دین و اندیشه

یاسر عرفات

پرسش و پاسخ

یاسرعرفات ادم چطوری بود؟

یاسر عرفات در 24 اوت 1929 در قاهره به دنیا آمد. او ششمین فرزند یک پدر تاجر بود که در سال 1927 به قاهره مهاجرت کرد و در محله السکاکینی مسکن گزید. چهار ساله بود که مادرش را از دست داد و پدرش او را به قدس گسیل داشت. در آنجا با انقلاب 1936 آشنا شد.
اسم حقیقی او محمد عبد الرحمن عبد الرئوف القدوه بود.در سال 1937 بار دیگر به قاهره بازگشت تا با خانواده اش زندگی کند. پس از آن به دانشکده مهندسی دانشگاه ملک فؤاد (قاهره کنونی) وارد شد و در رشته مهندسی معماری شهری به تحصیل پرداخت و در سال 1951 فارغ التحصیل گردید. پس از آن در یکی از شرکت های مصری مشغول به کار شد. در دوران تحصیل خود بین فارغ التحصیلان فلسطینی که از سوی رسانه های مصری آن زمان بسیار مورد توجه بودند، رابطه برقرار کرد. در کنار ارتش مصر در مقابله با تجاوز سال 1956 مشارکت کرد.
دوران جوانی یاسر عرفات به سبب اشتیاق وی به برخورداری از صفات یک رهبر با ابهاماتی رو به روست. وی اسم یاسر و کنیه ابو عمار را زمانی که در دانشکده مهندسی دانشگاه قاهره تحصیل می کرد برای زنده نگاه داشتن نام مبارزی فلسطینی که بر ضد تحت الحمایگی انگلیس مبارزه کرد و در آن راه شهید شد، برای خود انتخاب کرد. وی در همان سالهای جوانی به عنوان یک فعال و رهبر سیاسی خود را نشان داد.یاسر عرفات و جنبش فتحیاسر عرفات در سال 1958 به عنوان مهندس به کویت مسافرت کرد. ایشان در همانجا در سال 1965 به همراه یکی از نزدیک ترین دوستانش یعنی خلیل الوزیر (ابو جهاد)، عبد الله الدنان،محمود سوید و عادل عبد الکریم تیمی انقلابی به نام فتح تشکیل داد که اختصار کلمه جنبش آزادی بخش فلسطین بود.
وی همچنین مجله فلسطیننا را منتشر کرد که به مشکلات قضیه فلسطین می پرداخت. وی از همان زمان تلاش کرد که به این جنبش جنبه قانونی ببخشد از این رو با رهبران عرب تماس برقرار کرد تا آن جنبش را به رسمیت بشناسند و از آن حمایت کنند. وی در این کار موفق شد و اولین دفتر این جنبش را در سال 1965 در الجزایر افتتاح کرد و از طریق آن به فعالیت دیپلماتیک پرداخت. گفتنی است که شمار زیادی از فلسطینیان عضو جماعت اخوان المسلمین اولین سازمان دهندگان جنبش فتح بودند که می توان به خلیل الوزیر ملقب به ابوجهاد اشاره کرد. هنگامی که عناصر کمونیست و چپگرا به این جنبش وارد شدند اکثر اعضای اسلامگرای جنبش فتح از این جنبش کناره گرفتند.گفتنی است که خلیل الوزیر (ابو جهاد) پیش از اشغال فلسطین در سال 1948 در غزه حضور داشت و از سال 1954 زمانی که فرماندهی یکی از شاخه های نظامی اخوان المسلمین را برعهده داشت، فعالیت نظامی را تشدید کرد و عملیات موفقیت آمیزی را نیز انجام داد.
