دین و اندیشه
حقیقت ایمان
ایمان که در قرآن میفرماید (کسانی که ایمان آورده و عمل شایسته انجام دهند) چیست و این ایمان باید تا چه حد باشد که ما از نظر خدا با ایمان به حساب بیاییم و توبه ما قبول شود؟ چون ایمان واقعی و صد در صد را فقط کسانی می توانند داشته باشند که چشم و گوش برزخی آنها باز شده باشد و بر بسیاری از امور که ما بی خبریم آنها باخبرند. بسیار ممنون و متشکرم.
ایمان از نظر لغوى به معناى گرویدن، عقیده داشتن، ایمن کردن و باور داشتن است (فرهنگ معین).و از نظر اصطلاحى ایمان از مصدر باب افعال و از ریشه آمن”امنیت یافتن” است که به معنای جایگیر شدن اعتقاد در قلب، یا تصدیق چیزی با اطمینان و نیز وثوق به چیزی یا کسی است که هر دو در معنا، مفهوم ایمنی در کار است.
شخصی از حضرت علی (ع) سئوال کرد حقیقت ایمان چیست ؟ حضرت در پاسخ فرمودند: ایمان معرفت قلبی و اعتراف زبانی و عمل با جوارح است.
( سئل عن الایمان، فقال: الایمان معرفه بالقلب، و اقرار باللسان، و عمل بالارکان .) (نهج البلاغه، حکمت 218)
بر این اساس ایمان عبارت است از:
1- شناخت قلبی:
یعنى از صمیم قلب، وجود خدا را شناخته و معرفت به دلش نشسته باشد، و صمیمانه معتقد باشد که اصول دین اسلام، یعنى یگانگى خداوند متعال، نبوت حضرت محمد(ص)، و فرارسیدن روز قیامت، عدل خداوند و جانشینى امامان (ع)، بر حق است و یکتاپرستی و تبعیت از اولیای معصومین (ع) را یگانه راه رشد و کمال انسانی و سعادت واقعی بداند .
2- اعتراف و اقرار به زبان:
یعنى اعتقادات الهى و اسلامى خود را بر زبان آورد، و همواره پایبندی خود را به دین و روش توحیدی اسلام اعلام و به یگانگى خدا و نبوت حضرت محمد(ص) و ولایت معصومین (ع) اقرار کند.
3 – عمل با اعضا و جوارح بدن:
یعنى عملا به تمام احکام و دستورات فردی و اجتماعی دین توحیدی و وظائفى را که خداوند براى اعضاء بدن او تعیین فرموده است، ملتزم باشد.
در پایان متذکر می شویم که یکی از منازل و ضرورت های مهم خودسازی ایمان و گرایش است.
بدون ایمانی که از روی آگاهی و آزادی و مطالعه و تحقیق و گرویدن واقعی به جرگه مومنان و موحدان باشد، خودسازی ممکن و میسر نمی شود. ایمان یک شرط و ضرورت واقعی است.
حقیقت ایمان.
شناخت حقیقت ایمان کار نسبتا دشواری است، خیلی از محققین و مولفین در این کار موفق نبوده اند و اعتراف کرده اند که نمی توان حقیقت ایمان را به راحتی تعریف کرد.
به نظر ما مشکل آنها این است که سعی می کنند ایمان را به صورت مفهومی تعریف کنند، در حالی که ایمان با متعلق آن که باور عمیق تردید ناپذیر به حقانیت دین توحیدی است، تعریف می شود.
دین توحیدی راهی است که قرآن کریم آنرا تحت عنوان صراط مستقیم مطرح کرده و معتقد است تنها این راه است که انسان را به کمال و سعادت واقعی در دنیا و آخرت می رساند.
در مقابل آن راه شرک و پرستش غیر خدا است که به نظر اسلام راه انحرافی و بلکه گمراهی است و انسان را به جهنم و عذاب واصل می کند.
بنابراین ما در زندگی خود عملا با دو راه کلی مواجه هستیم، یکی راه توحید و یکتاپرستی که همان دین توحیدی است و دیگری راه شرک و چندگانه پرستی.
برای اینکه زندگی کنیم، چاره ای نداریم جز اینکه یکی از این دو راه را انتخاب کنیم و در مسیر آن قرار بگیریم. منتهی انتخاب در شرایطی اتفاق می افتد که شما به حقانیت راهی که می خواهید انتخاب کنید، ایمان داشته باشید.
ایمان در حقیقت، گرویدن آگاهانه و عاشقانه به دین توحیدی اسلام است و کفر انکار دین توحیدی و عدم گرایش به آن است.
