مساوات در قصاص
چرا خداوند در قرآن می فرماید: الحر بالحر و العید بالعبد ؛ آیا قایل به تبعبض نیست؟
منظور شما از تبعیض چیست؟ برای چه کسی خدا تبعیض قائل شده ؟! عجیب است که مفسرین قائلند که خدا در این آیه با چه ظرافتی موضوع مساوات را قائل شده است و شما می گویید تبعیض قائل شده است !!! لذا بهتراست آیه ای را که این جمله در آن آمده است را، توضیح مختصری بدهیم و اگر نقطه ابهامی ماند و سؤالی داشتید انشاالله در سری بعد روشن تر سؤال را مطرح کنید!سوره بقره آیه 178 (تفسیر نمونه، ج 1، ص: 604 ): قصاص مایه حیات شما است!… از این آیات به بعد یک سلسله از احکام اسلامى مطرح مى شود و آیات گذشته را که تحت عنوان” بر و نیکوکارى” بود و بخش مهمى از برنامه هاى اسلام را شرح مى داد تکمیل مى کند.
نخست از مساله حفظ احترام خونها که مساله فوق العاده مهمى در روابط اجتماعى است آغاز مى کند، و خط بطلان بر آداب و سنن جاهلى مى کشد، مؤمنان را مخاطب قرار داده چنین مى گوید:
” اى کسانى که ایمان آورده اید حکم قصاص در مورد کشتگان بر شما نوشته شده است” (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلى ).
قرآن گاهى از دستورات لازم الاجراء با جمله کتب علیکم:” بر شما نوشته شده” تعبیر مى کند، از جمله در آیه فوق و همچنین آیات آینده که در مورد وصیت و روزه سخن مى گوید، همین تعبیر دیده مى شود، و به هر حال این تعبیر اهمیت و تاکید مطلب را روشن مى کند، زیرا همیشه مسائلى را مى نویسند که از هر نظر قطعیت پیدا کرده و جدى است.
” قصاص” از ماده” قص” (بر وزن سد) به معنى جستجو و پى گیرى از آثار چیزى است و هر امرى که پشت سر هم آید عرب آن را” قصه” مى گوید و از آنجا که” قصاص” قتلى است که پشت سر قتل دیگرى قرار مى گیرد این واژه در مورد آن به کار رفته است.
همانگونه که در شان نزول اشاره شد این آیات در مقام تعدیل زیاده رویهاى است که در جاهلیت در مورد قتل نفس انجام مى گرفت، و با انتخاب واژه قصاص نشان مى دهد که اولیاء مقتول حق دارند نسبت به قاتل همان را انجام دهند که او مرتکب شده.
ولى به این مقدار قناعت نکرده در دنباله آیه مساله مساوات را با صراحت بیشتر مطرح مى کند و مى گوید:” آزاد در برابر آزاد، برده در برابر برده، و زن در برابر زن” (الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى بِالْأُنْثى ).
به خواست خدا توضیح خواهیم داد که این مساله دلیل بر برترى خون مرد نسبت به زن نیست و مرد قاتل را نیز مى توان (با شرائطى) در برابر زن مقتول قصاص کرد.
سپس براى اینکه روشن شود که مساله قصاص حقى براى اولیاى مقتول است و هرگز یک حکم الزامى نیست، و اگر مایل باشند مى توانند قاتل را ببخشند و خونبها بگیرند، یا اصلا خونبها هم نگیرند، اضافه مى کند:” اگر کسى از ناحیه برادر دینى خود مورد عفو قرار گیرد (و حکم قصاص با رضایت طرفین تبدیل به خونبها گردد) باید از روش پسندیده اى پیروى کند (و براى پرداخت دیه طرف را در فشار نگذارد) و او هم در پرداختن دیه کوتاهى نکند” (فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْ ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسانٍ).
به این ترتیب از یک سو به اولیاى مقتول توصیه مى کند که اگر از قصاص صرفنظر کرده اید در گرفتن خونبها زیاده روى نکنید و به طرز شایسته با توجه به مبلغ عادلانه اى که اسلام قرار داده و در اقساطى که طرف، قدرت پرداخت آن را دارد از او بگیرید.
و از سوى دیگر با جمله و أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسانٍ به قاتل نیز توصیه مى کند که در پرداخت خونبها روش صحیحى در پیش گیرد و بدهى خود را بدون مسامحه بطور کامل و به موقع اداء نماید. و به این صورت وظیفه و برنامه هر یک از دو طرف را مشخص کرده است.
در پایان آیه براى تاکید و توجه دادن به این امر که تجاوز از حد از ناحیه هر کس بوده باشد مجازات شدید دارد مى گوید:” این تخفیف و رحمتى است از ناحیه پروردگارتان، و کسى که بعد از آن از حد خود تجاوز کند عذاب دردناکى در انتظار او است” (ذلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدى بَعْدَ ذلِکَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِیمٌ).
این دستور عادلانه” قصاص” و” عفو” که یک مجموعه کاملا انسانى و منطقى را تشکیل مى دهد از یک سو روش فاسد عصر جاهلیت را که هیچگونه برابرى در قصاص قائل نبودند و همچون دژخیمان عصر فضا گاه در برابر یک نفر صدها نفر را به خاک و خون مى کشیدند محکوم مى کند.
و از سوى دیگر راه عفو را به روى مردم نمى بندد، در عین حال احترام خون را نیز کاهش نمى دهد و قاتلان را جسور نمى سازد، و از سوى سوم مى گوید بعد از برنامه عفو و گرفتن خونبها هیچیک از طرفین حق تعدى ندارند، بر خلاف اقوام جاهلى که اولیاى مقتول گاهى بعد از عفو و حتى گرفتن خونبها قاتل را مى کشتند!
مساوات در قصاص