در پی آن محمد العابد و محمد افرنجی بازداشت شدند و ابوجهاد موفق به ترک نوار غزه شد.عرفات در خلال خدمتش در ارتش مصر در عملیاتهای نظامی و استفاده از مواد منفجره مهارت یافت که این امر موجب شد وی شایستگی رهبری شاخه نظامی جنبش فتح به نام عاصفه را پیدا کند. یاسر عرفات عملیات خود را در سال 1965 آغاز کرد.پس از جنگ 1967که نظامیان صهیونیست شکست سنگینی به ارتشهای کشورهای عربی وارد ساختند و قدس شرقی، کرانه باختری و نوار غزه را اشغال کردند وی عملیاتهای خود را همچنان ادامه داد.ستاره جنبش فتح که نهضتی آزادیبخش بود و مبارزه مسلحانه را تنها راه آزادی سرزمین اشغال شده و بازگرداندن حقوق غصب شده می دید، درخشیدن گرفت و نام یاسر عرفات در سال 1967 پس از آنکه برخی از علمیاتهای فدایی را از سرزمین اردن بر ضد اشغالگران صهیونیست رهبری کرد، بر سر زبانها افتاد.یاسر عرفات و سازمان آزدیبخشعرفات در سال 1968 پس از آنکه به منظور دفاع از شهرک الکرامه اردن ـ با پشتیبانی توپخانه این کشور رو در روی نظامیان صهیونیست ـ که از نظر نفرات و اسلحه برتر بودند ـ ایستاد بیش از پیش مشهور گشت. نبرد الکرامه فلسطینیان را به آینده خوشبین کرد و موجب برافراشته شدن پرچم نیروهای آزادی بخش فلسطین پس از شکست سازمانهای عربی در مقابله با نظامیان صهیونیست گردید. در سال 1969 مجلس ملی فلسطین پس از یحیی حموده یاسر عرفات را به ریاست کمیته اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین انتخاب کرد که هنوز سئوالات زیادی درباره این انتخاب مطرح است. بدین ترتیب زندگی عرفات وارد مرحله جدیدی شد.عرفات و خروج از اردندر سال 1970 نیروهای مقاومت فلسطین و ارتش اردن با هم درگیر شدند و دو طرف بسیاری از نیروهای خود را از دست دادند که به حوادث سپتامبر سیاه مشهور است. بعد از میانجیگری کشورهای مصر، سودان، الجزایر و کشورهای دیگر عربی نیروی مقاومت فلسطین به ریاست یاسر عرفات تصمیم گرفت که از اردن خارج شود و در کشور لبنان رحل اقامت افکند.
عرفات در لبنان
نظامیان اشغالگر رژیم صهیونیستی در فاصله سال های 1978 تا 1982حملات شدیدی را بر ضد پایگاههای گروه های مقاومت فلسطین در لبنان آغاز کردند و در سال 1978 برخی از پایگاه های مقاومت را ویران و نواری مرزی به عمق 6ـ 4 کیلومتر در داخل لبنان را به اشغال درآورده و آن را کمربند امنیتی نامیدند.
صهیونیست ها سپس در یورش بزرگ 1982دومین پایتخت عربی را پس از قدس اشغال کردند و بخش زیادی از بیروت را ویران ساختند و به مدت ده هفته نیروهای مقاومت را تحت محاصره قرار دادند که به دنبال آن یاسر عرفات مجبور شد تحت حمایت سازمان ملل از لبنان خارج شود.
برنامه اصول دهگانه اولین تغییر در مسیر سازمان آزادی بخش فلسطین به رهبری عرفات در دوازدهمین دوره نشست گروه های عضو این سازمان در قاهره در (ژوئیه 1974) رخ داد در این نشست بر خلاف آنچه در متون قرارداد دوره یازدهم مجلس ملی فلسطین آمده و در آن هر گونه سازش سیاسی رد و با هر گونه مانور و برداشت یکطرفه مخالفت شده بود برای اولین بار مقوله آزادی کامل فلسطین نادیده انگاشته شد و در آن درخواست شد که حکومتی ملی بر بخشی از خاک فلسطین تشکیل گردد. این در حالیست که مجلس ملی فلسطین کتباً به تمام نسلهای فلسطینی حتی کسانی که هنوز متولد نشده اند تأکید و آنها را ملزم کرده است که از هر گونه لطمه زدن به حقوق تاریخی ملت فلسطین دوری کنند.