پس در ایمان معرفت توأم با تسلیم قلبى و خضوع و خشوع دل به خداوند متعال و رسول او و آموزه هایى که به بشریت ارائه کرده اند شرط است.
ایمان معرفت است، اما معرفتی که به دل انسان بنشیند و به باوری عمیق تبدیل شود. وقتی شناخت ایمان می شود که کاملا ثابت شود و هیچ عاملی نتواند آنرا از تو جدا کند.
پس هر شناختی ایمان نیست. ایمان باوری است که به قلب برسد و در آن رسوب کند. ایمان باوری است که حاضر می شوی برای آن فداکاری کنی.
در صدر اسلام مردم می آمدند و سخنان پیامبر اسلام (ص) را می شنیدند و چون به یقین می رسیدند که این سخنان از جانب خداوند و حق است و آنها را به سعادت واقعی می رساند، به رسالت او و حقانیت اسلام ایمان می آوردند و شهادتین می گفتند و جزء مومنین می شدند و از پیامبر(ص) تبعیت می کردند و با جان و مال خود از اسلام دفاع می نمودند و از دین شرک تبری می جستند. به این فرایند ایمان می گویند.
ایمان در مقابل کفر و توحید در مقابل شرک قرار دارد. اگر کسی به دین توحیدی ایمان آورد، زندگی اش توحیدی می شود و اگر کافر شد و نپذیرفت، به ناچار زندگی اش شرک آمیز خواهد بود.
به تعبیر قرآن کریم: لازمه ى ایمان به خداوند، کفر به طاغوت است و تنها مومن است که به ریسمان محکم الهى چنگ زده و امنیت دارد. کافران به هیچ ریسمان محکمی آویزان نیستند و امنیت ندارند.
فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقى لا انفصام لها(سوره بقره آیة الکرسى)
ایمان بر اساس الگوی توحید (لااله الا الله) و آیه الکرسی با کفر آغاز می شود.
اگر ایمان با کفر آغاز می شود، پس شناخت کفر هم ضرورت دارد. شناخت تطبیقی به انسان قدرت تحلیل و انتخاب می دهد.
البته شناخت محیط ولایت شیطان و زندگی و منش کافران و مشرکان مقدم بر شناخت محیط ولایت حق و زندگی موحدان نیست، اما در مباحث شناختی و کارهای علمی، باید این دو جریان را در مقایسه با هم شناخت.
کسی که می خواهد ایمان آورد ابتدا باید به اعتقادات و روش زندگی مشرکان، کافر شود و سپس به جرگه یکتاپرستان بپیوندد.
بنابراین ایمان بدون کفر تحقق نمی یابد. تا کافر نشوی مومن نخواهی بود. ما در درون خودمان همین وضعیت را داریم. همیشه تخلیه از رزایل و بدی ها مقدم بر کسب فضایل و خوبی ها است.
کسی که می خواهد خودسازی کند، دائما با کفر و شرک درونی خودش درگیر است و برای موحد شدن باید دائما خود را از شرک و کفر تخلیه نماید.
مومن عمیقا باور دارد که زندگی محدود به دنیا نیست و آخرت درپیش است. ما در این دنیا وظیفه ای جز آماده سازی خود برای سفر آخرت نداریم. این آماده سازی با قرب به خدا و توحید و خداپرستی انجام می شود.
او به خدای یگانه باور دارد و معتقد است اگر در صراط مستقیم عبودیت و بندگی خدای یگانه قرار بگیرد و به او نزدیک شود، حتما رستگار می شود و در دنیا و آخرت به سعادت خواهد رسید.
ولی کافر اعتقادی به خدای یگانه ندارد و طریق پرستش او را برای رسیدن به سعادت کافی نمی داند. او بیشتر به دنیا و مادیت باور دارد تا آخرت و معنویت.
آنها از طریق ماده پرستی و دنیا پرستی و پول پرستی و قدرت پرستی و شهرت پرستی و شهوت پرستی و انواع پرستش غیر خدا به آرزوها و اهداف زندگی خود می رسند.
خدای متعال نقشه سعادت انسان را توسط انبیای خود به بشر ابلاغ کرده است. مومن این نقشه را قبول دارد و تحت رهبری معصومین(ع) در مسیر آن قرار می گیرد و حاضر است با جان و مال خود از دین توحیدی دفاع کند.
