیده ام افراد متوکل ومتوسلی را که حالابه هردلیلی درزندگی آنقدرهاپول نداشته اند وهمین نداشتنشان باعث شده ازحقوق طبیعی شان محروم بمانند.وقتی کسی که قراربوده بمیردباپول درمان میشود ویکی دیگر که پول ندارد راحت میمیرد،پس دراین جریانات خداکجاست؟به نظرم این توکل و…مال زمانی بوده که دانش محدودبوده و هرکی مومن تربوده موفق تربوده ولی الان همه کارهاباپول راه می افتدوتوکل به خداکوچکترین نقشی درمرگ وزندگی افرادندارد… .فقط امیدوارم در پاسختان منکر بدیهیات جامعه نشوید… .
دوست گرامی. توکل از مقامات و لوازم سلوک است. اگر کسی بخواهد به کمال برسد باید توکل داشته باشد وگرنه آرامش لازم را برای سلوک نخواهد داشت. به مطالب زیر توجه کنید.
ایمان و آرامش سلوکی! ما در مسیر خودسازی و عبودیت با چالش بزرگی به نام زندگی مادی مواجه ایم. فکر زندگی و مشغولیت های آن، مانع جدی برای راه خدا است. همه ما نسبت به تامین معاش خود نگرانیم. نسبت به آینده نگرانیم. نسبت به سلامتی خود نگرانیم. از آینده زندگی و شغل خود نگرانیم.
نسبت به خیلی چیزهای دیگر هم نگرانی داریم. به هزینه های تحصیل و ازدواج و تربیت فرزندان خود فکر می کنیم. مدتی نقشه می کشیم که چگونه با گرفتن وام و قرض و قوله، خانه تهیه کنیم، ماشین بخریم. بعد قرض و قسط فراوانی بالا می آوریم که باید پرداخت کنیم و خیلی نیازهای نگران کننده دیگر. گاهی این نگرانی ها آنقدر زیاد می شود که بیماری افسردگی و استرس تولید می کند. ترس از آینده و اینکه چه خواهد شد، یکی از نگرانی های بزرگی است که روح و روان را می آزارد و ما را بسیار مضطرب می کند. خیلی از ماها برای اینکه کمی از ترس خود بکاهیم و به اطمینان نسبی برسم، مجبور می شویم، دو شغله یا چند شغله از صبح علی الطلوع تا شب کار کنیم.
در چنین وضعیتی به طور طبیعی فکر زندگی و آینده خود و خانواده و گاهی دیگران، ذهن و دل ما را کاملا به تصرف خود در می آورد. با این ترس ها و نگرانی ها ناخواسته درگیر کار و زندگی روزمره می شویم و بعد از مدتی زیر چرخ دنده های مشکلات زندگی عادی و گرفتاری های حیات دنیا، ایده آل های متعالی خود را کاملا گم می کنیم و یادمان می رود که برای چه به این دنیا آمده ایم. تحت چنین شرایطی از امور مهم زندگی غفلت می کنیم و حتی خودمان را فراموش کنیم، چه رسد به خدا و دین و آخرت. زندگی ما رنگ و بوی انسانی خود را از دست می دهد، چرخه زندگی تبدیل می شود به یک دور باطل و بی هدف که چیزی جز خستگی روح و جسم و حرص و طمع و ثروت اندوزی و دنیاطلبی مد نظر آن نیست. این وضعیت آشفته ای از زندگی است، در حالی است که حرکت تکاملی انسان در قالب خودسازی و سیر و سلوک به فراقت و آرامش کامل نیاز مبرم دارد. خوب این نیاز را چگونه باید برطرف کنیم. ایمان و ارکان و لوازم آن، چنین آشفتگی، مشکلات و چالش ها را به کلی از انسان سالک می گیرد و آرامش لازم را به او هدیه می کند. ایمان خودش بسیار آرامش بخش است، به انسان امنیت می دهد. آدمی با ایمان به اطمینان قلب می رسد. ترس و نگرانی راهی برای نفوذ به روح و دل مومن ندارد.
