ارتباط با غیب
اگر با حضرت جبرئیل صحبت کنیم آن حضرت متوجه می شود یا ارتباط امکان پذیر نیست؟!
از نظر عقلی، به دلیل نوع خلقت و بُعد روحی وجود انسان که مجرد و ملکوتی و هم سنخ ملائکه است، این ارتباط ممکن میشود. از نظر نقلی نیز، آیات مربوط به گفتوگوی مریم و ساره با فرشتگان، و و روایات مربوط به تمثّل ملائکه برای انسانهای غیر معصوم و نیز روایات گفتوگوی فرشتگان با حضرت زهرا(س) و ائمه اطهار(ع) و این مسئله را اثبات میکنند. اما آنچه گفته شد الزاماً به معنای تحقق این ارتباط برای همه انسانها نیست.پاسخ تفصیلی:نخست باید دانست که؛ جهان هستی به دو بخش شهود و غیب تقسیم میشود. مقصود از عالم شهود، جهان و موجودات مادی است که با حواس پنجگانه قابل درک میباشند؛ و مقصود از جهان غیب، آن بخش از جهان و موجوداتی است که با حواس پنجگانه قابل درک نیستند؛ یعنی جهان معقول و مجرّدات نوریه .[1]امکان ارتباط این دو بخش از جهان و موجودات آن، همیشه مورد توجه انسان بوده و یکی از مسائل مربوط به آن، ارتباط انسانهایی غیر از پیامبران و ائمه با فرشتگانی از جمله جبرئیل است.
از نگاه شیعه، این مسئله نسبت به امامان معصوم(ع) ویژگی خاصی پیدا میکند؛ چراکه به اعتقاد ایشان جانشین پیامبر(ص) نیز مانند او از دانش فرابشری برخوردار است؛ با این تفاوت که پیامبر(ص) از طریق وحی اصطلاحی از این دانش برخوردار میشود؛ ولی جانشینان او که از وحی ویژه پیامبران برخوردار نیستند، با استفاده از منابع دیگر از جمله گفتوگو با فرشتگان از این دانش برخوردار میشوند.
در باره این موضوع که آیا غیر از پیامبران و امامان(ع)، افراد دیگری نیز قدرت ارتباط با فرشتگان را دارند یا خیر، باید گفت؛ عدهای بر این باورند که چون انسان، موجودی مادی است و با خداوند و عالم غیب سنخیتی ندارد، ارتباط او با عالم غیب امکان ندارد.[2] اما عدهای دیگر معتقدند که با توجه به وجود انسان و ویژگیهای روحانی و تواناییهای وی، ارتباط او با عالم غیب و ملائکه ممکن خواهد بود.[3] منابع دینی نیز بر امکان و تحقق تاریخی این امر دلالت دارند.
امکان ارتباط انسان با ملائکه از نگاه عقل و نقل
در نگاه عقلی با توجه به ماهیت دو بعدی انسان (روحانی و جسمانی)، او میتواند هم با عالم ماده و هم با عالم ملکوت ارتباط داشته باشد.[4] انسان، ذاتاً استعداد ارتباط با موجودات غیبی از جمله فرشتگان و شیاطین، و تأثیرپذیری از آنها را دارد.[5]در آموزههای دینی، امکان ارتباط انسان با ملائکه مسلّم فرض شده است؛ که در دو بخش ذیل بیان میشود:
الف. افرادی غیر از پیامبران و امامان
در آیات و روایات اسلامی، مواردی وجود دارد که از ارتباط افرادی با فرشتگان حکایت میکند که پیامبر و امام نبودهاند:
1. مریم(س): در آیاتی سخن گفتن فرشتگان با مریم به صراحت بیان شده است؛ مانند این آیات شریفه: «و [به یاد آورید] هنگامى را که فرشتگان گفتند: اى مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان، برترى داده است و هنگامى که فرشتگان گفتند: اى مریم! خداوند تو را به کلمهاى (وجود با عظمتى ) از طرف خودش بشارت میدهد که نامش “مسیح، عیسى پسر مریم” است ».[6]در آیاتی دیگر گفتوگوی جبرئیل با مریم(س) نیز به تصویر کشیده شده است:
«در این هنگام، ما روح خود را به سوى او فرستادیم و او در شکل انسانى بیعیب و نقص، بر مریم ظاهر شد! او [سخت ترسید و] گفت: من از شرّ تو، به خداى رحمان پناه میبرم اگر پرهیزگارى! گفت: “من فرستاده پروردگار توام [آمدهام] تا پسر پاکیزهاى به تو ببخشم!” ».[7]2. ساره(س): ساره، همسر حضرت ابراهیم(ع) از افرادی است که نه پیامبر بوده و نه امام، اما با این وجود به گفتوگو با فرشتگان پرداخته است. قرآن کریم در اینباره میفرماید: «و همسرش ایستاده بود، [از خوشحالى] خندید پس او را بشارت به اسحاق، و بعد از او یعقوب دادیم. او گفت: “واى بر من! آیا من فرزند میآورم در حالى که پیرزنم، و شوهرم نیز پیرمردى است؟! این راستى چیز عجیبى است!” [فرشتگان] گفتند: آیا از فرمان خدا تعجب میکنى؟! این رحمت خدا و برکاتش بر شما خانواده است چرا که او ستوده و والا است».[8]همچنین «سامری» جبرئیل را در زمان حضرت موسی(ع) دیده بود،[9] مردم سرزمین بابِل با دو فرشته به گفتوگو پرداختند،[10] قوم لوط نیز فرشتگانی را دیده و نیت بدی نسبت به آنها داشتند،[11] مسلمانان نیز در جنگ بدر، فرشتگانی را دیدند که به کمکشان آمده بودند.[12]3. امّ سلمه(س): یکبار که این همسر پیامبر(ص) نزد ایشان بود، جبرئیل بر حضرتشان نازل شد؛ اما امّ سلمه پنداشت که او دحیه کلبی است.[13]4. ابوذر: در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: رسول خدا(ص) به ابوذر فرمود: «اى أبوذر! چرا از کنار ما رد شدی و به ما سلام نکردی؟!» گفت: گمان کردم دحیه کلبى براى کارى شخصى با شما خلوت کرده(و نخواستم مزاحم شوم). فرمود: «اى أبوذر! او جبرئیل بود و گفت: اگر أبوذر به ما سلام کرده بود جوابش را میدادیم»، پس همین که أبوذر دانست که او جبرئیل بوده، خدا میداند که چه اندازه پشیمان شد [و افسوس خورد] که چرا بر او سلام نکرد».[14]ب. پیامبران و امامان