اما کافر خودش برای زندگی نقشه می کشد و با عقل بشری به خوشبختی در همین دنیا می اندیشد و تحت ولایت شیطان برای رسیدن به ثروت و قدرت و لذت های دنیوی بیشتر تلاش می کند. او به ماورای طبیعت و حیات پس از مرگ، بی اعتقاد است.
می توان گفت از جهتی ایمان و کفر دو فضایی است که انسان در آن زندگی می کند. برای درک حقیقت ایمان همواره باید در ذهن خود دو فضای فکری و عقیدتی و اخلاقی کاملا جداگانه و بلکه ضد هم را تصور کنید.
یک فضا توسط جریان دنیاپرستی و کفر ایجاد شده است و فضای دیگر توسط جریان خداپرستی و توحید مدیریت می شود. اگر به این دو فضا سازی دقت بکنیم، موضوع ایمان وکفر کاملا روشن می شود.
تقویت ایمان!
ما معمولا در ابتدای زندگی ایمانمان تقلیدی است و موثرترین کاری که برای تقویت ایمان باید انجام دهیم، درک حقیقت هستی و انسان و دین است.
خدای متعال به انسان قدرت عقل و فکر عنایت کرده است. مهمترین کار عقل مطالعه و مقایسه حق و باطل و بد و خوب و هست و نیست و انتخاب یکی از دو راه ایمان و کفر است. عقل باید با مطالعه میان این دو راه تصمیم بگیرد و یکی را انتخاب کند.
ایمان و گرویدن به جریان خداپرستان، یک عمل اختیاری است که بر اساس عقل و تفکر و آگاهی و آزادی شکل می گیرد.
انسان پس از مطالعه و تحقیق کامل و تعقل و تفکر درباره سیستم فکری و اعتقادی و اخلاقی و اجتماعی مومنان و خداپرستان و کافران و دنیاپرستان و بررسی اینکه در طول تاریخ کدام جریان موفق شده انسان تربیت کند و آدمی را به کمال و سعادت واقعی برساند، عمیقا به یکی از دو جریان گرایش پیدا می کند و عضو آن جریان می شود.
یعنی افکار و عقاید آن ها را قبول می کند و به اخلاق و سنت های عملی و سبک زندگی آنها ملتزم می شود و تحت مدیریت و ولایت رهبران آن جریان قرار می گیرد.
مهمترین کار پیامبران دعوت به صراط مستقیم عبودیت خداوند است. همه پیامبران امت های خود را به خداپرستی دعوت می کردند.
همانطور که انبیای الهی کارشان دعوت به یکتاپرستی بوده است کار عقل یا پیامبر درونی انسان نیز دعوت به عبودیت خداوند و یکتاپرستی می باشد.
در روایت داریم که: العقل ما عبد به الرحمان. عقل نیرویی است که به وسیله آن خدای رحمان عبادت می شود.
اگر عقل میان حق و باطل درست بیاندیشد و عالمانه انتخاب کند حتما انسان را به خداپرستی دعوت می کند و از شرک و کفر باز می دارد.
اولین عامل تقویت ایمان شناخت حقیقت است اما وقتی انسان وارد عمل و اطاعت و عبادت خدای متعال و تبعیت از راهبران معصوم دینی می شود، ایمانش بیشتر از پیش تقویت می شود.
به تعبیر دیگر هر قدر که شما در صراط مستقیم الهی حرکت کنید و به وظایف شرعی خود بهتر عمل نمایید، ایمان شما بیشتر تقویت می شود چون آثار مثبت آن را در زندگی خود تجربه و مشاهده می کنید.
همچنین عوامل محیطی فراوانی در تضعیف ایمان نقش دارند، دوستان یکی از این عوامل هستند، باید در انتخاب دوست دقت فراوان کنید و با اهل ایمان معاشرت نمایید.
تلاوت با دقت قرآن کریم و روایات در تقویت ایمان بسیار موثر است. هر روز مقداری با این کتاب مقدس مانوس شوید و آنرا با دقت تلاوت و مطالعه کنید تا ایمان شما تقویت شود.
یاد مرگ در این زمینه بسیار موثر است. یاد مرگ، یعنی بدانید و باور کنید که دنیا زودگذر است و ما بعد از مرگ به زندگی خود ادامه می دهیم و باید برای سفر آخرت آماده شویم.
اگر کسی باور کند که هدف زندگی دنیا چیزی جز آمادگی برای سفر آخرت نیست، بیشتر به یاد خدا و خود خواهد بود و کمتر به گناه آلوده می شود.