متن مذکور بدین شرح است:
هیچ نسلی از نسل های این ملت در هر شرایط و وضعیتی حق ندارد که از حقوق ثابت و طبیعی خود عقب نشینی کند.این انعطاف در قراردادهای مجلس ملی فلسطین در سال 1988 در الجزایر نیز تکرار شد که بر اساس آن اعلام استقلال و با قطعنامه 242سازمان ملل موافقت شد.سخنرانی عرفات در سازمان ملل یاسر عرفات در 13 نوامبر 1974 در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی تاریخی خود را انجام داد و در آن تأکید کرد که قضیه فلسطین نیز در زمره قضایای ملت هایی است که از استعمار و حق کشی رنج می برند.
وی در ادامه سخنانش اقدامات تجاوزکارانه صهیونیستها را بر ضد ملت فلسطین بر شمرد و از نمایندگان حکومت ها و ملت ها خواست که به یاری ملت فلسطین بشتابند و به آنها برای تعیین سرنوشت و بازگشت به دیارشان کمک کنند. وی در پایان سخنانش تصریح کردمن در یک دست شاخه زیتون و در دست دیگرم سلاح به همراه دارم و به نزد شما آمده ام و از شما می خواهم که شاخه سبز زیتون را از دستم نگیرید …جنگ از فلسطین آغاز می شود و صلح نیز از همان جا.این سخنرانی آغاز تحول به سوی مفهوم تشکیل دولت و فعالیتهای سیاسی برای تحقق این ایده به جای کاربرد سیاست آزادیبخش و مبارزه مسلحانه قلمداد می شود. عرفات در تونسسومین توقفگاه مقاومت فلسطین پس از عمان و بیروت در تونس و به دور از خط تماس بود. به رغم آنکه تونس با اراضی فلسطین فاصله زیادی داشت، اما دست مزدوران سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی موساد به فعال ترین اعضای سازمان آزادیبخش در تونس هم رسید و خلیل الوزیر ملقب به ابوجهاد و صلاح خلف ملقب به ابو ایاد به دست مزدوران موساد ترور شدند.
از ویژگی های این دوره از فعالیت های عرفات می توان به تلاش گسترده وی برای حفظ وحدت سازمان آزادیبخش و در دست داشتن رهبری این سازمان بود. عرفات و اعلام تشکیل دولت فلسطینمجلس ملی فلسطین در نوامبر 1988تصویب کرد که با استناد بر حقوق تاریخی و جغرافیای ملت فلسطین دولتی فلسطینی را به پایتختی قدس شریف در خاک فلسطین تشکیل دهد. تشکیل این دولت در پایتخت الجزایر اعلام شد.
عمده ترین تغییرات فکری در سازمان آزادیبخش در دهه هشتاد به وقوع پیوست، به طوری که یاسر عرفات بار دیگر در اکتبر 1988 سخنرانی باشکوهی را در مجمع عمومی سازمان ملل ایراد کرد و وجود اسرائیل را به رسمیت شناخت. شورای مرکزی فلسطین در آوریل سال 1989 یاسر عرفات را به ریاست دولتی مستقل فلسطینی انتخاب کرد.
عرفات و توافق اسلو:
توافق اسلو که بین یاسر عرفات و اسحق رابین نخست وزیر مقتول رژیم صهیونیستی در سال 1993 امضا شد بر روند درگیری فلسطینی ـ صهیونیستی تأثیر منفی گذاشت و در نتیجه آن موجودیت سازمان فلسطینی که حکومت ملی فلسطین نامیده می شد، در سرزمینهای اشغالی 1967 به مخاطره افتاد و عملاً از ادامه کار باز ماند ( که در روزهای بعد این امر بیشتر نمود پیدا کرد و در پی آن انتفاضه الاقصی آغاز گردید).
