تفاوت قرآن با احادیث معصومان(ع)
پژوهشگران متاخر قرآنی و برخی مستشرقان با روشهای جدید تحقیق تاریخی، به مطالعه زمینههای وحی قرآنی پرداختهاند. برخی از این نظرات، وحی را تا سطح تجربه دینی یا تجربه نبوی فروکاستهاند. یکی از استدلالهایی که برای رد ارتباط وحی قرآنی با تجربه شخصی و تاریخی پیامبر اکرم (ص) اقامه میشود، عدم شباهت آیات قرآنی با احادیث وارد شده از پیامبر است. این تفاوتها کدام است؟ آیا در ساختار و شکل و ادبیات است یا در محتوا و یا هر دو؟ در صورت امکان با ذکر مثالهایی از احادیث پیامبر و آیات قرآنی این تفاوتها را نشان دهید.
د) مس خط قرآن بدون طهارت جایز نیست. و نمیتوان قرآن را نجس کرد و اگر نجس شد، باید فوراً پاک کرد.
ه) قرائت نماز جز به قرآن صحیح نیست .
و) منکر قرآن کافر شمرده میشود.
ز) قرآن به وساطت جبرئیل، وحی میشود، به خلاف حدیث قدسی.
ح) قرآن به الفاظ مخصوص از لوح محفوظ وحی میشود.
ط) نحوه وصول قرآن به حضرت رسول الله(ص) خاص است.
در مورد حدیث قدسى دو نظریه وجود دارد:
یکی نظریه میر داماد است. وی در کتاب الرواشح السماویّه در باره حدیث قدسى معتقد است: حدیث قدسى، لفظ و معنایش از جانب خدای متعال و مانند وحى است.
نظرِجرجانی در تعریف حدیث قدسی نیز چنین است: « هو من حیث المعنی من عندالله و من حیث اللفظ من رسول الله، فهو ما اخبر الله تعالی به نبیه باًّلهام او بالمنام؛ حدیث قدسی از خداست ولی لفظ آن از پیامبر است. حدیث قدسی، حدیثی است که خداوند پیامبرش را به وسیله الهام یا در خواب از آن آگاه نموده، و پیامبر با الفاظ خودش آن معنا را از خداوند خبر می دهد.»
احادیث قدسی در کتاب های حدیثی شیعه و سنی در ابواب مختلف به طور پراکنده آمده است. مرحوم شیخ حرعاملی نیز کتابی تحت عنوان «الجواهر السنیه فی الاحادیث القدسیه» تألیف نموده و احادیث قدسی را به صورت مجموعه نفیسی جمع آوری کرده است.
بخش مهمی از معارف اسلام در احادیث و روایات و سخنان پیامبر و عترت او علیهم السلام، بیان شده است.
کلمه حدیث یعنی رخ داد تازه و جدید، و مصادیق متعددی دارد که از آن جمله سخن و کلام است؛ زیرا سخن عبارت از پدیده ای است که اجزای آن یکی پس از دیگری حادث شده و به ظهور می رسد.[1] حدیث در آیاتی چون: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ»،[2] «وَمَنْ یُکَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِیثِ»[3] و «فَلْیَأْتُوا بِحَدِیثٍ مِثْلِهِ»[4] به این معناست. این واژه در علم حدیث به نوع خاصی از کلام اطلاق می شود که حکایتگر قول یا فعل معصوم علیه السلام باشد؛ چنانکه شیخ بهایی می گوید: «حدیث عبارت از کلامی است که از قول یا فعل یا تقریر معصوم علیه السلام حکایت می کند و اطلاق آن نزد ما (امامیه) بر چیزی که از غیر معصوم رسیده باشد، مجاز است.» [5] برخی از بزرگان بیان وصفی از اوصاف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را نیز در شمار حدیث دانسته اند،[6] اما گرچه این معانی در جای خود پذیرفتنی و صحیح است، لکن به نظر می رسد که واژه حدیث در درجه نخست بر کلام منقول از ناحیه پیامبر و امامان علیهم السلام ارتباط پیدا می کند و در درجه بعد به فعل و تقریر آنان نیز قابل انطباق است. [7]پی نوشت ها:
[1]. قواعد التحدیث، محمد جمال الدین قاسمی، ص 86.
[ 2]. زمر/ 23.
[3]. قلم / 44.
[4]. طور / 34.
[5]. وجیزه، شیخ بهایی، ص 2؛ به نقل از علم حدیث و نقش آن در شناخت و تهذیب حدیث، زین العابدین قربانی، ص 19.
[6]. قواعد التحدیث، ص 85..
[7]. تاریخ عمومی حدیث، مجید معارف، ص 25.
تفاوت قرآن با احادیث معصومان(ع)