تذکر:
در کنار علم و عمل نیز لازم است از عوامل آسیب زا پرهیز نمایید. مثلا خود را در معرض شبهات و هجوم فرهنگی دشمن قرار ندهید و با اینترنت و شبکه های اجتماعی با احتیاط برخورد کنید.
از دیدن عکس و فیلم و چیزهایی که محرک شهوت است یا شک و شبهه ایجاد می کند، خوداری کنید و در صورتی که شک و شبهه ای پدید آمد حتما از عالمان دینی سوال کنید و در رفع آن بکوشید.
شخصی از حضرت علی (ع) سئوال کرد حقیقت ایمان چیست ؟ حضرت در پاسخ فرمودند: ایمان معرفت قلبی و اعتراف زبانی و عمل با جوارح است.
( سئل عن الایمان، فقال: الایمان معرفه بالقلب، و اقرار باللسان، و عمل بالارکان .) (نهج البلاغه، حکمت 218)
بر این اساس ایمان عبارت است از:
1- شناخت قلبی:
یعنى از صمیم قلب، وجود خدا را شناخته و معرفت به دلش نشسته باشد، و صمیمانه معتقد باشد که اصول دین اسلام، یعنى یگانگى خداوند متعال، نبوت حضرت محمد(ص)، و فرارسیدن روز قیامت، عدل خداوند و جانشینى امامان (ع)، بر حق است و یکتاپرستی و تبعیت از اولیای معصومین (ع) را یگانه راه رشد و کمال انسانی و سعادت واقعی بداند .
2- اعتراف و اقرار به زبان:
یعنى اعتقادات الهى و اسلامى خود را بر زبان آورد، و همواره پایبندی خود را به دین و روش توحیدی اسلام اعلام و به یگانگى خدا و نبوت حضرت محمد(ص) و ولایت معصومین (ع) اقرار کند.
3 – عمل با اعضا و جوارح بدن:
یعنى عملا به تمام احکام و دستورات فردی و اجتماعی دین توحیدی و وظائفى را که خداوند براى اعضاء بدن او تعیین فرموده است، ملتزم باشد.
در پایان متذکر می شویم که یکی از منازل و ضرورت های مهم خودسازی ایمان و گرایش است.
بدون ایمانی که از روی آگاهی و آزادی و مطالعه و تحقیق و گرویدن واقعی به جرگه مومنان و موحدان باشد، خودسازی ممکن و میسر نمی شود. ایمان یک شرط و ضرورت واقعی است.
حقیقت ایمان.
شناخت حقیقت ایمان کار نسبتا دشواری است، خیلی از محققین و مولفین در این کار موفق نبوده اند و اعتراف کرده اند که نمی توان حقیقت ایمان را به راحتی تعریف کرد.
به نظر ما مشکل آنها این است که سعی می کنند ایمان را به صورت مفهومی تعریف کنند، در حالی که ایمان با متعلق آن که باور عمیق تردید ناپذیر به حقانیت دین توحیدی است، تعریف می شود.
دین توحیدی راهی است که قرآن کریم آنرا تحت عنوان صراط مستقیم مطرح کرده و معتقد است تنها این راه است که انسان را به کمال و سعادت واقعی در دنیا و آخرت می رساند.
در مقابل آن راه شرک و پرستش غیر خدا است که به نظر اسلام راه انحرافی و بلکه گمراهی است و انسان را به جهنم و عذاب واصل می کند.
بنابراین ما در زندگی خود عملا با دو راه کلی مواجه هستیم، یکی راه توحید و یکتاپرستی که همان دین توحیدی است و دیگری راه شرک و چندگانه پرستی.
برای اینکه زندگی کنیم، چاره ای نداریم جز اینکه یکی از این دو راه را انتخاب کنیم و در مسیر آن قرار بگیریم. منتهی انتخاب در شرایطی اتفاق می افتد که شما به حقانیت راهی که می خواهید انتخاب کنید، ایمان داشته باشید.
ایمان در حقیقت، گرویدن آگاهانه و عاشقانه به دین توحیدی اسلام است و کفر انکار دین توحیدی و عدم گرایش به آن است.
پس در ایمان معرفت توأم با تسلیم قلبى و خضوع و خشوع دل به خداوند متعال و رسول او و آموزه هایى که به بشریت ارائه کرده اند شرط است.
ایمان معرفت است، اما معرفتی که به دل انسان بنشیند و به باوری عمیق تبدیل شود. وقتی شناخت ایمان می شود که کاملا ثابت شود و هیچ عاملی نتواند آنرا از تو جدا کند.