مهم ترین مسئله ای که در توافقنامه اسلو دیده می شد علاوه بر به رسمیت شناختن دولتی صهیونیستی در داخل مرزهای تاریخی فلسطین، دادن مشروعیت جدید به مذاکرات که بر توافقات دو جانبه استوار بود نه بر قطعنامه های صادره از سوی سازمان ملل و نه بر حق ملت فلسطین در باز پس گیری تمامی سرزمینهای اشغال شده و بازگشت آوارگان به موطن اصلی خود. یاسر عرفات و اسحاق رابین نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی در سال 1994 توافقنامه قاهره را به امضا رساندند که بر اساس آن تشکیلات خودگردان می توانست بر غزه و اریحا حکمرانی کند.
عرفات و بازگشت به غزه :
یاسر عرفات در ژوئیه 1994 پس از 27 سال تبعید به عنوان ریاست تشکیلات خودگردان به غزه بازگشت و در سپتامبر 1995 در شهر طابای مصر به منظور گسترش دامنه تشکیلات خودگردان در کرانه باختری و نوار غزه توافق دیگری را به امضا رساند. وی پس از آن در 20 دسامبر 1996 دراولین انتخابات همگانی در فلسطین به عنوان رئیس تشکیلات خودگردان برگزیده شد.یاسر عرفات در 23 اکتبر 1998 توافق وای ریور را در آمریکا با بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی امضا کرد و این توافق هنگامی صورت گرفت که نظامیان صهیونیست حملات خود را برای شهرک سازی بی رویه در کرانه باختری و نوار غزه افزایش داده بودند.پس از آن دومین دور گفتگوهای کمپ دیوید صورت گرفت سپس عرفات، ایهود باراک نخست وزیر رژیم صهیونیستی و بیل کلینتون رئیس جمهور آمریکا در در نیمه دوم ژوئیه سال 2000 در کمپ دیوید دور هم جمع شدند تا درباره مسایلی همچون قدس، شهرکهای صهیونیست نشین و آوارگان به گفتگو بپردازند. این گفتگوها به مدت دو هفته طول کشید، اما در پایان هیچ راه حلی برای مشکل قدس و بقیه مسایل یافت نشد و این نشست به شکست انجامید. یاسر عرفات در روز دوشنبه 8/1/2001 پیشنهادهای آمریکا را که از سوی بیل کلینتون به دو طرف صهیونیستی و فلسطینی ارائه شده بود، رد کرد. آمریکا پیشنهاد کرده بود که فلسطین از حق بازگشت آوارگان به فلسطین چشم پوشی کند و قدس شهر آزاد باشد و به عنوان پایتخت یهودیان و فلسطینیان تعیین گردد.
عرفات و انتفاضه الاقصی :
پس از بازدید تحریک آمیز آریل شارون تروریست از مسجد الاقصی در حالی که بازار اظهار نظرها درباره هیکل سلیمان بسیار گرم بود و صهیونیستها حفاری هایی را زیر مسجد الاقصی انجام می دادند از ترس وارد آمدن آسیب بیش تر بر این و برای نشان دادن واکنش فلسطینیان به روند اسلو و سال های بی ثمر آن انتفاضه الاقصی بر ضد اشغالگران صهیونیست آغاز گردید.ایهود باراک نخست وزیر سابق رژیم صهیونیستی با خشونت با انتفاضه برخورد کرد، اما نتوانست آن را سرکوب کند.