در میان معصومان، ارتباط پیامبران(ع) با ملائکه و جبرئیل امری مسلّم است؛ ولی نسبت به بقیه آنها باید از روایات استفاده کرد. به تعدادی از این روایات اشاره میشود:
1. امام علی(ع) جبرئیل را به دفعات به صورت «دحیه کلبی» در نزد پیامبر(ص) مشاهده فرمود.[15]2. علاوه بر آنکه جبرئیل(ع) با حضرت فاطمه(س) بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) سخن میگفت،[16] از ام سلمه نقل است که: هنگام عروسی فاطمه(س) از او مقداری عطر خواستم. ایشان ماده بسیار خوشبویی به من داده و گفتند که از میان لباس دحیه افتاده و دحیه گفته که آنرا بردارد. سپس رسول خدا(ص) فرمود: «آن شخص، جبرئیل بوده و آن ماده خوشبو، عنبری است که از میان بالهای او افتاده است».[17]در همین راستا امام صادق(ع) در روایتی، میفرماید:
«اینکه فاطمه، محدَّثه نامیده شده است، به جهت این است که فرشتگان از آسمان فرود میآمدند و ـ مانند ندا کردن مریم دختر عمران ـ او را [این چنین] ندا میکنند: ای فاطمه! همانا خداوند تو را برگزید و پاکیزه گردانید و بر زنان جهان برگزید؛ ای فاطمه! فرمان برِ پروردگار خویش باش و سجده کن و با رکوع کنندگان رکوع نما؛ پس او با فرشتگان صحبت میکند و آنها با او حدیث میگویند. پس یک شب به آنها گفت: آیا زنِ برتری داده شده بر زنان جهان، مریم دختر عمران نیست؟ پس آنها گفتند: نه، همانا مریم برترین زنهای جهان خود بود؛ و خداوند تو را برترین زنهای جهان خود و جهان او و برترین زنان از اول تا آخر جهان قرار داده است».[18]3. امام باقر(ع) میفرماید: «همانا جانشینان پیامبر طرف گفتوگوی فرشتگان هستند».[19] «همانا که علی(ع) محدَّث بود فرشتهای با او سخن میگفت». [20] امام(ع) در ادامه روایت، این نتیجهگیری راوی که « پس او پیامبر بوده است » را ردّ کرده و به نمونههایی از گفتوگوهایی اشاره میکند که طرف گفتوگو در آنها پیامبر نبود؛ مانند «صاحب سلیمان»، «صاحب موسی» و «ذوالقرنین».[21]نتیجهگیری
با توجه به اینکه انسان دارای دو بعد روحی و جسمی است، او میتواند با ملائکه و جبرئیل ارتباط برقرار کند؛ اما الزاماً به معنای تحقق این ارتباط برای همه انسانها نیست. اسلام کوئست
پی نوشت:
[1]. سجادى ، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج 2، ص 1079 و 1229، تهران، دانشگاه تهران ، چاپ سوم ، 1373ش.
[2]. به نقل از: شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج 2، ص 251، بیروت، دارالمعرفه، 1395م؛ رازی، ابوحاتم، اعلام النبوه، ص 3، تهران، انجمن فلسفه ایران، 1397م؛ معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، ج 1، ص 32، قم، مؤسسه انتشارات اسلامی، 1415ق.
[3]. ر. ک: صدر المتألهین شیرازی، مفاتیح الغیب، ص 151 – 155، تهران، مؤسسه تحقیقات فرهنگی، 1363ش.
[4]. التمهید فی علوم القرآن، ج 1، ص 33.
[5]. ر. ک: مفاتیح الغیب، ص 232 – 249؛ صدر المتألهین شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ج 7، ص 24 – 28، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1981م.
[6]. آل عمران، 42 ـ 43 و 45.
[7]. مریم، 16 – 21.
[8]. هود، 71 – 73. همچنین ر. ک: ذاریات، 24 – 30.
[9]. طه، 95 – 96.
[10]. بقره، 102.
[11]. قمر، 37.
[12]. آل عمران، 123 – 124.
[13]. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج 6، ص 96 – 97، بیروت، دارالفکر،1401ق؛ قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج 7، ص 144، بیروت، دارالفکر، بیتا.
[14]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 587، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[15]. عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، ج 2، ص 70، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق.
[16]. کافی، ج 1، ص 241.
[17]. طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، ص 41 – 42، قم، مؤسسه البعثه، 1414ق.
[18]. صدوق، محمد بن على، علل الشرائع، ج 1، ص 182، قم، کتابفروشى داورى، چاپ اول، 1385ش؛ طبرى آملى، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الإمامة، ص 152، قم، بعثت، چاپ اول، 1413ق.
[19]. کافی، ج 1، ص 270.
[20]. همان، ص 271.
[21]. همان.
ارتباط با غیب