پس هر شناختی ایمان نیست. ایمان باوری است که به قلب برسد و در آن رسوب کند. ایمان باوری است که حاضر می شوی برای آن فداکاری کنی.
در صدر اسلام مردم می آمدند و سخنان پیامبر اسلام (ص) را می شنیدند و چون به یقین می رسیدند که این سخنان از جانب خداوند و حق است و آنها را به سعادت واقعی می رساند، به رسالت او و حقانیت اسلام ایمان می آوردند و شهادتین می گفتند و جزء مومنین می شدند و از پیامبر(ص) تبعیت می کردند و با جان و مال خود از اسلام دفاع می نمودند و از دین شرک تبری می جستند. به این فرایند ایمان می گویند.
ایمان در مقابل کفر و توحید در مقابل شرک قرار دارد. اگر کسی به دین توحیدی ایمان آورد، زندگی اش توحیدی می شود و اگر کافر شد و نپذیرفت، به ناچار زندگی اش شرک آمیز خواهد بود.
به تعبیر قرآن کریم: لازمه ى ایمان به خداوند، کفر به طاغوت است و تنها مومن است که به ریسمان محکم الهى چنگ زده و امنیت دارد. کافران به هیچ ریسمان محکمی آویزان نیستند و امنیت ندارند.
فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقى لا انفصام لها(سوره بقره آیة الکرسى)
ایمان بر اساس الگوی توحید (لااله الا الله) و آیه الکرسی با کفر آغاز می شود.
اگر ایمان با کفر آغاز می شود، پس شناخت کفر هم ضرورت دارد. شناخت تطبیقی به انسان قدرت تحلیل و انتخاب می دهد.
البته شناخت محیط ولایت شیطان و زندگی و منش کافران و مشرکان مقدم بر شناخت محیط ولایت حق و زندگی موحدان نیست، اما در مباحث شناختی و کارهای علمی، باید این دو جریان را در مقایسه با هم شناخت.
کسی که می خواهد ایمان آورد ابتدا باید به اعتقادات و روش زندگی مشرکان، کافر شود و سپس به جرگه یکتاپرستان بپیوندد.
بنابراین ایمان بدون کفر تحقق نمی یابد. تا کافر نشوی مومن نخواهی بود. ما در درون خودمان همین وضعیت را داریم. همیشه تخلیه از رزایل و بدی ها مقدم بر کسب فضایل و خوبی ها است.
کسی که می خواهد خودسازی کند، دائما با کفر و شرک درونی خودش درگیر است و برای موحد شدن باید دائما خود را از شرک و کفر تخلیه نماید.
مومن عمیقا باور دارد که زندگی محدود به دنیا نیست و آخرت درپیش است. ما در این دنیا وظیفه ای جز آماده سازی خود برای سفر آخرت نداریم. این آماده سازی با قرب به خدا و توحید و خداپرستی انجام می شود.
او به خدای یگانه باور دارد و معتقد است اگر در صراط مستقیم عبودیت و بندگی خدای یگانه قرار بگیرد و به او نزدیک شود، حتما رستگار می شود و در دنیا و آخرت به سعادت خواهد رسید.
ولی کافر اعتقادی به خدای یگانه ندارد و طریق پرستش او را برای رسیدن به سعادت کافی نمی داند. او بیشتر به دنیا و مادیت باور دارد تا آخرت و معنویت.
آنها از طریق ماده پرستی و دنیا پرستی و پول پرستی و قدرت پرستی و شهرت پرستی و شهوت پرستی و انواع پرستش غیر خدا به آرزوها و اهداف زندگی خود می رسند.
خدای متعال نقشه سعادت انسان را توسط انبیای خود به بشر ابلاغ کرده است. مومن این نقشه را قبول دارد و تحت رهبری معصومین(ع) در مسیر آن قرار می گیرد و حاضر است با جان و مال خود از دین توحیدی دفاع کند.
اما کافر خودش برای زندگی نقشه می کشد و با عقل بشری به خوشبختی در همین دنیا می اندیشد و تحت ولایت شیطان برای رسیدن به ثروت و قدرت و لذت های دنیوی بیشتر تلاش می کند. او به ماورای طبیعت و حیات پس از مرگ، بی اعتقاد است.
می توان گفت از جهتی ایمان و کفر دو فضایی است که انسان در آن زندگی می کند. برای درک حقیقت ایمان همواره باید در ذهن خود دو فضای فکری و عقیدتی و اخلاقی کاملا جداگانه و بلکه ضد هم را تصور کنید.