در دوران آریل شارون ـ که صهیونیست ها به منظور برقراری امنیت پس از ناتوانی باراک از تحقق آن وی را انتخاب کرده بودند ـ بر این اعمال خشونت بار ادامه داد، اما انتفاضه و مقاومت روز به روز گسترش یافت.روابط ابوعمار با ایالات متحده آمریکا که این دیدگاه صهیونیست ها را پذیرفته بود که وی قادر به اتخاذ تصمیم در مقابله با تروریسم نیست و علی رغم آن همه سرکوب نیروهای مقاومت و تعقیب مجاهدان به ویژه در فاصله سالهای 1996 تا 2000 تیره گشت و این در حالی بود که نمایندگان کابینه رژیم صهیونیستی نیز بر طرد عرفات، ترور، بازداشت و محاکمه وی اصرار می ورزیدند. نظامیان صهیونیست اغلب شهرها و روستاهای کرانه باختری را بار دیگر اشغال کردند و یاسر عرفات را در مقرش در رام الله تحت محاصره شدید قرار دادند تا اینکه وی به سبب وخامت وضعیت جسمانی به پاریس پایتخت فرانسه به منظور درمان در بیمارستان نظامی پرسی از آن خارج شد.(www.bashgah.net/fa/content/show/7577)گفته می‌شود آخرین بیماری و مشکلات مربوط به سلامتی‌اش 20 اکتبر با درد معده آغاز شد . البته اولین گزارش بیماری و درمان عرفات 25 اکتبر مطرح شد و سخنگویش خبر از ابتلای او به آنفلونزا داد.بعد از معاینه او توسط تیم‌های پزشکی از تونس، اردن و مصر و توافق رژیم اشغالگر برای جلوگیری نکردن از بازگشت او ، با جت دولت فرانسه در تاریخ 29 اکتبر به پاریس رفت تا درمان شود.سوم نوامبر او به کما رفت. برخی می‌گفتند او دچار مغز مرگی شده اما پزشک اردنی عرفات و مسئولان فلسطینی این موضوع را انکار کردند.عرفات در سن 75 سالگی درگذشت و دلیل اصلی بیماری و مرگ او هنوز مشخص نیست.آزمایش‌هایی که توسط موسسه فیزیک دانشگاه لوزان در سوئیس به‌عنوان بخشی از تحقیق 9 ماهه درخصوص دلیل مرگ او انجام شده سم پلونیوم را که یک عنصر کمیاب و با درصد رادیواکتیو بالاست در وسایل شخصی متعلق به یاسر عرفات شناسایی کرده است.(hamshahrionline.ir/details/176247)
« نظر مقام معظم رهبری در مورد یاسر عرفات» از منظر مقام معظم رهبری یاسر عرفات با طرح صلح و امضای توافقنامه و طرح سازش یا اسرائیل خائن به مردم فلسطین به شمار می رود .ایشان فرمودند:« آنان که به این بازیچه و فریب خود را دلخوش کردند چه به دست آوردند آنچه آنها به عنوان حکومت خودگردان از صهیونیستها گرفتند با صرفنظر از ماهیت تحقیرآمیز و اهانتبار آن اولاً با هزینه‌ی سنگینِ اعتراف به مالکیت رژیم غاصب بر تقریباً سراسر فلسطین تمام شد ثانیاً همان حکومت نیم‌بند و دروغین را هم با بهانه‌های واهی در مواردی زیر پای خود لگد کوب کردند محاصره‌ی یاسر عرفات در ساختمان مدیریتش در رام‌الله و انواع تحقیر و تذلیل او حادثه‌ای نیست که فراموش شود ثالثاً چه در زمان عرفات و چه بویژه پس از او با مسئولان حکومت خودگردان مانند رؤسای کلانتریهای خود رفتار کردند که وظیفه‌شان تعقیب و دستگیری مجاهدان فلسطینی و محاصره‌ی اطلاعاتی و پلیسی آنهاست و بدینصورت تخم کینه را در میانه‌ی گروههای فلسطینی پاشیدند و آنها را به جان یکدیگر انداختند و رابعاً همان اندازه دستاورد ضعیف هم فقط ببرکت جهاد مجاهدان و مقاومت غیور مردان و زنان تسلیم‌ناپذیر بود اگر انتقاضه‌ها رخ نمیداد صهیونیستها با وجود تنازل پی‌درپی رؤسای سنتی فلسطین در برابر آنها همین اندازه را هم هرگز به آنان نمیدادندیا مذاکره با امریکا و انگلیس که بزرگترین گناه را در ایجاد و حمایت از این غده‌ی سرطانی مرتکب شده‌اند. » (اجلاس بین المللی حمایت از مردم فلسطین , 14/12/87)