کسی که ایمان به خدا و قدرت برتر هستی ندارد، همیشه در بی پناهی و نگرانی بسر می برد. توکل به خداوند و واگذار کردن امور زندگی به او و راضی شدن به آنچه او برای انسان می پسندد و تسلیم شدن در برابر اراده و خواست خالق و مربی عالم، صفات و حالاتی هستند که ما را از نگرانی های زندگی نجات می دهند. صبر در مقابل سختی های سلوک و زندگی قدرت مقاومت سالک را برای تحمل دشواری های زندگی و بندگی افزایش می دهد و شکر نعمت های الهی، باعث می شود که سالک از تمام امکاناتی که خدای متعال در اختیار او قرار داده است به درستی و برای رسیدن به قرب او استفاده کند. ایمان، توکل، تفویض، رضا، تسلیم، صبر و شکر، شرایط و لوازم سلوک هستند و بدون آنها کل فرایند خودسازی دچار خلل می شود. اثر مهم ایمان و لازم آن، تامین فضای امن زندگی و اطمینان قلبی و آرامش روانی برای سالک است. اگر این حالت های عمدتا ایمانی و روانشناختی در سالک نباشد، او قادر نیست در مسیر سلوک و خودسازی به موفقیت دست یابد. حقیقت توکل:
توکل یکی از لوازم و نشانه های وجود ایمان و شرایط درونی خودسازی و سلوک است. توکل چنان با اهمیت است که اهل معرفت آنرا یکی از مقامات سالکین و عارفین می دانند. در مورد توکل مطالب فراوانی وجود دارد. ما از مطالعه این مطالب و آیات و روایات باید به یک جمع بندی برسیم روشن برسیم تا بتوانیم معنای آنرا هر چه ملموس تر و شفاف تر بیان کنیم. حتما شما با کسانی برخورد کرده اید که وقتی ناخواسته از سختی های زندگی و ترس از آینده سخن می گویید، به شما متذکر می شوند که:
ای بابا خدا بزرگ است، خیلی به این چیزها فکر نکن، به خدا توکل کن، درست می شود. این سخن گرچه عوامانه به نظر می رسد، اما عین توکل به خدا است. شما با گفتن توکلت علی الله، به کلی از تمام افکار مزاحمی که باعث نگرانی و استرس شما در زندگی می شوند، خلاص می شوید، احساس راحتی، آرامش و اطمینان قلبی خاصی به شما دست می دهد. به خدا اعتماد می کنید و روی انجام وظایف فعلی خود متمرکز خواهید شد. توکل، برای این است که شما هنگامی که به خودسازی مشغول هستید و در مسیر بندگی و عبودیت خدا حرکت می کنید، کمتر به امور زندگی خود مشغول باشید و در این زمینه به خدا اعتماد کنید. در امورات زندگی و گذران معاش و رتق و فتق امور، خداوند را وکیل خود نمایید و به او تکیه کنید و با سلب اختیار از خود، زمام امور زندگی را به او بسپارید و اعتماد کامل داشته باشید که خدای متعال با علم و قدرت و مهربانی و حکمت خود نیازهای شما را تامین می کند و به امور زندگی ات سامان می بخشد. انسان در سایه ایمان و توکل، از دنیا فارق می گردد و تمام فکر و ذکرش انجام وظایف بندگی می شود و فقط در این اندیشه است که چگونه ذات الهی را از خود خشنود کند. به قول شاعر:
تو بندگی به شرط مزد مکن حافظ – که خواجه خود روش بنده پروری داند. البته به دنبال توکل، تفویض و رضا و تسلیم هم هست که این ویژگی ها روی هم زمینه اطمینان و آرامش انسان سالک را در زندگی فراهم می کنند و امکان تکامل را به او می دهند.
توکل و آرامش