یک فضا توسط جریان دنیاپرستی و کفر ایجاد شده است و فضای دیگر توسط جریان خداپرستی و توحید مدیریت می شود. اگر به این دو فضا سازی دقت بکنیم، موضوع ایمان وکفر کاملا روشن می شود.
تقویت ایمان!
ما معمولا در ابتدای زندگی ایمانمان تقلیدی است و موثرترین کاری که برای تقویت ایمان باید انجام دهیم، درک حقیقت هستی و انسان و دین است.
خدای متعال به انسان قدرت عقل و فکر عنایت کرده است. مهمترین کار عقل مطالعه و مقایسه حق و باطل و بد و خوب و هست و نیست و انتخاب یکی از دو راه ایمان و کفر است. عقل باید با مطالعه میان این دو راه تصمیم بگیرد و یکی را انتخاب کند.
ایمان و گرویدن به جریان خداپرستان، یک عمل اختیاری است که بر اساس عقل و تفکر و آگاهی و آزادی شکل می گیرد.
انسان پس از مطالعه و تحقیق کامل و تعقل و تفکر درباره سیستم فکری و اعتقادی و اخلاقی و اجتماعی مومنان و خداپرستان و کافران و دنیاپرستان و بررسی اینکه در طول تاریخ کدام جریان موفق شده انسان تربیت کند و آدمی را به کمال و سعادت واقعی برساند، عمیقا به یکی از دو جریان گرایش پیدا می کند و عضو آن جریان می شود.
یعنی افکار و عقاید آن ها را قبول می کند و به اخلاق و سنت های عملی و سبک زندگی آنها ملتزم می شود و تحت مدیریت و ولایت رهبران آن جریان قرار می گیرد.
مهمترین کار پیامبران دعوت به صراط مستقیم عبودیت خداوند است. همه پیامبران امت های خود را به خداپرستی دعوت می کردند.
همانطور که انبیای الهی کارشان دعوت به یکتاپرستی بوده است کار عقل یا پیامبر درونی انسان نیز دعوت به عبودیت خداوند و یکتاپرستی می باشد.
در روایت داریم که: العقل ما عبد به الرحمان. عقل نیرویی است که به وسیله آن خدای رحمان عبادت می شود.
اگر عقل میان حق و باطل درست بیاندیشد و عالمانه انتخاب کند حتما انسان را به خداپرستی دعوت می کند و از شرک و کفر باز می دارد.
اولین عامل تقویت ایمان شناخت حقیقت است اما وقتی انسان وارد عمل و اطاعت و عبادت خدای متعال و تبعیت از راهبران معصوم دینی می شود، ایمانش بیشتر از پیش تقویت می شود.
به تعبیر دیگر هر قدر که شما در صراط مستقیم الهی حرکت کنید و به وظایف شرعی خود بهتر عمل نمایید، ایمان شما بیشتر تقویت می شود چون آثار مثبت آن را در زندگی خود تجربه و مشاهده می کنید.
همچنین عوامل محیطی فراوانی در تضعیف ایمان نقش دارند، دوستان یکی از این عوامل هستند، باید در انتخاب دوست دقت فراوان کنید و با اهل ایمان معاشرت نمایید.
تلاوت با دقت قرآن کریم و روایات در تقویت ایمان بسیار موثر است. هر روز مقداری با این کتاب مقدس مانوس شوید و آنرا با دقت تلاوت و مطالعه کنید تا ایمان شما تقویت شود.
یاد مرگ در این زمینه بسیار موثر است. یاد مرگ، یعنی بدانید و باور کنید که دنیا زودگذر است و ما بعد از مرگ به زندگی خود ادامه می دهیم و باید برای سفر آخرت آماده شویم.
اگر کسی باور کند که هدف زندگی دنیا چیزی جز آمادگی برای سفر آخرت نیست، بیشتر به یاد خدا و خود خواهد بود و کمتر به گناه آلوده می شود.
تذکر:
در کنار علم و عمل نیز لازم است از عوامل آسیب زا پرهیز نمایید. مثلا خود را در معرض شبهات و هجوم فرهنگی دشمن قرار ندهید و با اینترنت و شبکه های اجتماعی با احتیاط برخورد کنید.
از دیدن عکس و فیلم و چیزهایی که محرک شهوت است یا شک و شبهه ایجاد می کند، خوداری کنید و در صورتی که شک و شبهه ای پدید آمد حتما از عالمان دینی سوال کنید و در رفع آن بکوشید.
حقیقت ایمان