همچنین فرمودند: « توافق ننگینى که باز اخیراً میان صهیونیستها و کسانى که خود را نماینده فلسطینیها مى دانند، انجام گرفته است…هنوز آن توافقهایى که تقریباً در دو سال قبل از این کرده بودند، عمل نشده است که آمدند توافقنامه دیگرى را که صددرصد علیه مردم مظلوم فلسطین و علیه کشور فلسطین و علیه دنیاى عرب و علیه جهان اسلام است، امضا کردند.امریکاییها دنبال قضیه را جدّاً گرفتند! علّت هم این بود که آنها هم به خاطر مشکلات شخصى اى که رئیس جمهور امریکا به آنها دچار است و هم به خاطر آبروریزى دیپلماسى امریکا در قضیه خاورمیانه، به این قضیه احتیاج داشتند. خود امریکاییها مکرّر گفته اند که قراردادهاى صلح بین سازمان به اصطلاح آزادیبخش فلسطین و اسرائیل، نقش کاغذ است و هیچ واقعیت خارجى ندارد. به خاطر ضعف دیپلماسى و ناتوانى امریکا در دنبالگیرى این کار، آبروى امریکا در دنیا رفت. مسائل داخلى و خارجىِ متعدّد دیگرى هم هست. نشستند با یک کار فشرده در ظرف چند هفته کوتاه، توافقى را به امضاى کسى که خود را نماینده مردم فلسطین مى داند، رساندند؛ انسانى حقیر، انسانى خائن، انسانى به شدّت فرو رفته در لجنزار خودپرستى و دنیاپرستى که اصلاً لایق نیست انسان او را عضوى از مقاومت فلسطین بداند؛ چه رسد به این که بخواهد رهبر آن مقاومت باشد! او در حقیقت مسؤولیت تعقیب و دنبالگیرى کار مبارزات فلسطینى را برعهده گرفت؛ یعنى مسأله گرفتارى بزرگ دولت صهیونیست را از قِبَل انقلابیون مسلمان فلسطینى، از دوش او برداشت و به دوش خودش گرفت! این بار را که او باید حمل مى کرد، این حمل کرد و کارِ دشمن آسان شد! براى انقلابیون فلسطین، مشکلات و دردسر آفرید و دخالت زشت و حضور مداخله جویانه تحکّم آمیز امریکا را بیشتر کرد!علاوه بر این، جلساتى است که صهیونیستها و دار و دسته «عرفات» باید مرتّباً هر دو هفته یک بار براى دنبال کردن این کارها داشته باشند! او موظّف است جلسه اى با امریکاییها داشته باشد و به آنها گزارش بدهد که من این کارها را کردم، این اشخاص را گرفتم، این اشخاص را زندانى کردم، این افراد را به مجازات رساندم! اگر زندانى اى را آزاد کند، امریکاییها به او اعتراض خواهند کرد که چرا این زندانى را که از انقلابیون بود، آزاد کردى؟! چرا سهل انگارى کردى؟! چرا فلان کس را نگرفتى؟! در این جا اسرائیل گزارشگر است و فهرست مى دهد؛ امریکا قاضى است و حکم مى کند، آقاى «یاسر عرفات» هم مجرى حکم آن قاضى است! ننگ بر این انسانهاى پَست.البته ظاهر قضیه فعلاً این است که این مجموعه مزدور باید فلسطینیها را قلع و قمع کنند؛ اما این ظاهر قضیه است. باطن قضیه این است که باید فلسطینیها را از همین مقدار سرزمینى هم که دارند، براى درازمدّت محروم کنند. ظاهر قضیه این است که مبارزان فلسطینى سرکوب مى شوند؛ اما باطن قضیه این است که حکومت صهیونیستى حتّى به همین اندازه حضور فلسطینیها هم قانع نیست! کار را آن چنان باید سخت بگیرد، آن چنان باید دشوار کند، که براى فلسطینى آزاده اى که مى خواهد راحت زندگى کند، امکان زندگى نماند؛ مگر با نوکرى اسرائیل! او پاى امریکا را باز کرد، پاى سى.آى. اى را – بیش از آنچه که بود – باز کرد، امکان مداخله آنها را بیشتر کرد و کار را بر مبارزان دشوار نمود. البته اینها همه اش در خیال و وهم آنهاست. مى خواهد امنیت را براى صهیونیستهاى روسیاه فراهم کنند، که البته نخواهند توانست؛ مطمئن باشند که نخواهند توانست. صهیونیستها اوّل با کمک انگلیس، بعد با کمک امریکا و بسیارى از کشورهاى دنیا و با انواع و اقسام کارهاى خیانتکارانه و تروریستى و ایجاد وحشت و ارعاب، توانستند این حکومت صهیونیستى را در داخل اراضى اشغالى به وجود آورند. چهل، پنجاه سال را هم که بگذرانند، باز یک نکته اصلى حل نشده است و آن این است که آدم صهیونیستِ غاصب نمى تواند در این خانه غصبى خواب راحت بکند؛ امنیت ندارد. بله؛ این واقعیت است. پول دارند، فنآورى مدرن و فوق مدرن دارند، حمایت سیاسى قدرتهاى استکبارى را دارند، اسلحه دارند، وسایل شکنجه دارند، فلسطینیها را در همه جا، حتى نوجوانان را در داخل مدارسشان تعقیب مى کنند – همه اینها به جاى خود محفوظ – اما خداى متعال آسایش و راحتى را از آن جمعِ آسایش و راحت طلب و ترسو باز گرفته است؛ چون فلسطین زنده است، چون ملت فلسطین زنده است، چون جوانان فلسطین زنده اند. آنها خواستند که نقشه فلسطین را از روى نقشه عالم محو کنند. آنها خواستند اسم فلسطین را به فراموشى بسپارند. آنها خواستند ملت فلسطین را در داخل ملتهاى دیگر حلّ و هضم کند و از بین ببرند، تا چیزى به نام فلسطین باقى نماند. آنچه اتّفاق افتاده است، درست بر عکس اینهاست.ملت فلسطین از سال 1948 تاکنون، به مراتب قویتر، مصمّمتر و آگاهتر است و جمعیت افزونترى دارد و شخصیتهاى برتر در میانش بیشتر است. اگر آن روز در داخل خانه خودشان آن قدر ضعیف بودند که دشمن توانست بیاید دستشان را بگیرد و با اهانت آنها را از خانه بیرون کند، امروز ملت فلسطین آن چنان است که جمعیتِ چند میلیونىِ مجهّزِ صهیونیستها را در داخل کاخهاى خودشان، در داخل شهرکهاى یهودى نشین خودشان و در داخل مزارع خودشان، از آسایش و امنیت محروم کرده است. همه چیز دارند؛ اما امکان زندگى ندارند، آرامش و امنیت ندارند. این قرارداد براى این است که شاید بتوانند به وسیله دستهاى فلسطینى خائن، این امنیت را براى خودشان به وجود آورند. چون تجربه کردند و خودشان نتوانستند، مى خواهند بلکه به وسیله عرفات بتوانند به امنیت دست یابند! اما من عرض مى کنم که ملت فلسطین با صهیونیستها دشمن است؛ با نوکران صهیونیستها هم – هر چند یاسر عرفات باشد – به شدّت دشمن است. امیدواریم ان شاءاللَّه روزبه روز عزّت دنیاى اسلام، عزّت ملت فلسطین و عزّت مبارزان راه خدا و دین بیشتر شود.»( نماز جمعه تهران , 8/8/ 77)

یاسر عرفات

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا